بخشی از مقاله

دانشگاه های نسل سوم ضرورت نظام آموزش عالی در قرن 21 از برنامه تا عمل گروه مدیریت دانشگاه علم و فرهنگ

چکیده


لازمه حرکت موفقیت آمیز مستمر در نظام آموزش عالی کشور مستلزم شناخت برنامه ها، اهداف، چشم انداز و برنامه آمایش نظام آموزش عالی است. نظام آموزش عالی به عنوان بنیان علم و فناوری کشور، لازم است سیستمی: رقابت پذیر و سرآمد در منطقه، دارای هویت اسلامی – ایرانی، مبتنی بر آمایش سرزمین و دسترسی همگانی، قادر به تربیت متخصصانی متعهد، خلاق و کارآفرین، مبتنی بر تحکیم بنیان خانواده، حفظ کرامت و منزلت نیروی انسانی، و تأمین نیازهای جامعه و ثروت آفرینی باشد. بنابراین دانشگاه های موفق لازم است به منظور ارتقاء بهره وری آموزش عالی برنامه های بهبود، توسعه و تربیت نیروی انسانی ارزش مدار متخصص، پژوهشگر، ماهر وکارآفرین مورد نیاز جامعه (مبتنی بر آمایش سرزمین) و هچنین توجه و تمرکز لازم بر افزایش مسئولیت پذیری علمی، اجتماعی و نهادینه سازی اخلاق حرفه ای داشته باشند. و این مهم محقق نخواهد شد مگر اینکه توسعه آموزش عالی متناسب با نیازهای استانی، ملی، منطقه ای و بین المللی برنامه ریزی شده و بین رشته ها و اهداف آموزش عالی تناسب لازم ایجاد شود. علاوه بر این بازنگری و تدوین برنامه های درسی متناسب با اهداف، ساختارسازی و ایجاد نهاد تضمین کیفیت و نظارت مستمر بر آموزش عالی و تدوین استانداردها و شاخص های کمی و کیفی هر یک از زیرنظام ها و ارتقای اثربخشی آنها می تواند به ایجاد ارتباط مؤثر بین دانشگاه ها و دستگاه های اجرایی دولتی و غیر دولتی درجهت ارتقاء مهارت و به کارگیری یافته های علمی در جامعه منجر شود. بنابراین دانشگاه های قرن 21 که از آنها بعنوان دانشگاه های نسل سوم یا همان دانشگاه های کار آفرین یاد می شود، لازم است ضمن اصلاح و به روزرسانی زیرساختار مدیریت آموزش دانشگاه ها و اصلاح و ارتقاء نسبت ها با اجرای طرح های دانش افزایی و توانمندسازی اعضای هیأت علمی، کارکنان و دانشجویان به تحقق این مهم دست یابند. در مقاله حاضر گزارشی از اقدامات انجام شده در دانشگاه علم و فرهنگ به منظور دست یابی به این مهم پرداخته می شود.


واژگان کلیدی: نظام آموزش عالی، دانشگاه کار آفرین، دانشگاه نسل سوم، دانش افزایی، توانمند سازی،

1. مقدمه

در حال حاضر عنصر دانایی به عنوان رکن اصلی توسعه اقتصادی و اجتماعی نه تنها در برنامه توسعه کشور، بلکه در سرتاسر جهان، شناخته شده است به طوری که اقتصاد امروز را اقتصاد دانش بنیان می نامند. در محیط اقتصاد دانش بنیان، سرمایه های فکری از ارزش و اهمیت بیشتری نسبت سرمایه های فیزیکی برخوردارند و به تعبیری از ضرورت های توسعه علمی، تکنولوژیکی و اقتصادی کشورها به حساب می آیند. در این میان دانشگاه ها منابع سرشاری از سرمایه فکری هستند که در تهیه و به تصویر کشیدن نظا مهای عرضه و تقاضای اطلاعات و هدایت کردن جریان های فکری و اطلاعاتی جامعه نقش مؤثری ایفا می کنند. دانشگاه ها و مؤسسه های آموزش عالی به عنوان مهم ترین منبع، دربرگیرنده بخش عمده اطلاعات و دانش مورد نیاز برای پیشرفت و ترقی و توسعه یک جامعه، مرکز فعالیت های مرتبط با ایجاد و تولید، توزیع، انتقال و انتشار دانش محسوب می شوند و در صورتی که از توان کافی در این راه برخوردار نباشند توقف چنین فعالیت های حیاتی که نقش عمد های در پیشرفت و توسعه جامعه دارد حتمی و مسلم خواهد بود. لذا دانشگاه ها نیازمند شناسایی و مدیریت آگاهانه و نظام مند سرمایه های فکری خود هستند. بر این اساس روش های سنتی اداره دانشگاه ها نمی توانند به طور کامل این سازمان ها را طبق این معیار به جلو پیش ببرد و در نتیجه مهارت ها و اقدامات مدیریتی جدیدی مورد نیاز است. توجه و تمرکز رؤسا و مدیران دانشگاه ها بر عوامل و عناصری که می توانند این سرمایه های فکری را مدیریت، تقویت و پشتیبانی کنند، برای موفقیت دانشگاه ها در این امر بسیار ضروری و تعیین کننده است.

2. پیشنه تحقیق

آمار و اطلاعات ارائه شده از سوی وزارت علوم تحقیقات و فناوری بیانگر این مهم است که در سالهای اخیر کشور شاهد نرخ فزاینده تمایل به تحصیلات عالی در میان جوانان و داوطلبین است. بر اساس این رشد تقاضا، موسسات آموزش عالی نیز اقدام به افزایش ظرفیت جذب دانشجو نمودهاند. به نحوی که آمار دانشجویان شاغل به

1


تحصیل در سال 1393 در مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری به بیش از چهار میلیون چهار صد هزار نفر رسیده است. نگاهی به آمار دانشجویان شاغل به تحصیل نشان میدهد که وضعیت اشتغال دانشآموختگان دانشگاهی متناسب با میزان رشد فارغالتحصیلان دانشگاهی نبوده و همین امر موجب بروز مشکلاتی در خصوص فلسفه نظام آموزشی شده است. بدیهی است که اشتغال دانش آموختگان دانشگاهی مستلزم مولفه های متعددی از جمله متناسب بودن مهارتهای آنها با نیازهای بازار کار می باشد.

مطالعه و بررسی وضعیت دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور به عنوان متولی نظام آموزش عالی کشور نشان می دهد که این مراکز از الگوی خاصی که مبتنی بر نیاز بازار کار بویژه در قرن 21 باشد پیروی نمی کنند و ضرورت ایجاب میکند که در خصوص اشتغال منابع انسانی متخصص، مطالعات علمی و اساسی انجام گیرد. بنابر این برنامهریزی و سیاستگذاری جدی درخصوص اشتغال افراد تحصیلکرده از ضرورتهای نظام آموزش عالی و اشتغال کشور است.

ادبیات تحقیق در حوزه آموزش عالی بیانگر این مهم است که دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در سیر تحولی و تکوینی خود تا حال حاضر به سه نسل تقسیم می شوند. نسل اول دانشگاههای آموزش محور هستند که رسالت خود را در تربیت نیروهای انسانی و گسترش علم میدیدند که کماکان برخی از دانشگاهها در این دوره باقی ماندهاند.

نسل دوم دانشگاههای پژوهش محور هستند که در اواسط قرن گذشته با گسترش فناوریهای مختلف و احساس نیازهای تخصصی بیشتر بوجود آمدند. این احساس نیاز باعث شد تا دانشگاهها و مراکز آموزش عالی حوزه های پژوهشی خود را تقویت نمایند. به عبارت دیگر در این دوره ماموریت دانشگاهها بیشتر معطوف به حوزه پژوهش گردید. بر اساس بررسی های بعمل آمده تعدادی از دانشگاههای کشور در این دوره که نسل دوم دانشگاهها میباشد حضور دارند.

یکی از چالش های اساسی قرن حاضر که در تمامی جوامع و کشورها اعم از توسعه یافته و یا در حال توسعه وجود دارد بحث "اشتغال" فارغ التحصیلان دانشگاهی است. در یکی دو دهه گذشته تمامی جوامع جهان برای حل بحران "اشتغال" به بحث نوآوری و کارآفرینی توامان با یکدیگر پرداختند و از آنجایی که نهادهای آموزش عالی باید پاسخگوی نیازهای جامعه باشند توجه به کارآفرینی و اشتغال بیش از پیش احساس و نسل سوم دانشگاه ها که همانا دانشگاه های کار آفرین هستند پا به عرصه گذاشتند. در چنین وضعیتی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی پیشرو و تحول خواه رسالت خود را در توسعه بحث نوآوری و کارآفرینی دیدند. بر این اساس در شیوه های آموزشی و پژوهشی خود تغییرات بنیادین ایجاد نموده و قالب های جدید بویژه توجه به مزیت افزایی و توانمند سازی دانشجویان را پذیرا شدند. بررسی وضعیت دانشگاههای بزرگ جهان بیانگر این مهم است که این گروه از دانشگاه ها عموما وارد نسل سوم یا همان "دانشگاه های کارآفرین" شدهاند. دانشگاه علم و فرهنگ به عنوان دانشگاهی غیر انتفاعی اما وابسته به نهاد جهاد دانشگاهی که هدف و ماموریت خود را تحقق دانشگاه کار آفرین و نسل سومی قرار داده است به دنبال استقرار الگویی است که منجر به شناسایی شایستگی های مورد نیاز اشتغال دانشجویان، و در نتیجه کمک به اشتغال دانشجویان و دانش آموختگان و حل مشکلات جامعه گردد. بر این اساس پس از انجام یکسری تحقیقات میدانی و کسب مجوز های لازم اقدام به اجرای طرح توانمند سازی و مزیت افزایی در دانشگاه علم و فرهنگ نمود که در ادامه بیشتر به آن پرداخته می شود.


3. مزیت افزایی و توانمندسازی دانشجویان ابزاری برای تحقق دانشگاهنسل سوم

با بروز تحول در دانشگاه های سنتی و پذیرش نقش اثر گذار در توسعه علمی و اقتصادی، دانشگاه های کارآفرین یا همان دانشگاه های نسل سوم با تکیه بر شیوه های نوین آموزشی و پژوهشی مبتنی بر مزیت افزایی و توانمند سازی دانشجویان به منظور رفع نیازهای جامعه و بازار کار، عامل تحقق نوآوری فناورانه به ویژه در فضای فناوری های پیشرفته محسوب گردیده و از این طریق پایه های نظام ملی نوآوری مستحکم و زمینه برای تحقق توسعه مبتنی بر دانایی فراهم می شود. به عبارت دیگر به منظور تحقق دانشگاه کارآفرین و نسل سوم، تحولات اجتماعی،اقتصادی، محیطی و نیز تحولات درونی دانشگاه ها مؤثر هستند. یافته های پژهشگران حوزه آموزش عالی بیانگر این مهم است که در مسیر تبدیل دانشگاه ها به دانشگاه کارآفرین لازم است آن ها در ابعاد ساختاری، مدیریتی و فرهنگی خود را متحول ساخته و با گسترش زیرساخت های مورد نیاز، زمینه را برای ایفای کارکردهای جدیدتر فراهم سازند.

توانمندسازی و یا مزیت افزایی دانشجویان در حین تحصیل و حتی پس از دانش آموختگی موضوعی است که به ویژه در سالهای اخیر اهمیت بسیاری یافته است. دلیل این امر نگرانی دولتهای مختلف از قابلیتهای کسب شده دانشجویان به منظور حل مشکلات، معضلات و نیازهای جامعه می باشد. ضمن اینکه کارفرمایان نیز نسبت به پیچیدگیها و حداقل الزامات استخدام و اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی آگاهتر و در نتیجه حساستر گشتهاند. نکته قابل توجه در این مورد این است که نگرانی بر سر مسأله توانمندی فارغالتحصیلان تنها به یک کشور خاص محدود نمیگردد.

با توجه به نکات فوق الذکر، توانمندسازی و مزیت افزایی دانشجویان و دانش آموختگان از دید افرادی که به نوعی با آن در ارتباط هستند را می توان به یکی از صورت های زیر تعریف نمود:

✓ از دید کارفرمایان و بازار کار، توانمندسازی و مزیت افزایی شامل ارتقای سطح مهارتها و تجربیات کاری دانشجویان و دانش آموختگان میشود. بگونه ای که قادر باشند به راحتی مسائل و مشکلات بازار و کارفرمایان را مرتفع سازند.

✓ از دید دانشجویان توانمندسازی . مزیت افزایی در طول دوران تحصیل یعنی تلاش در جهت بالا بردن میزان جذابیت برای کارفرما و بازار کار در قالب داشتن مهارت، دانش و تجربه کاری و همچنین ارائه آنها به منظور شاغل شدن.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید