بخشی از مقاله

چکیده

هوشمندسازی مدارس یک اقدام مدبرانه در راستای سند چشم انداز نظام، تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند توسعه فاوای آموزش و پرورش و ضرورتی انکار ناپذیر با نگاه علمی و فناورانه به وضعیت کنونی نظام آموزشی و پرورشی کشور است. از آنجاییکه هوشمندسازی مدارس به عنوان یک برنامه کلان و راهبردی تدوین شده است و منابع زیر بنایی به آن اختصاص داده شده است، اما با وجود اهمیت هوشمندسازی و تجهیز مدارس، به صورت مناسب مورد پذیرش قرار نگرفته و کاربرد آن از جنبه های شخصی، سازمانی، فناوری و ... با مسائل و مشکلاتی مواجه شده است، بنابراین نیاز به انجام پژوهشهایی در زمینه شناسایی عوامل موثر پذیرش هوشمندسازی مدارس احساس شده است.

این پژوهش به وسیله مرور مطالعات پیشین، عوامل موثر بر پذیرش هوشمندسازی را شناسایی کرده و آنها را دسته بندی مینماید. نهایتا مشخص گردید این عوامل، در سه دسته عوامل فناوری، عوامل شخصی و عوامل سازمانی قرار میگیرند و لازم است قبل از پیاده سازی هوشمندسازی مدارس به این عوامل توجه شود تا با مقاومت معلمان به هنگام اجرا مواجه نشود.

مقدمه 

گسترش استفاده از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات در نظامهای آموزشی و به تبع آن تأسیس و توسعه مدارس هوشمند، مفهومی جدید از تعلیم و تربیت ارائه میکند. در واقع در مدارس هوشمند به دلیل وجود برنامههای درسی انعطاف پذیر، امکان تدریس با شیوههای نوین و توجه به علایق دانش آموزان ، هر دانش آموز متناسب با استعداد خود می تواند آموزش ببیند و یا به عبارت دیگر سیستم آموزش نسبت به استعداد دانش آموزان متغیر است. بنابراین اگر برای مسئولان و متولیان امر، معلمان و جامعه این موضوع که زمان تکرار شیوههای سنتی به اتمام رسیده است، قابل پذیرش نباشد در آن صورت هرگز شیوه های جدید مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت. بنابراین اعمال هرگونه تغییر و تحول، بهویژه تغییرات فناوری و ساختاری، نیازمند تغییر و بهبود نگرشهای معلمان در جهت پذیرش و اجرای این تغییرات - از جمله هوشمند سازی - است .

نخستین و مهمترین مقوله، در مورد هوشمندسازی مدارس، شناسایی عواملی است که معلمان را قادر به پذیرش هوشمندسازی مینماید؛ اینکه چه عواملی و چگونه نگرش های معلمان و مدیران را در جهت پذیرش هوشمندسازی شکل میدهند، از جمله مسائل اساسی در زمینه استقرار هوشمندسازی محسوب میشود. از آنجایی که مدیران و مسئولان، دقیقا نمیدانند که چنانچه قصد پیاده سازی هوشمندسازی را در سازمان خود داشته باشند، چه عواملی را باید مدنظر قرار دهند تا هوشمندسازی مورد پذیرش قرار گیرد، مساله شناخت عوامل موثر برای پذیرش هوشمندسازی آشکار میگردد.

لذا این تحقیق در تلاش است تا عواملی که سبب پذیرش هوشمندسازی میشود را شناسایی کرده و دسته بندی نماید تا بتوان در تحقیقات آتی آزمون کرد که چگونه و به چه میزان، این عوامل بر نگرش و قصد رفتاری به جهت پذیرش هوشمندسازی مدارس تاثیر گذار است، نتایج حاصل از این تحقیق میتواند از دو طریق مورد استفاده قرار گیرد :اول: با توجه به اینکه طبق بررسیهای محقق، تاکنون در کشور تحقیق مطالعاتی کاملی، مشابه این پژوهش در ارتباط با پذیرش هوشمندسازی انجام نگرفتهاست، لذا این پژوهش میتواند شروعی برای تحقیقاتی آتی در این زمینه باشد .

دوم: نتایج این تحقیق برای آموزش و پرورش، با فراهم آوردن شناختی مناسب نسبت به دیدگاه معلمان و نوع نگرش آنها نسبت به چنین تحولی ، میتواند زمینه ساز اقدامات مقتضی در آینده به منظور انجام برخی تغییر و تحولات گردد و برای مدارسی که قصد پیاده سازی هوشمندسازی را دارند، امکانی را فراهم آورد تا با شناخت نگرش معلمان خود در این زمینه، برای انجام چنین تغییراتی، ریسکهای مربوطه را به حداقل برساند.

دیویس در سال 1986 مدلی از تئوری عمل عقلایی معرفی کرد - مدل پذیرش تکنولوژی-1 که بهطور ویژه برای توضیح رفتار استفاده از کامپیوتر به کار میرود. مدل پذیرش تکنولوژی از تئوری عمل عقلایی به عنوان یک مبنای نظری برای مشخص کردن ارتباط علی بین دو باور کلیدی استفاده میکند: درک سودمندی و درک سهولت استفاده ، و نگرش های کاربران، قصدها و رفتار پذیرش کامپیوتر به طور حقیقی مورد استفاده قرار گرفت.

مدل پذیرش تکنولوژی به طور قابل ملاحظهای دارای عمومیت کمتری نسبت به تئوری عمل عقلایی است و تنها به منظور بهکارگیری رفتار استفاده از کامپیوتر طراحی شده است. اما از آنجائیکه شامل یافتههای متراکم متشکل از بیش از یک دهه تحقیقات در زمینه تکنولوژی اطلاعات است، ممکن است به صورت خاص برای مدل سازی پذیرش کامپیوتر مناسبتر باشد - دیویس و همکاران، . - 1989 در نتیجه میتواند ابزار مناسبتری نیز برای مدل سازی پذیرش هوشمندسازی مدارس به شمار بیاید.

به طور کلی بکارگیری ابزار فناوری اطلاعات و ارتباطات، راهکارهای نوینی را در جهت بهبود و توسعه نظام آموزشی ارائه نموده که استقرار مدارس هوشمند از نتایج آن است. طرح مدارس هوشمند کمک میکند تا با تغییر سنتهای قدیمی با استفاده از فناوریهای نوین، به اهداف عالی آموزش و پرورش در راستای پژوهش محوری دست یابیم و لازمه دستیابی به این اهداف، تغییر و بهبود نگرشهای معلمان در جهت پذیرش و اجرای هوشمندسازی است.

بنابراین هوشمند سازی مدارس با وجود همه مزایایی که دارد، مساله اصلی پذیرش آن به عنوان یک تغییر اساسی میباشد .در واقع هرگونه عاملی که در جهت پذیرش هوشمندسازی اثرگذار است مهم تلقی شده و شناخت نوع و چگونگی این تاثیر ضروری است لذا این تحقیق بر آن است تا با شناسایی این عوامل و میزان تاثیر آنها بر پذیرش هوشمندسازی، مشخص نماید چگونه عوامل مختلف بر نگرش افراد و قصد رفتاری آنها بسوی پذیرش هوشمند سازی تاثیرگذار است.

-1 مبانی نظری

امروزه مهمترین دغدغه نظام آموزشی و پرورشی یک کشور، ایجاد بستری مناسب جهت رشد و تعالی سرمایه های فکری در جامعه اطلاعاتی و دانایی محور می باشد. برای آنکه همهی گروه های اجتماعی قادر باشند بطور مؤثّر در چنین جامعه ای مشارکت داشته باشند، باید یادگیری پیوسته، خلاقیت، نوآوری و نیز مشارکت فعال و سازندهی اجتماعی را بیاموزند

بنابراین کاربرد فن آوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش زمینه ساز ایجاد انگیزه، یادگیری، تجربه و نوآوری است و کاربرد آن در آموزش و پرورش یک ضرورت انکار ناپذیر است، بنابراین از آموزش و پرورش انتظار می رود تا موجبات یادگیری فعال و مشارکتی بین دانش آموزان را فراهم آورد. برای محقق شدن چنین رویکردی به ناچار نیاز به تغییررویه های سابق است. شیوه های آموزش قدیمی مسلماً پاسخگوی نیازهای آموزشی متغیر عصر جدید نیست؛ بنابراین یکی از تلاش های سازمانهای آموزشی باید در ارتباط با فن آوری اطلاعات و ارتباطات و کاربرد آن در برنامه درسی باشد.

از دلایل کاربرد فن آوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش کمک به پیشبرد کیفیت آموزش میباشد که این کار از طریق افزایش انگیزه فراگیران جهت یادگیری با استفاده از نرمافزارهای چند رسانه ای که متن، صدا و تصاویر متحرک را ادغام می کنند، صورت می پذیرد. این نرمافزارها میتوانند مضمونی معتبر ایجاد کنند و با دخالت دادن دانش آموز در فرآیند آموزش، موجبات تسهیل فراگیری مهارتهای پایه و مفاهیمی که زیر بنای مهارت های فکری درجه بالاتر و خلاقیت هستند را ایجاد کنند

داوودنیا و زارعی - - 1392 در مقاله" مطالعه تطبیقی مدیریت آموزشی و برنامه درسی مدارس هوشمند کشورهای استرالیا، مالزی و ایران" آورده است: با ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات در عرصه جهان، فرایند آموزش و پرورش ، دچار دگرگونیهایی شده است. فناوری اطلاعات و ارتباطات ، نه تنها باعث ارتقاء مهارتهای پایه از مرز خواندن، نوشتن، حساب کردن و استدلال کردن میشود. بلکه این قابلیت را دارد که سواد اطلاعاتی را ارتقاء میبخشد. به همین دلیل آموزش مهارتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، هسته مرکزی بسیاری از نظامهای آموزش و پرورش جهان امروز را تشکیل داده است.

بکارگیری گسترده فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرآیند آموزش، همزمان با تحول در رویکردهای آموزشی در جهان، زمینه شکلگیری مدارس هوشمند را فراهم آورده است. این مدارس از جمله نیازمندیهای کلیدی جوامع دانش محور میباشند و رویکردهای توسعه مهارتهای دانشی و کارآفرینی دانش آموزان را دنبال مینمایند. در این مدارس، فرآیندهای یادگیری یاددهی تقویت شده و محیط تعاملی یکپارچه برای ارتقای مهارتهای کلیدی دانش آموزان در عصر دانایی محور فراهم می شود.

لذاتحقّق این امر مستلزم تعریف مجدد و نوینی از نقش و کارکرد مدارس به عنوان اصلیترین نهادهای آموزشی در جامعه می باشد. مدارس هوشمند رویکرد جدید آموزشی است که با تلفیق فناوری اطلاعات و برنامه های درسی، تغییرات اساسی درفرایند یاددهی ویادگیری را به دنبال خواهد داشت دراین رویکرد نقش معلم به عنوان راهنما و نه انتقال دهنده دانش، نقش دانش آموز به عنوان عضو فعال، خلاق، نقاد ومشارکت جو، به جای عضوی منفعل ومصرف کننده دانش و نظام ارزشیابی به صورت فرایند محور نه نتیجه محور، تغییرخواهد نمود

بطور کلی ورود فناوری اطلاعات - در جلوه های متفاوت آن: اینترنت، رایانه، چند رسانهای و... - به تنهایی نمیتواند باعث انقلاب آموزشی شود. اگر فرهنگ یاد دهی - یادگیری در نظام آموزشی تحول نپذیرد، ورود فناوری های اطلاعاتی نه تنها تحولی ایجاد نخواهد کرد، بلکه به تقویت سنتهای محافظه کارانهی آموزشی منجر خواهد شد. لذا تغییر در مدرسه سنتی به سوی مدرسه هوشمند نیازمند تغییر در نظام آموزش و پرورش کشور میباشد و هیچگاه راه اندازی مدارس هوشمند میسر نخواهد شد مگر ساختار نظام آموزش و پرورش تغییر یابد

چارلز بوبینگ - - 2012 در مقاله خود با عنوان "عوامل موثر بر پذیرش و یکپارچه سازی فناوری اطلاعات و ارتباطات با آموزش توسط معلمان" را اینگونه بیان میکند، سرمایه گذاری جهانی در فناوری اطلاعات و ارتباطات به منظور بهبود تدریس و یادگیری در مدارس توسط بسیاری از دولتها آغاز شده است . با وجود همه این سرمایه گذاری در زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، تجهیزات وتوسعه حرفهای برای بهبود آموزش و پرورش در بسیاری از کشورها، تصویب و ادغام فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش و یادگیری محدود بوده است .

این مقاله با بررسی عوامل شخصی، سازمانی و فناوری، معلمان را در استفاده از فناوری رایانه در فرآیندهای آموزش و یادگیری تشویق می کند.این مقاله، عواملی که مانع استفاده معلمان از فناوری اطلاعات و ارتباطات در سطح معلم، در سطح مدرسه و در سطح سیستم میشود را بررسی می کند. این موانع شامل فقدان مهارت ICT معلم .عدم اعتماد به نفس معلم، عدم آموزش معلم، عدم وجود نرم افزار آموزشی مناسب، دسترسی محدود به فناوری اطلاعات و ارتباطات، ساختار سیستم آموزش سنتی سفت و محکم، برنامه های درسی محدود و غیره می باشد. این مقاله به دنبال پیگیری این است که تا چه حد ممکن است تصمیم گیری افراد و موسسات درباره چگونگی مقابله با آنها ،این موانع را تحت تاثیر قرار میدهد.

1-2 تعاریف مدرسه هوشمند

مدرسه هوشمند را مدرسهای تعریف نموده است که درآن روند اجرای کلیه فرآیندها اعم از مدیریت، نظارت، کنترل، یاددهی - یادگیری، منابع آموزشی و کمک آموزشی، ارزشیابی، اسناد و امور دفتری، ارتباطات و مبانی توسعه آنها، مبتنی بر فاوا و در جهت بهبود نظام آموزشی و تربیتی پژوهش محور طراحی شده است

به عبارتی دیگر، مدارس هوشمند مدارس الکترونیکی هستند و هدف این مدارس ایجاد یک ساختار منطقی و مناسب برای تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات و محتوای دروس به صورت هوشمند است به نحوی که فناوری اطلاعات و ارتباطات مبنای یادگیری قرار گیرد 

2-2 ارکان مدرسه هوشمند

در مقاله" طراحی مدارس هوشمند مالزی - " - 1382 ارکان مدارس هوشمند را اینچنین معرفی نموده است:

-1 محیط یاددهی - یادگیری

-2  مدیریت و امور اداری

-3 افراد، مهارتها و مسئولیتها

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید