بخشی از مقاله

چکیده

در عصر جدید و در هزاره سوم بحرانها واقعیتی جدایی ناپذیر از ماهیت درونی سازمانها گردیده اند. بحرانها در واقع در اثر رخدادها و عوامل طبیعی و غیرطبیعی - به طور ناگهانی - پدید میآید وسختی و خسارت را به یک مجموعه یا جامعه انسانی تحمیل میکند.

مدیریت بحران برای مواجهه با موقعیتهای غافل گیرکننده و غیر منتظره پیش از هر چیزی نیازمند تجربه، آمادگی، مهارت، سرعت عمل، هوشمندی و خلاقیت است. مدیریت بحران فرآیند برنامهریزی وعملکرد میباشد. که با مشاهده سیستماتیک بحرانها و تجزیه و تحلیل آنها در جستجوی یافتن ابزاری برای کاهش اثرات بحران است. دانشمندان بر این موضوع اتفاق نظردارند که در هنگام بحران بیشترین فشار بر مدیران سازمان وارد میگردد. از این رو مدیران برای مواجهه مناسب با بحران نیازمند ایجاد آمادگی و پرورش قابلیتهای خود می باشند .

مدیرت بحران با توجه به نوع بحرانها - طبیعی غیرطبیعی - و همچنین با عنایت به رویکرد سیستمی مدیریتبحران نیازمند انجام اقداماتی هستند که ضمن انجام آن اولاً حتیالمقدور خساراتی ناشی از بحران را به حداقل برسانند و ثانیاً مانع وقوع اتفاقات ثانویه گردند.

مقدمه

نگرش سنتی به مدیریت بحران، براین باور بود که مدیریت بحران یعنی فرو نشاندن آتش؛ به این معنی که مدیران بحران در انتظار خراب شدن امور مینشینند و پس از بروز ویرانی، سعی می کنند تا ضرر ناشی از خرابیها را محدود سازند. ولی به تازگی نگرش بهاین واژه عوض شده است. براساس معنای اخیر، همواره باید مجموعهای از طرحها و برنامههای عملی برای مواجهه با تحولات احتمالی آینده در داخل سازمانها تنظیم شود و مدیران باید درباره اتفاقات احتمالی آینده بیندیشند و آمادگی رویارویی با وقایع پیشبینی شده را کسب کنند؛ بنابراین، مدیریت بحران بر ضرورت پیشبینی منظم و کسب آمادگی برای رویارویی با آن دسته از مسائل داخلی و خارجی تاکید دارد که به طور جدی شهرت، سودآوری و یا حیات سازمان را تهدید می کنند.با توجه به این که سازمان خود یک سیستم می باشد،بنابراین مدیریت بحران در سازمان با رویکرد سیستمی می تواند اثرگذاری بیشتری داشته باشد.

مفهوم:

تعریف: بحران عبارت است از هر گونه حادثه طبیعی ، اتفاقی یا عمدی که تاثیر شدیدی بر افراد ، دارایی ها و محیط زیست میگذارد

تعریف دیگر: بحران اختلالی است که کل سیستم را تحت تأثیر قرار داده و تصورات اساسی،درک از خود،و هستهی وجودی آن را تهدید میکند.

اثرات بحران به طور کل می تواند شامل مرگ و میر ، جراحت شدید ، تخریب یا آلودگی ، به خطر انداختن شهرت سازمان یا محصولات یا تهدید اعتبار سازمان یا بقای آن باشد . پیامدهای بحران مستقل از اندازه شرکت ، توانایی هاو قابلیت های مدیریت ، صنعت یا مکان فعالیت است . بحران به شکل های مختلفی از قبیل آلودگی محصول ، انفجار ، آتش سوزی ، سیل ، قحطی ، فوران آتشفشان، طوفان ، تروریسم و غیره بروز می کند .

بحران ها به عنوان وقایعی خاص و غیرقابل انتظار، خارج از رویه های جاری سازمان رخ داده، و ضمن ایجاد سطح بالایی از عدم اطمینان، دستیابی به هدفها و راهبردهای سازمان را نیز تهدید می کند - لاکر و همکاران، . - 2009 انواع سه گانه بحران :

به طور خلاصه بحرانها سه دسته اند. دسته اول بحرانهایی هستند که برای یک شرکت رخ می دهند، از قبیل:سقوط هواپیما ،تصادفات ،نشت مواد شیمیایی ،معیوب بودن کالا ها وغیره.

دسته دوم آنهایی هستند که تولید می شوند. بطور مثال ، ماجرای برنت اسپار و شل که اگر گروه صلح سبز در آن مداخله نمی کرد ، هرگز رخ نمی داد.

دسته سوم بالاخره بحرانهایی که حاصل یک حادثه یا اتفاق است . بطور مثال ، هنگامی که نیروگاه اتمی چرنوبیل منفجر شد ، گروه صلح سبز سریعا با عملکرد خود موضوع را پیگیری نمود و از آن به عنوان ابزاری برای حمله به صنعت هسته ای در سراسر جهان بهره برداری کرد.

دیدگاهها و رویکردها نسبت به بحران :

درک و شناسایی بحران و چگونگی پاسخ به آن بستگی به درک مدیر از شرایط بیرونی و درونی سازمان دارد نوع اقدامات و الگوهای اتخاذ شده از سوی مدیران بحران به منظور مقابله با وضعیت بحرانی به نوع نگرش آنان به بحران بر میگردد.

سه دیدگاه متمایز در مقوله بحران وجود دارد :

الف - دیدگاه سنتی : این دیدگاه بحران را اساسا پدیده و وضعیتی منفی و نامطلوب می داند که به هر نحوی باید از آن پرهیز کرد.بر اساس این نگرش بحرانها دارای ماهیت کاملا مخرب و بازدارنده اند.

ب - دیدگاه قانون طبیعی :

طرفداران این دیدگاه بحران را جزئی از طبیعت زندگی بشری می دانند که چه بخواهیم و چه نخواهیم رخ می دهد اما نگرش این دسته نیز همچنان یک نگرش منفی نسبت به بحران است با این تفاوت که سعی در انکار و اجتناب از بحران ندارد بلکه نسبت به آن موضعی کاملا منطقی برمی گزیند.

ج - دیدگاه تعاملی :

این دیدگاه نگاهی کاملا متفاوت نسبت به مقوله بحران دارد و برخلاف دیدگاههای قبل به بحران به دیده مثبت می نگرد و معتقد است نه تنها نباید آن را نفی یا انکار کرد بلکه در مواقعی نیز باید به استقبال آن رفت .

این دیدگاه ، دیدگاه پویایی ، تغییر و تحرک اجتماعی است و برهمین اساس بحرانها را بخشی از دیالکتیک اجتماعی می داند که برای رشد و توسعه جامعه لازم و ضروری هستند.

حال براساس سه نوع دیدگاه مذکور می توان سه نوع رویکرد را در مدیریت بحران شناسایی کرد

- 1 رویکرد بحران گریزی:مدیرانی که چنین رویکردی را برمی گزینند ، از راهبرد انفعالی و واکنشی در قبال بحرانها استفاده می کنند. آنها هیچ گونه آمادگی قبلی وبرنامه مشخصی برای مقابله با بحران ندارند.

- 2 رویکرد بحران ستیزی : در این رویکرد از بحران نمی گریزند بلکه با پذیرش آن به عنوان قانون طبیعی ، یا نوعی راهبرد فعال به مواجهه و مقابله با بحران می پردازند.

- 3 رویکرد بحران پذیری: در این رویکرد مدیریتی علاوه بر پذیرش بحران به عنوان یک امر محتوم ، به پیش بینی و استقبال از آن نیز می پردازند.

- مدیریت بحران شش مرحله دارد: - 1 اجتناب از بحران - 2 آمادگی همه جانبه برای مدیریت بحران - 3 شناخت بحران

- 4 مهار بحران

- 5 برطرف کردن بحران

- 6 درس گرفتن از بحران - عبرت آموزی - تعریف سیستم

سیستم مجموعهای از اجزاء بهم پیوسته است که در راه نیل به هدفهای معین با هم هماهنگی دارند.

رویکرد سیستمی تعریف بحران:

در رویکرد سیستمی،کانون توجه،بیشتر برچگونگی وقوع بحران متمرکز است.از این نظر،بحران وضعیتی است که در آن،یک سیستم یا بخشهایی از آن، مختل - یا تهدید به اختلال - شده و تغییرات ناگهانی یا مخرب در یک یا چند متغیر سیستمی اساسی - برای مثال،تغییر ناگهانی در قدرت بازدارندگی یک ابرقدرت در برابر ابرقدرت دیگر - باعث بیثباتی کل سیستم می گردد هرچند این تعریف بیشتر معطوف به بحرانهای بین المللی است .

با اطلاق عنوان سیستم به هرمجموعهای متشکل از متغیرهای متعامل باهم،مانند کل یک کشور،یک منطقه از کشور،یک شهر و یا حتی گروه های کوچکتری مانند مدارس یا شرکتهای تجاری میتوان تعریف را به همهی مجموعههای این چنینی تعمیم داد و مدعی شد که هر کدام از این سیستمها با پیدایش اختلال جدی در کل یا بخشی از حوزه خود دچار بحران میشوند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید