بخشی از مقاله

چکیده

شاهنامه فردوسی، آن درخت تناور سایهگستر، سایه اي به گستردگی تمام فرهنگ و تمدن کهنسال ایرانی دارد. ایرانیان دانشور، همواره از برکت آن طوباي جاودانه برخوردار بوده و سحرآفرینی هایشان از آن مایه گرفته اند. داستان هاي جادوکننده و زیباي شاهنامه از منابع الهام شاعران بوده است. جمشید با آن جام رازآلود، رستم با گرز گاوسارش سوار بر رخش غیرتمند، بیژن در چاه تنهایی، سیاوش در پردة عصمت و دیگر نیکان تاریخ اساطیري ایران همیشه زینتبخش اوراق شعر، صفحات نقاشی و تصویرگري و نقش طاق ها و رواق ها بوده و هستند و قسمت عمده اي از خاطرات جمعی تلخ و شیرین ایرانی را تشکیل میدهند.

حاجی سلیمان صباحی بیدگلی کاشانی - متوفاي - 1218 از پایه گذران نهضت بازگشت ادبی است که در بازگشت به خاطرة دوران اوج و فخامت شعر فارسی، شاهنامه و نقش و نگارهاي نازنین آن را به خوبی دریافته و اوراق شعر خود را با مضامین شاهنامهاي آراسته است.

صباحی بیدگلی، علاوه بر یادکرد فردوسی با عنوان داناي طوس، تلمیحات شاهنامه اي را نیز با اهداف مختلفی چون توصیف ممدوح، مفاخره، تصویرسازي و بیان پند و اندرز به کار گرفته و بدینگونه در هر دو گسترة زبان و اندیشه از شاهکار ادب فارسی بهره گرفته است.

-1 مقدمه

نهضت بازگشت ادبی که در پی اهتمام گروهی از فضلاي سدة دوازدهم همچون مشتاق، آذر، هاتف، صباحی، نصیر اصفهانی و یارانشان در عرصه ادب فارسی نمودار شد، فرصت خوبی براي بازگشت به خویشتن و تأمل در داشته هاي فراموش شده و آرایه هايگل اندود شدة فرهنگ و ادب فارسی بود. آنان که دغدغه زبان و ادب و فصاحت و بلاغت داشتند و سرمشقشان فردوسی و انوري و سعدي و حافظ بود، سعی کردند با استفادة بجا و مناسب از امکانات و مصالحی که این بزرگان در اختیارشان نهاده بودند، کاخ ترك خوردة شعر فارسی را در میان انکار و طعن و تمسخر مخالفان، از فرو ریختن و در هم شکستن نجات بخشند.

یکی از بذل و بخشش هاي ابوالقاسم، مضامین شاهنامه اي است که شعراي بازگشت نیز مانند دیگر شعرا از فردوسی هدیه گرفتهاند و گزاف نیست اگر گفته شود که سنّت شعر فارسی در همه دورهها وامدار شاهنامه فردوسی است. پژوهشگران در سالهاي اخیر، شمه اي از بازتاب شاهنامه در شاعران از جمله ناصرخسرو آیدنلو، - 195 :1386، خاقانی - نک. اردلان جوان، 1367، آیدنلو،7 :1383 و نوریان، - 20 :1380، مسعود سعد سلمان - نک. محمدي افشار، - 157 :1389، مولوي - نک. سیف، 83 و - 61 :1382، سعدي - نک. رعدي آذرخشی، - 459 :1361، حافظ - نک. خالقی مطلق، - 33 :1384، قاآنی - نک. آیدنلو، - 133 :1387، میرزا عبداالله شکوهی تهرانی - نک. آیدنلو، - 12: 1386 و غیرهم را استشمام و دیگران را نیز به این تماشا دعوت کردهاند.

پژوهشی که در پیش رو داریم تلاشی صمیمانه جهت دریافت انوار شاهنامه فردوسی بر شعر صباحی بیدگلی است. صباحی بیدگلی - تولد حدود – 1140 وفات 1218؟ ه. ق. - از شعراي قرن دوازدهم و اوایل سیزدهم هجري است. »دوران زندگی او مصادف با دوره اي بود که در اروپاي آن عصر دوران انقلابات ایران خوانده می شد. این انقلابات از شورش جمعی از افاغنه در خراسان آغاز شد و در اصفهان به سقوط صفویه انجامید. دنباله آن یک چند در هرج و مرج ناشی از تاخت و تاز طوایف افغان بر نواحی آباد کشوري بیصاحب گذشت. پس از آن جنگ هاي نادر و کشمکش مدعیان قدرت در سال هاي بعد از قتل او پیش آمد که منجر به تجزیه شرق و غرب کشور شد و از میان گرد و غبار کشمکش ها کریم خان زند سر برآورد که حتی فرمانروایی بالنسبه پدرانه او در آنچه تحت فرمانش درآمد خود یک دوران انقلاب آرام و انحطاط بود.«

»احوال شعر و شاعري هم در این سال ها به نحو چاره ناپذیري در انحطاط بود. فقر و پریشانی که حاصل انقلابات عصر بود، حتی مدعیان قدرت را دچار خست و دنائت کرده بود و در این معنی براي شاعران بازاري – ستایشگران حرفه اي که هنوز با متاع کاسد شعر، دایم از این در به آن در در تکاپوي معاش بودند- نیز شعر را مایه ادبار و نحوست میساخت.«

در این جستار، موضوع »فردوسی و شاهنامه در شعر صباحی بیدگلی« در ذیل سه عنوان بررسی شده است:

ستایش فردوسی و شاهنامه، اشخاص و عناصر شاهنامه در شعر صباحی بیدگلی، صحنهپردازيهاي حماسی در شعر صباحی بیدگلی.

-2 تأثیرپذیري صباحی از شاهنامه

جلال خالقی مطلق، شاهنامه پژوه بزرگ معاصر، تأثیرپذیري از شاهنامه را مسأله اي فراگیر و عمومی می داند: »با پیدایش شاهنامه، مهمترین اثر از میان همه آثاري که ایرانیان به یکی از زبانهاي ایرانی از خود به یادگار گذاشتهاند، این نیز پدیدار گشت که ازآنروز دیگر هیچ فارسیزبان فرهیختهاي پیدا نخواهد گشت که ادعاي شناخت فرهنگ و ادب و زبان و تاریخ و هنر داشته باشد و خود را از خواندن این کتاب بینیاز بداند، از اینرو، شگفت نیست که پس از فردوسی در میان بزرگان این سرزمین از کسانی چون عطار، نظامی، خیام، سهروردي، سعدي، مولوي و حافظ که هریک در زمینه کار خود یکی از نوابغ جهان به شمار میروند، گرفته، تا صدها شاعر و سخنور و مورخ و حکیم و لغوي و نقاش و نقال و مرد سیاست همه کمابیش در دایرة مغناطیس شاهنامه افتادهاند.

حماسه ملی ایران، شاهنامه، تحت نفوذ اندیشه و سخن فردوسی طوسی، به اشکال مختلف در دیوان صباحی کاشانی منعکس شده است که از آن جمله میتوان به مفاخره - که ژرفساخت آن حماسی است - ، مدح ممدوحان به جنگاوري و بخشش و شکوه پادشاهی، اوصاف حماسی، تلمیح به شخصیت ها، شاهان و پهلوانان اساطیري، پند و اندرزهاي شاهنامه اي، داستان هاي حماسی و ... اشاره کرد. آنچه در ادامه می آید حاصل بازخوانی دیوان صباحی بر اساس نگرههاي شاهنامهاي و حماسی اوست.

-1 -2 ستایش فردوسی و شاهنامه

تنها ستایش فردوسی در دیوان صباحی بیدگلی بیتی است که در آن از فردوسی با عنوان »داناي طوس« و در ردیف نظامی گنجوي که او را »استاد گنجه« خوانده، یاد میکند:

داناي طوس و درگه اولاد آبتین   استاد گنجه و در فرزند فیلقوس
- دیوان: - 16

و در مدح آذر بیگدلی 1195 – 1134 - ه. ق - که او را فردوسی دهر دانسته است:

سعدي دور، انوري عهد، فردوسی   عنصري عصر، آذر خسرو ملک سخن
- دیوان: - 27

احتمالاً لقب سعدي دو، ناظر بر تألیف کتاب »گنجینه« به سبک بوستان سعدي، انوري عهد و عنصري عصر بخاطر سرایش قصاید مدحیه و »فردوسی دهر« بخاطر سرایش مثنوي یوسف و زلیخاست که قدما »یوسف و زلیخا«
 

به فردوسی منسوب داشته اند. البته نظر آذر در مورد فردوسی، مطابق گفته صباحی نیست: »در این هفتصد سال کسی از زمرة شعرا نیامده که راه هم چشمی او سنجد، بلکه احدي نبوده که سر از ربقه شاگردي او پیچد.« - آذر بیگدلی، . - 90 :1337 آذر، فردوسی و انوري و نظامی و سعدي را ارکان اربعه ملک فصاحت دانسته است. - همان، - 275 صباحی جایی دیگر نیز در رثاي آذر، او را برتر از انوري و فردوسی دانسته است:

سپهر برد ز یاد انوري و فردوسی     زمانه برد ز خاطر فرزدق و اعشی

- دیوان: - 122

و از شاهنامه با عنوان »دفتر باستان« یاد می کند:

رو قصه رفتگان نظر کن    شو دفتر باستان فروخوان
- دیوان: - 30

و لزوم پندآموزي از داستانهاي باستان را یادآوري میکند:

هر که را گوشی ز تاریخ جهان آموخت پند    هر که را چشمی ز اوضاع جهان جست اعتبار
گر نیوشندهاست گوش و گر پذیرندهاست    داستان باستان او را بس است آموزگار
پایگاه هر کسی باشد به مقدار عمل    منزل عیسی به گردون، جاي کیخسرو به غار
     - دیوان: - 46

مطالعه دیوان صباحی نشان می دهد که او به آثار این شاعر بزرگ توجه و علاقه فراوان داشته و به شدت تحت تأثیر شاهنامه بوده است.

-2 -2 اشخاص و عناصر شاهنامه
صباحی از به تلمیح به شخصیت هاي داستانی شاهنامه و موضوعات اساطیري چند هدف را دنبال میکند که مهمترین آنها، هنري تر و مؤثرتر کردن سخن است که از گذرگاه اغراق و تشبیه خصوصاً تشبیه تفضیل و مضمر دنبال شده است.

تجلی شاهنامه و تلمیح به شخصیتها و عناصر شاهنامه اي در شعر صباحی را می توان در عناوین زیر بررسی کرد::

-1 -2 -2 پادشاهان شاهنامه
جمشید: در تلمیح به داستان او سه بحث وجود دارد: -1 اشاره به عظمت و پادشاهی او. در این مورد، صباحی جمشید را در مقام استعاره از ممدوحان خود به کار برده است. گاه در مدح کسانی همچون کریم خان زند و آغامحمدخان قاجار مبالغه را از حد می گذراند و آنها را همال و همتا و گاه برتر از جمشید و فریدون به تصویر میکشد. به عنوان نمونه در مدح کریمخان زند:

فریدون زمان جمشید ایام آنکه میزیبد
هم آن بر حضرتش چاکر هم این بر درگهش دربان

- دیوان: - 112

و ازین دست است افسر جمشید: 24، جم فرمان: 24، ایوان جم: 46، جمجاه 36 و 94 و 95، قصه جم: 69،
مملکت جم: 102، عهد جم: 107، جم همال: 109 و جمشید سریر: ..83

-2 اشاره به جام شراب او
بیشترین مضمون سازي با داستان جمشید، با جام مشهور اوست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید