بخشی از مقاله

چکیده :

تأمل در دیوان شهریار مؤید آن است که صلح و آشتی هم در مفهوم سلبی و هم ایجابی آن از بسامد و جایگاه درخور اعتنایی در میان مفاهیم شعر او برخوردار است. وی در سرودههای گونهگون فارسی و ترکی خود از یک سو به صلح ایجابی و نکوهش هر نوع جنگ و مخاصمه در مقیاس ملی و جهانی میپردازد، و از سوی دیگر منادی صلح ایجابی به معنی همزیستی مسالمتآمیز توأم با همدلی و محبت،تحمّل و مدارا در مناسبات فردی و اجتماعی است. از نظر شهریار آرامش و سعادت و نیز نگونبختی و شقاوت انسان در گرو استقرار صلح و همدلی است. با چنین تلقییی است که او همگان را به محبت، صلح و سعادت فرا میخواند:

بیایید این جهان را از محبت      به خود جنت کنیم و آن جهان هم

درونمایه انسانگرایانه، مداراجویانه و صلحخواهانه اشعار شهریار هم در تقویت همگرایی میان اقوام ایرانی تأثیرگذار بوده و هم در ایجاد همدلی و پیوند دوستی میان ملتها و بهویژه فرهیختگان ایران و ترکیه و قفقاز سهم ارزندهای داشته است. در این مقاله، علاوه بر مطالعه میزان بازتاب صلح و همدلی و جلوهها و نمودهای آن در شعر شهریار و سهم و تأثیر شعر او در ایجاد همدلی در منطقه، عوامل روانشناختی، اعتقادی و اجتماعیِ مؤثر در تکوین اندیشه صلح-خواهی و مداراجویی در شعر او بررسی خواهد شد.

مقدمه

شهریار در شمار یکی دوتن از شاعران روزگار ما بود که برخلاف بسیاری از همگنان منادی صلح و همدلی در مقیاس ملی و جهانی بودند. بسامد چشمگیر این قبیل مفاهیم در شعر او مؤید اهمیتی است که وی به استقرار صلح و همدلی در جوامع بشری و میان انسانها و ملتها قائل بوده است. بررسی ابعاد رویکرد صلحجویانه شهریار از این حیث مهم است که وجه غالب درونمایه شعر روزگاراو، بهویژه در شاخه نوگرای آن پس از سال 1332ش، عمدتاً معطوف به مبارزه و ستیز و سرشار از خشم و خشونت علیه نظم ونظام مسلّط درعرصه ملی و بینالمللی بود.

چنانکه میدانیم در آن سالها سیطره این شاخه از شعر نوگرا و پشتیبانی گفتمان روشنفکری مبتنی بر عصیان و ستیز از آن عملا مجال چندانی برای طنین صداهای دیگری که با فضا و فرهنگ عصیانگرایانه غالب ناسازگار مینمود نمیداد؛ از همینرو بود که تکصداهایی از نوع صدای شهریار یا سهراب سپهری یا شنیده نمیشد یا به گوشها چندان خوشایند نمیآمد و چه بسا با تهمت همسویی آشکار و پنهان با نظام مستقر طرد می شد.

به نظر می رسد که امروز پس از گذشت سالها از آن روزگار، می توان واپس نگریست و به بازشنیدن و ارزیابی چنین صداهایی پرداخت. مقاله حاضر برآن است تا در مجال محدود خویش این مقوله را بررسی کرده و سرچشمهها و مبانی صلحجویی را در شعر شهریار بررسی کند. با مطالعه اجمالی دیوان شهریار بهوضوح میتوان پیبرد که صلح و همزیستی مسالمتآمیز انسانها یکی از دغدغههای وی در طول زندگی بوده است.

وی به کرات و به مناسبتهای گوناگون د شعر خود به این موضوع و مفاهیم مرتبط با آن پرداخته است که نشاندهنده جایگاه پراهمیت آن نزد اوست. به گمان ما تأکید مکرر شهریار به مقوله صلح درد و مفهوم سلبی و ایجابی آن از چندعامل سرچشمه میگیرد که عبارتاند از .1 تجربه زیستی. .2 نگاه شهودی و عرفانی به دین .3 ویژگیهای روانشناختی شاعر. در اینجا پیش از پرداختن به نحوه انعکاس ابعاد صلح و همدلی در شعر شهریار، اشاره به عوامل یادشده را لازم میدانیم.

الف: تجربه زیستی

یکی از عوامل مخالفت شهریار با جنگ در تجربههای زیستی او ریشه داشت؛ علاوه بر اینکه هر دو جنگ جهانی را تجربه کرده بود، از همان اوان کودکی در متن آشوب، ناامنی، جنگ و غارتگری زیسته بود. هنوز یک سالی از عمرش نگذشته بود که ناامنی شهر و درگیری مشروطهخواهان و پاسداران استبداد حاکم، پدرش را ناگزیر کرده بود تا برای محافظت افراد خانوادهاش از آسیب آشوبها آنها را به روستای زادگاه خود، روستایی دوردست و مصون از کشاکشهای شهر بفرستد.

هرچند این اقامت اجباری در روستا برای او گنجینهای از تجربهها و اندوختههای عاطفی، فرهنگی و اجتماعی را فراهم آورد و بعدها با بهرهگیری از این ذخایر ارجمند بود که به شعر خویش جلوه و جلای متفاوتی بخشید. آنچه از منظر بحثها در خور تأکید است، تأثیر جنگهای داخلی و کشاکشها و ناامنیها در زندگی اوست، این آشوبها و ناامنیها باعث شد که او و خانوادهاش در روستا مأمن گزینند؛ این در حالی بود که پدر همچنان در شهر میزیست و بیگمان خانواده دلنگران او بود و این دلنگرانی در روح حساس دوران کودکی شاعر نیز تأثیر عمیقی میگذاشت.

در همین ایام بود که به گفته او دوبار خانهشان مورد هجوم و غارت قرار گرفت؛ یکبار از سوی مستبدین و بار دیگر از جانب مشروطهخواهان. با اندک آرامشی که در تبریز پدید برقرار شد، خانواده شاعر به شهر بازگشت؛ اما دیری نگذشت که جنگ جهانی اول آغاز شد و آذربایجان و تبریز عرصه یکهتازی عناصر بیگانه و وابستگان داخلی آنان قرار گرفت که حکایت تلخ آن را باید در کتابهای تاریخی آن دوره جست - نک، کسروی، - 1384 وی در طول حیات خویش دو جنگ جهانی را تجربه کرده بود. در دوره جنگ جهانی اول او در اوان نوجوانی به سر میبرد، جنگ و پیامدهای تلخ و ضدانسانی آن را از نزدیک دیده یا از دیگران شنیده بود. اگر شاهد کشتارها و ویرانگریها نبود، گرانی، کمبود، قحطی و حضور بیگانگان را در خیابانهای تبریز به چشم دیده بود. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید