بخشی از مقاله

چکیده:

مدیران ضرورت دارد همپاي تغیرات در محیط درونی وبیرونی سازمان، در تعریف از یادگیري سازمانی خودشان نیزتغیراتی ایجاد کنند تا بتوانند با بهره گیري از این توانایی، جوابگوي نیازهاي داخل و خارج سازمان خود باشند . سازمان یادگیرنده، سازمانی هست که یادگیري در آن به عنوان یک ارزش به حساب می آید و تنها نوعی از سازمان است که به خاطر انعطاف پذیریی آن ، جایی از سازمان که به یادگیري نیاز داشته باشد ان را فراهم می آورد.

یادگیري ،رویدادي در جریان است واین طور نیست که براي یک بار اتفاق بیافتد. یادگیري است که سبب می شود مدیران و کارکنان هر روز بهتر از دیروز شوند وتنها از طریق یادگیري در باره یادگیري است که سبب بهبود مداوم محصولات ،خدمات ، وفرایند هاي سازمانی می شود.از آنجائی که یکی از موانع تحقق سازمانهاي یادگیرنده ،بنا به دلایل مختلف، مدیران سازمانها هستند،پس پرورش مدیران یادگیرنده می تواند راهکاري براي رفع این مانع باشد.

براي اینکه مدیران در یک سازمان بتوانند به عنوان یک مدیر یادگیرنده تبدیل شوند بایستی هم به منبع یادگیري در ضمن کار آگاه باشند وهم به منبع یاد گیري خارج از کار، تا بتوانند با بهره گیري از این منابع راه حلهاي وتصمیمهاي معقولانه وبه مو قعی به مسا یل ورویدادهاي غیر منتظره واز پیش، بر نامه ریزي نشده وحتی به مسایل روتین وروز مره در سازمان اتخاذ کنند. اما این منابع هر کدام داراي رویکرد هایی هستند. مدیران را بر حسب منبع یادگیري آنها می توان به مدیر یاد گیرنده ،مدیر تجربی، مدیر تئوریک و مدیر سنتی طبقه بندي کرد.

مقدمه:

مدیران ضرورت دارد همپاي تغیرات در محیط درونی وبیرونی سازمان، در تعریف از یادگیري سازمانی خودشان نیزتغیراتی ایجاد کنندتا بتوانند با بهره گیري از این توانایی، جوابگوي نیازهاي داخل و خارج سازمان خود باشند .در این مقا له نیز سعی بر آن شده است تا یاد گیري از دیدگاه سازمانی ،تعریف و تشریح شودتا زمینه ساز ارایه مطالب بعدي ما در این حیطه شود .

با توجه به این مقدمه، یادگیري عبارت است از L=p+Q:

یعنی یادگیري - learning - برابر است با دانش برنامه ریزي شده - - programmed knowledgeوپرسشها یا سوالها - - - Questionsحل مسئله - .مدیران در سازمانها  به یک سیستم مدونی از دانش مرتبط با تخصص خود نیاز دارند. - - Pیا دانش برنامه ریزي شده را می توان به عنوان تکنیکهایی قلمداد کرد که می توان براي حل مسایل روتین و راهوار در سازمان یاد گرفت، از طرف دیگر، فعا لیت ها و اقدامات - Q - را می توان براي برخورد یا حل مسایل برنامه ریزي نشده فرا گرفت که درواقع این مسائل دستاورد میحط پیچیده و نا پایداري است که سازمانهاي کنونی ما در آن به سر می برند و حل این گونه مسایل، بصیرت ،خلاقیت وابتکار عمل خاصی رااز جانب مدیران می طلبنندو این تواناییها لازمه مدیران یادگیرنده هستندتا بتوانند در چنین محیطی سازمان خود را بطور کارا واثربخش اداره کنند اما اینکه این تواناییها چگونه در این مدیران توسعه داده می شود در بحثهاي بعدي به آن پرداخته می شود.

تغییرات فزاینده درمحیط بیرونی سازمانها ،مدیران را مجبور به پذیرش این واقعییت کرده که "مدیریت همه اش دست و پنجه نرم کردن با مسایل از پیش برنامه ریزي نشده است مسایلی که هیچ راحل از پیش تعیین شده یا برنامه از پیش تدوین شده اي براي این قبیل مسایل وجود ندارد" بنابران ریسک در تصمیم گیري مدیران همواره وجود دارد از این رو مدیران براي مواجه با این مسایل، باید بتوانند پرسشهاي واضح وروشنی راجع به این مسایل مطرح کنندیعنی مدیران براي اداره اثربخش این مسا یل بایستی ذهن کاوشگري را در خود تقویت کنندبنابر این، مدیران یادگیرنده ،مدیرانی هستند که هم به مسلط به تکنیکهاي ،حل مسایل روتین یا راهوار در سازمانها هستند - - P وهم تواناییهاي لازم براي حل مسایل از پیش برنامه ریزي نشده را دارند.

-1 ضرورت پرورش مدیران یادگیرنده:

سازمان یادگیرنده، سازمانی هست که یادگیري در آن به عنوان یک ارزش به حساب می آید و تنها نوعی از سازمان است که به خاطر انعطاف پذیریی آن ، جایی از سازمان که به یادگیري نیاز داشته باشد ان را فراهم می آورد. یادگیري ،رویدادي در جریان است واین طور نیست که براي یک بار اتفاق بیافتد. یادگیري است که سبب می شود مدیران و کارکنان هر روز بهتر از دیروز شوند وتنها از طریق یادگیري در باره یادگیري است که سبب بهبود مداوم محصولات ،خدمات ، وفرایند هاي سازمانی می شوداز آنجائی که یکی از موانع تحقق ،سازمانهاي یادگیرنده ،بنا به دلایل مختلف، مدیران سازمانها هستند،پس پرورش مدیران یادگیرنده می تواند راهکاري براي رفع این مانع باشد .خلق سازمانی یادگیرنده ،بدون وجود یک مدیر یادگیرنده به هیچ وقت عملی نمی شود .

سازمان یادگیرنده ،در نوع خودش ، تاکنون چیزي بیش از یک تئوري نبوده اما ،با پروراندن مدیر یامدیران یادگیرند ه در سازمانهاي کنونی می تو ان سازمان خود را تبدیل به یکچنین سازمانی نمود واین تئوري را در عمل محقق ساخت. در واقع انچه سبب می شود به فکر پرورش چنین مدیرانی در سازمانهاي خود باشیم میحط پیچیده و نا پایداراست یعنی محیطی که از یک طرف عوامل خارجی موجود درمحیط زیاد و متفاوتنند واز طرف دیگر این عوامل به صورت مرتب وغیر قابل پیش بینی عمل می کنندواین همان محیطی با عدم اطمینان بسیار زیاد هست.

اداره چنین محیطی با اینچنین آهنگ تغییري، نیازمند مدیرانی هست که سرعت یادگیري آنها ،یا برابر یا بیش ازآهنگ تغییر موجود در محیط باشد دیاگرام زیر را با توجه به گفته هاي بالا می توان ترسیم کرد .از آنجایی که هدف از ارایه این مقاله "ارایه راهکارها ومنابع لازم براي پرورش مدیران یا د گیرنده"هست بنابر این راهکار ها و منابع باید طوري مطرح شود که در نهایت مدیران بتواند به تواناییها وتکنیکهاي مطرح شده در بالا مسلط شوند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید