بخشی از مقاله

چکیده:

در سازمانهای امروزی و در هزاره سوم استقرار تفکر کارآفرینی محافل علمی را به خود جلب نموده است. از این روست که امروزه دانشگاهها در سرتاسر دنیا اقدام به راه اندازی رشته های کارآفرینی نموده اند. آموزش عالی در توسعه کارآفرینی نقش بسیار مهمی در این زمینه ایفاء می کند، چرا که هدف آن بهبود توانایی های فردی و تخصصی دانشجویان است.

دانشگاه ها به عنوان کانون تفکر و دانش با پرورش دانشجویان خلاق و کارآفرین و با ارتقای فرهنگ کارآفرینی، درصدد ارائه روشهای نو برای حداکثر سازی سود رسانی، تولید ثروت و اشتغال زایی و یک اقتصاد پویا هستند. با اذعان به نقش کارآفرینی در توسعه کشور و جایگاهی که دانشگاه ها در اشاعه فرهنگ کار آفرینی می توانند داشته باشند، از این رو بررسی عوامل مؤثر بر ارتقای فرهنگ کارآفرینی در دانشگاههای کشور از اهمیت بسزایی برخوردار خواهد بود. در این مقاله تلاش شده است نقش دانشگاه ها در کارآفرینی مورد بررسی قرار گیرد. زیرا این مراکز بدلیل داشتن امکانات آموزشی و پژوهشی پیشرفته و نیروهای کارشناس می توانند در بخشهای مختلف بازار فعالیت نمایند.

مقدمه:

در دهه های اخیر رویکرد کارآفرینی، توجه بیشتر برنامه ریزان، سیاست گذاران را به خود جلب نموده است و موجب شده، موجی از سیاست های توسعه کارآفرینی در جهان ایجاد شود و اغلب کشورها به این نتیجه رسیده اند که برای فائق آمدن بر مشکلات اقتصادی و دستیابی به موفقیت در عرصه های ملی و بین المللی باید به توسعه کارآفرینی روی آورند، که این عاملی خواهد بود برای تغییر و تحول اقتصادی. لذا در این راستا باید از کارآفرینان حمایتهای لازم به عمل آید از سوی دیگر تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که در جهت ارتقائ کیفیت محصولات و دستیابی به بازار جهانی و رضایت مشتری، برنامه های آموزشی می توانند نگرش این افراد را تغییر داده و آنان را به دانش و مهارتهای خاصی مجهز نمایند. مسئولیت آموزش این افراد بیشتر بر عهده آموزش عالی است.

دانشگاه ها جهت توسعه اقتصادی، باید به پرورش نیروی انسانی متخصص و کارآمد مورد نیاز جامعه توجه کنند و آن را در دستور کار خود قرار دهند. بدین منظور با هدف راه اندازی کسب وکارجدید باید به افراد آموزش داده شود

بر اساس مطالعات انجام شده در سال های 2002 و2003 جهت بالا بردن کیفیت رشد اقتصادی باید آموزش های دانشگاهی مورد توجه قرار گیرند، چراکه سرمایه گذاری در آموزش کارآفرینی، یک سرمایه گذاری بلند مدت است. در واقع هدف بلند مدت، رسیدن به این مسئله است که راه اندازی یک کسب و کار مستقل، به عنوان بخشی از زندگی دانشگاهی محسوب می شود.

مروری بر ادبیات کارآفرینی حاکی از آن است که رویکرد غالب در این حوزه فکری رویکرد اقتصادی است. در نتیجه این امیدواری وجود دارد که با آموزش کارآفرینی در دانشگاهها، تعداد شرکت های راه اندازی شده با کیفیت بالا، توسط دانشجویان افزایش یابد. در جایی که عمر شرکتها کوتاه است، باید تمایل و توانایی خلق و ابقای شرکتها با کیفیت بالا را در دانشگاه ها ارتقاء داد.

پرداختن به مقوله کارآفرینی مستلزم ایجاد بستر و فرهنگ سازی مناسب است. نهادینه کردن فرهنگ کارآفرینی این نتیجه را بدنبال خواهد داشت که نیرو انسانی در تولید و خدمات کالا و توسعه کشور سهیم خواهد بود، از اینرو فرهنگ سازی در این زمینه، سبب خواهد شد که افراد آگاهانه در آن قدم خواهند گذارند.

کارآفرینی:

کارآفرینی ریشه در نظریه های اقتصاددانان فرانسه در قرن هفدهم میلادی دارد [11] و کارآفرین کسی است که از حداقل منابع اقتصادی، حداکثر بهره وری را ایجاد نماید. واژه کارآفرینی بیش از دو قرن نیست که در ادبیات مدیریت و اقتصاد وارد شده است. ژوزف شومپیتر - اقتصاددان اتریشی - که او را پدر کارآفرینی می نامند عامل توسعه را نوآوری می داند. او معتقد است که ایجاد شرکت های جدید توسط کارآفرینان نوآفرین، موجب خروج شرکت های قدیمی از صحنه بازار می شود. او این تخریب را "تخریب خلاق" نامید. شومپیتر می گوید:" در اقتصاد هر چه نوآوری ها زاد و ولد بیشتری داشته باشند و حِرَف تخریب گسترده ای را شاهد باشند، اقتصاد پویاتر خواهد بود". امروزه کارآفرینی در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار، دارای نقش کلیدی است.

در یک اقتصاد پویا، ایده ها و محصولات همواره در حال تغییرند و این کارآفرین است که الگویی برای مقابله و سازگاری با شرایط جدید را به ارمغان می آورد. مطالعات انجام شده توسط رومر[21] نشان داده است که نرخ رشد بلند مدت اقتصادی با سطح درآمد اولیه کشور همبستگی بالایی ندارد بلکه نیروی انسانی کارآمد، امکان افزایش تولید و ارزش افزوده را فراهم می آورد و بی توجهی به این عامل مهم می تواند از دلایل توسعه نیافتگی در برخی از کشورهای در حال توسعه باشد. بطور کلی در نظریه های اقتصادی، رشد اقتصادی در نتیجه طیف وسیعی از عوامل اقتصادی، اجتماعی از جمله موارد زیر ایجاد می شود:

-1  انباشت سرمایه فیزیکی و انسانی.

-2 تعامل میان سرمایه گذاری مؤسسات خصوصی و دولتی

-3 اتخاذ ایده های جدید و انباشت دانش تکنولوژیک.

از کارآفرینی تعاریف متعددی ارائه شده است. از جمله این که کارآفرینی عبارتست از: انجام هر فعالیتی که به آفرینش و کار و ایجاد ارزش افزوده در سرمایه یا تولید و عرضه هرگونه کالا یا خدمات منتج می شود. کارآفرینی، شیو ه های جدید فرایند تولید و فرصت های جدید کسب و کار جدید را پیدا می کند و او عامل اصلی خلاقیت،نوآوری، مشارکت و مخاطره پذیری است. شناخت بستر اجتماعی کارآفرینی از اهم امور است، زیرا بدون شناخت این بستر نمی توان منویات خط مشی ها ی سیاست های مربوط به کارآفرینی را عملیاتی کرد.

فرهنگ کارآفرینی:

فرهنگ در لغت به معنای ارزش ها، نگرش ها، هنجارها و رفتارهایست که هویت جامعه را تشکیل می دهند و از آن جایی که کارآفرینان به عنوان بخشی از جامعه، از مجموعه ای از ارزش ها، نگرش ها، هنجارها و رفتارهایی برخوردارند، می توان به آن خرده فرهنگ کارآفرینی اطلاق نمود .[4] از اینرو از جمله اقدامات لازم برای بکار گیری ابزار کارآفرینی در سطح کلان، بستر اجتماعی، ایجاد فرهنگ کارآفرینی که نشآت گرفته از عامل فرهنگی جامعه است. در واقع هرچه ارزشها و عقاید جامعه، افراد را به کار، تولید مداوم و یادگیری و کسب دانش سوق دهد، در آن جامعه شاهد اشاعه فرهنگ کارآفرینی خواهیم بود که در درون افراد این فرهنگ نهادینه می شود و دست به خلاقیت و نوآوری می زنند.در راستای نهادینه سازی و توسعه فرهنگ، کارآفرینی یکی از عوامل کلیدی سیاسی و اقدامات دولتی است

از آن جایی که میان کارآفرینی و فرهنگ جامعه ارتباط وجود دارد، بدین لحاظ فرهنگ کارآفرینی اعتقاد دارد که کارآفرینان باید مخاطره پذیر بوده و دارای انگیزه پیشرفت باشند، به طوری که بتوانند نسبت به موقعیت، شرایط و امکانات و نسبت به آینده خود ریسک کرده و برای کسب موفقیت تلاش نمایند

فرهنگ کارآفرینی در سطح فردی: فرهنگ کارآفرینی در سطح خرد در قالب ویژگی های شخصیتی فرد متبلور می شود. ولف معتقد است:"افرادی که دارای خمیر مایه کارآفرینی هستند، اینان کارآفرین می شوند و آنانی که این ویژگی طبیعی را دارا نیستند، به هیچ وجه کارآفرین نخواهند بود .[3] این نگرش نمایانگر اهمیت ویژگی های شخصیتی در شکل گیری کارآفرینی است.در مقابل چنانچه اگر کارآفرینان هم آموزش ببینند و دارای توانمندیهای ذاتی باشند، کمتر دچار تزلزل و تنزل خواهند شد.

سطح ملی:

فرهنگ جامعه در سطح ملی می تواند بر ویژگیهای اکتسابی افراد تأثیر گذارد و از سوی دیگر برای سازمانها محدودیتها و فرصتهایی ایجاد می کند که می تواند بر فرآیند کارآفرینی اثرات قابل توجهی بگذارد.

فرهنگ کارآفرینی در سطح سازمانی:

سازمان به عنوان یک خرده سیستم اجتماعی، رابطه نزدیک با کارآفرینی دارد. کارآفرینی فرایندی است که در آن محصولات یا فرایندهای نوآوری شده از طریق ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تأسیس شده ،به ظهور می رسند.

تقویت فرهنگ کارآفرینی موجب افزایش موفقیت اجتماعی و اقتصادی در مقیاس ملی و جهانی خواهد بود که لازمه این مهم، برنامه ریزی های وسیع و ترویج فرهنگ کارآفرینی بوده[2] و رویکردهای متفاوتی برای عملیاتی کردن آموزش کارآفرینی مورد نیاز است . - Hytti & . - Gorman, 2004 کارآفرینی فرآیندی است که لازمه آن برنامه ریزی در نظام آموزشی و پژوهشی بوده و اجرای آن از سطح خانواده، مدرسه تا دانشگاه و سازمانها گسترده شده است و باعث می شود تا افراد با استفاده از تخصص و قدرت ابتکار و خلاقیت، فرصتها و توانمندی ها، اشتغال مولد و درآمدزا ایجاد کند

آموزش و کارآفرینی:

کارآفرینی، بخش زنده پیشرفت اقتصادی در جوامع امروزی است و بیشتر صاحب نظران براین باورند که می توان ابعاد مهم کارآفرینی را آموزش داد. پژوهش های انجام شده حاکی از آن است که کارآفرینی قابل آموزش بوده و یا از طریق آموزش تقویت می شود [15] از این رو دانشگاه ها با تشخیص اهمیت این موضوع، راهکارهای متفاوتی در آموزش و توسعه کارآفرینی به کار می گیرند..

این دوره اطلاعاتی را در مورد سرمایه گذاری مخاطره آمیز، چگونگی حمایت از اندیشه ها، زوایای مالیاتی و نمونه های تاریخی ایجاد شرکتهای نوپا اراده می دهد. رشد سریع فعالیت های کارآفرینی و نقش آموزش و دانش در اقتصاد نوین، باعث پدید آمدن دگرگونی در دانشگاهها در زمینه فرهنگ، سیاست، اقتصاد و به خصوص آموزش مؤثر در زمینه کارآفرینی شده است. کوریسلی - - 1995، اجزای دوره آموزشی کارآفرینی را در سه گروه طبقه بندی نموده است.

شناخت بسیج فرصت منابع

راه اندازی شرکت

شناخت فرصت شامل: شناسایی نیازهای تأمین نشده در بازار و توسعه ایده برای ارائه کار و خدمات جهت تأمین آنهاست. شناخت فرصت مستلزم مشاهده بازار، داشتن بینش و بصیرت نسبت به نیازهای مشتریان، ابتکار و نوآوری است.

بسیج منابع شامل: تمایل به خطرپذیری و نیز داشتن مهارت در ایجاد امنیت در محیط بیرونی است.

ایجاد سازمان برای ارائه خدمات نیز شامل مهارتهایی مانند: مدیریت مالی، بازاریابی و مهارتهای مدیریتی است.[17]

اهداف آموزش کارآفرینی

برنامه های آموزش کارآفرین اهداف مختلفی را بدنبال دارد. نال - - 1993 و رواش - - 1999 اهداف آموزش کارآفرینی را به ترتیب زیر بر شمردند

-1یاد گرفتن توسعه ایده ها از طریق تشخیص فرصت های کسب و کار، تحقیق در زمینه های بصیرت های مشتریان و انجام خود ارزیابی خلاقیت فردی و شناسایی استراتژی های ورود به کسب و کارهای مختلف

-2آماده سازی دانشجویان برای راه اندازی کسب و کار به وسیله ارزیابی منابع شخصی و موقعیت مالی، تحقیق و ارزیابی ریسک های لازم برای راه اندازی، تدوین طرح تجاری.

-3ایجاد کسب و کار از طریق یادگیری برای تخصیص منابع، به کارگیری استراتژی های بازار یابی مختلف و مدیریت منابع مالی و پرسنلی.

-4حل مشکلات اشتغال و بهبود بهره وری

-5 یرای ایجاد و تقویت ارزشها، نگرشها و رفتارهای کارآفرینانه نیازمندشناسایی و تحریک استعدادها و مهارتهای کارآفرینانه است. این هدف در قالب سیاستها و برنامه های تشویقی، آموزشی پیگیری می شود.

هیلز - - 1998 با مطالعه بر روی مربیانی دانشگاهی که کارآفرینی را تدریس می کنند، اهداف آموزش را افزایش آگاهی و درک فرآیند شروع و راه اندازی کسب و کار جدید، توسعه یک مسیر شغلی، درک روابط میان رشته های دانشگاهی و افزایش و تقویت مهارتهای کارآفرینانه می داند

نقش آموزش عالی در توسعه کارآفرینی:

دنیای امروز با تحولات سریع و شتاب زده خود در حال حرکت است. این تحولات بیشتر بر روی حیطه آموزش تأثیر گذاشته است. در جوامعی که مراکز آموزشی و پژوهشی، زنده و پویا هستند و با جامعه ارتباط دو سویه دارند پدیده رشد و توسعه آنها جدی است و حرکت و نوآوری وجود دارد. البته جایگاه واقعی آموزش عالی زمانی مشخص می شود که نقش آن در امر توسعه همه جانبه همچون توسعه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز مورد توجه قرار گیرد. از سوی دیگر با توجه به نقش کارآفرینی در گسترش فعالیتهای نوآورانه اجتماعی و اقتصادی، مسئولیت آموزش عالی به عنوان انتقال دهندگان دانش های تخصصی در برابر رشد و توسعه کارآفرینی در بین دانشجویان بیش از پیش رخ می نماید. امروزه برگ برنده دانشگاهها صرفا در پژوهش نیست، بلکه تبدیل یافته های پژوهشی به کالا و خدمات و بهره وری کیفی بیشتر و قیمت پایین تر است.

در واقع بهره وری در اقتصاد جهانی نقش اصلی را بازی می کند و رقابت پذیری شرط اول در تجارت جهانی شده است. بنابراین دانشگاهها متوجه این مطلب شدند که نمی توان فقط به پژوهش بسنده کنند بلکه باید وارد محیط های کارآفرینی شوند و شروع به نوآوری کنند..

بارتون کلارک معتقد است که دانشگاههای پویا در قرن 21 دانشگاههایی هستند که کارآفرین بوده وبتوانند ارزشهای تخصصی و مدیریتی را تلفیق نمایند. وی معتقد است که هدفمند کردن فعالیتها، ایجاد توازن میان پژوهش ها، از جمله ویژگی های بارز دانشگاههای پویا در قرن جدیداست

آموزش عالی می تواند از طریق آموزش خصیصه ها و توانایی های افراد تأثیر مثبت گذارد. مهارتهای افراد خصوصیات اکتسابی هستند که می توان از طریق آموزش آنها را توسعه داد. خصوصیات ذاتی مانند یادگیری، ویژگیهای شخصی و خلاقیت هم ازطریق آموزش قابل توسعه هستند. آموزش عالی می تواند با توسعه و پرورش خصیصه های کارآفرینانه و باعث افزایش توانایی مدیریتی و کارآفرینی افراد، گردد. درهمین راستا آموزش عالی می تواند با توجه نیاز به بازار کار به افراد متخصص که دانش مدیریتی و کارآفرینی دارند اقدام به طراحی درسی کارآفرینی در تمام رشته ها نماید.[9] آموزش عالی برای پرورش افراد کارآفرین نیازمند ارائه آموزشهایی به شرح ذیل است

دانش کاربردی: یعنی فرد بتواند مهارتهای لازم را برای کسب شغل بدست آورد.

مهارتهای کسب وکار مانند:
بازرگانی، مالی و....

توانایی کارآفرینانه: - خلاقیت، نوآوری

دانشگاه به عنوان پایگاه تولید علم باید دانش کارآفرینی را با توجه به مسائل اقتصادی و اجتماعی منطقه در کشور تبیین نماید

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید