بخشی از مقاله

ناهماهنگی نماهای شهری درشهر تهران وراهکارهایی برای بهبود آن(نمونه موردی:خیابان لاله زار )

چکیده:

نمای ساختمانها نقشی بسیار پراهمیت را در نمایش شهری ایفا می کنند که همان پس زمینه شهری است .به همان نسبتی که در هنر نمایش طراح صحنه سعی در خلق فضایی مرتبط با موضوع نمایش دارد، در شهر نیز، درمقام صحنه های از یک نمایش با بعد زمانی و مکانی وسیع، نمای ساختما نها نشانگر اتفاقات ریز و درشتی است که در این بستر به وقوع می پیوندد .نما باید ساکنان یک ساختمان را از تهدیدهای خارجی محافظت کند. نما باید میان فضای داخلی و خارجی یه وسیله درها و پنجره ها ارتباط برقرار کند، نما است که شخصیت و اعتبار مالک و طراح را معرفی می کند و سرانجام، مسئولیت عضویت واحد ساختمان در مقیاس عمومی فضای شهری بر عهده نماست . این فرآیند عضویت در واحد بزرگتر فضای شهری مانند هر عضویت دیگری ملزم به رعایت تعهداتی است که پذیرفتن آن موجب هماهنگی با سایر عناصر آن مکان و نشانه توجه طراح و مالک به ایجاد عنصری همگن با یک جامعه وحدت یافته است و عدم پذیرش این تعهد موجب اغشاش در چهره شهر و نمود بارز فقدان مسئولیت پذیری است.آلودگی بصری در شهرها طی درازمدت انسان را دچار پریشانی ذهنی و بیماریهای روحی می کند.شهر تهران امروز به دلیل ساختوسازهای ناهمگون،نماهای آشفته،بالکنهای پریشان،سیمای شهر در انحصار تبلیغات لباسی را بر تن خود میبیند که شایسته نیست و متاسفانه خیابان هایی که خواستگاه هویتی شهر محسوب میگردند در این نابسامانی دچار بحران هویت شده اند.این مقاله با این پیش فرض که جداره های شهر تهران ناهمگونی هایی دارند با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی پس از تعریف


ادبیات نما و عناصر سازنده آن و بر شمردن عواملی که در این ناهمگونی دخیل هستند.جداره شهری خیابان لاله زار را به عنوان یک از خیابان های تاریخی مورد ارزیابی قرار داده است و در آخر راهکار هایی جهت بهبود جداره های شهری ارایه می دهد.

واژگان کلیدی:نما،جداره شهری،خط آسمان،زمینه،معماری خیابانی


مقدمه:

اگر »سیما« را آنچه در ذهن می ماند و » ساختار« را آنچه در واقع هست تلقی کنیم، همواره میان سیما و ساختار نوعی عدم انطباق وجود دارد .سیمای یک شهر ساختار آن نیست، بلکه آن چیزی ست که از شهر در ذهن ما نقش بسته و به ما کمک می کند شهر را بشناسیم و در آن خود را هدایت کنیم. سیمای شهر، به عبارتی ساده، جغرافیای ذهنی شهر است و مانند جغرافیای فیزیکی دارای عناصر و خصوصیاتی قابل شناسایی است . ( افشار نادری،1382،معمار (20کوین لینچ تصویر هر محیط شهری را به سه جز تجزیه میکند:هویت،ساختار و معنی او مینویسد که در تصویر ذهنی از هر شهر این سه جز پیوسته با یکدیگر و به صورت وحدت یافته ای جلوه گر میشوند(لینچ،1374 ،(22 هر چند زیبایی تا حدود زیادی یک امر ذهنی تلقی میشود.یعنی اینکه زیبایی،کیفیت یک پدیده عینی و مستقل از ادراککننده آن نیست،بلکه ارزشی است که از سوی فرد دریابنده به یک وجود عینی مثل یک منظره طبیعی،یک بنا،یک پرده نقاشی،یک شعر و یا یک آهنگ موسیقی افزوده میشود و بنابراین،اینکه چه چیزی زیبا و چه چیزی زشت است،به عقیده فرد بستگی دارد.اما مشابهتهای عقل انسانی و گرایش مردمانی با تمدن واحد و اصول آموزشی یکسان به تفکری همانند،که به داوری زیباشناختی یکسان و اتفاقنظر میانجامد، موجب شده که برخی از فیلسوفان قایل به عینیت زیبایی شوند.این امر چنانکه خواهد آمد،اهمیت زیادی برای برنامهریزان شهری دارد.( ویتیک،1385،جستار های شهری 17 و (18 شهر محیطی ست که فضای زیست شهروندان و زمینه ی همه ی فعالیت های آن ها را به وجود می آورد .از آن جا که کیفیت این محیط فیزیکی بر کیفیت کار و فعالیت اجتماعی و حیات و سلامت روانی فرد تاثیر می گذارد، شهروندان نسبت به محیطی که در آن زندگی می کنند دارای حقوقی هستند. باید توجه داشت که شهر مانند اثر هنری نیست که هنرمند در خلق آن بتواند ادعای آزادی عمل داشته باشد (که آن نیز موضوعی قابل بحث است) و در نتیجه تنها کسانی که اثر هنری خاص را پسندیده اند، از آن بهره مند شوند. بلکه شهر زمینه ی بصری مشترکی است که همه ی شهروندان هر روز به ناگزیر در معرض آن قرار می گیرند و می باید بتوانند از آن استفاده کنند. اگر این زمینه ی مشترک نمایی زشت و ناموزون داشته باشد، تاثیرات مخرب روحی و روانی بر استفاده کننده می گذارد. در مقابل، محیط می تواند تاثیرات مثبت و حتی درمانی بر روح و روان بسیاری از بیماری های روحی داشته باشد.(رضا زاده،1379،معماری و شهرسازی 58 و (59

با گذری در خیابان های شهرهای ایران خصوصاً قسمت های نوساز آنها، آنچه شدیداً جلب توجه می کند، عدم همخوانی و هماهنگی در جداره های فضاهای شهری است. گویا مجموعه ای از ساختمانهای منفرد، بدون هیچ ارتباط و پیوندی، به طور تصادفی در کنار یکدیگر ریخته شده اند و بی هیچ قانونمندی، بدنه فضاهای شهری را تشکیل داده اند .حال آنکه جداره های شهری که در دوران های مختلف شکل گرفته است، در واقع نمایانگر شخصیت شهر و حامل ارزش های فرهنگی و محیطی یک جامعه محسوب می شود.(طباطبایی،1390 )نا به سامانی و اغتشاش حاکم بر منظر شهری ما به


مرز آزاردهنده ای رسیده است. هر چند منظر شهر، به معنای (آنچه از شهر و فضاهای شهری به ادراک آید)، به نماهای ساختمان های یک شهر منحصر نمی شود ولی به دلایل زیر یکی از مهم ترین عناصر منظر و یکی از پر اهمیت ترین موضوع های گفتمان میان معماران و طراحان شهری به شمار می آید؛ زیرا :


-1طراحی این عنصر،دل مشغولی و وظیفه ی مشترک دو حرفه در خلق مکان مناسب برای شهروندان می باشد .
-2 نما یکی از موثرترین و پر نوسان ترین عناصر تاثیرگذار بر کیفیت بصری بنا و در نتیجه کیفیت فضاهای شهری است .
-3 در میان دیگر عناصر منظر شهری، تاثیرپذیرترین عنصر از تصمیم های طراحان شهری است .(پاکزاد ،1386،(80

نمای ساختمان ها بخش عمده ای از سیمای شهر را تشکیل می دهند که باید با توجه به نیاز شهروندان طراحی ردند، تا هم بتواند انتظارات شهروندان را برآورده کند و هم سهم خود را بعنوان جزئی از یک کل هماهنگی در ایجاد نماهای ) حسینی،(1385 مطلوب و جذاب ایفا نماید ناخوشنودی موجود از وضعیت نمای ساختمان ها، منحصر به متخصصان و کارشناسان نبوده، به سازمان های دولتی و عمومی، مانند وزارت مسکن و شهرسازی و شهرداری تهران نیز سرایت کرده است. آنان نیز به صرافت حل این معضل افتاده اند، ولی متاسفانه هنوز اثر روشنی از مطالعات انجام گرفته در این سازمان ها ظاهر نشده است . با آن که همه به قانونمند شدن پدیده ی نما دل بسته اند و انتظار اصول و ضوابطی را می کشند که بتواند گامی به جلو بردارد، کوشش های هزاران معمار در ارائه ی نمای مناسب، به دور باطلی افتاده است که برون رفت از آن نیاز به شناخت ریشه ای معضل و ارائه ی قواعدی دارد که بتواند حرکت این نیروها را در یک راستا هماهنگ کند .(پاکزاد ،1386،(80

فرضیات موجود:
چه عاملی سبب شده است که این عنصر حیاتی سیمای شهری این قدر مشوش و آشفته ظاهر گردد؟ عدم وجود قوانین در خصوص نما،سبب این ناهماهنگی است عدم توانایی معماران در ساخت نما مسبب این ناهمگونی است سیستم حاکم بساز بفروشی به این ناهمگونی دامن زده است کج سلیقگی ها و دخالت های غیرکارشناسانه این ناهمگونی را به وجو د آورده است. فقر مالی سازندگان و محدودیت های اقتصادی باعث ایجاد تشویش در نماها شده است.


ادبیات تحقیق:

نما:


در لغت نامه ی دهخدا صورت ظاهری هر چیزی، آنچه که در معرض دید و برابر چشم است، منظر خارجی بنا و عمارت، فن روسازی ساختمان و ساخت نمای عمارت، تعریف شده است. دکتر جهانشاه پاکزاد، نما را سطوح تشکیل دهنده ی هر بدنه نامیده و معتقد است که هر نما جزئی است از بدنه که پوسته یا پوسته های ظاهری هر بنا یا ساختمان را تشکیل می دهد. نما در عمل پرده ای است که درون ساختمان را از بیرون آن جدا می کند و به همین دلیل عنصری است دو بعدی.

-1 بعد انفرادی (شخصی) -2 بعد اجتماعی

فاساد((façade

جبهه ی اصلی ساختمان را در اروپا " فاساد " به معنای چهره نامند. این واژه از اواخر قرون وسطی در معماری و شهرسازی متداول گردید. معمار معروف ویلیام لیسابیمبحث نمای اصلی ساختمان (فاساد) را مورد بررسی قرار داده و معتقد بود طراحی چهره ی عمومی بناها مسأله ای است مرتبط با حقوق شهروندی و می گوید:

" نمایش (تأتر) بد را می توان نگاه نکرد، کتاب بد را می توان مطالعه نکرد، اما تنها کوری و یا بی حسی اجزای قوه ی باصره می تواند ما را از ساختمان های واقع در خیابان حفاظت نماید(احمدی،1388،دانش نما174 و (175

جداره:

جداره ها سطوح عمودی تعریف کننده یک معبرند.جداره یا بدنه فضا بخش اصلی کالبد یک فضا را تشکیل میدهد در حقیقت این عنصر کیفیت یک فضای وابسته را مشخص میکند و به آن مفهوم محیطی میبخشد.(طباطیایی،1390،(1از کنار یکدیگر قرار دادن مجموعه ای از نمادهای مشرف به فضای شهری (فاسادها) جداره های شهری تشکیل می شود. واژه ی نمای شهری که به اشتباه در معماری و شهرسازی ایران رایج گردیده به معنای جداره می باشد.(احمدی،(1388


تصویر – 1جداره نماhttp://scw.hk/2002UKW.htm


نما در قوانین و مقررات:


مطابق با قانون ساماندهی مدیریت سیما و منظر شهری و ارتقاء کیفیت محیطی شهر تهران نظر به اهمیت ساماندهی وضعیت زیباسازی شهری و اثرات چند جانبه آن در حوزه های عمرانی، فرهنگی، اجتماعی، ترافیکی، رفاهی و اقتصاد شهری و با توجه به لزوم مشارکت شهروندان و مجموعه مدیریت شهری در این امر با استناد به وظایف و مقررات موضوعه شهرداری موظف است با محوریت سازمان زیباسازی شهر تهران و با هماهنگی سایر حوزه های اجرایی ذیربط و همکاری و مشارکت شهروندان و به ویژه انجمن های معتمدین محلات شورایاری ها و همچنین بخش خصوصی نسبت به تهیه و ارائه لایحه ساماندهی وضعیت سیما و منظر شهری و کیفیت محیطی شهر خصوصا در مواردی هم چون مبلمان شهری، نورپردازی، رنگ آفرینی، گرافیک محیطی، حجم ها، نشانه ها، تندیس ها، نمادها، فضاهای عمومی، نمای اماکن و بناهای شهری و سایر موارد مرتبط اقدام نماید

الف)توجه و تأکید و بر اولویت بخشی بر عام المنفعه بودن موضوع سیمای شهری.
ب) تدوین برنامه ای مشخص به منظور ارتقا سطح آگاهی عمومی شهروندان نسبت به اهمیت کیفیت سیما و منظر شهری در حوزه های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی.

ج)استفاده از قابلیت های مشارکت های مردم در قالب گروه های داوطلبانه مردمی به ویژه انجمن های معتمدین محلات شورایاری ها و سازمان های مردم نهاد در ساماندهی وضعیت زیباسازی شهر
د) توجه به نکات ایمنی، راحتی و روانی تردد وسایل نقلیه و عابرین پیاده به ویژه معلولین، کودکان و سالمندان و توجه به ارزش های فرهنگی، مذهبی وارزش های فرهنگی، اجتماعی انقلاب و دفاع مقدس و مولفه های مرتبط با الگوی شهر اسلامی و ایرانی در ساماندهی وضعیت مبلمان شهر
ه) توجه به مؤلفه های موثر بر وضعیت زیباسازی شهری در ارتقاء سلامت روانی جسمانی شهروندان و ایجاد آرامش،نشاط و شادابی عمومی در شهر با لحاظ ساختار سنی و جنسی مخاطبین.
و) توجه به حفظ آثار و نشانه های مرتبط با موضوع هویت شهری به ویژه آثار و فضاهای تاریخی و فرهنگی، طبیعی و اقلیمی
ز) توجه به کیفیت سیما و منظر شهری و اثرگذاری آن بر شکل گیری فضاهای عمومی شهر تهران و توسعه سطح

تعاملات اجتماعی افراد در یک جامعه
ح) هماهنگی با طرح های جامع و تفصیلی

(مجموعه قوانین و مقررات مورد عمل شهرداری،زیباسازی،مصوب ( ((85/6/21 همچنین مطابق با قانون ضوابط و مقررات نمای شهری ( (69/8/28

.1 کلیه سطوح نمایان ساختمانهای واقع در محدوده و حریم شهرها و شهرکها که از داخل معابر قابل مشاهده است ، اعم


از نمای اصلی یا نماهای جانبی ، نمای شهری محسوب شده و لازم است با مصالح مرغوب به طرز مناسب و زیبا و هماهنگ نماسازی شود.

.2صدور گواهی پایان کار ساختمان مشروط به انجام نماسازی نماهای اصلی و جانبی است


سیر تکوینی توقعات از نما :

هارلد دایلمان و همکارانش در بررسی مختصر خود از نما، به چهار عملکرد که از نما انتظار می رود، پرداخته اند : -1محافظ، -2 رابط، -3 معرف، -4 جزئی از یک کل .

این مقاله نیز با استناد به این چهار عملکرد، به بررسی تاریخی خود می پردازد . این توقعات در ظاهر دو به دو با هم در تضاد می باشند، ولی در عمل نهایت هایی هستند که طرح سعی در ایجاد تعادل و آشتی دادن میان آن ها داشته باشد .

نما به عنوان محافظ

ابتدایی ترین و حتی از لحاظ قدمت نخستین وظیفه ای که نما عهده دار گردید، وظیفه ی حفاظت از انسان ها در مقابل تهدیدهای بیرونی بود. انسان ها برای حفاظت از عوامل جوی و اقلیمی از یک سو، و حیوانات موذی و انسان های مزاحم از سوی دیگر، برای خود فضایی را به نام خانه ایجاد کردند . خانه های اولیه یا به صورت چادر طرح گردیند و یا به صورت کلبه ای ساده. در مناطقی که طبیعت زندگی کوچ روی را تحمیل می کرد، چادر خود را ماندگار گرداند و در مناطقی که اسکان و کشاورزی حاکم شد، کلبه به سیر تکوینی خود ادامه داد. کلبه ی اولیه از تک فضایی به نام اتاق تشکیل شده بود که یا گرد بود، یا چهارگوش. امتیاز فرم چهارگوش، قابلیت توسعه ی آن بود و از زمانی که صاحب خانه نیاز به فضایی بیش از یک اتاق پیدا کرد، این فرم گوی سبقت را از فرم مدور ربود . عوامل اقلیمی نیز فرم سقف ها را شدیداً تحت تاثیر قرار داده و به طور غیرمستقیم شکل جدار بیرونی ساختمان را تعیین

نمود. در مناطقی باران خیز سقف ها بالاجبار شیب دار ساخته شدند و در مناطق خشک سقف ها صاف یا گنبدی احداث گردیدند . تا زمانی که خانه برای ساکنان آن یک حفاظ بود و آن را برای محافظت در مقابل تهدیدهای بیرونی می ساختند، نماسازی مفهومی نداشت. به عبارتی دیگر، می توان گفت که ساختمان دارای نما نبود، بلکه دارای دیوارهای ستبر و یکپارچه ای بود که با حداقل منفذ به بیرون، شکل گرفته بود. نبود منفذ در نما گرچه جلوی باد و باران و گرما و سرما و نفوذ عوامل انسانی و حیوانی مزحم را می گرفت، ساختمان را از نور و تهویه ی لازم محروم می کرد. هر چه نیاز به مواهب فوق بیش تر شدو در نتیجه نیاز به ایجاد روزنه در دیواره ی ساختمان افزایش یافت، نیاز به پوسته ی سومی برای حفاظت بیش تر گردید .بدین منظور انسان دیواری به دور خانه یا آبادی خود کشید. گسترش فضاهای مسکونی در داخل »چهار دیواری اختیاری« و بدون پنجره به فضای عمومی شکل گرفت. افزایش تعداد واحدهای مسکونی نیز به تراکم در داخل باروی شهر یا روستا انجامید. خانه ها به اصطلاح درون گرا طراحی شدند و آبادی ها تمرکزگرا و حول یک فضای اجتماعی میدان گونه ای به نام »محل تجمع.« با گوشه نگاهی به تاریخ تمدن های نخستین، از چین و هند گرفته، تا ایران، بین النهرین، مصر، یونان و روم، به درون گرایی خانه های مسکونی پی می بریم.


نما به عنوان رابط

با آن که نما موظف بود حائلی میان انسان و تهدیدات خارجی باشد، ولی می بایست نقش رابط میان درون و بیرون، خصوصی و عمومی، خلوت و شلوغ، مصنوع و طبیعی را نیز ایفا نماید. انسان نیاز به نور و تهویه داشت و محتاج ارتباط با طبیعت و جامعه بود. او می خواست گردش زمان و تغییر و تحولات اطراف خود را دنبال کند. به همین خاطر، نما تبدیل به رابط میان درون و بیرون شد، و می بایست امکان استقبال از نور و نسیم گرفته تا میهمان را برای ساکن فراهم می کرد، و امکان دید خوبی به بیرون را برای ساکن پدید می آورد. روزنه ها (درها و پنجره ها) به عنوان عناصری از نما این نقش رابط فیزیکی یا بصری و .. را به عهده گرفتند .

نما به عنوان یک معرف


نما فقط یک محافظ و یک رابط درون و بیرون باقی نماند. از زمانی که لباس فرد، معرف شخصیت وی پنداشته شد، خانه نیز به مثابه ی «لباس دوم « می بایست معرف شخصیت، ارج و مقام اجتماعی مالک خود باشد. »در معماری غرب نما یا فاساد دارای حالت نمایش است، بدین صورت که در همان وهله ی اول کسی را که پشت آن زندگی می کند، نشان می دهد. همه چیز معرف علامت و شخصیت خانوادگی ست، همه چیز طبقه ی اجتماعی و مالکیت صاحب خانه را نشان می دهد.«

نما به عنوان جزئی از یک کل

پاسخ گویی به سه توقع فوق، در بهترین حالت، بنایی خواهد بود با نمایی مقبول؛ ولی در واقعیت، ما در فضای شهری با یک بنا و نماهای آن رو به رو نیستیم، بلکه ساختمان جزئی ست از یک کل بزرگ تر به نام فضای شهری. زشتی اش بر کیفیت فضاهای عمومی تاثیر می گذارد و زیبایی اش منوط به هماهنگی با دیگر عناصر آن مکان است. ساختمان ی موجود منزوی و خود بسنده نیست که بتواند تمام توجه طراح و مالک را به خود جلب کند، بلکه می باید با حفظ شخصیت و اعتبار خود، عنصری از یک جامعه ی وحدت یافته باشد .(پاکزاد، 82،(1386

نمای شهری در واقع ترکیبی از اجزا متفاوت است که بر اساس اتفاقاتی که در خیابان ها ومعابر میافتد شکل می گیرد.اما متاسفانه" بحران کیفیت" که یکی از چالش های عمده شهرهای ما و یکی از دغدغه های اساسی تصمیم سازان،تصمیم


گیران، مجریان و استفاده کنندگان محیط های شهری است(گلکار، 1379،صفه شماره (32 را میتوان در نماهای شهری و اجزای آن به نظاره نشست. آشنایی با اجزای سازنده نماهای شهری و چگونگی ساماندهی و بهسازی آن میتواند گره بزرگی از این عنصر حیاتی سیمای شهری باز کند.

عناصر طراحی جداره از نظر کالبدی:

▪ خط آسمان
▪ خط زمین و خط ساختمان

▪ زمینه
▪ تقسیمات و خطوط غالب نما
▪ عرض قطعات یا دانه بندی
▪ کنترل ارتفاع و حجم توده
▪ کنسول

▪ روزنه ها
▪ رنگ و بافت مصالح
▪ تزیینات
▪ الحاقات،علایم و تابلو ها
▪ نبش و تفکیک سطح و پیچ

) طباطبایی،1390،2تا (39

حال ضمن تعریف برخی از عناصر شاخص طراحی جداره ها رهنود هایی جهت طراحی مناسب آن ارایه میگردد:

خط آسمان:انتهای جداره جایی که از لحاظ بصری جداره به آسمان میرسدواصطلاحا لبه برخورد به آسمان یا خط بام نامیده میشود.این عنصر کالبدی تجلی گاه ترکیب فرم درکالبد خیابان به شمارمی رود و مظهر نظم یا تنوع در سیمای خیابان است و در طراحی آن بایستی به اقلیم ،فرهنگ و عملکرد و سازه و ...توجه داشت. (طباطبایی،1390،(5

در طراحی خط آسمان باید دقت کرد که:

برای جلوگیری از مخدوش شدن خط آسمان در جداره های پیوسته از اختلاف ارتفاع بیش از یک طبقه بین اجزا جداره پرهیز کرد. در مناطق مسکونی خط آسمان بایستی متعادل باشد و برای ایجاد تنوع بیش از یک طبقه بالاتر یا پایین تر از میانگین خط پایه آسمان استفاده نمود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید