بخشی از مقاله

چکیده

امروزه کارکنان ، مزیت رقابتی واقعی بوده و بررسی رفتار آنها در سازمانها امری اجتناب ناپذیر است و مدیران همواره باید علاوه بر ارزیابی عملکرد کارکنان ، علل رفتار آنها را نیز مورد توجه دائمی قرار دهند یکی از رفتارهای سازمانی که تاثیر مستقیم بر عملکرد کارکنان سازمان دارد "روزمرگی سازمانی " است و آن زمانی اتفاق می افتد که کارکنان سازمان نسبت به موفقیت های سازمان توجه ننموده و منحصراً برای حقوق کار می کنند و در جستجوی فرصت هایی که به پیشرفت سازمان کمک می نمایند نیستند و به این دلیل متاسفانه؛ روزمرگی سازمانی در تمامی سازمانها اعم از اندازه و سطوح آنها پدید می آید.

هدف اصلی پژوهش حاضر ، شناسائی عوامل موثر بر روزمرگی سازمانی کارکنان سازمان تامین اجتماعی و تعیین استراتژیهای مقابله با آن بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی – پیمایشی و از نوع تحقیقات میدانی بوده و از منظر هدف ، پژوهش کاربردی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان رسمی سازمان تامین اجتماعی تبریز به تعداد 700 نفر بودند که تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعیین شده و به تعداد 251 پرسشنامه تکمیل شد.

تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از آزمون t ، در محیط نرم افزار SPSS صورت گرفته است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بر اساس فرضیه های تحقیق ، عوامل مدیریتی و ساختاری بر روزمرگی سازمانی کارکنان تاثیر مثبت و معناداری داشته اما عوامل انگیزشی و شخصیتی بر روزمرگی سازمانی کارکنان تاثیر معناداری ندارند.

مقدمه

دنیای امروز ، دنیای سازمانهاست و تشکیل سازمانها علاوه اینکه از شالوده های اصلی جوامع امروز محسوب می شود بلکه به عنوان یکی از ضرورتهای زندگی اجتماعی انسان ها ، ایفای نقش می نماید. سازمان را متشکل از دو بدنه اصلی می دانند که عبارتست از : بدنه انسانی و نیمه مادی سازمان. با توجه به اینکه کارکنان و منابع انسانی هر سازمان از اصلی ترین سرمایه های آن به شمار می آید اهمیت وظیفه مدیران را در شناسائی مسائل و مشکلات کارکنان خود و همچنین تشخیص علل رفتارهای سازمانی مخرب نمایان می سازد و شناخت مسائل انگیزشی کارکنان در بهبود عملکرد و افزایش بهره وری سازمان ها بسیار حائز اهمیت است و بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که بکارگیری منابع انسانی به شیوه ای استراتژیک ، دارای توان بالقوه ای است که نیازهای سازمان را تامین می کند و از دیدگاه سرمایه های انسانی ، اجتماعی و فکری برای سازمان ، مزیت رقابتی به بار می آورد.

کاپلان و سادوک آن را حالتی از نبود احساس درونی و عاطفه و درگیری هیجانی نسبت به محیط خود تعریف کرده اند.[1] مایکل و کنیستون آن را نوعی انفصال ، جدایی و عدم پیوند ذهنی - شناختی - و عینی - کنشی - میان فرد و جامعه - نهادها و ساختارهای اجتماعی نظیر سیاست ، خانواده ، مذهب و . . . - می دانند.

روزمرگی هنگامی به وجود می آید که شخص پس از ناکامی طولانی ، امید تحقق هدف یا اهداف خود را در وضعیتی به خصوص از دست می دهد و می خواهد از منشأ ناکامی خود کناره بگیرد که از این حالت به تسلیم، کناره گیری و یا بی تفاوتی و روزمرگی سازمانی یاد می شود.

حالتی که وقوع یا عدم وقوع پدیده های پیرامونی و مشخصاً تحقق یا عدم تحقق اهداف سازمان و یا موفقیت و شکست سازمان برای یک یا گروهی از اعضاء تفاوت نکند را روزمرگی سازمانی نامیده اند.

روزمرگی سازمانی نوعی انحراف از وضعیت متعادل در سازمان است است و عاملی مخرب در سازمان بوده و به عبارتی؛ بحران خاموش ، سقوط آرام و تخریب مستمر و بدون صدا می باشد

مدیران در برخورد با این موضوع عکس العمل های متفاوتی از خود نشان می دهند بعضی فقط نگران می شوند ، برخی چون چاره ای نمی یابند به صورت بی تفات از آن گذشته و به ناخودآگاه خود می سپارند ، بعضی از مدیران - بخصوص مدیران کم تجربه - اصلاً متوجه آن نمی شوند. آنها در سازمان خود مشکلی نمی بینند. اگر به روزمرگی سازمانی به مانند دیگر عوامل بحران زا از قبیل کاهش نقدینگی یا عدم فروش کالای تولید شده و مواردی از این دست نگریسته شود می توان از آن به عنوان یک عامل تخریبی در سازمان یاد نمود . بنا بر این با توجه به تاثیر عمده ای که بر سیستم های مختلف سازمان دارد بسیار جای تامل و توجه را دارد.

احساس روزمرگی کارکنان نسبت به مسائل و مشکلات سازمان ، مسئله ای است که گریبانگیر اکثر سازمانهای دولتی و غیر دولتی است و مدیران در برخی موارد از وجود چنین معضل با اهمیتی در سازمان غافل بوده و مدیران مطلع از مشکل نیز در برخورد با این موضوع عکس العمل های متفاوتی از خود نشان می دهند ، بعضی فقط حرص می خورند ، بعضی چون چاره ای نمی یابند خود نیز بی تفاوت می شوند ، برخی چاره را در آموزش می دانند و بعضی از آنها بویژه مدیران بی تجربه اصلاٌ متوجه آن نمی شوند که روزمرگی سازمانی کارکنان ، نوعی انحراف از وضعیت نرمال در سازمان است.

اگر به روزمرگی سازمانی کارکنان مانند دیگر عوامل بحران زا از قبیل کاهش درآمدها ، افزایش مطالبات معوق ، کاهش رضایت مشتریان از کیفیت خدمات سازمانی و مواردی از این دست توجه شود ؛ می توان از آن به عنوان یک عامل تخریبی در سازمان یاد کرد. روزمرگی سازمانی را شاید بتوان یک بحران خاموش ، سقوط آرام و تخریب مستمر و بدون صدا نام نهاد.

چنین نگرشی به موضوع روزمرگی ، در سازمانی چون سازمان تامین اجتماعی که عمده ترین محصول آن ، بسته های خدمتی بوده و کیفیت ارائه خدمات به بیمه شدگان و مستمری بگیران و همچنین کارفرمایان از اولویت های ویژه سازمانی محسوب می شود و این امر بدون وجود نیروی انسانی با انگیزه و پرنشاط محقق نخواهد شد جای بسی تامل دارد.

تفکرهای غلط " سفره گسترده برای همه " و " هرچه بهتر کارکنی بدتر نتیجه می گیری" نشان از وجود روزمرگی سازمانی عمیق در سازمان های دولتی و غیر دولتی است و بی تردید همه بر این امر واقفند که متاسفانه به دلائل پاره ای از اشتباههای ناشی از بی تجربگی برخی مدیران اداری کشور ، آرام آرام و به تدریج غالب کارکنان ، اصالت و رسالت حرفه ای و ملی خویش را از دست داده و به عناصری بی تفاوت مبدل شده اند.

بنا براین شناسائی زمینه های پدید آمدن این بیماری - روزمرگی - ، موجب چاره اندیشی مدیران در زمان مناسب شده و از اضمحلال و فرسایش نیروهای انسانی سازمان که همان مغز متفکر سازمان نیز محسوب می شوند جلوگیری خواهد نمود.

عوامل موثر بر روزمرگی سازمانی :

- عوامل ساختاری :

ساختار سازمانی در حقیقت قالب و فرمتی است که شکل نهایی سازمان را مشخص می نماید و می تواند به دو حالت مکانیکی و ارگانیکی باشد از عوامل ساختاری می توان به تقسیم کار ، گروه بندی کارها - تشکیل دوایر سازمانی - ، زنجیره فرماندهی ، حوزه کنترل ، تمرکز و عدم تمرکز ، رسمی بودن ، پیچیدگی ، عدم همسویی بین اهداف سازمان و اهداف فرد ، وجود هرم تصمیم گیری ، ساختار سازمانی بلند و طولانی ، نبود نظارت و ... نام برد

-عوامل مدیریتی :

عواملی که مستقیماً به عملکرد و نوع نگاه و روش مدیر مرتبط است.

- عوامل انگیزشی :

عواملی که در برطرف کردن نیازهای روحی و روانی افراد سازمان تاثیر می گذارند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید