بخشی از مقاله
چکیده
کلیلهودمنه و مرزبان نامه از بارزترین مصادیق نثر فنی هستند.با نگاهی دقیقتر کلیلهودمنه مصداق نثر بینابینی است که سبک آن در حدفاصل سادگی با تکلفو دشورای آمیخته است و آن را فنی میخوانند، اما بدون تردید مرزباننامه از این برزخ نثری جایگاه خود را در حریم نثر مصنوع تعریف نمودهاست. مرزبان نامه اثری است، متاثر از کلیله ودمنه و از نظر زبانی، فکری و بلاغی متضمن دستاوردهای کلیله نیز هست.به همین علت در این سطوح دشوار گردیده و حتی در روایت داستانهایی که در محوری فشردهتر به نسبت کلیلهودمنه نقل میشود،موانع آن بیشتر است. اما با بررسی سبکی تطبیقی این دو اثر تمثیلی و داستانی در مییابیم در هر یک از ابعاد زبانی، فکری و ادبی این آثار الگوهای زیباییشناسانه و بلاغیای دریافت میشود که این آثار را در هریک از سطوح فوق به شکلی مجزابه سوی سبکشدگی سوق میدهد.در این جستار سعی برآن است،ضمن بررسی مولفههای سبکی،به جلوههای بلاغی و زیباییشناسانه حاکم بر سبکروایت داستان و درارتباط با تقویت وجهه تمثیلی این آثار نیز پرداخته شود.
کلیدواژه:مرزبان نامه، کلیله ودمنه، سبک، تمثیل، بلاغت.
مقدمه
در تقسیمبندی انواع نثر کلیله را مصداق تمام عیار نثر فنی و مرزباننامه را الگوی نثر متکلف باید دانست.دو اثر تمثیلی که هر دو از نوع فابل هستند.در این آثار به علتتمثیلی بودن، زبان نثری در اوج تکامل است،زبانی با سویههای غریب و قابل تعمیم به مفاهیم گوناگون که ابعاد زندگی انسان را در ساحات مردمداری، سیاسی وکشورداری،اخلاق عملی و اجتماعی، آداب معاشرت و... تشکیل میدهد.آنچه این شمول جهاننگری را در تفسیرپذیری به این آثار بخشیده است، زبان تمثیلی و مصادیق گوناگون آن از جمله: نماد،استعاره، کنایه، تمثیل، اضافههای اسطورهای و... است که در محور کلمات،جملات و کل کلام آن گسترده شدهاست.
از نظر اصل داستانها و تاثیرگذاری آنها داستانهای مرزباننامه از جهت حکمت،غنای اندیشه و عمومیت مفهوم به نسبت کلیله ودمنه از توان واستعداد بیشتری برخوردار است:»کتاب مرزباننامه که از زبان حیوانات عجم وضع کردهاند و در عجم ماعدای کلیله ودمنه کتابی دیگر مشحون به غرایب حکمت و محشون به رغایب عظمت و نصیحت مثل آن نساختهاند. - «مرزبان نامه:. - 18اما از نظر تاثیرو انتقال داستانهای کلیله ودمنه توسط نصراالله منشی،رستاخیزی در اصل داستان ایجاد شده است که میتوان آن را در نتیجه عدم افراط در تکلف و صنعتگری دانست و از سویی جنبه واقعی داستانهای کلیله ودمنه پررنگتر بوده و همین عامل سبب ژرفا و غایت یافتن داستانهای کلیله برای قبول عام شدن است وبعکس آنچه از تاثیر ناب داستانهای مرزباننامه میکاهد،بازآفرینی مبتنی بر تکلف و دشوارگویی است که به شکلی هدفمند از سوی ورامینی پی گرفته شدهاست ویدر این باره مینویسد:»و چون در ملابست و ممارست این فن روزگاری به من برآمد،خواستم که تا از فایده آن عایده عمر خود را ذخیره گذارم و کتابی که درو داد سخنآرایی توان داد ابداع کنم.
مدتی دراز نواهض همت این عزیمت در من میآویخت تا متقاضیان درونی را بر آن اقرار افتاد که از عرایس مخترعات گذشتگان مخدرهیی که از پیرایه عبارت عاطل باشد به دست آید تا کسوتی زیبنده از دستباف قریحه خویش درو پوشم و حلیتی فریبنده از صنعت صیاغت خاطر خود برو بندم - «همان:18. - 19در مجموع این دو اثر از ذخایر گرانبهای نثرفارسی هستند که به بهترین شکل ممکن هنر آذینسازی را در سطوح ساختاری، زبانی و عرضه اندیشه به ارمغان آوردهاند.در این جستار محققین با بهره از شیوه تحلیلی و نقد به بررسی برخی ازویژگیهای سبکی در داستانپردازی این آثار پرداخته اند. در لابلای نقد برخی از این ویژگیها به وجوه افتراق و اشتراکهای سبکی نیز اشاره شده است.در این پژوهش رویکرد غالب به عناصری است که در سطح فکری و ادبی جنبه بلاغت و زیباییشناسانه را در همسویی با کلیت تمثیل به بار آوردهاند.
سبک فکری مرزباننامه و کلیله ودمنه:از نظر فکری مرزباننامه به مثابه روایت دنیای درونی، خیالیو وهمی یک نویسنده است که ایدههای عمومی و مصالح همگانی را در ابعاد محدودتر موضوعات اجتماعی، سیاسی و اخلاقی عرضه میکند.در این اثر فکر رفته رفته پرورده میشود، راه راستین را نشان داده و سویههای ستوده و ناستوده موضوع داستان را تحلیل نموده و به فرجام نتیجهگیری میکند.از نظر ارایه الگوهای فکری، مرزباننامه بنایی توجیهی دارد. تقدیرو جبر در حصول دستاوردها یا فقدان نیل به دنیای مطلوب قهرمانان ابزاری توجیهی و تعلیلی است که مخاطب را به پذیرش مضمون و رفتاری در خور و سازوار با آنچه مقدر گردیده است، وا میدارد.
علاوه بر توجیه و تعلیل،الگوی تصدیق و تثبیت فکر را نیز به خوبی به کار گرفتهاست و در این راه اضافه بر مثلها، از مناسبترین ماخذ تقدیر و نگاههای افلاکی که قرآن است بهره میگیرد واین کیفیت فکر را به سیاقی حشوگونه برای نشانیدن درسهای اخلاقی در جایگاه واقع آن به کار میبرد::..» که استاد سرای ازل این کدخدایی از بهر تو نیکو کردست و میزان تسویت هر دو بدست تو باز داده است،و لا تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط، و بددلی را بردباری نام منه، ع، و حلم الفتی فی غیر موضعه جهل، و کاهلی و خامی را خرسندی مخوان که نقش عالم حدوث در کارگاه جبر و قدر چنین بستهاند که تا تو در بست و گشاد کارها میان جهد نبندی،ترا هیچ کار نگشاید - «مرزبان نامه:. - 154
ولی در کلیلهودمنه تسلسل فکر به سیاقی توی در توی اما روشن عرضه شده است،جهانی آرمانیو توصیهایست که بیشتر غلبه با پرورانیدن رفتارهای سیاسی است.ضمن آنکه با تکیه بر قهرمان اثر در دنبال کردن اهداف بلند پایه سیاسی،اختلافات طبقاتی و تحلیل انسان در مقام و جایگاه ذاتی و اکتسابی او میکوشد.جایگاه راستین انسان را براساس استعدادهای وجودی و درونی او بشناساند.در این عرصه دشواریهای راه و آموختن آداب و آیین نشست و برخاست با بزرگان و تقرب جستن و رفتارهای دیپلماسی نیز راهکارهایی کارآمد است، لیک تمام توان اثر را نمیرساند، بلکه استعدادهای موروثی انسان و جایگاه ذاتی و راستین واقعی