بخشی از مقاله

شناسايي و اندازه گيري توانمندي فناورانه در شرکت ها
چکيده
اهميت زياد توسعه فناوري باعث گرديده است تا مديران ارشد اکثر شرکت ها در صدد شناسايي و ارزيابي سطح فعلي توانمندي فناورانه ١ شرکت خود برآيند و در راستاي آن نسبت به شناسايي تحولات فناورانه و بررسي تلاش رقبا و کشورهاي ديگر از نظر دستيابي به فناوري هاي جديد، در جهت افزايش سطح توانمندي فناورانه شرکت خود گام بردارند. اين مقاله به مرور و بررسي مدل ها و مقالات ارائه شده در خصوص ارزيابي فناوري و تعيين سطح توانمندي هاي فناورانه و تعيين شکاف هاي موجود مي پردازد. با توجه به اين که پيشرفت و توسعه فناوري با توسعه اقتصادي در يک سازمان ارتباط مستقيمي دارد، مي توان سطح و ميزان توسعه فناوري يک سازمان را نشانه اي از توانمندي آن دانست . از مهمترين عوامل اساسي در عدم موفقيت به کارگيري فناوري براي کسب مزيت رقابتي در بنگاه هاي کشورهاي در حال توسعه ، عدم آگاهي و شناخت سطح قابليت هاي فناورانه بنگاه و استفاده از آن ها در جهت مزيت هاي نسبي مي باشد. لذا با توجه به اهميت اين موضوع ، مديران عالي بنگاه هاي اقتصادي بايد با شناخت و درک درستي از اين توانمندي هاي سازمان خود، شناخت تحولات فناورانه در جهان و نيز رصد تلاش هاي رقبا براي دستيابي به فناوري هاي نوين ، به طور مستمر در راستاي ارتقاي سطح توانمندي فناورانه سازمان خود اقدام نمايند.
واژگان کليدي: ارزيابي فناوري٣، اجزاي فناوري، توانمندي فناورانه ٤، توسعه فناوري

١. مقدمه
در حال حاضر نگرش به فناوري به مثابه يک مصنوع ، کم کم از بين رفته و فناوري به عنوان يک موضوع فلسفي ارزش و جايگاه ويژه اي پيدا کرده است . پيشرفت هاي اهميت به فناوري و رقابت فناوري با علم به همين جا خاتمه نمي يابد، بلکه در انديشه هاي پسامدرن ٥ آشکارا اين فناوري است که مهمتر و پيشتازتر از علم رخ مي نمايد. به عبارتي « تفوق علم در مدرنيته » که امري مفروض بود اينک جاي خود را به «توفق فناوري در پسامدرنيته » داده است [١].سوال اصلي در اين پژوهش اين است که : چگونه مي توان بر اساس تحقيقات پيش ن ي و مدل هاي توانمندي هاي فناورانه موجود و همچنين با درنظر گرفتن مدل زنجيره ارزش ، سطح فناوري را در شرکت ارزيابي کنيم . با مطالعه و جستجو در مقالات در پي اين هستيم که در خصوص موضوع پژوهش تا کنون چه پژوهش هايي صورت گرفته است و از چه مدل ها و روش هايي جهت شناسايي و پاسخ به پرسش اين پژوهش استفاده شده است . شرکت ها و بنگاه هاي عمراني و اجرايي همواره درگير مسائل اجرايي بسيار زيادي از قبيل خريد، فروش ، تامين مواد اوليه ، امور حسابداري، بيمه ، خدمات و .... همچنين تغييرات شديد در محيط رقابت هستند، لذا براي باقي ماندن در عرصه رقابت ، سازمان ها ناگزير بايد به تحول فناوري و ايجاد فناوري هاي پيشرفته روي بياورند. اما اين سؤال مطرح مي شود که در مسير به دست آوردن فناوري بهترين راه براي کم کردن شکاف آن کدام است ، زيرا فناوري و ارزيابي آن همواره براي مديران شرکت ها يک چالش اساسي بوده است . توجه به اين امر به ويژه در کشورهايي که بيشتر از آن که ايجادکننده فناوري باشند، مصرف کننده آن هستند، ضروري مي نمايد [٢].
امروزه با افزايش روند توسعه صنعتي ، اقتصادي و فناورانه و از بين رفتن مرزهاي جغرافيايي، رقابت فشرده اي در حوزه توليد و عرضه خدمات به وجود آمده است و رشد فناوري يکي از اهداف راهبردي حياتي مديران در سازمانها شده است . از آنجائي که پيشرفت و توسعه فناوري با توسعه اقتصادي در يک سازمان ارتباط مستقيمي دارد مي توان سطح و ميزان توسعه فناوري يک سازمان را نشانه اي از اقتدار آن دانست . براي توسعه فناوري ابتدا بايستي به فناوري مربوطه دست يابيم ، سپس درصدد ارتقا آن باشيم . امروزه فناوري جايگاهي خاص در استراتژي آينده يک بنگاه دارد. مديريت فناوري و هدايت فعاليت هاي فناورانه نيازمند تخصيص بهينه منابع و امکانات موجود است و اين مهم بدون ارزيابي سطح موجود توانمندي و اولويت بندي فناوري هاي موجود امکان پذير نيست [٣].
براي اين که يک استراتژي براي يک سازمان کاربردي بوده و قابليت عملي شدن داشته باشد، بايد با توجه به واقعيت هاي آن سازمان طراحي شده باشد و تمام امکانات و مقدورات حال و آينده را در نظر گرفته باشد. چرا که يک سازمان با تکيه بر اين توانمندي هاست که راه توسعه و رشد خود را در آينده مي پيمايد. لازم به ذکر است که بايد نگاه به فناوري، به مثابه توانمندي مورد توجه قرار گيرد و نه به مثابه ابزار. نگاه به فناوري در سازمان ها مي تواند متفاوت باشد؛ برخي سازمان ها رويکردشان به فناوري، مانند ابزاري در خدمت توليد است . اين نگاه ، نگاه ناقصي بوده و منجر به منحرف شدن مسير برنامه ريزي مي گردد و سازمان را از بهره گيري کامل و کارآمد از فناوري محروم مي کند. اما نقطه مقابل اين سازمان ، سازمان هايي است که به فناوري به مثابه توانمندي مي نگرند. اين نگاه ، به مراتب کارآمدتر و کامل مي باشد و سازمان را به برنامه ريزي هدفمند در حوزه فناوري هاي کليدي و استراتژيک وادار مي سازد، تنها در اين صورت است که فناوري براي سازمان يک عامل ثروت آفرين مي گردد[٤].
براي ارزيابي دقيق توانمندي فناورانه بايد شاخص هاي مؤثر در ايجاد توانمندي توسعه فناوري هاي هرحوزه را به شيوه اي کارآمد و با توجه به ويژگي هاي اختصاصي مسأله مورد نظر تعريف نمود. با ارزيابي اين شاخص ها به کمک کارشناسان آگاه در اين حوزه ، مي توان به تحليلي از سطح توانمندي مراکز پژوهشي در توسعه فناوري هاي حوزه مورد نظر دست يافت . اين موضوعات در درجه نخست به شناسايي فناوري هاي نوين و مورد نياز، شناخت سطح توانمندي موجود، تامين و تجهيز اين صنعت به نيروهاي متخصص ، کارآمد و خبرگان است تا در نقش هاي تکنسين ، مهندس ، سرپرست و مدير، توانايي هدايت و توسعه اين صنعت را داشته باشند [٤].
٢. روش پژوهش
هدف اين نوع پژوهش کاربردي بوده و روش تحقيق مورد استفاده توصيفي- پيمايشي مي باشد و پس از مطالعاتي در زمينه ادبيات موضوع و آشنايي با شرکت مذکور، مفاهيم فناوري، فرايندها و فعاليت هاي اصلي و پشتيباني در شرکت ها بررسي مي شود. سپس شاخص هاي ارزيابي سطوح فناوري از مدلهاي مدنظر جهت تعيين قابليت هاي فناورانه ، بوسيله نظرسنجي از خبرگان و تکميل جدول تعيين شاخص هاي مناسب ، انتخاب و تعيين مي گردد. سپس نظرات جامعه آماري تحقيق از طريق پرسشنامه جمع آوري شده و مورد تحليل قرار مي گيرند. جامعه آماري اين تحقيق مي تواند مديران ارشد و کارشناسان خبره شرکت ها، مشاوران و پيمانکاران و به دليل تعداد محدود خبرگان بصورت کلي شماري باشد.
فرايند کلي روش تحقيق به صورت زير است .
١- جمع آوري و مطالعه ادبيات پيرامون موضوعات مرتبط با پژوهش مانند فناوري و روش هاي شناسايي آن ، ارزيابي فناوري، توانمندي فناورانه ، مدل هاي مختلف ارزيابي توانمندي فناورانه در سطح بنگاه و ...
٢- آشنايي با شرکت مورد مطالعه و ماهيت فعاليت هاي شرکت مذکور در کشور.
٣- بررسي مفاهيم فناوري درشرکت مورد مطالعه با استفاده از ديدگاه هاي صاحب نظران و متخصصان شرکت .
٤- بررسي و تبيين فرايندها و فعاليت هاي اصلي و پشتيباني در شرکت و شناسايي کاربرد فناوري در آنها.
٥- شناسايي شاخص هاي ارزيابي قابليت فناورانه در شرکت با توجه به ويژگي هاي شرکت مذکور و در جهت کمک به تدوين استراتژي.
٦- تعيين قابليت هاي فناورانه شرکت مورد مطالعه و مقايسه آنها با وضعيت مطلوب مورد نظر متخصصان شرکت از طريق سنجش فاکتورهاي مدل هاي تعيين شده و مدل نهايي و بومي شده و مقايسه تطبيقي و تعيين شکاف فناورانه .
٧- جمع بندي، نتيجه گيري و ارائه پيشنهادات .
مصاحبه با مديران و کارشناسان که استفاده از فناوري را تجربه کرده اند، مي تواند براي بررسي عوامل توانمندي هاي فناورانه مفيد باشد. با توجه به مراحل ارزيابي توانمندي فناورانه که توضيح داده شد و ه دليل عدم شناسايي مراحل ايجاد ارزش افزوده و توانمندي هاي شرکت ؛ در اين مرحله مي توان به کمک طراحي پرسشنامه ، اطلاعات را به صورت مکتوب و سازماندهي شده طبقه بندي نموده و يا استفاده از اين اطلاعات نسبت به ادامه مراحل اقدام نمود . براي بررسي و تجزيه و تحليل اطلاعات ؛ متن مصاحبه ها يا پاسخنامه هايي که از مديران و کارشناسان جمع آوري شده است ، با استفاده از کد گذاري باز، محوري و انتخابي مورد ارزيابي قرار مي گيرد. عوامل تاثير گذار بر توانمندي فناورانه شرکت به صورت طبقه بندي شده در مي آيد تا در مراحل بعدي استفاده از آنها ساده تر انجام گيرد. اطلاعات به دست آمده و طبقه بندي شده در اين مرحله به صورت توصيفي پيمايشي بررسي و مورد تحليل قرار مي گيرند.
٢. تعريف فناوري
تعاريف زيادي پيرامون مفهوم فناوري از طريق بسياري از محققان و پژوهشگران ارائه شده است ، که بازتاب کننده نگرش آن ها از تخصص و حوزه هاي پژوهشي آن ها مي باشد، بطوري که از ديدگاه علوم مختلف تعريف گوناگون در خصوص فناوري بيان شده است ، از جمله از ديدگاه اقتصادي، فناوري چيزي است که نهاده را به ستاده تبديل مي کند(پژويان ، ١٣٨٠)، "سومانس و ديويد١" فناوري را مفهومي که خدمات يا محصولات ملموس يا غير ملموس در بازار توليد و عرضه مي شود، مي دانند،"مانسفيلد٢" فناوري را دانش به کار رفته در يک کوشش و تلاش مؤثر و بهره ور مي داند. " شون " فناوري را ابزار يا روش ، محصول ، فرآيند، تجهيزات فيزيکي يا روش هاي انجام يا سخت مي داند که به وسيله آن قابليت هاي انساني بر جنبه ماشيني فناوري تاکيد مي کند ( فناوري به مفهوم خاص ) [١].
تعريف جامع که دربرگيرنده همه ابعاد و قابل کاربرد در همه زمينه هاي فناوري باشد دست يافت ؛ فناوري يا تکنولوژي عبارت است از ماشين آلات و تجهيزات فيزيکي (سخت افزار)؛ تکنيک ها، شيوه ها و دستوالعمل ها (نرم افزار)؛ دانش چگونگي بهره گيري از اين ابزارها، با شيوه هاي خاص (مغز افزار)؛ که به منظور افزايش کارآيي در جريان تبديل نهاده ها به ستاده ها (فرآيند تبديل ) به کار گرفته مي شوند. .[5]
٣. اجزاي فناوري
با توجه به تعاريف فناوري، بايد توجه داشت که فناوري داراي سطوح و اجزاي مختلفي است . زلني ٣ (١٩٨٦) فناوري را از سه جزء وابسته به يکديگر و هرسه را به يک اندازه مهم و تعيين کننده معرفي کرده که شامل ؛ سخت افزار: ساختار فيزيکي تجهيزات که قرار است جهت انجام وظايف لازم مورد استفاده قرار بگيرند، نرم افزار: دانش نحوه استفاده از سخت افزار و مغزافزار: دلايل استفاده از فناوري به شيوه اي خاص ، مي باشد. علاوه بر سه جزء اشاره شده ، جزء چهارمي را نيز مي بايد مورد توجه قرار داد، چرا که اين جزء تمام سطوح موفقيت هاي فناوريک را در بر مي گيرد و آن دانش فني: مهارت فراگرفته شده درباره نحوه انجام درست کارها، مي باشد [٥].
همان طور که در شکل ١ نشان داده شده ، در مدل اطلس فناوري نيز، فناوري به چهار سطح تقسيم مي شود.
ماشين آلات و ابزار توليد يا فن افزار مهارت و تجربه هاي توليدي يا انسان افزار اطلاعات و دانش فني يا اطلاعات افزار سازماندهي و مديريت يا سازمان افزار

٤. تعريف توانمندي فناورانه
توانمندي فناورانه را مي توان به عنوان کاربرد کارآمد منابع فناورانه در راستاي خلق ، کاربرد، انتشار، پذيرش و تغيير فناوري هاي موجود تعريف کرد( کيم ٢، ١٩٩٧). توانمندي فناورانه را با دو رويکرد متفاوت تعريف کرده اند؛ برخي با رويکرد تکيه بر جنبه هاي فرايندي فناورانه ، آن را مجموعه اي از فرايندهاي سازماني در راستاي تغييرهاي فناورانه مي دانند که بر اساس اين رويکرد آن را مجموعه متنوعي از توانايي ها مي توان دانست که شرکت ها براي اکتساب ، هضم ، استفاده ، تطبيق ، تغيير و ايجاد فناوري لازم دارند (کيم ،١٩٩٧؛ موريسون ٣ وهمکاران ،٢٠٠٧؛ ارنست و همکاران ،١٩٩٨؛ آريفن و فيگوئرو٢٠٠٣،٤) و برخي توانمندي فناورانه را با ديد خروجي محور که شامل رازهاي تجاري، دانش فناورانه و دانش فني 6 که از طريق تحقيق و توسعه توليد شده اند و مالکيت هاي فکري فناورانه تعريف مي کنند (دولينگر٥، ١٩٨٥؛ لي و همکاران ، ٢٠٠١).
رويکرد فرايندگرا، با توجه به نگاه جامع تر به توسعه فناوري و ارتباطات آن با بسترهاي سازماني و راهبردي، رويکردي حاکم در حوزه توانمندي فناورانه دارد و مورد توجه محققان زيادي است . اصولا توانمندي فناورانه شامل مجموعه اي از فعاليت ها است که به صورت تکرارپذيري در سازمان انجام مي گيرد و سبب توسعه فناوري در سازمان مي شود [٧].
مدل مفهومي و ساختار درختي از توانمندي هاي فناوري در شکل ٢و ٣ آمده است .


٥. ارزيابي توانمندي فناورانه
از ضرورت هاي انتخاب فناوري مناسب ، استفاده در جهت تأمين منافع جامعه و مؤسسه و ارزيابي صحيح آن است .
فناوري در يک محيط انساني قرار دارد و لذا فناوري ها با محيط فيزيکي و با نظامهاي مختلف محيط انساني شامل نظام اقتصادي، نظام اجتماعي، نظام فرهنگي گوناگون محيط انساني اطراف خود را متأثر مي سازند و اين نظام ها نيز به نوبه خود، واکنش هايي را دارند؛ بنابراين ارزيابي فناوري بايد با يک نگرش کلي صورت بگيرد. در بررسي مزايا و محدوديتهاي فناوري، ملاک نبايد فقط اثربخشي فني و بهره وري اقتصادي باشد، بلکه در رابطه با محيط انساني اطراف آن نيز بررسي صورت مي پذيرد. مفهوم ارزيابي فناوري ، به حداقل رسانيدن اثرات مثبت و توسعه فناوري هاي سازگار با محيط اطراف است [٣].
رويکرد فرايندگرا، با توجه به نگاه جامع تر به توسعه فناوري و ارتباطات آن با بسترهاي سازماني و راهبردي، رويکرد حاکم در حوزه توانمندي فناورانه دارد و مورد توجه محققان زيادي است . اصولا توانمندي فناورانه شامل مجموعه اي از فعاليت هاست که به صورت تکرارپذيري در سازمان انجام مي گيرد و سبب توسعه فناوري در سازمان مي شود[٩].
ارزيابي توانمندي فناورانه ، ارزيابي سطح توانايي سازمان بر اساس تشخيص موجود بنگاه ، قدمت فعاليت در اين صنعت و ... مي باشد. در يک تعريف کلي و جامع ، ارزيابي توانمندي فناورانه فرايندي است که در سطح فعلي قابليت ها و توانايي فناورانه سازمان اندازه گيري مي شود تا هم نقاط ضعف و هم نقاط قوت فناوري سازمان شناسايي شود و هم بتوان توانمندي فناورانه سازمان را با رقبا با سطح ايده آل مقايسه نمود در نهايت براي جبران موارد نامطلوب و ضعف اقدام نمود.
ارزيابي توانمندي فناورانه ، مراحل ايجاد ارزش افزوده و شکاف هاي فناوري موجود در سطح توانمندي شرکت در مقايسه با رقبا را مورد بررسي قرار داده و علل ايجاد و راهکارهاي جبران شکاف را نيز ارائه مي دهد. اين ارزيابي در راستاي استراتژي بنگاه ، به سازمان کمک مي کند تا ميزان توانمندي خود را در به کارگيري و بهره برداري از فناوري هاي موجود کليدي و بالقوه تعيين کند. از طريق اين ارزيابي کليه عملکرد شرکت که داراي ارزش افزوده هستند بررسي شده و فناوري هاي آن نيز از لحاظ توانمندي بنگاه مورد بررسي قرار مي گيرد [١].
٦ طبقه بندي مدلهاي مختلف سنجش توانمندي فناورانه
مدل ها و روش هايي که در ارزيابي فناوري سازمان ها به کار مي رود بايد دو ويژگي مهم داشته باشند؛ اول اين که ساده و قابل فهم باشند و دوم اين که در زمان کوتاه و معمولي قابليت ارائه نتيجه را داشته باشند. انتخاب معيارها و روش هاي ارزيابي فناوري از اهميت زيادي برخوردارمي باشد و برکل فرآيند تاثير مي گذارد. در ارتباط با ارزيابي و سنجش توانمندي فناوري، مدل هاي مختلفي وجود دارد و در منابع مختلف روش هاي متفاوتي بيان شده است که اين ديدگاه ها و مدل ها در سه بخش کلي به شرح جدول شماره ١، دسته بندي و مدل هاي مختلف در دسته اي خاصي قرار مي گيرند .[1]
روش هاي متعددي در خصوص اندازه گيري سطح فناوري در بنگاه هاي اقتصادي و يا در سطح ملي مطرح گرديده است که هر يک از آنها فناوري را از زواياي مختلف مورد بررسي قرار داده اند، اگر چه هر کدام داراي نقاط قوت و ضعف هم مي باشد. از جنبه ارزيابي فناوري، فعاليت هاي اندازه گيري سطح فناوري در چهار سطح به شرح زير انجام مي شود [١].
سطح اول : تجزيه تحليل در سطح بنگاه
سطح دوم : تجزيه تحليل بين بنگاهي
سطح سوم : تجزيه تحليل در سطح بخشي سطح مقايسه منطقه اي و ملي

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید