بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر با هدف شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و تعیین نقش حمایت های اجتماعی و راهبرد های مقابله ای در عدم نگرش افراد به سوء مصرف مواد انجام گرفت. جامعه ی آماری پژوهش موردنظر دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان بودند. تعداد اعضاء نمونه بر اساس فرمول مورگان 332 نفر برآورد شد و روش نمونه گیری بر اساس نمونه ی در دسترس انتخاب گردید که بر این مبنا تعداد 166 نفر دانشجوی پسر و 166 نفر دانشجوی دختر انتخاب گردیدند و پس از توزیع پرسشنامه ها با توجه به عنوان پژوهش تعداد 112 پسر و 56 دختر در خطر مصرف اعتیاد شناسایی و تجزیه و تحلیل نتایج آنان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشاندهنده آن بود که بین دوعامل حمایت اجتماعی و راهبرد های مقابله ای در دانشجویان در معرض خطر اعتیاد با نگرش به مواد مخدر ارتباط معناداری وجود داشته است.

-1 مقدمه

اعتیاد به عنوان یکی از بحران های چهارگانه قرن 21 و یکی از معضلات بهداشت، روانی و اجتماعی است که همه جوامع را درگیر کرده است. اعتیاد به داروهای مجاز و غیر مجاز در چند دهه در چند دهه گذشته بسیار فراگیر شده و حاکی از بروز یک مشکل جدی در سلامت جسمی، روانی و اجتماعی است. در ایجاد اعتیاد عوامل اجتماعی و روان شناختی از یک طرف و عوامل زیست شناختی و دارو شناختی از طرف دیگر نقش دارند

در حال حاضر وابستگی به مواد یا اعتیاد به مواد مخدر در همه مشاغل، سطوح تحصیلی و طبقه اقتصادی و اجتماعی دیده می شود و اختصاص به افراد و اقشار خاصی ندارد. با توجه به شیوع بالای وابستگی به مواد و دشواری های درمان آن، تلاش در جهت شناسایی عوامل خطر ابتلا به این مشکل در جمعیت های مختلف بسیار ضروری است. مصرف الکل، سیگار و مواد یکی از پیامدهای اعتیادآور خطرساز است که با بسیاری از رفتارهای دوره جوانی در ارتباط است

اعتیاد مساله بغرنجی است که گریبانگیر انسان عصر ما شده است. آنچنان این معضل زندگی افراد در خانواده ها را احاطه نموده که هر لحظه هر فرد یا خانواده ای را به نابودی می کشاند خسارت ها و ضرر های مالی و جانی که خانواد ها و جامعه تحمیل می کند کمتر از یک جنگ خانمانسوز نیست، که آن با های و هوی به پیش می رود و این به نرمی و آهستگی، مرگ های مربوط به مصرف مواد در انگلستان حدود هشت برابر از سال 1980 افزایش یافتهکه اکثراً بین سنین 20 تا 29 سال دارای بالاترین فراوانی است

جامعه ی بشری امروز جدا از تمام بحران های رو به نابودی از جنگ، فقر، محیط زیست و نا آرامی ها شاهد بحران اعتیاد نیز می باشد. موضوع مواد مخدر، همراه با عامل انفجار جمعیت و آلودگی محیط زیست، سه موضوعی است که کشورها، دیگر هر کدام به تنهایی نمی توانند از پس آنها بر بیایند . در حال حاضر یکی از پرسودترین تجارت های امروز ما تجارت اسلحه و مواد مخدر یعنی کسب درآمد بر مبنای نابودی بشر است.

بر اساس آخرین آمار رسمی اعلام شده از سوی سازمان ملل، در پایان سال 2008 میلادی، تعداد 220میلیون نفر معتاد در جهان وجود داشته است. این قاعده در حالی اتفاق می افتد که باورها و نگرش های افراد درباره ی مواد و پیامدهای منفی و مثبت مصرف آن، در اصطلاح گرایش به اعتیاد تعریف شده است. گرایش به اعتیاد از مقوله های مهم در مباحث مربوط به سوء مصرف مواد است و با حوزه های نگرش افراد از قبیل درک آن ها از قانونی بودن و میزان پذیرش اجتماعی مواد با ضررهای ناشی از مصرف مواد و یا حالات و پیامدهای خوشایند مصرف مواد رابطه ای مستقیم دارد

با نگاهی بر پژوهش های انجام گرفته مشاهده می کنیم که اعتیاد یک بیماری زیست شناختی، روانشناسی و اجتماعی معرفی شده است که خود را با عوارض جسمانی و روانی معرفی می کنند. عوامل متعدد نژادی، توارثی، جسمی، روانی، دارویی، خانوادگی، محیطی و اجتماعی، فرهنگی، شغلی، اقتصادی همگی در سوء مصرف و اعتیاد مؤثر هستند. امروز متخصصان امر، عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی را در سوء مصرف مواد و اعتیاد مؤثرتر می دانند، که این عوامل به تنهایی و یا در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد می شود

با توجه به مباحث عنوان شده در رابطه با هر کدام از متغیرهای پژوهش، قصد داریم تا ضمن شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد به بررسی رابطه ی بین حمایت های اجتماعی و راهبردهای مقابله ای در جهت کاهش گرایش به سمت مصرف مواد بپردازیم و در واقع به این سوال پاسخ دهیم که حمایت های اجتماعی و راهبرد های مقابله ای، ابزاری مناسبی جهت کاهش گرایش به سمت و سوی مصرف مواد می باشند یا خیر؟ و آیا هرکدام از متغیرهای مطرح شده توان پیش بینی گرایش به سمت مصرف مواد را داشته است؟

باتوجه به اینکه طی دو دهه گذشته بواسطه عدم نگاه متوازن و یکسان در زمینه مقابله با عرضه و پیشگیری از مصرف مواد مخدر شاهد غفلت از ابعاد پیشگیرانه در کشور بوده ایم. لذا پیشگیری اولیه از مصرف مواد مخدر به عنوان استراتژی برتر طی سال های اخیر با هدف حفاظت از اقشار سالم جامعه و مصون ماندن آنان در مقابل تهدیدات و آسیب های ناشی از تولید - توزیع و مصرف، با اصلاح روش ها مهندسی مجدد اجتماعی و فرهنگی و ایجاد تحول وسیع وپردامنه در راستای فرهنگ سازی عمومی تعیین گردیده است.

امروزه مساله اعتیاد علاوه بر مشکلات فردی-اجتماعی یک مشکل خانوادگی هم می باشد. معضل اعتیاد بر روی بهداشت روانی فرد معتاد و خانواده وی نیز اثر بدی می گذارد. هر یک از شیوه های فرزند پروری تاثیرات متفاوتی بر سلامت روانی فرزندان دارد. لازم است والدین از تاثیر هر یک از این الگوهای فرزند پروری بر وضعیت روانی و رفتاری فرزندانشان آگاهی داشته باشند تا بتوانند از آسیب های اجتماعی از جمله اعتیاد فرزند پیش گیری نمایند

به گفته ساپینگتون - 1382 - افراد در استفاده از سبک های مقابله ای هر یک از شیوه های متفاوتی استفاده می کنند و در واقع هیچ کس به محرک تنش زای ثابتی، پاسخی مشابه دیگران نمی دهد. برخی در برابر عوارض محرک های تنش زا بسیار آسیب پذیرند، اما در مقابل برخی دیگر از این نظر بسیار مقاوم هستند. بنابراین ضرورت شناسایی سبک های مورد استفاده دانش آموزان در دوره نوجوانی، جهت تنظیم یک برنامه راهبردی و کاربردی برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی امری مهم بوده و نیازمند بررسی می باشد.

و از طرفی نتایج تحقیقات گوناگون در سطح بین المللی نشان دهنده ی ضرورت افزایش آگاهی ها، گسترش آموزشها در زمینه ی واقعیت بیماری اعتیاد و تامین و تدارک حمایت های اجتماعی در سطح جامعه برای مقابله با پیامدهای سوء روانشناختی و استرس های ناشی از درگیری با بیماری اعتیاد در میان افراد مبتلا و نزدیکان و اطرافیان ایشان است. تداوم دغدغه ها و استرس در زمینه ی تجربه ی اعتیاد و مراحل درمان، حال و آینده ی این افراد را متاثر می سازد و بر روند درمان و ارتقای سلامت جسمانی و روانی ایشان تاثیر می گذارد.

یافته ها نشان از این دارد که مسائل روانی- اجتماعی از جمله شامل "تصویر بدنی"، ماهیت بیماری اعتیاد، مراحل درمان و نیز آینده ی ایشان از نقطه نظر نیل به اهداف ازدواج و اشتغال و ادامه تحصیل ایشان می شود. تلاش برای تدارک حمایت های اجتماعی که می تواند فرایند زندگی در شرایط بیماری را تاثیر مثبت ببخشد ضرورت دارد نه فقط حوزه ی همسایگی و اجتماع محلی را در بر بگیرد که همچنین مستلزم اقداماتی در سطح آموزش رسمی و نیز بکار گیری رسانه های جمعی در ارتباط با بیماری اعتیاد است

در این بین با توجه به اینکه در نگاهی کوتاه به پژوهش های داخلی و خارجی صورت گرفته پژوهشی مبنی بر سنجش متغیر های مستقل مورد نظر - حمایت اجتماعی، راهبردهای مقابله ای - ، بر روی نگرش افراد به سمت سوء مصرف مواد مخدر مشاهده نگردید و سیاست های کلی ستاد پیشگیری مواد مخدر بر ارتقاء سطح زندگی سالم پیش می رود. پژوهش مذکور می تواند کمک شایانی در رابطه با سیاست های کلی مورد نظر داشته باشد.

حمایت اجتماعی تبادلات بین فردی در بین اعضای شبکه اجتماعی است که برای فرد مفید و سودمند شناخته می شود. منابع حمایت اجتماعی ارتباط های اجتماعی رسمی و غیر رسمی است، اما اعضای خانواده و دوستان منابع اصلی حمایت اجتماعی به شمار می روند

. حمایت اجتماعی را مکانیزمی از ارتباطات میان فردی تعریف می کند که افراد را از تأثیرات تنیدگی منفی محافظت می کند. منظور از مقابله کردن تلاش هایی است که برای کنترل و اداره کردن موقعیت هایی که به نظر خطرناک و استرس زا میرسند به عمل می آوریم

-2 سوالات پژوهش

·    آیا بین حمایت اجتماعی و نگرش افراد به سوء مصرف مواد رابطه ی معناداری وجود دارد؟

·    آیا بین راهبرد های مقابله ای و نگرش افراد به سوء مصرف مواد رابطه ی معناداری وجود دارد؟

·    آیا جنسیت عامل اثرگذاری بر تفاوت میانگین نمرات حاصل در حمایت اجتماعی، راهبرد های مقابله ای و نگرش افراد به سوء مصرف مواد می باشد؟

·    آیا مولفه های حمایت اجتماعی توانایی پیش بینی نگرش افراد به سوء مصرف موارد را دارد؟

·    آیا مولفه های راهبرد های مقابله ای توانایی پیش بینی نگرش افراد به سوء مصرف موارد را دارد؟

-3 روش تحقیق

پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان که تعداد آنان 2400 نفر برآورد شده است می باشند. در این پژوهش جهت کسب اطلاعات پرسشنامه ای از روش نمونه گیری دردسترس استفاده شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید