بخشی از مقاله

چکیده

فضاهای شهری با روندی نا موزون و ناهماهنگ با ویژگی های اجتماعی و فرهنگی جامعه و نیز خواسته ها و نیازهای شهرواندان در حال رشد و گسترش هستند که در این فرایند ضمن مخدوش نمودن سیما و هویت شهر ها سبب ظهور بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی گردیده است و نا رضایتی ساکنان شهرها و عدم احساس تعلق خاطر آنها به سکونتگاهشان را در بر دارد که در نتیجه عدم احساس مسؤلیت و حفط ارتقاء آن، افزایش جرائم شهری و نیز عدم احساس امنیت از حضور در فضای شهری ودر نهایت کاهش سرزندگی شهرها را به همراه داشته است. رشد اندازه ی شهر ها بدون توجه به کیفیت طراحی آن، به افزایش فاصله اجتماعی در میان مردم و در پی آن کاهش تعاملات در روابط اجتماعی و در نهایت کاهش انسجام اجتماعی منجر گردیده است.

اهمیت این مساله باعث گردید تا با نگاهی عمیق تر به کاهش کیفیت طراحی شهری در احیاء سرمایه اجتماعی در جامعه امروز ایران، که با بحران های کیفی شهری و همچنین تضادهای اجتماعی و عدم اهمیت شهروندان به محیط شهری خود مواجه است، به منظور بهبود چنین بحران هایی و ضرورت انکار ناپذیر طراحی شهری در روابط و محیط اجتماعی در میان شهروندان، سعی در بهبود عملکرد آن بنماییم.

در این پژوهش با هدف تبیین و شناسایی مفهوم، مبانی و رویکرد های سرمایه اجتماعی در ساختار شهری و همچنین با استناد به تئوری های انسان گرایانه در شهرسازی و طراحی شهری بمنظور ارتقاء رابطه سرمایه اجتماعی و توسعه شهری تدوین گردیده است.

در این مطالعه، به منظور تبعین نقش و اهمیت طراحی شهری در توسعه سرمایه اجتماعی رویکردی میان رشته ای در حل مسائل و مشکلات شهری امروز که سبب ایجاد بسیاری از نا هنجاری ها و عدم درک دقیقی از کاربرد علوم مختلف در یک راستا می باشد، بکار گرفته شده است.در پایان نیز به ارائه راهکار هایی جهت احیاء سرمایه اجتماعی همزمان با توسعه فضاهای شهری و روند رشد شهر نشینی ونیز رویکردی اجتماع محور در طراحی شهری پرداخته شده است.

مقدمه

فرایند توسعه شهری در پی افزایش جمعیت و پاسخ به نیاز مسکن و سایر امکانات شهری، چهره شهرها را به شکلی ناهماهنگ و ناموزون در ارتباط با فرهنگ و شرایط اجتماعی شهرها دگرگون نموده است به نحوی که فضاهای شهری جدید را میتوان فضاهایی عاری از معانی فرهنگی و اجتماعی در نظر گرفت. به عبارت سادهتر، فضاهای شهری امروز، که همچنان نیز در حال گسترش هستند، صرفاً به صورت فضاهای فیزیکی دیده میشوند که تنها به منظور ارضاء نیازهای مادی ساکنان شهرها شکل گرفته و سازماندهی شدهاند.

بسیاری از این فضاها، فضاهایی هستند که در طراحی و ساختار آنها تنها نظر گروههای متخصص و نیز سرمایه گذاران دخالت داده شده و بر اساس این روند خواستهها و نیازهای مخاطبان این فضاها نادیده گرفته شدهاند.

در طی فرآیند تخصص گرایی صرف در طراحی فضاهای شهری به جای احترام به حقوق و خواستههای شهروندان، به عنوان ا ستفاده-کنندگان اصلی از این فضاها، امروز شاهد افزایش نارضایتی ساکنان شهرها، کاهش احساس تعلق به شهر در آنها و نیز افزایش ناهنجاریها و جرایم شهری بیش از گذشته هستیم چرا که بروز برخی اشتباهات از سوی متخصصان در طراحی شهری در ارتباط مستقیم با بسیاری از مسائل و مشکلات شهری قرار گرفته است که یکی از نمونههای بارز آن شکل گیری و رواج پدیده »تخریب گرایی« - واندالیسم - در فضاهای شهری امروز است که نتیجه ناهماهنگی و عدم تناسب میان فضاهای طراحی شده و نیز خواستهها و نیازهای ساکنان شهرها، عدم استفاده صحیح و خردمندانه از عناصر مختلف فضایی - مانند انواع مبلمان شهری - میباشد. به عبارت بهتر تخریب عناصر شهری، عدم استفاده مناسب از فضاها و تضاد در نحوه استفاده از آنها همگی نتیجه عدم پیشبینیهای صحیح در طراحی فضاها توسط طراحان و برنامه ریزان شهر است. بر این اساس میتوان گفت که میان شکل و ترتیب قرارگیری فضاها در کنار یکدیگر و نیز کیفیت استفاده از آنها رابطه مستقیم وجود دارد که این امر پیشبینی رفتارهای مخاطبان هر فضا را امکانپذیر ساخته و بروز ناهنجاریها را تا حد قابل توجهی کاهش خواهد داد 

بدین ترتیب میان کیفیت طراحی شهری و ارتقاء و یا تنزل سطح سرمایه اجتماعی در شهرها میتوان رابطه معناداری را بازشناخت، چرا که طراحی مناسب شهری که همسو و هماهنگ با خواستهها و نیازهای مخاطبان فضاهای مختلف در شهرها باشد، این قابلیت را دارد تا زمینههای تقویت و گسترش ارتباطات اجتماعی، به عنوان شرط لازم در شکل گیری و پرورش سرمایه اجتماعی، را فراهم سازد و با تقویت هویت جمعی از آسیبهای اجتماعی جلوگیری نماید

انسانها به طور ذاتی تمایل به برقراری رابطه با دیگران دارند چرا که انسان موجودی اجتماعی است و فضاهای شهری میتوانند بستری مناسب در جهت شکلگیری و تقویت روابط اجتماعی میان گروههای مختلف اجتماعی - به لحاظ تفاوتهای سنی، جنسی و طبقاتی - و در پی آن انسجام اجتماعی در جامعه شهری باشند. بازارهای سنتی ایران، میدانها - که نمونه اصیل آن میدان نقش جهان اصفهان است - ، محلات قدیمی و .... نمونههایی از فضاهایی هستند که بر اساس اصل جمعگرایی و نه فردگرایی سازماندهی شدهاند. در گذشته بازارهای سنتی بیش از آنگه کارکرد اقتصادی و تجاری داشته باشند، کارکرد اجتماعی و فرهنگی داشتند. بازارها فضاهایی بودند که مردم در این فضاها گرد هم میآمدند و آیینها و جشنهای مذهبی و ملی را برگزار میکردند.

شکل و ترتیب به هم پیوسته و منسجم منازل مسکونی بدون هرگونه حصار ونرده در محلات قدیمی و تاریخی نشان از صمیمیت و نزدیکی همسایگان داشته که در سایه این روابط حس اعتماد میان ساکنان محلات، که به عقیده پوتنام یکی از عوامل مهم در تقویت و احیاء سطح سرمایه اجتماعی در جامعه است، فضای امن و صمیمی را برای ساکنان آنها درگذشته به ارمغان میآورده اگر چه همگونی هنجارها و ارزشها و پایبندی به آنها نیز عامل تقویت کننده روابط اجتماعی و حس اعتماد محسوب میشده است.

اما با نگاهی به فضاهای مسکونی امروز و نیز مراکز خرید مدرن که به صورت منفرد و به دور از الگوهای جمعی در حال شکل گیری و رشد هستند، میتوان تفاوت میان دوفضای گذشته و جدید را به خوبی درک کرد. فضاهای گذشته روح و اراده جمعی را در خود پرورش داده و بر اساس خواستههای و نیازهای جمعی شکل گرفتند و به همین علت سطح سرمایه اجتماعی در جوامع گذشته بسیار بالاتر از جوامع امروزی بوده است. به عبارتی میتوان گفت با توسعه شهرها مردم از هم دورتر و دورتر میشوند و این جدایی و دوری نه تنها به لحاظ فیزیکی بلکه از جهت ذهنی و روحی در جریان است که نمونه بارز آن عدم تمایل مردم به شرکت در کارهای گروهی و مشارکتهای اجتماعی است.

این امر نشان می-دهد که فرآیند توسعه شهری به معنای واقعی به جریان نیافتاده است چرا که توسعه واقعی توسعهای است که در آن به نیازهای مختلف مردم از فرهنگی تا اقتصادی در فضاهای شهری توجه گردد و زمینههای حضور و مشارکت هرچه بیشتر مردم از فرهنگی تا اقتصادی در فضاهای شهری توجه گردد. همانگونه که پوتنام از شبکههای مشارکت مدنی به عنوان یکی از فاکتورهای مهم سرمایه اجتماعی یاد کرده و آن را در کنار ویژگیهایی چون اعتماد و هنجارهای معامله متقابل موجب عملکرد خود نهادهای دموکراتیک در نظر میگیرد. از دیدگاه وی هر چه شبکههای مشارکت مدنی در جامعه متراکمتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که شهروندان بتوانند در جهت منافع متقابل همکاری کنند

بیان مسأله :

امروزه لزوم توجه به مفهوم کیفیت و ارتقاء آن در محیط های شهری در کنار توجه به مسائل کمی بیشتر احساس می شود. توان حل مشکلات با اتکا به مجموعه سرمایههای طبیعی، کالبدی، اجتماعی و انسانی به دست میآید. سرمایه اجتماعی در شهرها باعث ایجاد ارتباط بین افراد ومشارکت بیشتر در جهت بهبود محیط زندگی میگردد.

رویارویی با این مساله و دیگر مسائلی از این دست، تنها با تمرکز بر رویکردهای تک بعدی امکان پذیر نمیباشد و در صورت اتخاذ تصمیم در جهت احیاء سرمایه اجتماعی میبایست رویکردی همه جانبه و چندبعدی را در نظر گرفت تا به نتیجهای قابل قبول دست یافت. بدین ترتیب سعی خواهد شد تا اهمیت و نقش طراحی شهری در احیاء سرمایه اجتماعی در فرآیند توسعه شهرهای امروز تبیین و تشریح گردد تا شاید بتوان قدمی هر چند کوتاه در جهت حل بحران روابط اجتماعی در جوامع شهر امروز برداشت.

هدف پژوهش:

هدف اصلی این پژوهش معطوف نمودن توجه و نگاه مدیران، برنامه ریزان و طراحان شهری به جنبه های غیر کمی به مفاهیم اجتماعی توسعه و بازشناسی ساختار فضایی شهر ها به عنوان هسته اصلی اجتماعات انسانی و روابط جمعی وگروهی ناشی از آن بیان شدهاست .

همچنین تلاش در جهت تبیین سرمایه اجتماعی، عوامل موثر بر آن و شاخصهای سنجش این مفهوم و بررسی ازتباط آن با طراحی شهری ازجمله اهداف این پژوهش میباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید