بخشی از مقاله
چکیده
تشبیه آن است که چیزی را به چیزی مانند سازند، اما تشابه آن است که دو چیز به یکدیگر مانند شود. کلیله و دمنه و مرزبان دو اثر از گرانبهاترین آثار منثور ادبیات فارسی هستند کهبه نثر فنّی نوشتهشدهاند. از آنجا که نثر فنی با اطناب همراه است و آرایههای بیانی فراوان دارد، در این دو کتاب و بهویژه در کلیله و دمنه نمونههای فراوانی از تقسیم و تشبیه و تمثیلهای پیدرپی در یک عبارت دیده میشود. تشبیهها و تمثیلهایی که گاه چند مشبّه یا چند مشبّهبه دارند.
نگارنده با روش تجزیه و تحلیل لایههای معنایی متن و نیز با توجه به ساختار تقسیمها و تشبیهها و تمثیلهای متواتر در عبارات کلیله و دمنه و مرزباننامه به این نتیجه رسید که برخی از تقسیمها و جمعها و تشبیهها و تمثیلهایی که چندمشبّهبه دارند،در شرایط خاصّی، آرایهء "تشابه" به صورت مضمر در کنارشان دیده میشود. با توجه به اینکه در بلاغت تشبیه مضمر مطرح شدهاست، در این مقاله تشابه مضمر شناسایی و معرفی میشود که میتوان علاوه بر فایده بلاغی در بیان معنای عمیقتر و دقیقتر متن از آن بهره گرفت.
-1مقدمه
تشابه "نوعی برقراری ارتباط و تساوی یا تشابه میان دو چیز است بی آنکه قصد گوینده از آن، نشان دادن برتری یا قوت یکی از آنها بر دیگری باشد و در این نوع هرکدام ازدو سوی میتواند مشبه باشد و میتواند مشبهبه" - شفیعی کدکنی، - 72 :1370، مانند ابیات زیر:
از صفای می و لطافت جام به هم آمیختند جام و مدام
همه جام است و نیست گویی می یا مدام است و نیست گویی جام
- عراقی، - 169: 1368
تشابه با تشبیه معکوس از این جهت که دو طرف تشبیه به یکدیگر مانند میشوند، شبیه است، اما یک تفاوت اصلی دارد؛ تشابه یک وجهشبه دارد و تشبیه معکوس دو وجهشبه دارد - کزازی، - 84 :1368، چنانکه در ابیات اخیر "شراب" به "جام" و "جام" به "شراب" مانند شدهاست و وجهشبه در هر دو تشبیه، شفافیت است، اما در تشبیه معکوس، مانند بیت زیر: پشت زمین چو روی فلک گشته از سلاح روی فلک چو پشت زمین گشته از غبار - رشید وطواط، به نقل از واعظ کاشفی، - 108: 1369 دو وجهشبه وجود دارد؛ در مصراع اول که پشت زمین به روی فلک تشبیه شده، وجهشبه روشنی است و در مصراع دوم که روی فلک به پشت زمین تشبیه شده، وجهشبه تاریکی است.
کلیله و دمنه از حیث سلامت انشا قوّت ترکیب عبارات و حسن اسلوب و آراستگی کلام، یکی از عالیترین نمونههای نثر پارسی است. این کتاب را از نخستین آثار نثر مصنوع فارسی شمردهاند. نویسندهء کلیلهودمنه به خاطر پایبند بودن به برخی از قیود مانند موازنه در اجزاء جمله و عبارات و ایراد سجعهای ناقص و آوردن کلمات مترادف و متوازن و استشهاد به آیات و امثال و اشعار تازی و پارسی و امثال این امور، کتاب خود را در شمار اولین نمونههای نثر مصنوع پارسی در آورده است، اما هیچگاه مغلوب صنعت نشده و در هیچ موردی از کتاب خود، لوازم فصاحت و بلاغت را مورد غفلت قرار ندادهاست. به همین سبب انشای او از قرن ششمسرمشقی، برای مترسّلان بودهاست.
- صفا،950 :1379 و - 951 مرزباننامه نیز از شاهکارهای نثر مصنوع فارسی است. نثر این کتاب در بسیاری از موارد، صنعت "تشابه" مضمر و شناسایی مواضع آن در نثر فنی 3صورت شعری دلانگیز دارد و نویسنده تشبیهات و اوصافی آورده که پیش از آن تنها در شعر دیده میشد. - همان: - 1007 دربارهء کلیلهودمنه و مرزباننامه پژوهشهای فراوانی انجام شدهاست، اما آنچه به موضوع مقاله مربوط است محدود به دو مقاله است: مقالهء "تشبیه برجستهترین ویژگی سبکی کلیلهودمنه" - محمودی، - 1393 که نویسنده انواع و اقسام تشبیهات را در کلیلهودمنه بررسی کردهاست، اما به تشابه نپرداختهاست و دیگر مقاله "ساختهای همپایه و نقش زیباشناختی آن در کلیلهودمنه" - عمرانپور، - 1384 در مقاله اخیر نقشساختهای همپایه در صور خیال و بهویژه در تشبیه بررسی شدهاست، اما به تشابه اشاره نشدهاست.
-2بحث و استدلال
تشابه در کتب بلاغت کمتر مورد بررسی قرار گرفتهاست، بدین سبب که در آثار ادبی، کاربرد زیادی نیافتهاست. اینکه تشبیهی پیدا شود که مشبه و مشبهبه آن قابلیّت جابهجایی را داشتهباشند- مثل جام و شراب که ذکر شد- و یک وجهشبه داشتهباشد، بسیار نادر است. اما نگارنده بر این باور است که تشابه به صورت مضمر در کنار برخی از تشبیهها و تمثیلها و بهویژه در کنار تقسیم وجود دارد و قابل شناسایی است که در اینجا به شرح آن میپردازیم:
1-2 تشابه مضمر و تقسیم
با توجه به این تعریفها دربارهء تقسیم در کتب بلاغت :" تقسیم، بخش کردن بود. چون شاعر دو چیز را یا بیشتر را بر دو چیز بخش کند آن عمل را تقسیم خوانند" - رادویانی، - 67: 1386 و یا "تقسیم آن چنان باشد که شاعر معنیی بگوید و تفاصیل آن را بیان کند، چنان که هیچ قسم از اقسام آن مهمل نگذارد" - شمس قیس، - 372 : 1387 به نظر میرسد که تقسیم در کتب بلاغتمختصّ شاعران است نه نویسندگان، همچنین تقسیم به شرط شعر بودن و خیالانگیز بودن صنعت شمرده میشود ، چنانکه در این نمونه دیدهمیشود:
رخان و عارض و زلفین آن دلبر یکیلگ است و دوّم سوسن و سوم عنبر
مثال دیگر:
درازی عمر مردم شصت سال است بماند سی و زان سی پانزده نیز بماند پانزده زان پانزده، ده
شب است نیمی و شب خفتن حلال است حساب طفلی و حدّ کمال است غم دنیا و فرزند و عیال است