بخشی از مقاله

چکیده

شاهنامهی فردوسی، قابلیتهای فراوانی برای عرضه در قالب نمایش و فیلم دارد و این امر مرهون دقّت سرایندهی آن در توصیف صحنه و فضای داستانهاست. روشهایی که فردوسی در خلق صحنه و فضا از آنها بهره گرفته با شیوههای صحنه-پردازی نمایشنامههای امروزی شامل روشهای فراخمنظر، نمایشی و تلخیص قابل تطبیق است. فضا تابعی از صحنه است و رخدادهای صحنه، جوی از شادی، غم، اضطراب، هیجان، تنش، ترس و ...را پدید میآورد که فردوسی با مهارت در شعر خود این فضاها را برای خواننده تداعی میکند.

فردوسی به یاری توصیف زمان، مکان، حالات و اعمال شخصیّتها و استفاده از عناصر بلاغی، صفات و قیدها در آفرینش صحنهها و فضاهای داستان به صورت زنده و مؤثّر توفیق یافته است. در این پژوهش توصیف صحنه و فضای برخی رزمهای شاهنامه بررسی و تحلیل میشود. نبردهای شاهنامه به انواعی چون: نبرد تن به تن، شبیخون، حملهی گروهی سپاهیان به یکدیگر و جنگ با موجودات اهریمنی و خیالی تقسیم میگردد که هر کدام روش توصیف ویژهی خود را میطلبد.

مقدمه

شاهنامه گنجینهای است از داستانهای حماسی با ظرفیّت ویژه برای ارائه در قالب تصویر. فردوسی صحنه، فضا، شخصیّتها و گفتگوی میان آنان را چنان زنده و پویا به تصویر کشیده است که کار فیلمنامه و نمایشنامه نویس را در تبدیل متن به نمایشنامه و فیلمنامه تا حدود زیادی آسان میکند و شگفت است که چنین میراثی با این میزان قابلیت برای نمایش، از جانب کارگردانان - به ویژه سینما - مغفول و مهجور مانده است.

امروزه معرفی قدمت فرهنگ و تمدّن ملل، به شکل فیلم و نمایش بسیار بیشتر از کتاب مخاطب مییابد و ماندگاری و تأثیر آن نیز در اذهان بیشتر است. فرهنگهای غالب میکوشند تا از طریق به تصویر کشیدن اسطورهها و داستانهای کهن خود فرهنگ خویش را به همهی ملّتها معرفی کنند و از این طریق جهانیان را تحت نفوذ فرهنگی خود درآورند. از داستانهای شاهنامه میتوان چندین اثر در قالب فیلم تولید کرد و با این کار فرهنگ ایرانی را جهانی نمود.

یکی از هنرهای مسلّم فردوسی در ارئهی مجسّم حوادث داستان های شاهنامه، شیوهی صحنهپردازی و خلق فضاست که موضوع این پژوهش است. این تحقیق به روش تحلیل کیفی محتوا و با هدف نشان دادن هنر فردوسی در آفرینش صحنهها و فضاهای متنوع، زنده و پویا در رزمهای شاهنامه انجام میشود.

طبق پیگیریهای انجام شده در پایگاههای اطلاعاتی، پایاننامه و پژوهش مستقلی با عنوان حاضر انجام نشده است. اما در خصوص وصف در شعر فارسی، مقالات و پایاننامههایی نگاشته شده که اهم آنها به قرار زیر است:

پایاننامهای با عنوان مقایسهی توصیف در آثار حماسی، و غنایی - با تکیه بر شاهنامهی فردوسی، اسکندرنامه و خسروشیرین نظامی - نگارش امالبنین رحمتی: با راهنمایی مهدی رحیمی که در سال 1386 در دانشگاه بیرجند از آن دفاع شده است. چنان که از عنوان پایاننامه پیداست یک طرف موضوع بحث نویسنده، ادبیات غنایی است.

1 -مقالهی علمی- پژوهشی توصیفهای تکراری در شعر خاقانی نوشتهی دکتر جلیل نظری که در نشریهی ادب و زبان فارسی، سال 1385، شمارهی 24 به چاپ رسیده است. نگارندهی مقاله اظهارنظر کرده است شیوهای که خاقانی در بیان افکار خویش دارد، تکراری و عادی نیست. وی از این شیوه به »آشنازدایی خاقانی« تعبیر می-
کند که غالباً با جانبخشی همراه است.

-2مقالهی علمی- پژوهشی بررسی تکنیکهای بیانی توصیف در اشعار نیما یوشیج از عباسقلی محمدی چاپ شده در نشریهی جستارهای ادبی، سال 1389، شمارهی 168 در دانشگاه فردوسی، نگارندهی مقاله گفته که نیما سعی کرده است شعر را به نثر نزدیک کند، به گونهای که شعر وصف کنندهی تمام وقایع باشد و از فنون دستوری نسبت به فنون بیانی بیشتر استفاده میکند.

-3مقالهی علمی- پژوهشی توصیف و تصویرگری در منظومهی حماسی علی نامه از دکتر اسحاق طغیانی و دکتر یوسف نیک روز، در این مقاله، علی نامه اثری منظوم و حماسی در مناقب و مغازی حضرت علی - ع - معرفی میشود که عنوان نخستین تجربهی شعر حماسی شیعهی اثنی عشری را بر خود دارد. علی نامه از جهت سبک و بیان حماسی بخصوص در حوزهی تصویرگری و ابزارهای آن ارزش فراوان دارد. این عناصر وسیله ای است برای ملموستر و محسوستر کردن صحنههای متنوع و مختلفی که در بستر شعر حماسی روی میدهد و به عنوان یکی از معیارهای سنجش کیفی اثر حماسی به شمار میآید.

لازم است پیش از ورود به بحث اصلی، مفاهیم پایه و مقدّماتی از جمله تعاریف حماسه، داستان، صحنه، انواع و کارکردهای آن، روشهای صحنه پردازی و فضا با تکیه بر منابع ذکر شود.

حماسه به فتح اول که در لغت به معنای دلاوری و شجاعت است، از قدیمی ترین و مهیج ترین انواع ادبی است.هر چند حماسه در بادی امر جنگ و پهلوانی و کشورگشایی را به ذهن متبادر می کند امّا در آن معانی و مفاهیم متعدد است.

حماسه، نوعی شعر وصفی است که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگیها و افتخارات وبزرگیهای قومی یا فردی باشد، به نحوی که مظاهر مختلف زندگی آنان را شامل شود

»شعرحماسی به این دلیل از جالبترین و ارزشمندترین انواع سخن منظوم به حساب میآید که به منزلهی آیینهای است که تصویر بزرگیها، منشهای نیک، سنتها و پایبندیهای اخلاقی ملتها را در آنها میتوان مشاهده کرد.

شاهنامهی فردوسی ترکیبی از قصه و داستان است. قصه » روایت ساده و بدون طرح و نقشهای است که اتکای آن به طور عمده بر حوادث و توصیف است و خواننده یا شنونده وقتی آن را میخواند یا بدان گوش فرا می-دهد به پیچیدگی خاص و غافلگیری و اوج و فرود مشخصی برنمیخورد .به عبارت دیگر » نقلی است توصیفی که ماجراها در آن بدون هیچگونه فراز و نشیبی بازگو میشود«

قصه، خاستگاهی بسیار کهن و دیرینه دارد و در تمام فرهنگها و جوامع مختلف نمونههای فراوانی از آن می-توان نشان داد. حکایتها، افسانهها و سرگذشتهایی که سینه به سینه نقل شدهاند، قصههایی هستند منقول، که ازنظر» شکل ساختی روایتی، غالباً شل و ول دارد و برای سرگرم کردن نقل میشود.

مهمترین ویژگیهای قصه که آن را از داستان کوتاه و رمان جدا میکند، سه خصوصیت »خرق عادت، پیرنگ ضعیف و کلیگرایی« است

بر این ویژگیها، جنبهی سرگرم کنندگی و عدم تغییر و تحول شخصیتها را نیز میتوان افزود. در شاهنامه بعضی حوادث در قالب قصه روایت شدهاند. ولادیمیرپروپ قصهشناس روسی، معتقد است هر متنی که بیان کنندهی تغییر وضعیت و موقعیت از حالتی متعادل به غیرمتعادل و بازگشت به حالت متعادل یا برعکس باشد، داستان است. این تغییر وضعیت و موقعیت یا حادثه از عناصر اصلی داستان است، بدون این رویداد، داستانی به وجود نخواهد آمد. - همان - داستانها در شاهنامه و گرشاسبنامه نقشی مهم و سازنده دارند و از زاویههای مختلف قابل تحلیل هستند.

هرداستان دارای بخشها و عناصری است که پیکرهی اصلی آن را به به وجود میآورند. به این عناصر عناصر داستان میگویند. عناصری که دارای رابطهی متقابل با یکدیگرند و شبکهی در هم تنیدهای را تشکیل می دهند که هر کدام در رابطه با هم تعریف میشود. مهمترین عناصر داستان عبارتند از: شخصیت، پیرنگ، درون مایه، موضوع، صحنه، فضا و زاویهی دید.

داستانهای شاهنامه فردوسی دارای همهی عناصر مذکور هستند که موضوع این پژوهش به توصیف صحنه و فضای رزرم اختصاص دارد.

1.    تعریف صحنه

2.    .1 صحنه

صحنهپردازی یکی از عناصر مهم و تأثیرگذاری است که نویسنده در خلق اثر ادبی در اختیار دارد. تعاریف گوناگونی از صحنه ارائه دادهاند که همگی با مختصر تفاوتی صحنه را »زمان و مکانی که عمل داستانی در آن صورت میگیرد« دانستهاند

»صحنهی داستان زمان و محل وقوع عمل داستان است. به عبارت دیگر زمینه و موقعیت زمانی و مکانی است که اشخاص داستان نقش خود را در آن بازی میکنند.« - مستور، - 46 :1379 »صحنه محلی است برای حضور شخصیتها؛ و محیطی مؤثر بر رفتار و کردار شخصیتها به وجود میآورد. این محل میبایست با موقعیت تاریخی، جغرافیایی، فکری و فرهنگی داستان و شخصیتهای آن تناسب هنری داشته باشد.

.1 .1 .2 اجزای صحنه

1,1,1 عوامل و اجزای سازندهی هر صحنه را به چهار دسته تقسیم کردهاند:

.1مکان و محل جغرافیایی داستان

2.    کار و حرفه، و شیوهی زندگی شخصیتهای داستان

3.    زمان یا دورهی وقایع و حوادث داستان

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید