بخشی از مقاله

چکیده:

اهداف عالی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران با تکیه عمده بر مکتب اسلام و معارف غنی فرهنگ آن، ناظر بر رشد همه جانبه ابعاد شخصیت انسان است. بنابراین نظام برنامهریزی و اجرایی آموزش و پرورش کشور باید به گونهای تدوین شود که با بهرهگیری از شیوهها و راهبردهای مؤثر و کارآمد در تربیت نسلی بکوشد که اعتقاد به مبانی دین اسلام، عمل نمودن به احکام و آداب الهی و برخورداری از سجایا و فضایل اخلاقی سرلوحه همه فعالیتها و سرفصلهای تمامی رفتارهای فردی و اجتماعی آن نسل قرار گیرد.

نقش معلمان در این زمینه بسیار مهم خواهد بود و چگونه معلمان در توسعه چنین فرهنگی موفق عمل کنند نیازمند آموزش روش های تربیتی می باشد. نگارنده در این مطالعه با روش توصیفی - تحلیلی به نحوه طراحی آموزش و یادگیری با رویکرد فرهنگی تربیتی پرداخته است. رویکرد فرهنگی - تربیتی در طراحی فرایند آموزش و یادگیری به معلمان کمک میکند تا فراگیران را با آموزه های دین اسلام و معارف فرهنگ آن آشنا نمایند.

مقدمه

یکی از اساسیترین اهداف نظامهای آموزشی ایجاد تغییرات هدفمند در رفتار فراگیران است، تا آنها بتوانند بر پایه دانایی و توانایی خود آینده آن نظام را بهتر بسازند. بدیهی است زمینهسازی و تسهیل فرایند تغییرات رفتاری به مؤلفههای مختلفی وابسته است، اما بیشتر صاحبنظران معتقدند معلمان در مدیریت و رهبری این فرایند نسبت به سایر مؤلفهها، نقش مؤثرتر و مهمتری دارند .

با توجه به اهمیت این موضوع به نظر میرسد آموزش و پرورش در یک حرکت تحولی، نیازمند نوعی مهندسی نوین است، تا در بستر آن تغییرات نگرشی و مهارتی، منتهی به تغییرات رفتاری فراگیران شود. در این راستا آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار میباشد این است که معلمان به عنوان مؤثرترین عنصر در نظام تعلیم و تربیت میبایست ضمن بازنگری و بازسازی نقش خود و تقویت باورها و نگرشهای خویش، جایگاه معلم را در توانمندسازی و دانایی دانشآموزان احیا و تقویت کنند.

اگر قبول کنیم که آموزش و پرورش هر کشور، آینه تمام نمای فرهنگ، ارزشها و میراث فرهنگی و تربیتی آن کشور محسوب می شود و در پی آن بپذیریم که شاخص عمده یک نظام تعلیم و تربیت، میزان دست یابی به آرمانهای بلند و اهداف متعالی خود میباشد، آن گاه پی خواهیم برد که هدف عالی نظام آموزش و پرورش یک کشور، قبل از هر چیز، تربیت انسانهایی است که در دستیابی به این اهداف، مشارکتی فعال داشته باشند.

اهداف عالی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران با تکیه عمده بر مکتب اسلام و معارف غنی فرهنگ آن، ناظر بر رشد همه جانبه ابعاد شخصیت انسان است. بنابراین نظام برنامه-ریزی و اجرایی آموزش و پرورش کشور باید به گونهای تدوین شود که با بهرهگیری از شیوهها و راهبردهای مؤثر و کارآمد در تربیت نسلی بکوشد که اعتقاد به مبانی دین اسلام، عمل نمودن به احکام و آداب الهی و برخورداری از سجایا و فضایل اخلاقی سرلوحه همه فعالیتها و سرفصلهای تمامی رفتارهای فردی و اجتماعی آن نسل قرار گیرد. به اعتقاد کریمی اگر بخواهیم نظام ارزشی، فرهنگ اسلامی، سجایا و فضایل اخلاقی مورد نظر را در بدنه و ساختار دستگاه تعلیم و تربیت متجلی ببینیم، باید جایگاه فعالیتهای پرورشی و فرهنگی را از شعار به عمل، از حاشیه به عمق و از گفتار و نوشته به عمل و رفتار تبدیل کنیم.

از آن جا که یکی از اهداف اصلی تربیت دانشآموزان، کمک به آنها جهت شناسایی استعداها و توانایی-هایشان و تقویت و توسعه آن تواناییها و همچنین یافتن نقاط ضعف و یاری کردن به آنها جهت کاهش ضعفهای خویش است، بنابراین ضرورت برنامهریزی عالمانه و آگاهانه جهت تجهیز دانشآموزان به علم و اصول مورد نیاز و ابزار و امکانات لازم و آشنایی و توانایی در بکارگیری روشهای صحیح و استفاده به موقع از آن ابزار و امکانات برای زندگی در دنیای ناشناخته آینده است. جامعه کنونی بیش از هر زمان دیگر نیازمند دگرگونی در روشهای آموزشی و تربیتی به منظور تربیت نسلی سازنده، خلاق، مستقل، خداجو و آزاده میباشد و این نیاز هنگامی برآورده میشود که نگاه خود را به تربیت و روشهایی که به نام تربیت در خانه و مدرسه به کار میرود، تغییر دهیم.

اکنون برای رسیدن به این اهداف متعالی چگونه باید عمل نمود و چه راهکارهایی را باید در پیش گرفت. نگارنده در این مقاله با بررسی نقش مهم و بیبدیل نگرشها در فرایند یاددهی - یادگیری، سعی کرده است راهکارهای اساسی را برای تقویت اهدف نگرشی، اخلاقی و اعتقادی دانشآموزان با طراحی فرایند یاددهی - یادگیری در یک واحد یادگیری کتاب درسی تا حد امکان تشریح نماید.

روش شناسی

این مطالعه با روش توصیفی - تحلیلی ضمن بررسی هدفهای یادگیری و شناساندن اهمیت و الویت اهداف نگرشی و تربیتی بر اهداف دانشی و مهارتی، به نحوه طراحی آموزش و یادگیری با رویکرد فرهنگی - تربیتی میپردازد. رویکرد فرهنگی - تربیتی در طراحی فرایند آموزش و یادگیری به معلمان کمک میکند تا فراگیران را با آموزههای دین اسلام و معارف فرهنگ آن آشنا نمایند. در طراحی آموزشی با رویکرد فرهنگی - تربیتی به منظور ارتقاء دانش، مهارت و نگرش فراگیران، یک واحد از کتاب علوم تجربی سال اول متوسطه - دوره اول - با عنوان "علم و فناوری" در نظر گرفته شده است. در این نوع طراحی آموزشی، هدف تقویت نگرشها، باورها و اعتقادات فراگیران میباشد که همراه با انتقال دانش و مهارت، این نگرشهای مثبت در فراگیران نیز ایجاد میشود.

مبانی نظری و یافتهها

یکی از نگرانیهای مهم معلمان، عدم تحقق اهداف دانشی محتوای آموزشی کتابهای درسی در زمان تعیین شده است که موجب میشود از ورود به عرصههای سایر اهداف - نگرشی و مهارتی - اجتناب نمایند. در اینجا یادآوری اهمیت و الویت اهداف نگرشی و تربیتی بر اهداف دانشی و مهارتی به معلمان و مربیان ضروری است. نگرش به معنای تمایل به اقدام در مسیری معین است. نگرشها و ارزشهای ما باورهای عمیقی هستند که در اندیشه ما جای گرفتهاند. این باورها را نمیتوان به کسی تحمیل کرد بلکه باید شرایطی فراهم شود تا افراد خود به آنها برسند، یعنی تا جایی که میشود باید بستری آماده کرد تا در آن باورهای لازم رشد کنند.

در محیط سرشار از امر و نهی، نگرشی ایجاد نمیشود. نگرشها هنگام آزادی عمل و انتخاب شکل میگیرند و همچنین، صرفاً در مدرسه آموزش داده نمیشوند، بلکه جامعه، خانواده، گروه دوستان و همه رسانههای کشور در ایجاد ارزشها و نگرشها اثر گذارند و چه بسا نسبت به مدرسه اثرگذاری بیشتری دارند. توجه به این نکته ضروری است که برای آموزش مستقیم نگرشها راهی وجود ندارد و نگرشها در لحظه لحظه زندگی پرورش مییابند. اهمیت نگرشها از دانستنیها و مهارتها بیشتر است. ما در صدد ایجاد و تقویت نگرشهای خاصی هستیم. نوع نگرشها نوع نگاه و عملکرد دانشآموزان را نسبت به افراد و محیط پیرامونشان تعیین کرده و آنها را وا میدارد تا در شرایط پیشبینی نشده، به طرزخاصی عمل کنند، به گونه معینی سخن بگویند، از برخی چیزها به وجد آیند و از بعضی چیزها ناراحت و حتی متنفر شوند.

پی بردن به جود خداوند یکتا به عنوان خالق هستی، تصمیمگیری مسئولانه، احترام گذاشتن به عقاید دیگران، اعتماد به نفس، انعطافپذیری در اندیشه و عمل و دوری از تنگ نظری و تعصب، از ارزشها و نگرشهای پایه هستند. اما آن چه در این راه در کشور عزیزمان ایران میتواند بهترین شیوه و روش باشد، پیروی از تعالیم اسلام و توجه خاص به قرآن کریم و انجام فرایض دینی از جمله نماز، همه و همه میتوانند بهترین شیوه برای آماده سازی و ایحاد بسترهای لازم برای گسترش نگرشهای لازم در دانشآموزان باشند. اما در اینجا هنر پرداختن به این موضوع باید مورد بحث و تبادل نظر قرار بگیرد. آن چه در ادامه به آن پرداختهایم طراحی فرایند یاددهی - یادگیری با تکیه بر آموزههای دینی و اخلاق است تا بتواند نقطه آغاز کاری هنرمندانه از طرف همه دلسوزان آموزش باشد، تا راه برای پرورش و تربیت ارزشها و باورهای لازم در دانشآموزان باز کنند و آنها را برای زندگی معنادار آماده سازند.

بخش اعظم یادگیری دانشآموزان یا تأثیرگذاری نظام و تعلیم و تربیت را باید در آن چه در کلاس درس ایجاد میشود جستو جو کرد. در این صورت معلم کارگزار اصلی شناخته میشود. عنصر معلم در هر نظام آموزشی را باید آینه تمام نمای میزان موفقیت آن نظام در دستیابی به اهداف جامع الاطرافی دانست که فلسفه وجودی آن را تشکیل میدهد

روزن شاین یکی از متفکران تعلیم و تربیت میگوید: »درس خوب معلم، از چشم شاگردانش مشاهده می شود اما درس موفقیت آمیز معلم از اعمال و رفتار دانشآموزانش پدیدار میگردد - .« مهر محمدی، - 1387 لازمه چنین نگاهی، تحول در محتوای درسی، شیوه مدیریت، شیوه تدریس معلمان، شیوه نگرش عوامل آموزشی، پرورشی، اداری خدماتی و اجرایی نسبت به مسایل تربیتی و نیز اتخاذ سیاستهای فرهنگی، تشکیلاتی و امکاناتی در راستای تقویت روشهای خلاق و فعال در آموزش میباشد. اگر تدریس به واقع تدریس باشد باید به یادگیری منجر شود. در اینجا یادگیری میتواند به کسب دانش ذهنی، کسب مهارت و دریافت کیفی بینش و نگرش شود. در واقع این سه وجه یادگیری به شکل دیگری همان سه حیطه یادگیری در طبقهبندی بلوم - حیطه شناختی، حیطه عاطفی و حیطه روانی - حرکتی - است که بطور همه جانبه در فرایند یادگیری مداخله دارند .

به طور مثال دانشآموز اطلاعاتی در مورد موضوع درسی به دست میآورد - شناختی - ، نسبت به آن گرایش می-یاید - عاطفی - و به آن عمل میکند - رفتاری - . به عبارتی دیگر محصول تدریس علم به معنای کامل آن همان یادگیری و تربیت است که در سه حیطه فوق، توسعه پیدا میکند. این معنا را میتوان در حدیثی از امام علی - ع - نیز استنباط کرد، آن جا که می فرمایند: »اوضع العلم ما وقف علی اللسان و ارفعه ما ظهر فی الجوارح و الارکان« یعنی نازلترین و پایینترین درجهاش دانش آن چیزی است که در حد گفتار متوقف میشود - جنبههای شناختی و ذهنی - و رفیعترین و عمیقترین آن، چیزی است که در جوارح - عواطف - و ارکان - رفتاری - رسوخ میکند.

اگر بتوانیم در برنامهریزی آموزشی، مواد درسی مانند علوم، ریاضیات، مطالعات اجتماعی و یا دینی، قرآن و معارف و ... را به گونهای تدریس کنیم که در فرایند یاددهی و یادگیری تغییرات شناختی، عاطفی و روانی - حرکتی در دانشآموزان ایجاد شود، خود به خود به اهداف پرورشی دست یافتهایم. به طور مثال اگر در درس فیزیک صحبت از قوانین فیزیکی و قضایای حاکم بر روابط بین پدیدهها میشود، تأثیر آن میتواند به اهداف پرورشی که ایجاد نگرش مثبت به نظم و ارتباط معنیدار بین پدیدههای خلقت است منجر میشود. یا اگر در درس تاریخ، از سرگذشت اقوام، حکومتها و نهضتها سخن به میان میآید آثار تربیتی آن میتواند به تغییرات شناختی - فهم حوادث تاریخ - تغییرات عاطفی - گرایش به جریانهای حق و نفرت از جریان-های باطل - و تغییرات رفتاری - اقدام برای طرفداری از حق در جامعه و مبارزه با مصادیق باطل - در دانشآموزان منجر شود.

در این صورت هدفهای پرورشی در قالب مواد درسی تحقق مییابد. بر اثر کیفی شدن آموزش، همه مواد درسی جنبههای تربیتی و معنوی پیدا میکند، و ضمن پرورش ذهن دانشآموز نگرش او به جهان هستی نیز تغییر میکند، حس خدایابی و خدامحوری از طریق نظم و حکمت قوانین هستی در او پیدا میشود. افزون بر آن اگر آموزش، کیفی شود همه فعالیتهای معلم، جنبه تربیتی پیدا میکند و معلم به طور خودانگیخته نقش تربیتی مربی را به خود میگیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید