بخشی از مقاله

چکیده
یکی از انحرافات از مولفه های زبان هنجار ،انحراف از قواعد حاکم بر آن است که فراهنجاری یا هنجارگریزی نام گرفته است. هنجارگریزی از موضوعات مهم نقد ادبی نوین به حساب می آید که از موثرترین روش های برجستگی زبان و آشنازدایی در شعر و نثر است و بسیاری از خالقان آثار از این فرآیند بهره گرفته اند. یکی از این خالقان » صباحی بیدگلی « است که با اعمال این فرایند دراشعار خود به برجسته سازی زبان ادبی کلام خود پرداخته است، وی با معماری بی نظیر واژگان واعمال فراهنجاری به بهسازی هندسه ی هنری سخن خویش توجه نشان داده است.

نگارندگان براین باورند که برای دستیابی به ویژگی های برجسته ی سبکی آثار صباحی بیدگلی به واکاوی هنجارگریزی وهشت بعد آن در غزلیات وی بپردازند و رویکردهای زبان شناختی ، سبک شناختی و شگردهای برجسته سازی آن را از دید هنجارگریزی بیان نمایند.

-1 مقدمه

سلیمان صباحی بیدگلی یکی از شعرای نامی قرن دوازدهم هجری و اهل آران و بیدگل از شهرستانهای استان اصفهان بوده که در سبک بازگشت ادبی سهم فراوانی داشته و از خود آثاری ارزنده بر جای گذاشته است. وی با آذر بیگدلی و هاتف اصفهانی معاصر بود؛ در غزلسرایی نیز همچون آنها از سبک عراقی پیروی میکرد. شهرت صباحی بیشتر در زمینه ی مرثیهسرایی مخصوصا یافتن ماده تاریخهای ممتاز است. از آثار مشهور وی چهارده بند مرثیهای است که در وصف واقعه ی عاشورا و شهادت امام حسین - ع - سروده است. وی پس از هفتاد و اندی سال در حدود سال 1218 هجری قمری از دنیا رخت بربست. غزلیات وی با زبانی فاخر وسلیس بازنماینده ی سبک شعری وی است که تاثیر سبک عراقی به خوبی در ابیات و مصاریع آن مشهود است. به نظر می رسد

ساخت واژگان جدید، استفاده از شیوه های گوناگون برجسته سازی - قاعده افزایی وقاعده کاهی - و چینش هنرمندانه ی واژگان همگی حاکی از تبحر وی در غزلسرایی باشد. معماری بی نظیر واژگانی و زبانی در مصرع ها نشانگر دقت بیان وی است که از شاخصه های شعریش محسوب می گردد و حکایت از ذهن وقاد و روشن او دارد.

در حال حاضر پژوهش های ادبی مبتنی بر نظریات ادبی معاصر با استفاده از امکانات رایج در علم زبان شناسی و شاخه های مختلف آن است. یکی از نظریات مورد بحث امروزی »برجسته سازی کلامی و دو نوع آن درآثار ادبی« است که نظر بسیاری از نویسندگان و منتقدان معاصر را به خود معطوف ساخته؛ در ادبیات و نظریه های ادبی نوین آنچه مورد بحث و بررسی قرار می گیرد زیبایی و هنری بودن اثر و جنبه های متفاوت آن است که در گرو برجسته سازی سازه های آن است که شاعر یا نویسنده به آن توجه شایانی نشان می دهد تا آفریده ی خود را به درجه ی برجستگی و تمایز برساند.

این نوشتار، نتیجه ی پژوهشی است که به واکاوی انواع هنجارگریزی مطابق با الگوی فکری لیچ – زبان شناس انگلیسی – در غزلیات صباحی بیدگلی می پردازد و برای هر کدام از انواع هنجارگریزی – واژگانی ،زمانی ، سبکی ،گویشی، معنایی و ... – شواهد شعری ارائه می دهد و سروده های وی را به نقد و واکاوی می نشیند تا بر این اساس رویکردهای زبان شناختی، سبک شناختی و شگردهای برجسته سازی آن را از دید هنجارگریزی بیان نماید.

-1-1   شیوه ی تحقیق:

این جستار به شیوه ی تحلیل و پژوهش، غزلیات »صباحی بیدگلی« را مورد بررسی قرار داده است. بدین گونه که برای دریافت رویکردهای زبان شناختی، سبک شناختی و شگردهای برجسته سازی کلامی وی، به تعریف انواع هنجارگریزی پرداخته شده و برای هر کدام از موارد شواهدی ارائه گردیده است. محدوده ی پژوهش این مقاله، 64 غزل صباحی بیدگلی - صباحی بیدگلی: - 1338 است.

-2-1   پیشینه ی تحقیق:

هنجارگریزی و مباحث مرتبط بدان در بسیاری از آثار در حال حاضر مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. بسیاری از شاعران و نویسندگان به منظور برجسته سازی آثار خود از آن و انواعش بهره مند گردیده اند. در مورد این مبحث به صورت جداگانه اثری توسط نگارنده ی این جستار مشهود نگردید اما سایرآثارمرتبط بااین موضوع اغلب درقالب مقاله است که ازمندرجات مرتبط آن درتالیف این پژوهش مددگرفته شده است.

-2 چارچوب مفهومی

-1-2 برجسته سازی کلامی

برجسته سازی1 عبارت است از به کارگیری عناصر زبان به گونه ای که شیوه ی بیان جلب نظر کند و غیرمتعارف باشد. برجسته سازی انحراف از زبان معیار است،هنگامی که یک عنصر زبانی برخلاف معمول به کار می رود و توجه مخاطبان را به خود جلب نماید.موکارفسکی برجسته سازی را فرایندی آگاهانه می داند و هراندازه فرایندی،آگاهانه تر به کار گرفته شود، از خودکاری کمتری برخوردار است ...در فرایند برجسته سازی باید عواملی چون انسجام، نظام مندی ، رسانگی، انگیزش و زیباشناسی مورد توجه قرار گیرد که البته از بین این عوامل دو اصل »رسانگی « و »زیباشناسی « اهمیت بیشتری دارند

برجسته سازی ادبی به دو شکل امکان پذیر است: نخست آن که نسبت به قواعد حاکم بر زبان خودکار - عادی و غیر ادبی - انحراف هنری صورت پذیرد، که این را هنجار گریزی می نامند و دوم آنکه قواعدی بر قواعد حاکم بر زبان خودکار افزوده شود. به این ترتیب، برجسته سازی از طریق دو شیوه ی هنجار گریزی و قاعده افزایی تجلی خواهد یافت.

گفتنی است که برجسته سازی فرآیندی است که صورت گرایان روس مطرح کردند و آن را از عوامل به وجود آورنده ی زبان ادبی خواندند. »این برجسته سازی یا به شکل قاعده افزایی یعنی افزودن چیزی بر برونه ی زبان مانند وزن های عروضی، یا به شکل هنجارگریزی یا قاعده کاهی یعنی حرکت از حالت هنجار و معمول زبان و آفریدن صورتهای بدیع، شکل می گیرد.

به بیانی دیگر هر نوع انحرا ف از فرم خودکار زبان و ایجاد دگرگونی در ساختار کلامی به نحوی که زیبایی را در سخن رقم بزند، برجسته سازی نامیده می شود.هدف غایی برجسته سازی آفرینش سازه های ادبی در محورهای جانشینی و همنشینی واژگان است، آفرینش زیبایی ادبی خود فرایندی گسترده و پیچیده است که در گرو ذهن خلاق است، این ذهن خلاق است که دست به خلق برجسته سازی می زند.

ادبیات هنر آرایش و پیرایش کلام است به نحوی که صورت آن زیباتر و پیام آن تاثیرگذارتر گردد.گوینده به طور ارادی و آگاهانه از صورت های ویژه ی زبانی استفاده می کند و زبان روزمره و معیار را دگرگون می سازدو اصطلاحا با این روش دست به عمل برجسته سازی صورتهای زبانی می زند و در نهایت به وادی ادبیات و کلام موزون وارد می گردد.

آنچه در دید آغازین مهم به نظر می رسد زیبایی سخنی است که با دیدی کلی گوینده به آن دست می زندو آن را دنبال می کند. نظریه هایی که در تعریف هنر و زیبایی بیان شده، دو نوعند: یکی ذهنی - درونی - و دیگری عینی - بیرونی - اما آنچه در اینجا مد نظر است ، برجسته سازی کلامی است که منجر به زیبایی زبان ادبی شعر وهنری شدن آن می گردد.نخستین بار صورتگرایان و فرمالیست ها بحث »برجسته سازی « را مطرح نمودند و نظریات گوناگونی در این مورد ارائه دادند.از جمله ی این افراد می توان اشکلوفسکی و موکارفسکی – نظریه پرداز مکتب پراگ – و بعدها لیچ - زبان شناس انگلیسی – را نام برد. لیچ در رویکردی زبان شناختی به بررسی شعر انگلیسی ، هنجارگریزی را از ابزار شعرآفرینی می داند.وی هنجارگریزی و قاعده افزایی را دومجرای اساسی وکلی برای برجسته سازی کلامی می خواند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید