بخشی از مقاله

چکیده

نورالدین عبدالرحمان جامی از بزرگ ترین شخصیتهای عرفانی سده نهم هجری است که سراسر قرن نهم به وجود وی آراسته گردیده است. جامی مضامین بلند و دقیق ادبی را در بیان شاعرانهی خویش ریخته و آثار فراوانی از خود به یادگار گذاشته است. در این جستار چند و چون یکی از مهم ترین آنها؛ " یعنی دل "بررسی شده است. دل از مهم ترین و پربسامدترین موضوع انسان شناسی در هفت اورنگ جامی است که جمع بسامد آن به همراه ترکیباتی چون بی دل، اهل دل، دلبر و سنگ دل به 2428 بار در هفت اورنگ میرسد.

در این جستار پس از بررسی بسامد دل در مثنویهای هفت اورنگ، موضوعهای مهم دسته بندی شده و در قالب هفده عنوان از قبیل دل و هدف آفرینش، غذای دل، آفات دل، دل و حسن و دل و حکمت بررسی شده اند. آدمی به واسطهی دل قابلیت محرمی با حضرت ازلیت را داراست و تنها دل است که حرم خاص خدا و محل تجلی اسماء و صفات الهی است. دل، گنج حضرت حق است که برای شناساندن آن، حسن را آفرید و حسن در دل مقام گزید و عشق را سبب شد و عشق آتشین پس از تلاقی با حکمت، محبت حقیقی را به وجود آورد. بنابراین، دل، هدف اصلی آفرینش است.

-1 مقدمه

- دل= قلب - از کلیدیترین واژگان مکتب عرفان است که در قرآن مجید به صورت مفرد و جمع، 132 مرتبه آمده و در هر آیهای دانشی نو دربارهی آن مطرح شده است - نیری، . - 89 :1392 مراد از »دل« در نزد صوفیه، نقطهای است که دایرهی وجود از او به حرکت در آید و بدو کمال یابد و سر ازل و ابد در او به هم پیوندد - کاشانی، . - 67 :1387 شناخت بشر از جهان مادی منحصر به حس و خرد است و شناخت او از جهان بالا از دایرهی حس و خرد خارج است که در این بین انسان کامل میتواند آن را از طریق وحی و الهام دریافت کند.

مهمترین منابع در مبانی انسانشناسی عبارت از نفس، عقل، روح و دل است که هر یک در عالم امکان مراتب خاص خود را دارند. »عقل« به عنوان»عقل جزوی«، عنایت حق به نوع بشر و وسیلهی تشخیص بین خوبی و بدی است، و»روح از امر پروردگارم است - «اسراء - 85/ و نفس به معنای جمیع قوای شیطانی و اخلاق مذمومه از قبیل حسد، کینه و یا حقیقت ذات انسانی است و»دل« جوهر نوارنی مجردی است که انسانیت با این جوهر تحقق مییابد - محمودی، . - 174 : 1392

-1-1  بیان مساله

مقصود از»دل و قلب« در این بحث، قلب صنوبری انسان نیست؛ بلکه معنایی است که در زبان قرآن به آن»فؤاد« گفته میشود و پنج بار نیز در قرآن آمده است - هود120/، اسراء36/، عرفان32/، قصص10/، نجم. - 11/ واژهی»دل« ازمضامین کلیدی و پر بسامد در قرآن کریم، احادیث، متون عرفانی و اشعارعارفانه و عاشقانه است. این واژه از پر بسامدترین موضوعهای انسانشناسی در هفت اورنگ جامی است که در قالب کلمهی»دل« و ترکیبات آن از جمله»یکدل، تنگدل، سنگدل، زنده دل، مرده دل، صاحبدل و دلبر« آمده است.

با توجه به اهمیت دل در منابع ادبی، زندگی روزمرهی مردم و تکرار آن در آرزوها، دوستی ها، دشمنی ها و نیز اشتباه گرفتن دل به جای نفس و هم چنین اهمیت جامی به عنوان آخرین شاعر بزرگ کلاسیک و کثیرالتالیف که چکیدهای از عشق، عرفان و پژوهش میباشد، این پژوهش انجام شده و تلاش می شود این پرسشها پاسخ داده شود: معنای حقیفی دل چیست و تفاوت آن با نفس کدام است؟ منابع زنده دلی و آفات دل کدام اند؟آیا رابطهای بین دل، حسن، عشق و حکمت وجود دارد؟

-2-1  پیشینهی تحقیق

عبدالرضا محمد حسین زاده - - 1388 در مقالهی جایگاه دل در عرفان اسلامی با تکیه بر دیدگاه مولانا، به پرداخت دل از منظر مولوی پرداخته ولی تفاوتی بین دل و نفس بیان نکرده و رابطه ی آنها را بررسی نکرده است. محمد بهنام فر و وحید رستمی - - 1389 در مقالهی مقام و مرتبه ی دل در مثنوی نتیجه گرفته که دل، جوهر هستی، لطیفهی ربانی و جایگاه معنوی تن آدمی است. مرتضی شجاری و زهرا گوزلی در مقالهی »دل آدمی و مراتب ان در عرفان اسلامی - - 1392 به بررسی دل و جلوه های آن - لطایف سبعه - پرداخته و در پایان دل را همان نفس دانسته که میباید خود را از بالقوه به بالفعل برساند و آینهی تجلی الهی شود.

غلام علی فلاح و سید مرتضی هاشمی - 1388 - در مقالهی »تصویر دل در مخرزن الاسرار نظامی گنجوی« جایگاه دل را در مخزن الاسرار بررسی کرده و مینویسد: از منظر نظامی، دل به کمک عشق وارد »ساحت دل« میشود و پس از دل به قلب میرسد. نظامی در تمام لحظههای گزارش شاعرانه و عاشقانه، از دیدار خود با دل به واسطهی هوش و عقل جسمانی و منطق و عقل یاد میکند. این نویسنده در ادامه نتیجه میگیرد که پس از نظامی تنها مولانا جلال الدین توانسته دربارهی دل و اعتلاء آن در قالب انسانی شعر بسراید. محمد اسلامی گرمارودی - - 1384 در مقالهی ارتباط عقل و دل در فصل نامهی پژوهشی انجمن معارف اسلامی، عقل و دل را از ابزار مهم معرفت میداند و عقل ستیزی و نگرش تضاد بین عقل و دل را از آن عارفان برجسته نمی داند و معتقد است که هر دو در کنار هم لازم و مفید هستند.

سیده مریم ابوالقاسمی در مقالهی سیری در افکار و اندیشههای احمد غزالی - - 1381 در مجله ی شناخت، دل را در متون ادبی پس از عشق دارای بیشترین درجهی اعتبار و اهمیت میداند و در ادامه به دیدگاه غزالی در خصوص دل در کتاب سوانح العشاق میپردازد و میگوید: با مطالعهی سوانح میتوان دریافت که غزالی تنها در مسیر عشق و عرفان صاحب نظر نبوده بلکه در عالم روانشناسی و موشکافی روان افراد، استاد بوده و در زمینهی روان شناسی عشق برای او جانشینی نمی توان تصور نمود. با این حال تاکنون در زمینهی تفاوت نفس با دل، منابع زنده دلی و مرده دلی و رابطهی بین دل، حسن، عشق و حکمت، پژوهشی انجام نشده است.

-2 تعریف»دل« در هفت اورنگ

جامی، »دل« را خزانهی الهی و طراوت»جان« میداند که تنها »آدمی« شایستهی داشتن آن به واسطهی قابلیت محرمیت باحضرت ازلیت است.

نیست  این  پیکر    مخروطی    دل بلکه    هست    این    قفس    و  طوطی    دل

گر    تو    طوطی    ز    قفس    نشناسی به    خدا    ناس    نیی    نسناسی

تن به جان زنده و    جان    زنده    به    دل نیست  هر    جانور    ارزنده    به    دل

زنده    بودن    به    دل    از    محرمی    است این    هنر    خاصیت    آدمی  است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید