بخشی از مقاله
چکیده
بی سرپرستی کلمه ای است که امروزه تنها بار بدون سرپرست بودن را با خود حمل نمی کند، بلکه در پس آن تمامی ابعاد "شخصیتی، رفتاری، روانی و اجتماعی "شخص را زیر سؤال میبرد و به عنوان معضلی در شهرها و کلان شهرهای جوامع معاصر مطرح میشود.هدف اصلی این پژوهش طراحی مجموعه ای گردیده که از لحاظ کالبدی و زیبایی شناسی و عملکرد بتواند، راه رسیدن به خلاقیت و رشد و شکوفایی استعداد و اعتماد بنفس را در کودکان کار و خیابان پرورش دهد و موثر در تبدیل انسانهای مخرب به انسانهای مفید و تاثیر گذار در سطح جامعه، گردد.
ضرورت این پژوهش پس از بررسی آماری مشاهده میشود اکثر مجرمین فاقد خانواده یا سرپرستی مؤثر و سرپناهی امن بوده اند. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و از روش تحلیل گرافیکی اطلاعات استفاده به عمل آمده است. و در نتیجه گیری خلاصه از تحقیق، به نظر میرسد بتوان با طراحی فضاهایی با ویژگیهای روان شناختی مناسب به روند شکل گیری و رشد تفکر و خلاقیت در کودکان سرعت بخشید و خصوصیاتی چون دقت، مشاهده، اعتماد به نفس، همکاری، سازگاری اجتماعی و کارمستقل و آزاد را از این طریق ارتقا داد.
مقدمه
در محیط پویا و متحول کنونی شهری، بهسازی ساختارهایی مانند بزرگراه ها، پل ها و مسیرهای راه آهن، جزء مهمترین امور هر اجتماعی بشمار می رود که در ساخت و ساز آن جامعه تنها جنبه های کالبدی نیازمند توجه نبوده و جنبههای انسانی نیز بسیار حائز اهمیت می باشند. در ورای توسعه ی ساختارهای مذکور، در جامعه کنونی، ایجاد ساختارهای آموزشی و توسعه مراکز تعلیم و تربیت نقش عمده ای در توسعه ی همه جانبه آن جامعه خواهند داشت. ایجاد مدارس و مراکز نگهداری کودکان از جمله مواردی می باشند که در تکامل شهروندان کوچکی که نقش اساسی در پیشرفت جامعه خواهند داشت، مؤثر میباشند.
مراکز نگهداری روزانه کودکان، کودکستان ها، مدارس خصوصی و دولتی، مراکز توانبخشی کودکان، بیمارستانها و سایر مراکز مربوط به کودکان، از جمله ضروریات جامعه بوده و به منظور ساخت مکانهایی برای جوان ترین شهروندان هر جامعه، نیازی اساسی به افکار نو و نگرشی تازه وجود دارد. متخصصان و مشاوران امور کودک معتقدند که رشد اجتماعی، احساسی، عاطفی، روانی و جسمی کودک به شدت تحت تأثیر کیفبت محیط میباشند. همچنین آن ها باور دارند که معماران باید محیطهای جذاب برای کودکان ایجاد نمایند و تواناییهای کودکان را بپرورانند نه این که نیازهای آنها را سرکوب کنند، زیرا این معماری برای نسل آینده ماست و طراحی هیچ مکانی مهم تر از طراحی این فضاها نیست.
نظر معماران و کارشناسان امور کودک این است که طراحی برای کودکان، یک بازی کودکانه نیست، بلکه طراحی برای کودکان پیش دبستانی تأثیر قوی بر رشد اجتماعی آنان دارد. معمارانی که شروع به این کار میکنند در مییابند که معماری برای کودکان با رنگ آمیزی و نقاشی دیوارها پایان نمی پذیرد. به همین دلیل گروههای ویژه طراحی کودکانشامل ًطیف وسیعی از معماران داخلی، روانشناسان کودک، مدد کاران، کارشناسان محیط زیست و خود کودکان می شود که در واقع استفاده کنندگان اصلی و مستقیم از فضا هستند، می باشد.
بدین ترتیب هنر طراحی و معماری شامل گروهی از افراد مختلف می باشد که اهمیت معماری و تاثیر و تاثرات در این فضا را دو چندان می نماید. تأثیر مصنوعات بشری نسبت به یکدیگر امری است که بسیاری از پژوهشگران عرصه فرهنگ و علوم اجتماعی و به ویژه روانشناسان بر آن صحه میگذارند. محیط اطراف و فضایی که از سوی انسان ایجاد میشود تاثیر فراوانی بر شخصیت، تیپ، رفتار و تربیت انسان و به ویژه ردههای سنی پایین تر دارد و باعث تحریک حساسیت مردم و به ویژه فعالان در بخش فرهنگ نسبت به محیط اطراف میشود. هنر معماری علاوه بر کالبد ظاهری دارای جنبه ی اصیل معنوی و حقیقی هم می باشد
لازم به ذکر است که مسئله کودکان کار و خیابانی انعکاس وضعیت دشوار و آسیب پذیر آن دسته از کودکان می باشد که برخلاف وضعیت ایده ال دوران کودکی مسیر طبیعی رشدشان به دلیل غیبت از خانواده، مدرسه و سایر نهادهای تربیتی و اجتماعی، در معرض آسیب قرار گرفته بوده و این کودکان با تاخیرهای رشدی - در ابعاد جسمانی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی - مواجه گشته بوده اند
در واقع لازم به ذکر است که در محیطهایی که فعالیت های متعددی انجام می شود، لازم است تا محدودهها و عرصه های متمایز و قابل تشخیص وجود داشته باشند - عظمتی، باقری: - 1390 و همچنین دیگر عوامل متعدد که در طراحی معماری موثر بوده و باعث شکوفایی و خلاقیت در این کودکان میشود را شامل گردد.
بنابراین با توجه به مطالب بیان شده و مطالعات و تحقیقات صورت گرفته و شناسایی اهمیت و ضرورت در مطالعه ی وضعیت آموزش و تربیت کودکان کار و خیابانی، در این تحقیق لازم دانسته شده است تا در چارچوب رویکرد و دیدگاهی نوین، ارتباطی بین معماری و ایجاد آرامش و فضای مناسب برای کودکان آسیب پذیر ایجاد گردیده و بدین ترتیب با توجه به کمبودها و نیازهای این کودکان و گردآوری پیش فرضها و اصولی بدین منظور، به سوالات زیر پاسخ داده شود:
"آیا طراحی یک مجموعه ای پویا و معمارانه با رشد و شکوفایی استعداد و خلاقیت کودکان ارتباط دارد؟" "آیا میتوان با استفاده از فرمهای معماری، فضایی نزدیک به محیط خانه را برای آنان خلق کرد؟"
ادبیات موضوع:
جنگ جهانی دوم علاوه بر ویرانیها و صدمات روانی بسیار، اثرات مخربی نیز بر وضعیت کودکان گذاشت. به همین دلیل در سال 1949در کنفرانس بینالمللی کارشناسان و مدیران جوامع اطفال در بلژیک به موضوع تعلیم و تربیت و بازگشت دادن اطفال به راه راست در اجتماع پرداخته شد. در این کنفرانس دکتر »ژان شازان« قاضی دادگاه اطفال فرانسه در سخنرانی خود تحت عنوان دستههای ضد اجمالی اطفال و بازگشت دادن آنها به محیط و جامعه، از اصطلاح »کودک کوچه« استفاده کرد. وی بر این باور بود که کودک، کوچه را به جهت مشکلات خانوادگی و وضعیت نامطلوب اقتصادی انتخاب میکند. همچنین دکتر»ماریا ونتورینی« ایتالیایی- در این کنفرانس سخنرانی خود را با عنوان » اطفال کوچه « ارائه نمود و در آن به ذکر عواملی که موجب رها شدن کودکان در خیابان و ولگردی آنان میشود، پرداخت. در سال 1950 یونسکو مباحث ارائه شده در این کنفرانس را در نشریهای تحت عنوان »کودک ولگرد« به چاپ رساند
بیسلی - 1999 - مینویسد: » کودکان خیابانی ابتدا در شهرها ی امریکای لاتین و هند ظاهر شدند. علیرغم تلاشهای بسیار دولتها و سازمانهای غیردولتی تعداد کودکان خیابانی در این مناطق هنوز رو به افزایش است. جنگ و اپیدمی بیماری ایدز نیز برتعداد این کودکان میافزاید. فروپاشی اقتصادی و مالی درکشورهایی مانند اندونزی فقرا را به خیابانها میراند و سببب رها شدن کودکان در خیابانها میشود. پایان کمونیزم نیز شرایطی را به وجود آورد که هیچ شبکه امنیتی برای افراد بیکار یا سایر کسانی که در وضعیت نامساعد اجتماعی قرار داشتند، باقی نگذاشت. از این رو شهرهایی نظیر مسکو، پترزبورگ، کیف، صوفیه و بخارست نیز با پدیده کودکان خیابانی به طور بیسابقهای روبرو شدند.
بر اساس ماده 1 پیمان جهانی کودک هر انسان زیر 18 سال کودک تلقی میشود. کودکان خیابانی، کودکانی هستند که از طبیعیترین حقوق خود بی بهرهاند. بلسیلی بیان می دارد کودکان خیابانی بخشی از جمعیت عظیم کودکان هستند که در فقرشدیدی به سر میبرند، آنها در تمام دنیا در معرض آسیب قرار دارند و حقوقشان ضایع گردیده و از رفاه و مزیت های توسعه اجتماعی محرومند.
در واقع مجموع کودکانی که به دلیل کمبود یا فقدان نظارت والدین علاقه مندی به تحصیل و گذراندن اوقات در منزل را نداشته و لاجرم در خیابانها کار و یا زندگی میکنند را کودکان کار نامیده اند
کودکان خیابانی گروه کوچک تری از این دسته کودکان را تشکیل میدهند، اما مشکلات پیچیدهتری را دارند. برای این کودکان خیابان به منزله خانه است و آنها در پی سرپناه و غذا بوده و دیگر افراد خیابانی برای آنها حکم خانواده را پیدا کردهاند. این کودکان یا سرپرستی ندارند و یا در صورت داشتن خانواده به دلیل مسائل مختلف زندگی در خیابان برایشان امنتر از زندگی در خانه است.
- لاسک: - 1992 معتقد است چهار گروه کودک خیابانی وجود دارد؛ -1 کودکانی که در خیابان کار میکنند ولی از سوی خانواده حمایت میشوند، -2 کودکانی که ارتباط کمتری با خانوادهشان دارند و در خیابانها کار میکنند، -3 کودکان خیابانی که هیچ گونه ارتباطی با خانوادهشان ندارند و معمولا طرد شده اند و -4 کودکان خانوادههای خیابانی که خانواده آنها نیز در خیابان کار و یا زندگی میکنند.
در این میان نیز بلنک مدل »آشکار- پنهان« را در مورد کودکان خیابانی مطرح میکند که در آن کودکان خیابانی آشکار به کودکانی اشاره دارد که به سادگی قابل مشاهده هستند و در خیابانها در قالب اقتصاد غیر رسمی کار میکنند.
جانقلی - 1387 - در تعریفی بیان می دارد که بطور کلی این کودکان به دو دسته کلی ساکن و مهاجر تقسیم میشوند که گروه مهاجر بیش از 65% از آمار کودکان خیابانی تهران را تشکیل میدهد. بدین ترتیب دسته بندی آنها از لحاظ گذراندن امور شامل موارد زیر بیان گردیده است:
- 1 کارگران خیابانی دارای مشاغل راحتی.
- 2 کارگران خیابانی دارای مشاغل کاذب.
- 3 ولگردان تلکه گیر و باج گیر.
- 4 متکدیان.
- 5 گروه عمده بر همکاران که عموم این کودکان در یک نگاه کلی درآستانه آسیب پذیری و اعمال ضد اجتماعی قرار دارند.
وی آنها را از لحاظ وضعیت اجتماعی و خانوادگی نیز به گروههای "کودکان تک سرپرست با مادر"، "کودکان تک سرپرست با پدر" و "کودکان بدون سرپرست" تقسیم نموده است. نکته در اینجاست که اکثریت کودکان خیابانی بی خانمان هستند و نه مجرم و بیشتر آنها بکار اشتغال دارند، بدون اینکه از حمایت لازم برخوردر باشند. از طرفی دیگر، آنها دارای موقعیتهای بسیار کمتری برای ر شد و تکامل عاطفی، اجتماعی، آموزشی و اقتصادی می باشند.