بخشی از مقاله

چکیده:

حقوق شهروندی از جمله حقوقی است که در سالهای اخیر تلاشهای زیادی در راستای معرفی و شناسایی آن در سطح جوامع گوناگون انجام شده است. متاسفانه گاهی شنیده میشود که میگویند دین اسلام به حقوق شهروندی اعتنایی نکرده و آن را به رسمیت نشناخته یا گفته میشود برخی از احکام اسلامی در تعارض با حقوق شهروندی میباشند. در این مقاله به بررسی مفهوم حقوق شهروندی از منظر دین مبین اسلام خواهیم پرداخت تا نشان دهیم که این دین، به حقوق شهروندی توجه خاصی مبذول داشته است.

مقدمه:

شاید برخی ادعا کنند که واژهی شهروند واژهای جدید است که در سالهای اخیر در سطح دنیا رواج پیدا کرده است و یا آن که مدعی باشند در دین مبین اسلام به این حق پرداخته نشده است. اما باید اذعان کرد که دین اسلام بیش از سایر ادیان به حقوق شهروندی اشاره داشته و به آن پرداخته است. و حتی میتوان گفت که نه تنها پیامبر - ص - بلکه امامان معصوم نیز به آن توجه خاصی داشتند. برای نمونه حضرت علی - ع - در نهج-البلاغه به این امر پرداخته است. از آن جا که موضوع مقاله حاضر، با رویکرد تطبیقی بررسی میشود و از طرفی از اجزای اصلی موضوع مقاله، واژه شهروندی است، باید معادل تقریبی شهروندی و معنا و ماهیت آن در منابع اسلامی معلوم شود. 

-1 معادل واژه شهروندی در دین اسلام:

معادل واژه شهروندی در منابع اسلامی را میتوان در میان واژههای ذیل جستوجو کرد: »امت«، »ناس«، »اناس«، و »رعیت،«اما از میان این واژه، قطعاً ناس و اناس، معادل درست و دقیقی برای شهروند نیستند. از طرفی واژه امت نیز معادل مناسب نیست؛ زیرا امت به مجموعه افرادی گفته میشود که دین یا زمان یا مکان واحد آنان را گرد هم جمع کرده باشد. واژه امت به کلی با مفهوم شهروندی متفاوت است، چون کلمه امت اسلامی به حسب دین واحد بر مجموع مسلمانان، گفته میشود. حال آنکه واژه شهروند برای تکتک اعضای یک جامعه سیاسی کاربرد دارد و افراد را به دولت کشور به مفهوم مدرن آن، در یکسرزمین معیّن مرتبط میسازد. معنای کلمه »امت« شبیه واژه »ملت« است که هر دو به تک تک مردم گفته نمیشود، بلکه بر مجموعه مردم به عنوان یک واحد اطلاق میگردد. - ورعی،1381،ص - 24

-2 عمق و نوع شهروندی در اسلام

عمق شهروندی در اسلام به حدود اهمیت و دخالت شهروندی در حوزه خصوصی و عمومی ارتباط دارد. در مقوله عمق شهروندی، چنین بررسی میشود که برداشت از شهروندی در اسلام تا چه اندازه عمیق و پرمایه است؟ منظور این است که شهروندان تا چه اندازه باید هویت خود را به عنوان شهروند، طلب کنند و تا چه اندازه باید هویت شهروندیشان را بر دیگر منابع هویت اجتماعی و ادعاهای متعارضی که در زمانهشان دارند، مانند تعهدات خانوادگی یا تأمین معاش، مقدم بدارند؟

نگاه اسلام به مقوله شهروندی، نگاهی جامعنگر و عمیق است. برای درک این نگره میتوان به سخنان امام علی علیه السلام در کتاب شریف نهجالبلاغه استناد کرد. وفا به پیمان خود با حکومت و حاکم عادل، خیرخواهی نسبت به حاکمان، اجابت و اطاعت از فرامین حاکمیت، تنها نمونههایی هستند که عمق شهروندی را میرسانند. امام علی علیه السلام در دوران امامت خود در خطبه 34 نهجالبلاغه میفرماید : حق من بر شما این است که در بیعت خویش وفادار باشید.

« بیعت، در واقع همان پیمانی است که میان امت و امام برقرار میشود؛ پیمانی محکم و لازمالاجرا، بر اساس این پیمان، امام و حاکم باید در همه جا مصلحت امت را در نظر بگیرد و امنیت و نظم را برقرار سازد و با دشمنان به مبارزه برخیزد و اسباب پیشرفت و تکامل جامعه را فراهم سازد و امت نیز باید پشت سر امامش بایستد وو مانند بازویی نیرومند برای او عمل کند و هرگز کاری برخلاف این عهد و پیمان انجام ندهد. - عربی فر، 1381،ص - 85 حضرت علی - ع - در مورد حق دوم میفرماید :

در آشکار و نهان، خیرخواهی را در حق من به جا آورید.« مانند متعلمان چاپلوس یا منافقان چند چهره نباشید که در حضور من از دوستی و محبت و اخلاص سخن گویید و اعلام خیرخواهی کنید، اما در پشت سر یا بیاعتنا باشید یا طریق خیانت و فساد را در پیش گیرید. اگر من همه جا حاضر نیستم، خدای من همه جا حاضر و ناظر است و این جهان، همه جایش محضر خداست و برای انسانهای باایمان حضور و غیاب من تفاوتی نمیکند.

بعد حضرت به سراغ سومین حق میرود و میفرماید: هر وقت شما را بخوانم اجابت کنید.« مانند افراد سست و ناتوان و بیمار نباشید که در اجابت دعوتها تعلل میورزند. همیشه باید گوش به فرمان امامتان باشید که گاه ساعتها و لحظهها سرنوشتساز است و اندکی تعلل و سستی و تأخیر ممکن است زیانهای جبرانناپذیری به بار آورد. این انضباط و گوش به فرمان بودن، باید بر همه امت حاکم باشد. امام علی علیهالسلام در چهارمین و آخرین حق میفرماید : »هر زمان به شما فرمان دهم، اطاعت کنید.

« ممکن است گروهی فراخوانی امام علیه السلام را بپذیرند و به دعوت او لبیک گویند، اما هنگامی که به حضور او آمدند و فرمان سخت و سنگینی که حافظ منافع امت است صادر شد، اطاعت نکنند بنابراین، هم اجابت دعوت لازم است و هم اطاعت فرمان.« بدیهی است منافع این حقوق چهارگانه امام بر امت، مستقیماً به خود آنان بازمیگردد. آنها منتی بر انجام دادن این امور بر امام ندارند، بلکه امام بر آنها منت مینهد که با بهرهمندی از این حقوق، امنیت و آبادی و آزادی و افتخارات آنها را تضمین میکند. برخی شارحان نهجالبلاغه افزودهاند که این حقوق چهارگانه، مخصوص امام عادل و منصوب از ناحیه خداست و نه همه زمامداران، اعم از خوب و بد. به همین دلیل امام فرموده است: »برای من بر گردن شما حقی است.

« البته به نظر میرسد، آنچه در این بیان مبارک امام آمده، برنامهای است که برای هر قوم و ملتی تنظیم شده است و هر پیشوا و امیری در هر جامعهای بر سر کار آید، اگر بخواهد کار او پیشرفت کند، باید این حقوق چهارگانه را محترم بشمارد و نیز هر ملتی اگر بخواهد از وجود امیر خود بهره بگیرد، باید اصول چهارگانه را به کار بندد. در واقع، آنچه در این خطبه آمده ، ارشاد و راهنمایی به حکم منطق است - مکارم شیرازی ، 1378،ص - 347 با دقت و تأمل در کلام امام در نهجالبلاغه درمییابیم که سفارشهای آن حضرت به شهروندان درباره چگونگی و میزان احساس تعلق آنها به اجتماع، نیز حول همین چهار محور اساسی؛ یعنی لزوم وفا به بیعت و حمایت حاکم، لزوم خیرخواهی و وفاداری به حاکم در نهان و آشکار، اطاعت فرمان و اجابت دعوت خلاصه میشود.

همچنین یاری کردن حق، اطاعت و فرمانبرداری و امانتداری و اصلاح و آبادانی در شهرها نیز از نظر حضرت علی علیه السلام ، میزان دخالت شهروندی را در حوزه عمومی نشان میدهد و این مسئله، از سخنان ایشان برمیآید، از جمله سخنانی که پس از جنگ نهروان در نکوهش لشکریان خود در سال 38 هجری که برای نبرد نهایی با معاویه سستی میورزیدند ایراد کرد. - مکارم شیرازی ، 1378،ص - 89 با توجه به این سخنان میتوان دریافت که دید اسلام به شهروندی، شهروندی عمیق را مورد نظر دارد؛ زیرا از سخنان ایشان در مقاطع گوناگون میتوان تأکید بر احساس تعلق شهروندان به جامعه و حکومت را فهمید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید