بخشی از مقاله
چکیده
پردازش حسی پایه و اساس رفتارها و یادگیری های پیچیده است. لذا ضعف در پردازش هر یک از حواس می تواند منجر به مشکلاتی در زمینه یادگیری و رفتار شود.
هدف پژوهش حاضر ارائه برخی شیوه های تعدیل و تطابق های محیطی متناسب با ویژگی های کودکان دارای اختلال پردازش حسی دور می باشد.
روش: این پژوهش از نوع مروری است. نتایج حاکی از آن است که می توان برای مشکلات پردازش حس بینایی، شنوایی، چشایی و بویایی به عنوان چهار حس دور تطابق ها و تعدیل هایی بعمل آورد تا کودک بتواند بشکل راحت تری اطلاعات لازم را از محیط دریافت نماید.
بحث و نتیجه گیری: در پژوهشهای ایرانی کمتر به اختلالات پردازش حسی بعنوان یک اختلال با مبنای عصبی پرداخته شده، لذا در زمینه های درمانی تمرکز کمتری بر راهکارهای تعدیل و انطباقهای محیطی شده است. پژوهش حاضر با بررسی تعدادی از پژوهشهای مرتبط با این حوزه پیشنهاد میکند که در درمان اختلالات پردازش حسی علاوه بر تاکید بر شیوههای اصلاح بدکارکردیهای مربوطه، به تطبیق و تطابقهای محیطی و تحصیلی نیز پرداخته شود.
مقدمه
پردازش حسی1 به ثبت، تعدیل و سازماندهی درون دادهای حسی - دیداری، شنیداری، بویایی، لمسی، چشایی حرکتی و سایر حس های درونی - گفته می شود که برای ارائه ی پاسخ های سازگارانه ی موفق به تقاضاهای موقعیتی لازم است - میلر، آنزالون لان، کرماک و استن، . - 2007 پردازش حسی صحیح لازمه ی دستیابی به مهارت های سطوح بالاتر مانند توجه، زبان، درک روابط دیداری فضایی، و در نهایت لازمه ی دستیابی به مهارت های زندگی و مهارت های تحصیلی است
در برخی از افراد پردازش حسی در مغز به شکل صحیح انجام نمی شود و هر روزه اطلاعات حسی نظیر تماس، صوت و حرکت بطور نادرست تفسیر می شوند. این اشتباهات در تفسیر اطلاعات، موجب مشکلات رفتاری، اشکال در تطابق و پاسخ به محرک های محیطی در فرد می گردد. اختلال پرداش حسی یک اختلال تحولی پیچیده است که می تواند زندگی فرد را در کودکی و بزرگسالی تحت تاثیر قرار دهد. در افراد با اختلال پردازش حسی ممکن است بیش پاسخ دهی یا کم پاسخ دهی به محرکات حسی، حس طلبی شدید یا ضعیف، تمایل به کسب تجارب حسی شدید یا امتناع از کسب تجارب حسی، و مشکل در افتراق و تمیز حسی وجود داشته باشد. این اختلال کل فعالیت های روزمره زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد
اختلال پردازش حسی در بسیاری از کودکان با اختلالات تحولی مشاهده می شود - اشنایدر و همکاران، . - 2008 جین آیرز از پیشگامان شناخت و درمان اختلال پردازش حسی در سال های 1970 تا 1980 با مطالعه بر روی کودکان و بزرگسالان دارای آسیب نورولوژیکی دریافت که برخی از مراجعان در زمینه توجه و یادگیری مشکلاتی بیش از سطح معلولیت های جسمی آشکار خود تجربه می کنند . مشکلاتی که تمام حوزه های زندگی آن ها در خانه، مدرسه و جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. وی این مشکلات را ناشی از ضعف در پردازش حسی می دانست
طبق تئوری یکپارچگی حسی، اختلالات پردازش حسی در سه گروه عمده تشخیصی؛ اختلال تعدیل حسی1، اختلال تمیز و افتراق حسی2، و اختلال حرکتی مبتنی بر حواس - 3 کرانوویتز، 2005؛ کارولین، - 2013 قرار می گیرند.
در افراد عادی تعدیل، تمیز و افتراق حسی و برنامه ریزی و انجام پاسخ های وضعیتی به شکل عملی پدیدار شده و فرد بدون تقلا، در برخورد با چالشهای حرکتی روزمره قادر به تولید پاسخهای تطابق یافته در برخورد با تغییرات محیطی است. مهارت های عملی به فرد اجازه می دهند که بطور معنی داری با نیازهای محیطی تعامل کرده، پاسخ تطابق یافته ارائه دهد و در مهارتها، وظایف و فعالیتهای روزانه درگیر شود اما برخی افراد بعلت مشکلات در ثبت حسی مانند بیش پاسخ دهی حسی - 4 اجتناب از حواس خاص و آشفته شدن بوسیله ی آن ها - ، یا کم پاسخ دهی حسی - 5 عدم درک و شناسایی درون دادهای حسی، این کودکان غالبا خام حرکت و شل و ول به نظر می رسند - و یا مشکل در درک و تمایز کیفیت درون دادهای حسی، و یا اختلالات حرکتی مبتنی برحواس قادر به ارائه پاسخ صحیح و مناسب و با سرعت کافی به محرک های محیطی نیستند
جین آیرز با بیان نظریه یکپارچگی حسی از پیشگامان تشخیص و درمان اختلالات پردازش حسی بشمار می رود. وی تئوری یکپارچگی حسی را در توضیح مشکلات رفتاری، حرکتی، هیجانی، اجتماعی و عملکردی مرتبط با پردازش ضعیف حسی بکار برد
آیرز این عنوان را به دو دلیل بکار گرفت. اول اینکه این اختلال به وجود نقصی در پایه نورولوژیک توانایی انتقال اطلاعات حسی بین سیستم های حسی مغز اشاره دارد. و دوم اینکه این تئوری اشاره به مدل مداخله ای پیشنهادی می کند که در آن؛ از تحریک یک زمینه حسی برای تاثیر گذاری بر زمینه حسی دیگر استفاده می گردد. برای مثال فشار عمقی، برای تاثیرگذاری روی بیش حسی لامسه ای استفاده می شود. طبق تئوری آیرز جهت مداخله درمانی، باید یک چارچوب یکپارچگی حسی برای مراجع بکار گرفته شود. به این معنا که در این نوع درمان دو یا چند حس بطور فعال و همزمان بکار گرفته شوند، تا کودک در چالش های حسی خود یک پاسخ تطابقی مناسب ارائه دهد.
یک پاسخ تطابقی زمانی اتفاق می افتد که کودک بتواند در فعالیتهایی که سختی آن افزایش می یابد، پاسخی مناسب ارائه دهد. هفت حس، پایه ی برنامه یکپارچگی حسی را شکل می دهند - پولیچینو،2005؛ کلارک و همکاران، - 2008 که در دو دسته حس های نزدیک - دهلیزی، عمقی و لامسه - و حس های دور - بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی - دسته بندی می شوند. طبق نظر کرانوویتز زمانی که مغز بطور مناسب و مطلوبی اطلاعات دریافتی از حس های دور6 و نزدیک7 را پردازش می کند، فرد قادر خواهد بود، بطور خودکار و به شیوه ی مناسب به این اطلاعات پاسخ دهد
حس های دور و نزدیک در هرم یکپارچگی حسی در سطح اول و به عنوان سیستم های حسی فرمانده و دنباله رو معرفی شده اند. مطابق سطح بندی این هرم، سیستمهای حسی فرمانده و یا فرا دست و دارای رده بالاتر - از لحاظ ارزش تکاملی و سیر تحول رشد - در سطح زیرین و زیربنایی قرار دارند . این سیستم ها شامل؛ سیستم حس لمس، سیستم حس عمقی، و سیستم حس تعادل یا وستیبولار هستند. که در طبقه پائین تر سیستمهای حسی دنباله رو و یا فرو دست نظیر سیستم حس بویایی، سیستم حس بینایی، سیستم حس شنیداری و سیستم حس مرتبط با جهاز هاضمه قرار دارند
روش
پژوهش حاضر از نوع مروری است. داده ها با استفاده از جستجو در دیتا بیس های در دسترس و رایگان موجود در google scholar و با استفاده از کلید واژه های؛ sensory integration, far senses, Auditory dysfunction, Gustatory - taste - dysfunction, Olfactory - smell - dysfunction, Visual dysfunction, treatment sensory integration disorder accommodation sensory integration disorder , modification sensory integration disorder بدست آمدند. با توجه به مشترک بودن برخی مطالب در بسیاری از مقالات در بخش یافتهها و نتایج منابع تکراری حذف شدند و دادهها به شکل مجموعه در سه بخش شیوههای انطباق و تعدیل در بدکارکردیهای لمسی، عمقی و تعادلی ذکر شدهاند.
یافته ها
از نظر آیرز اصلاح عملکردهای اولیه، پایه ی حسی حرکتی لازم برای عملکردهای سطوح بالاتر مانند توانایی های آکادمیک، خود کنترلی، و مهارت های حرکتی پیچیده مثل ورزش را فراهم می کنند
بطور کل رویکرد یکپارچگی حسی به دنبال فراهم نمودن فرصت هایی برای کودکان به منظور ارتقا کنترل درون داد حسی است. درمانگر حین مداخله به تسهیل یک پاسخ انطباقی می پردازد که کودک به منظور یکپارچه نمودن اطلاعات حسی به آن نیاز دارد
با توجه به موارد مذکور پژوهش حاضر بر آن است تا با تاکید بر تئوری یکپارچگی حسی، برخی شیوه های تعدیل و انطباق با اختلالات پردازش حسی در دسته حس های دور - شنوایی، بینایی، و بویایی - را ارائه نماید.
انطباق و تعدیل در بدکارکردی های شنیداری:
سیستم شنوایی یکی از کانال های اصلی ورود اطلاعات آموزشی در مدرسه و از ارکان اساسی برقراری ارتباط می باشد. در صورتی که فرد توانایی ثبت، تعدیل و تمیز اطلاعات شنیداری را نداشته باشد، در دریافت و پاسخگویی به اطلاعات محیطی دچار مشکل خواهد شد. با توجه به طولانی بودن فرایند درمان می توان در حین این فرایند از انطباق ها و تعدیل های محیطی جهت بهبود وضعیت فرد استفاده نمود. در این راستا موارد زیر توصیه می گردند؛
1. استفاده از هشدارهای کلامی؛ مثلا پیش از رفتن به رستوران یا کلاس، می توان به اطلاع کودک رساند که در این مکان ها ممکن است سر و صدای زیادی وجود داشته باشد.
2. استفاده از گوشی های صداگیر
3. به کودک اجازه دهید تا در مکان های پر سر و صدا و نامطلوب به لحاظ صوتی، با هدفون به موسیقی مورد علاقه خود گوش کند.
4. در صورت قرار گرفتن کودک در محیط نامطلوب به لحاظ صوتی، می توان به او اجازه داد تا روی گوش های خود را بگیرد.
5. در صورت امکان، کودک را به مکان های دارای سر و صدای کمتر راهنمایی کنید - مثلا گوشه ی سالن، یا مکان متفاوتی را برای کودک فراهم نمایید. گاه می توان به کودک اجازه داد تا دقایقی زودتر به مکان مورد نظر برود و منطقه ی آرام تری را برای خود انتخاب کند. بدین ترتیب می توان از قرار گرفتن کودک در وسط سر و صدا پیشگیری بعمل آورد - .
6. می توان به کودک اجازه داد؛ صدای درس، سخنرانی، یا آموزش ها را ضبط کند تا امکان دوباره گوش کردن آن ها برای بعد نیز وجود داشته باشد. با این شیوه کودک ناچار نیست فقط در محیط ارائه اطلاعات، مواد آموزشی را دریافت نماید
انطباق و تعدیل در بدکارکردی های چشایی و بویایی:
حس چشایی و بویایی اطلاعات زیادی درباره مزه، نوع، کیفیت، و جنس مواد خوراکی و غیر خوراکی در اختیار انسان قرار می دهد. لذا اختلال در این زمینه می تواند به تمایل بسیار کم یا بسیار زیاد به خوردن منجر گردد. کودکان دچار اختلال پردازش چشایی ممکن است از بعضی مزه های خاص که بخش رایج برنامه غذایی محسوب می شوند، اجتناب کنند، و یا بطور مداوم اشیاء غیر خوراکی را مزه و بو کنند و بدنبال بعضی از مزه های خاص باشند.