بخشی از مقاله

چکیده

سازمانها برای تحقق اهداف خود به ملزومات چندگانهای نیاز دارند؛ یکی ازمهمترینِ این ملزومات که در سازمانهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است علم اخلاق میباشد. اخلاق حرفهای در سازمان مفهومی پیچیده و چند بعدی است که بررسی و توصیف آن بهصورت یک مفهوم منفرد، نادرست است. تنوع پژوهشها در زمینه اخلاق حرفهای، محققین را با متغیرها و ابعاد گستردهای در این خصوص مواجه کرده است. از لحاظ مدیریتی، تفکر سیستمی باعث میشود که مدیران به سازمان بصورت یک کل منسجم و بخشی از یک سیستم بزرگتر و متاثر از محیط توجه کنند.

بنابراین، کاربرد سیستم مدیریت اخلاق حرفهای در سازمان مستلزم توجه به تک تک اجزای موثر در اخلاق حرفهای، توجه به رابطه متناسب میان اجزاء، توجه به تناسب اجزاء در رابطه با هدف و توجه به پارامترهای محیطی است. در این پژوهش ضمن ارائه مبانی نظری، محقق از طریق انجام مطالعات کتابخانهای و مروری بر روی پژوهشهای انجام گرفته در دو زمینه نگرش سیستمی و اخلاق حرفهای در سازمان به دنبال تبیین دلایل پیوند دیدگاه سیستمی با موضوع اخلاق حرفهای در سازمان است تا بدین طریق به نتیجهگیری بپردازد.

-1 مقدمه

اخلاق حرفهای1 یکی از مسائل اساسی همه جوامع بشری است. در این میان، رعایت اخلاق حرفهای در سازمان از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و در دنیای امروز بهعنوان یک مزیت رقابتی در سازمان مطرح میباشد. اخلاق به مجموعه اصول و استانداردهای نگرشی، رفتاری، گفتاری و ارتباطی گفته می شود که جهت دهنده تفکر، رفتار و عمل افراد در سازمان است .[1] اخلاق حرفهای به مسائل و پرسشهای اخلاقی و نیز اصول و ارزشهای اخلاقی یک نظام حرفهای میپردازد و ناظر بر افعال ارادی افراد در حیطه فعالیتهای حرفهایشان است .[2]

افرادی که به نحوی با مسأله مدیریت و رهبری سازمان روبهرو هستند و از آنها درباره مسائل اجتماعی و محیط پیرامون سازمان نظرخواهی میشود، ناخودآگاه به »نگرش کلان و سیستمی به اخلاق« معطوف میشوند. این نوع نگرش باعث میشود تا عوامل زیادی همچون عوامل سازمانی [3]، فردی، فرهنگی و شغلی [4] در موضوع اخلاق حرفهای دخیل گردند. تاکنون محققین زیادی از رشتههای علمی مختلف، موضوع اخلاق حرفهای را از جنبههای گوناگون بررسی کردهاند.

همچنین، پژوهشگران متعددی با استفاده از تفکر سیستمی2 به موضوعات متنوع مدیریتی پرداختهاند؛ ولی پژوهشی که بهطور مشخص به بحث درباره ضرورت دیدگاه سیستمی در اخلاق حرفهای بپردازد یافت نشد؛ لذا در ادامه بهطور جداگانه به پیشینه تحقیق در زمینه اخلاق حرفهای و نیز نگرش سیستمی اشاره میشود: سرمدی و شالباف - 1386 - در یک پژوهش سندی- تحلیلی به نقش تاثیرگذار اخلاق حرفهای در مدیریت کیفیت فراگیر پرداختند و نشان دادند که اخلاق حرفهای ارتباط مستقیم با مسئولیتپذیری سازمانی دارد و این دو مؤلفه نشأت گرفته از بعد معرفتشناسی و هستیشناسی نظریه مدیریت فراگیر است .[5]

مصباحی و عباس-زاده - 1392 - طی پژوهشی با هدف ارائه الگوی سیستمی اخلاق حرفهای در آموزش عالی به تحلیل محتوای مصاحبههای 37 اطلاع-رسان تأثیرگذار که به شکل تئوریک و مورد مصاحبه عمیق نیمه-ساختاری قرار گرفتند، پرداختند. آنها ضمن تبیین مؤلفههای تاثیرگذار در اخلاق حرفهای بر اساس تجارب، دیدگاهها و ادراکات اطلاعرسانها، با بهرهگیری از مدل سیستمی، رابطه بین متغیرهای ارائه شده در نظام آموزش عالی را نشان دادند .[2]

رابطه میان اخلاق حرفهای و تعهد سازمانی در یک پژوهش توصیفی- همبستگی توسط نیازآذری و همکاران - 1393 - بررسی شد. یافتههای این پژوهش نشان داد که اخلاق حرفهای با تعهد سازمانی و ابعاد سهگانه آن - عاطفی، مستمر و هنجاری - رابطه مثبت و معنیداری دارد. همچنین، اخلاق حرفهای قدرت پیشبینی تعهد سازمانی کارکنان را دارد .[6] شاهعلی و همکاران - 1394 - در پژوهشی توصیفی-پیمایشی ابتدا عوامل مؤثر بر اخلاق حرفهای را با روش اسنادی استخراج و سپس بر اساس تکنیک دلفی مهمترین عوامل را مشخص کردند. همچنین، آنها میزان تأثیر و اولویت هریک از عوامل را تعیین و    الگوی پیادهسازی اخلاق حرفهای در سازمانها را طراحی نمودند .[7]

در پژوهشی چارلز و اسچیپکر - 2001 - به بررسی رابطه بین جو اخلاقی با رضایت شغلی و تعهد سازمانی و تمایل به ترک شغل پرداختند. یافتههای پژوهش حاکی از آن بود که ایجاد یک جو اخلاقی به وسیله قوانین و خط مشیهای اخلاقی باعث رضایت شغلی و    تعهد سازمانی بیشتر و در نتیجه کاهش نرخ ترک شغل میشود .[8] پاولوا - 2017 - در پژوهش خود، تعریفی از فرهنگ اخلاق حرفهای شخصیت به عنوان روشی برای جذب و پیادهسازی دانش حرفهای، تواناییها و مهارتها، هنجارها و ارزشهای حرفهای ارائه داد. به عقیده وی، فرهنگ اخلاق حرفهای شخصیت، شرطی ضروری برای اجتماعی شدن، خودکفایی و توسعه پایدار جامعه است .[9]

آقایی فیشانی و همکاران - 1390 - رابطه میان تفکر سیستمی و بهبود عملکرد کارکنان بانک سپه را در یک پژوهش توصیفی-همبستگی بررسی نمودند. در این پژوهش برای سنجش تفکر سیستمی از مدل ریچماند استفاده شد و عملکرد کارکنان با تاکید بر کمیت و کیفیت کاری، دانش و مهارت، خلاقیت و ابتکار، مسئولیتپذیری و انعطافپذیری و رعایت قوانین و مقررات و انضباط اداری مورد ارزیابی قرار گرفت .[10] رویکرد سیستمی به مدیریت کیفیت توسط ثقفی و مسعودیفر - 1393 - بررسی گردید. در این پژوهش ضمن بررسی مفاهیم مدیریت کیفیت، مدیریت پروژه و ویژگیهای آن به مزایای استقرار مدیریت کیفیت در پروژهها و اهمیت آن اشاره شد.[11]

عنایتی و همکاران - 1395 - در یک پژوهش توصیفی- پیمایشی به بررسی ارتباط بین توانمند سازی کارکنان و تفکر سیستمی پرداختند. آنها به منظور گرد آوری اطلاعات، از پرسشنامه توانمندسازی اسپریتزر در پنج بعد: احساس شایستگی در شغل، احساس داشتن حق انتخاب، احساس ارزشمندی، احساس معنی داری و احساس امنیت استفاده نمودند. همچنین سوالات پرسشنامه تفکرسیستمی بر اساس مؤلفههای ذکر شده تدوین شد.

یافتههای این تحقیق نشاندهنده رابطه معنیدار و مستقیم به میزان 0,583 بین توانمندسازی منابع انسانی و تحقق تفکر سیستمی بود .[12] در پژوهشی با عنوان "تفکر سیستمی در مدیریت کیفیت"، کانتی - 2010 - به بحث درباره تحولات جاری نظریههای سیستم مدیریت کیفیت پرداخت و خلاصهای از نتایج مطالعاتی که محققان از سال 2003 بر روی همگرایی تفکر کیفیت و تفکر سیستمی و فرایند تولید ارزش در دیدگاه سیستمی انجام داده بودند، ارائه داد .[13]

کاملیا و فریس - 2016 - در پژوهشی به ارائه مفاهیم ساختار تفکر سیستمی جدید برای آموزش سیستمهای مهندسی پرداختند و نقش این ساختار تفکر سیستمی جدید را در عمل برای سیستمهای مهندسی تعریف نمودند .[14] حال با توجه به اهمیت اخلاق حرفهای در بقای سازمان و ضرورت نگاه سیستمی به این مفهوم پیچیده و چند بعدی، این پژوهش بر آن است تا طی انجام یک مطالعه مروری، ضرورت تحقق تفکر سیستمی در مسائل مرتبط با اخلاق حرفهای در سازمان که متاسفانه اغلب با تفکر تحویلینگری همراه است را تبیین نماید.

-2 مبانی نظری

-1-2 تفکر سیستمی

امروزه تفکر سیستمی بهعنوان جایگزینی برای تفکر مکانیکی و تجزیهمدار مطرح شده است. سازمانها استفاده از رویکرد سیستمی به منظور تقویت جامعنگری در درون خود را ضروری میدانند؛ چرا که این نگرش به مدیران این قدرت را میدهد که ساختار، فرآیند، الگوها و وقایع را در پیوند با یکدیگر مورد بررسی قرار دهند و به نگاه تک بعدی اکتفا نکنند. در رویکرد سیستمیصرفاً، اجزاء و جزئیات یک سیستم بررسی نمیشود، بلکه چگونگی تعامل میان اجزاء و نیز برهمکنش اجزاء و محیط نیز بررسی میشود .[15] تفکر سیستمی چارچوب، روش، قانون و منطقی برای شناخت یک مسئله است که جنبههای تجزیهای و تحلیلی و جنبههای ترکیبی آن مسئله را توامان در نظر میگیرد .[16]

فرآیند تفکر سیستمی شامل سه مرحله اصلی است :[15] - 1 تجزیه سیستم به اجزاء؛ - 2 تشریح رفتار یا خاصیتهای هر جزء؛ - 3 تلفیق این شرحها بهمنظور تشریح کل. لودویک برتالانفی که پدر تفکر سیستمی شناخته میشود معتقد است: از آنجایی که افراد در تمامی رشتههای علمی به ناچار، به طریقی با کلها و پیچیدگیها یا به عبارتی با سیستمها مواجهاند، تفکر سیستمی نیازمند تغییر جهتی مناسب در اندیشه علمی است .[17] مطابق با شکل 1، تفکر سیستمی در میدان عمل، طیفی از فعالیتها را شامل میشود؛ از بعد مفهومی تا بعد فنی که در ابتدای این طیف، اتخاذ دیدگاه سیستمی قرار دارد .[18] با توجه به اهمیت نگرش سیستمی بهعنوان رویکردی نظری-کاربردی، زمینه سازی بالندگی و اعتلای این تفکر اثربخش در مدیریت سازمان بهویژه مدیریت اخلاق حرفهای امری اجتناب ناپذیر است.

-2-2 اخلاق حرفهای

بازگشت به عقلانیت و اخلاق، رویکرد دنیای امروز است. این رویکرد که در علوم مختلف بهویژه مدیریت مورد توجه قرار گرفته است اغلب، مشاغل و حرفههایی را تحت تأثیر قرار میدهد که در ارائه خدمت به انسانها پیشگام هستند .[6] ارتباط بین اخلاق و مدیریت با دیدگاههای کاملاً چندگانه و گاهی متعارض روبرو بوده است. عدهای از نظریهپردازان بر سازگاری بین مفهوم اخلاق و مدیریت تاکید دارند و    این که تحت هر شرایطی میتوان موضوعات اخلاقی را در سازمان بحث کرد. دستهای دیگر با تعابیر مختلفی از اخلاق و مدیریت مانند "نفت و آب" و یا "تلفیق سیاه و سفید" معتقدند که اخلاق و مدیریت تناسب چندانی با هم ندارند .[1]

اخلاق، علمی است که روابط فرد با خود و دیگران را بهبود و ارتقاء بخشیده و چگونه زیستن و    سعادتمند شدن را به انسان میآموزد. همچنین، میتواند در حوزههای سازمانی و شغلی با عنوان اخلاق حرفهای، باعث موفقیت شغلی افراد گردیده و مزایای متعددی از قبیل اعتماد آفرینی، ارتقای کیفیت محصولات و خدمات، افزایش رضایت مشتریان و کارکنان سازمان و غیره را به ارمغان آورد .[7] اخلاق حرفهای یکی از گرایشهای جدید اخلاق است که تلاش میکند به مسائل اخلاقی حرفههای گوناگون پاسخ داده و برای آن اصولی خاصی متصور است .[19]

حرفههای مختلف بر اساس میزان مسئولیت و وظیفهای که در خدمت به جامعه دارند، دارای معیارهای اخلاقی مختلف میباشند. این معیارها اصول مشترکی در باب صلاحیتها و ویژگیهای ارزشها مشخص میکند که اعضای سازمان را به هم پیوند میدهد. اخلاق حرفهای مسئولیتپذیری فرد است در برابر رفتار فردی خود،صرفاً به منزله یک فرد انسانی؛ و اخلاق شغلی، مسئولیتپذیری یک فرد است در برابر رفتار حرفهای و شغلی خود، به مثابه صاحب یک حرفه یا پست سازمانی .[20] امروزه اخلاق حرفهای، نیازمند استمرار در آموزش، مهارت، تجربه و بصیرت بخشی و بسترسازیهای فرهنگی فراوان در هر زمینه کاری و تخصصی است و اولاً باید با نگرش چند بعدی به آن نگریست و ثانیاً چارچوب مفهومی و نظری آن بایستی در مرحلهی عمل یافت شود .[21]

-3 روششناسی پژوهش

اهداف تحقیقاتی مختلفی در پژوهشهای علوم انسانی وجود دارد که از الگوهای مفهومی و مدلهای تبیینی گوناگونی تبعیت میکند. با توجه به ماهیت موضوع، در این پژوهش از مطالعات کتابخانهای و مروری و بررسی متون و محتوای مطالب در زمینههای رویکرد سیستمی و اخلاق حرفهای استفاده شده است. در پژوهش حاضر، محقق با استناد به منابع و تحقیقات مرتبط با موضوع مورد مطالعه که نیازمند تجزیه و تحلیل کیفی است به دنبال پاسخ به این سؤال که "ضرورت نگاه سیستمی به اخلاق حرفهای در سازمان چیست؟" میباشد، لذا این پژوهش یک مقاله توصیفی -تحلیلی محسوب میشود که نیازی به فرضیهسازی در آن احساس نشده است و در آن محقق علاوه بر تصویرسازی آنچه هست به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی وضعیت مسئله و ابعاد آن میپردازد و برای تبیین و توجیه دلایل، استدلالهای محکمی را ارائه مینماید .[22]

-4 لزوم دیدگاه سیستمی به اخلاق حرفهای

اخلاق حرفهای، سبک چگونه زیستن و چگونه رفتار کردن در یک حرفه و در یک محیط حرفهای اعم از فردی و سازمانی را توصیف مینماید. تمام موضوعات اخلاق حرفهای را نمیتوان در قالبهای رسمی تعریف کرد و نمیتوان همه ابعاد اخلاق سازمانی و یا حرفهای را از اخلاق فردی، شغلی و یا کار قابل تفکیک دانست. به طور کلی، مبانی اخلاق حرفهای و انتظارات اجتماعی نشأت گرفته از آن عبارتند از: صداقت، عدالت، امانتداری، مسئولیتپذیری و وفاداری در جریان کسب و کار [21]اینکه. مثلاً گفته شود اخلاق حرفهای یعنی تنها مسئولیتپذیری، در واقع سادهترین تلقی از مفهوم پیچیده و چند بعدی اخلاق حرفهای است، زیرا عدم توجه به هویت سیستمی اخلاق حرفهای و اینکه هر کدام از اجزای سیستم بدون انسجام با دیگر اجزاء فعالیت نماید، ممکن است باعث کار کردن درست هر یک از اجزای سیستم شود.

ولی کل سیستم اثربخش نخواهد بود و به اهداف نهایی خود نخواهد رسید. بنابراین، داشتن نگاه و تفکر سیستمی به اخلاق حرفهای به این معنا است که باید اخلاق حرفه-ای و مؤلفههای مرتبط با آن بهعنوان مجموعهای از اجزا ی بهم پیوسته و دارای تعامل پویا با یکدیگر در نظر گرفته شود. به عبارت دیگر، مجموعهای که در کلیت خود، به سوی هدفی خاص در حرکت است و در این حرکت هر جزء یا هر مؤلفه کارکردهای خاص خود را ایفا میکند .[15] با توجه به ویژگیهای ذیل که در اخلاق حرفهای وجود دارد استفاده از دیدگاه سیستمی در آن مناسب و حتی مطلوب میباشد:

▪    اخلاق حرفهای، مجموعهای از مؤلفهها و گزارههای بههمپیوسته و نظاممند است که مفاهیمی گسترده و چندجانبه در طول یکدیگر دارند و شناخت مفهوم اخلاق حرفهای از طریق این گزارهها ممکن میباشد؛

▪    مؤلفههای موثر در تبیین اخلاق حرفهای شامل: عوامل اخلاق فردی - تجربیات فرد، اعتقاد قلبی، خودکنترلی، رقابت سالم و وجدان - ، عوامل اخلاق شغلی - رضایت شغلی و تعارض نقش، تعهد شغلی، مهارتهای شغلی و نهادینهسازی - ، عوامل اخلاق مدیریتی - رفتار خیرخواهانه، منافع غیرشخصی، نقش الگو بودن و مشارکت - ، عوامل اخلاق سازمانی - نظام گزینش، سیستم ارزشیابی و شناسایی، فرهنگ سازمانی، ساختار و نظام توانمند سازی - و عوامل اخلاق فراسازمانی - فرهنگی، شرایط سیاسی، اقتصادی و اعتماد عمومی - است [2]؛

▪    این مؤلفهها و اجزاء، تابع اهداف اخلاق حرفهای هستند و هدفگرایی در اخلاق حرفهای به این مؤلفهها شکل میدهد و تعاملات و ساختار ارتباطی آنها را با یکدیگر تعیین میکند؛

▪    یک مفهوم مهم در اخلاق حرفهای، روابط و تعاملات است. روابط و    تعاملات میان افراد در سازمان، روابط و تعاملات میان سازمان و    ذینفعان آن، روابط و تعاملات میان سازمان و سازمانهای دیگر

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید