بخشی از مقاله

چکیده
صلح و هم زیستی مسالمت آمیز ، فکر اصیل اسلامی است که آیات متعددی از قرآن کریم , روایات اسلامی و سیره معصومین - ع - ، به صورت های گوناگون با تأکید و صراحت کامل بدان سفارش کرده اند ، و این در حالی است که چهارده قرن قبل ، هنوز این مفهوم برای بشر به طور کامل شناخته نشده بود و قرآن کریم با تأکید فراوان ، از هزار و چهارصد سال قبل کل انسانها و بخصوص مسلمانان را به آن دعوت می کند . از نظر قرآن کریم ، جنگ و ستیز به سبب اختلاف عقیده ، به صورتی که پاره ای از مذاهب دیگر نشان می دهند اصلا معنا و مفهومی ندارد . اسلام با تعالیم خود راه را برای پیمودن صلح فراگیر و همه جانبه هموار ساخته است . در این مورد کافی است ، بدانیم که صلح و صفا ، روح حاکم بر اسلام است ، و اسلامتضمّن معنای سلامت است ؛ بدین سبب قرآن دستور می دهد که همگی در حوزه سلم و صلح وارد شوند :

یَأَیﱡهَا»الﱠذِینَءَامَنُواادْخُلُوا فیالسلْمِکافﱠهًتَتﱠبِعُواوَلاخُطوَتِالشیْطنِنﱠهُإِلَکمْعَدُوﱞمﱡبِینٌ - « بقره ، - 208

مقدمه : صلح و همزیستی موضوعیکاملاً مستدل بر اساس آیات و روایات وسیره معصومان - ع - می باشد و حال با پشتوانه استناد به این مدارک و مستندات متقن که در مقاله به آنها اشاره می شود با اطمینان خاطر و به دور از هر گونه شائبه اعلام می داریم ، اسلام دینیکاملاً مبتنی بر صلح و سلم و همزیستی مسالمت آمیز انسان ها با یکدیگر می باشد واصلاً بیان نظریه ای در باب جنگ طلبی اسلام نظریه ایکاملاً بی مورد و ناشایسته می باشد ، در اینجا این سوال مهم و اساسی مطرح می شود که آیا اسلام بیشتر به فکر آرامش و آسایش انسانهاست یا داعیه داران مکاتب جدید ؟ آیا آنها که دارند دنیا را با قانون خود می گردانند ، توانسته اند حتی ذره ای به آرامش خاطر و آسایش انسان ها نسبت به گذشته بیفزایند ؟!! حال همانها داعیه دارند که اسلام دین خشونت است و صلح دنیا را با این افکارش بر هم خواهد زد . سوال ما این است که ، آنها از کدام صلح دم می زنند ؟ و از همه بدتر اینکه ، علاوه بر دشمنان دانا که می دانند چرا و برای چه این ادعا ها را مطرح می کنند ، صدای طوطی وار دوستان نادان نیز هر از چند گاهی در تأیید گفته های نامربوط آنان به گوش می رسد . حال نگارنده با اطمیانان خاطر با استناد به مدارک متقن اسلامی ، با صدای رسا از همین ابتدا صلح طلبی اسلام و دستورات هدایت بخش و هستی بخش اسلام را بیان می دارد و با همین آهنگ نیز در کل مقاله در اثبات صلح طلبی اسلام پیش می رود .
تعریف صلح
از آنجا که کتب فقهی در غالب موارد تنها متعرض مسئله جهاد و فروع آن شده اند و بابی برای صلح آن گونه که برای جهاد بازکرده اند و بحث نموده اند قرار نداده اند ، نمی توانیم در تعریف آن از کتب سلف کمک چندانی بگیریم. البته باید متذکر شد فقها در باب جهاد ،از عقد هدنه یا مهادنه سخن گفته اند که در حقیقت قرارداد آتش بس و ترک مخاصمه است. اماا صطلاحی که دراین مقاله محل بحث است از دیدگاه کلان و به معنای حالت عدم جنگ وقتال است وایناعمّ از آن است که بین دو طرف ، روابط حسنه از نظر سیاسی و اقتصادی وجود داشته باشد یا اینکه روابط دو طرف سرد و راکد باشد. هم چنین باید گفت واژه ای که در لغت عرب خصوصاً در ابحاث فقهی معاصرین برای تعبیراز صلح دیده می شود سِلم«» است که در قرآن در سه مورد به کار رفته است 1. علاوه بر این در سه مورد ، عبارت اصطلاحی »ألقَی إلیهالسﱠلَم /السﱠلام« استعمال شده است.2 از دیگر جهت در کتب فقهی از عقدی به نام هدنه و مهادنه نام برده اندکه از آن ، تعبیر به معاهده
1، موادعه2،مصالحه3 ، صلح4 و مسالمه5 نیز می شود. تعریفتقریباً مشابهی نیز توسط این کتابها برای هدنه ارائه شده است و آن عبارت است از: توافق طرفین برای کنار گذاشتن جنگ و قتال تا مدت معین بدون عوض یا با عوض . منظور از عوض ، مالی است که کافران در مقابل آتش بس تسلیم مسلمانان می کنند کهاجماعاً جایز است و نیز آن مالی که در صورت ضرورت مانند خوف از هلاک مسلمانان یا تعذیب و آزار اسرای مسلمان به کافران داده می شود 6. اما توجه به این نکته حائز اهمیت است که عمده از صلحی کهمدّ نظر ما در این مقاله است حالت اول است که شاید استعمال واژه »هم زیستی « در کنار آن ، تعبیر رساتری برای آن باشد.
اصالت صلح یا جنگ در تفکر ناب اسلامی ؟
درمیان فقیهان اسلامی رسم است که در مسائل مهم ، نخست به تأسیس اصل می پردازند ، به گونه ای که مسائل مبتنی بر اصل ، نیازمند دلیل نیست ، اما در موارد استثنایی که حکم آن ها بر خلاف اصل است ، به دلیل قطعی نیاز دارد. 7 برای مثال در هنگام شک در وجود تکلیف اصل را بر » برائت« ، در مورد تکلیف در اعمال دیگران ، اصل را بر» صحت« و در حکم تکلیفی اشیاء ، بر» اباحه« گذاشته اند . از این رو ، اثبات هر نوع تکلیف یا فساد در اعمال دیگران و حرمت اشیا، به دلیل شرعی احتیاج دارد . ثمره بررسی اصل در موضوع جهاد افزون بر تبیین جایگاه صلح و جنگ این است که در تبیین موارد شک می توان به مقتضای اصل رجوع کرد . در این که مقتضای اصل اولی ، در روابط مسلمانان با غیر مسلمانان چیست ، دو نظریه مهم وجود دارد :الف- نظریه اصالت جنگ ،ب- نظریه اصالت صلح . از نظر نگارنده مقاله در مقابل تهاجم دشمن، صلح اصل است نه جنگ ، با این بیان که جنگ ، حالتی اضطراری است و پس از تهاجم دشمن ضرورت پیدا می کند و بعد از درهم شکستن دشمن دیگر ضرورت ندارد ، و بدین سبب قرآن پایان جنگ را رفع تهاجم و از بین رفتن فتنه ای که دشمن بوجود آورده ، دانسته و گفته است : »وَقاتلوهُمحَتّیتَکوُنَلافِتنَهٌ - « بقره - 193 یعنی با نیروهای مهاجم پیکار کنید تا وقتی بلایی که دشمن بر سر شما ریخته است ، از میان برود . و اگر گفته شود ، لفظ فتنه در آیه نکره در سیاق نفی است و افاده عموم می کند و می گوید با آنان

-1 علامهحلّی ، قواعد الأحکام ، ص 516 ؛ حسن بن یوسفحلّی : علامهحلّی ، تحریر الأحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه ، ج1 ، ص. 152 در سوره های انفال و توبه ، چهار مورد از معاهده رسول خدا - ص - با کافران سخن رفته است . ر.ک : سوره انفال ، آیه 56 ؛ سوره توبه ، آیات 1 ، 4 و . 7

-2 علامه حلی ، منتهی المطلب ، صفحات 973 و 974 یحیی بن شرف نووی ، المجموع شرح المهذب ، ج 19 ، صفحات 439 و . 442 -3 علامه حلی ، تحریر الاحکام ، ص 153 ؛ علامه حلی ، تذکره الفقهاء ، صفحات . 358 - 356

-4 علامه حلی ، تحریر الاحکام ، همان ؛ علامه حلی ، تذکره الففقهاء ، ص . 354 -5 بهوتی حنبلی ، ص . 127

-6 علامه حلی ، تحریر الاحکام ، ص 152 ؛ علامه حلی ، تذکره الفقهاء ، صفحات 358 و 359 ؛ علامه حلی ، منتهی المطلب ، ص 975 ؛ نووی ، المجموع ، ص 44 ؛ محمد بن عمر واقدی - 207 ق - ، کتاب المغازی ، صفحات 477 و 478 ؛ عبدالملک بن هشام حمیری - 218 ق - ، السیره النبویه ص 234 .محمد بن جریر طبری - 310 ق - ، تاریخ الامم و الملوک ، ص . 573
-7 البته حالت سومی نیز وجود دارد و آن در مواردی است که حکم موافق یا مخالف اصل بودن در آن ها ثابت نشده است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید