بخشی از مقاله

چکیده

از اهداف این تحقیق آشنایی با شیوه های تربیت اخلاقی از نگاه معصومین - علیهم السلام - در بعد رفتاری - عملی - است و به دنبال این هدف این مساله مطرح است که آنان از چه تکنیک ها و روش هایی برای تقویت رفتار شایسته افراد و نیز اصلاح رفتار ناشایست انسان ها استفاده می کردند.

روش پژوهش بررسی اسناد با توجه به منابع حدیثی دسته اول شیعه است که به همین منظور با استفاده از روش استنادی وکیفی از کتب معتبر و منابع موثق شیعه و اهل سنت به اطلاعات و یافته هایی رسیدیم. اربابان لغت معتقدندکلمه »اخلاق« جمع خُلق و به معنای نیرو و سرنوشت باطنی انسان است که تنها با دیده بصیرت و غیر ظاهر قابل درک است .آن ها همچنین به وجود دو ریشه اصلی و ثانوی در بیان »تربیت«اعتقاد دارند.ریشه اصلی »ربب« است و در خصوص تربیت معنوی به کار می رود و ریشه »ربو« که به تربیت جسمانی و مادی می پردازد.

با بررسی منابع موجود به این نتیجه می رسیم که پیشوایان معصوم - علیهم السلام - با توجه به شرایط و مشکلات تربیتی افراد مختلف با توجه به عنصر عمل و رفتار روش های مختلفی چون: تغافل،مدارا و خوشرویی،مبارزه با هوای نفس و توبه را به عنوان راه کار خویش برایب تربیت اخلاقی بشر به کار برده و از آن بهره برده اند.

-1مقدمه

بشر به عنوان خلیفه خدا بر روی زمین - خلیفه االله - برای رسیدن به آن مقام شایسته خلیفه اللهی خود راه دشوار و سختی پیش رو دارد و باید از هر جنبه ای خود را آراسته کند تا بتواند از عهده این مقام برآید.از دیر باز ضرورت این بحث - تربیت اخلاقی - تا کنون، درپیشبرد اهداف والای انسانی و اخلاقموردی اهمٌیٌت بوده است و مکاتب و ادیان مختلف بر این امر تاکید وتوجه داشته و ضرورت و اهمیت این بحث بر هیچکس پوشیده نیست، به ویژه اسلام از پانزده قرن پیش با یک برنامه جامع و کامل حاوی آیات قرآن و روایات مختلف معصومین - علیهم السلام - برنامه زندگی انسان را از تولد تا مرگ و حتی جهان بعد از آن پی ریزی نموده و اصول و اهداف تربیت اخلاقی او را برای رسیدن به تکامل و سعادت مشخص نموده است.

از اهداف تربیت اخلاقی معصومین - علیهم السلام - تزکیه نفس،عبادت خداوند، قرب الهی و رسیدن به نقطه اوج انسانیت یا همان کمال است و برای رسیدن به این هدف باید روش هایی باشد که انسان بتواند با استفاده از آن ها این مسیر را طی کند و به اهداف مد نظر برسد. طرحی که اسلام برای و تربیت و رشد و تکامل انسان ارایه داده، برنامه ای است دقیق و جامع و عملی که خداوند متعال برای او تهیه و تنظیم کرده و در قرآن کریم ارائه داده وپیام آوران خدا، مبلّغ و مجری آن هستند. راهبردهای معصومین - علیهم السلام - همه برگرفته از کتاب الهی است همراه با شرح و بسطآن که بشر امروزه واقعاً حتی برای گذراندن زندگی ساده خود به آن نیازمند است چه برسد به افرادی که بخواهند با تأسی از این روش ها سعادت و کمال خود را جستجو نمایند.برنامه های معصومین - علیهم السلام - برای انسان سازی و جامعه سازی، رشد توأم فکری و عقلی او در پرتو تربیت واقعی است. این شیوه ها در میدان عمل موفقیت انسان را تضمین کرده و انسان های بی شماری را به رشد و کمال و سعادت رسانده است.

رمز موفقیت روش های معصومین - علیهم السلام - در تربیت اخلاقی انسان توجه و عنایت به همه ابعاد وجودی اوست.در حقیقت راهبرد و روش معصومین - علیهم السلام - که در این پژوهش بررسی می شود برگرفته از سخنان آن بزرگواران اعم از روایات واحادیث آن پیشوایان هدایت است که به ما این امکان را می دهد که با اتخاذ و انتخاب آن ها، سرعت و دقت بیشتری به حرکت تربیت اخلاقی خود داده وبتوانیم باعمل به آن،خود را به انسانیت وکمالقُلو سعادتهذِهِ نزدیکسَبِیلیِنمایم:أَدعُوا» إِلَی االلهِ عَلی بَصیرَهٍوَمَنِأَنااتﱠبَعَنِی - «یوسف. - 108 /

روش هایی که معصومین - علیهم السلام - درتربیت و هدایت بشر به ویژه پیروان خود به کار برده اند،متنوع وگسترده و با توجه به ابعاد وجودی انسان و التزام به شرایط و ویژگی های اخلاقی،رفتاری، مادی و معنوی آنان طراحی و تهیه شده و با یک مهندسی خاص به مرحله اجرا و عمل در آمده است.آن چه در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد روش هایی است که آن بزرگواران در بعد رفتاری در تربیت اخلاقی به کار گرفته اند تا طی آن پیروان خود را به سعادت و کمال برسانند.

-2 مساله پژوهش

از اهداف این تحقیق آشنایی با شیوه های تربیت اخلاقی از نگاه معصومین - علیهم السلام - است که آن بزرگواران به عنوان ثقل اصغر بعد از قرآن چه روش هایی در تربیت اخلاقی بشر پیشنهاد داده اند.به دنبال این هدف این سئوالات مطرح است که از چه تکنیک ها و روش هایی برای تقویت رفتار شایسته افراد و نیز اصلاح رفتار ناشایست انسان ها استفاده می کردند و دیگر این که در بعد رفتاری در تربیت اخلاقی بشر چه روش هایی به کار می بردند؟

-3 مفهوم شناسی

1-3مفهوم تربیت

لغت شناسان در خصوص واژه تربیت به دو ریشه اصلی و ثانوی اعتقاد دارند.بعضی از آن ها مانند ابن منظور و زبیدی معتقدند که ریشه اصلی تربیت »ربب« است و در خصوص تربیت معنوی به کار می رود  اما راغب و خلیل ابن احمد معتقدند »تربیت« از»ربو« مشتق شده است نه از »ربب.«راغب می گوید:»الربّ فی الاصل التربیهو هو إنشاء الشی ء حالا فحالا إلی حدّ التمام»«رب در اصل به معنای تربیت و پرورش است، یعنی ایجاد کردن حالتی پس از حالت دیگر در چیزی تا به حد نهایی و تمام خود برسد و تربیت از ریشه و معنای »ربو« ابتدا تربیت جسمانی و مادی مطرح است و درمرحله بعد و ثانوی تربیت معنوی.و بالاخره علامه مصطفوی در این خصوص نتیجه می گیرد که تربیت از ماده »ربو« به معنای رشد تدریجی و تغییر کمی و کیفی متربی است. به نظر او فرایند تربیت در ابعاد مختلف اعتقادی، اخلاقی، آداب فردی و اجتماعی، علوم رایج، و امثال آن کاربرد دارد.

هم چنین انسان، حیوان یا حتی گیاهان، هرکدام به اقتضای خود می تواند، تحت تربیت و پرورش قرار گیرد.ایشان اصل واحد در این ماده - تربیت از ریشه ربب - را سوق دادن شیء مورد تربیت به سوی کمال مطلوب و رفع نقایص و کاستی های آن ابتدا با تخلیه - رفع ناخالصی ها و زدودن موانع و پاک کردن همه ی آن چه که مانع کمال - و سپس تحلیه - به معنای گنجاندن هر آن چه که به استکمال متربی کمک می کند - می داند

در خصوص مفهوم تربیت،ابن خلدون که از اندیشمندان بزرگ اسلام وصاحب آراء مهم درتعلیم وتربیت است ،تربیت را ایجادعادات وحصول مکالمات می داند. وعوامل هوش واستعدادشخصی،سطح تمدن وپیشرفت علمی جوامع و آب وهوا و وضعیت اقلیمی را درتربیت موثر می داند. - کاردان و همکاران،1384،ج - 327:1 ابن سینا نیز برنامه ریزی و فعالیت محاسبه شده در جهت رشد کودک ، سلامت خانواده و تدبیر شئون اجتماعی برای وصول انسان به کمال دنیوی و سعادت جاویدان الهی را تعلیم و تربیت می داند

ژان ژاک روسو، تربیت را، هنر یا فنی می داند که به صورت راهنمایی یا حمایت و هدایت نیروهای طبیعی و استعدادهای متربی و با رعایت قوانین رشد طبیعی و با همکاری خود او برای زیستن تحقق میپذیرد. از نظر او تربیت، فرایند پرورش متربی در گستره استعدادهای مادرزادی است - همان: - 225 و بالاخره کانت در خصوص تربیت چنین گفته که:»بشر تنها با تعلیم و تربیت، انسان تواند شد. آدمی جز آنچه تربیت از او می سازد نیست.آدمی چون خام یعنی رشد نا یافته به دنیا می آید و از طراحی برنامه ای برای رفتار خود عاجز است،دیگران باید به جایش چنین وظیفه ای را عهده دار شوند.خلاصه آدمی تنها آفریده ایست که محتاج تعلیم و تربیت است. وی از اصولی چون؛ اصل آزادی، انضباط، فعالیت، هماهنگی، تجربه و آینده نگری در تربیت یاد می کند و می گوید.» نباید کودک را فقط بر طبق حالت فعلی نوع بشر بلکه برطبق وضع آینده ممکن و بهترانسانیت تربیت کرد

2-3 مفهوم اخلاق

راغب می گوید:»کلمه اخلاقجمع، خُلق و به معنای نیرو و سرنوشت باطنی انسان است که تنها با دیده بصیرت و غیر ظاهر قابل درکاست. در مقابل، خَلق به شکل و صورت محسوس و قابل درک با چشم ظاهر گفته میشود

مرحوم علامه در المیزان می نویسد:»خُلق به معنای ملکهی نفسانی است که بر طبق آن ملکه، افعال بدنی از آن به آسانی سر میزند. ایشان اضافه می کند که خُلق مفهومی عام دارد؛ یعنی هم فضیلت و هم رذیلت را شامل میشود ولی اگر این واژه به صورت مطلق به کار رود معمولاً از آن مفهوم فضیلت و خُلق نیک فهمیده میشود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید