بخشی از مقاله
چکیده:
در چهارچوب پارادیم نوین، مشارکت آحاد مردم، توجه به حقوق انسانها و مکانها، ظرفیتها و توانمندسازی اجتماعمحور روستایی در فرآیند برنامهریزی بهمثابه اصول راهبردی مطرح میباشد. علاوه بر این، برای تحقق توسعه پایدار روستایی و مقاومسازی اقتصادی روستایی در راستای خوداتکایی و افزایش تولید و درآمد، توجه به این اصول اجتنابناپذیر است. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی میباشد. جامعه آماری تحقیق 124 روستا دارای سکنه در حوزه جنوب منطقه کلانشهری تهران شامل سکونتگاههای روستایی شهرستان پاکدشت و ری میباشد. یافتههای تحقیق با تأکید بر رویکرد حاکم بر برنامهریزی با مشخصههای متمرکز، بخشی نگری و از بالا به پایین و با اصالت متخصص به ارزیابی وضعیت مؤلفههای توانمندسازی ذینفعان محلی پرداخته است. همچنین بررسی رابطه بین شاخصهای موردمطالعه با توسعه اجتماعی فرهنگی بر اساس دو دیدگاه کارشناسان و روستاییان بر وجود رابطه مثبت و معنادار در سطح 95 درصد بین آنها تأکید میکند.
واژگان کلیدی: توانمندسازی، توسعه روستایی، رویکرد برنامه ریزی، منطقه کلانشهری تهران
.1 مقدمه
توسعه چیست و توسعهیافتگی کدام است؟ پرسشی که پاسخهای فراوانی از دیدگاههای گوناگون برای آن بیانشده است؛ بهطورکلی و از نگاه اندیشمندان معاصر؛ از توسعه به معنی کاهش فقر، بیکاری، نابرابری، صنعتی شدن بیشتر، ارتباطات بهتر، ایجاد نظام اجتماعی مبتنی بر عدالت و افزایش مشارکت مردم در امور سیاسی جاری تعریفشده است. در بیانی دیگر توسعه جریانی است که در خود تجدید سازمان و سمتگیری متفاوت کل نظام اقتصادی- اجتماعی را به همراه دارد. توسعه علاوه بر اینکه بهبود میزان تولید و درآمد را در بردارد؛ شامل دگرگونیهای اساسی در ساختهای نهادی، اجتماعی- اداری و همچنین ایستارها و دیدگاههای عمومی مردم است.
توسعه در بسیاری از موارد حتی عادات و رسوم و عقاید مردم را نیز در برمیگیرد. توسعه روندی فزاینده، مستمر و روبهجلو است؛ اما آنچه توسعه را به چالش میکشد، ناموزونی آن است؛ به بیانی صریحتر اگر توسعه را بهسان زنجیری متصور شویم که با کشیده شدن؛ به سبب ضعف یکی از حلقهها، زنجیر پاره شود؛ ناموزونی توسعه را بیان نمودهایم؛ حال اینکه زنجیر را بهصورت یک کل و مانند یک کشور واحد و شهرها و روستاها را بهمانند حلقههای زنجیر بدانیم، مبرهن است پایداری کشور مستلزم بهرهمند شدن تمامی اجزای آن از توسعهای موزون و هماهنگ است؛ اما این نوع توسعه مستلزم نگاهی فرا اندیشمندانه و طراحی سازوکاری هوشمندانه، قابلانعطاف و مبتنی بر نگاه همهجانبه و امروزی بر مفهوم توسعه است.
با نگاهی به سیر تکاملی توسعه درمییابیم که بهتدریج تغییر نگرشی صورت پذیرفت که بر اساس آن، توسعهای که در آغاز برحسب رشد اقتصادی تعریف میشد و افزایش متغیرهای کلان اقتصادی، مانند تولید ناخالص داخلی، سرمایهگذاری، درآمد و مانند آن، نشانه توسعهیافتگی جوامع به شمار میآمد، رنگ باخت. با این تغییر نگرش، توجه به ابعاد اجتماعی توسعه مطرح شد و نظریههای توسعه کلاسیک، رفتهرفته کنار گذاشته شدند و پارادایمهای نوین در توسعه مطرح که بر این اساس دیگر رشد اقتصادی صرف تنها ملاک توسعهیافتگی جوامع محسوب نمیشد. در دیدگاه توسعه انسانی، انسان بهعنوان هدف، ابزار ونیز کارگزار توسعه موردتوجه قرار گرفت و مفهوم کالا محوری توسعه اقتصادی جای خود را به راهبرد انسانمحور توسعه انسانی داد - . - Anand & Sen, 1994
در کنار بحث توسعه، برنامهریزی برای دستیابی به آن نیز تغییر رویکرد را تجربه کرد و بر اساس ادبیات و متون توسعه تا اوایل دهه 1980 میلادی، رویکرد عقلگرایی فن محور بر روش برنامهریزی غلبه داشت. بر این مبنا، برنامهریزی متخصص محور، با اتکا بر دانش فنی برنامهریزان و ابزارها و روشهای علمی صورت میگرفت . - Healy, 1982 : 95-97 - انجام مراحل برنامهریزی توسعه بر اساس این رویکرد، که در بسیاری از کشورها همچون ایران رایج است، چالشهای فراوانی را در فرآیند برنامهریزی و توسعه کانونهای روستایی و شهری این کشورها ایجاد میکند. زیرا، شالوده این رویکرد بر انجام کلیه مراحل برنامهریزی با اصالت »برنامهریزان فن گرا« است و به مردم تنها به مثابه مرجع کسب اطلاعات ضروری توجه میشود . - Healey, 2004:103 - رویکرد ارتباطی با گسترش انتقادات رویکرد نخست، موردتوجه برنامهریزان قرار گرفت.
رویکردهای جایگزین در توسعه؛ یعنی ظرفیتسازی، توانمندسازی و شبکهای دیدن با هدف ارتقای سرمایه اجتماعی بهعنوان کانون و پارادایم جدید مطرح میباشند - Soliman, 2004 - ؛ و زمانی تحقق مییابد که به ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، نهادی و کالبدی- محیطی آن توجه لازم صورت پذیرد، امری که متأسفانه در نظام برنامهریزی کشور بدان توجه چندانی صورت نگرفته است. بهگونهای که بررسی اسناد برنامهریزی توسعه کشور نشان میدهد، روستا و توسعه روستایی به مفهوم جامع خود کمتر موردنظر بوده است. حاکمیت نگاه بخشی در فرایند برنامهریزی کشور و نبود نگاه کلنگر سبب شده است تا بخشهای گوناگون و شهرها هر یک بهمثابه جزیرهای عمل میکنند و به اصل مکمل بودن مکانها توجه چندانی نشود؛ بنابراین شایسته است، در هرگونه اقدام و فعالیتی نگاه کلنگر حاکم شود و ضمن توجه به تمام ابعاد موضوع متناسب با سهم و نقش عوامل و پدیدههای مختلف بدانها توجه کرد.
ضرورت توجه به توانمندسازی اجتماعمحور روستایی در راستای کارآفرینی و اشتغال روستایی در روستاهای کشور میباشد. زیرا که این مقوله در فرآیند کارآفرینی و گسترش اشتغال کشاورزی و غیر کشاورزی یکی از مهمترین مباحث مربوط به توسعه روستایی در کشورهای درحالتوسعه است. در واقع یکی از مهمترین راهبردهای ارائهشده برای پایداری ابعاد اجتماعی اقتصادی توسعه روستایی، توانمندسازی و مشارکت ذینفعان روستایی در ابعاد گوناگون آن است. در کشورهای کمدرآمد همچون ایران با توجه به اینکه فقر و محرومیت بیشتری در روستاهای حاشیهای مناطق و نواحی که در انزوای جغرافیایی قرار دارند، نسبت به بقیه روستاها به چشم میخورد.ازاینرو، توانمندسازی روستاییان میتواند نتایج ارزشمندی در راستای اقتصاد مقاومتی به بار آورد.
همچنین، برای کمک به جوامع فقیر برای اینکه از ناامیدی به اعتمادبهنفس برسند نیاز بهنوعی مداخله بیرونی بهعنوان مشوق میباشد تا جهت حرکت جامعه را به سمت مثبت سوق دهد. ازاینرو، توانمندسازی در راستای فرآیند کارآفرینی و گسترش اشتغال روستایی و تنوعبخشی به فعالیتها اقتصادی و اجتماعی روستاها در راستای مقاومسازی اقتصاد کشور، مستلزم ارائه حمایتهای مالی و فنی در این زمینه است. بنابراین، در چهارچوب پارادیم نوین، مشارکت آحاد مردم، توجه به حقوق انسانها و مکانها، ظرفیتها و توانمندسازی در فرآیند برنامهریزی بهمثابه اصول راهبردی مطرح میباشد. علاوه بر این، برای تحقق توسعه پایدار روستایی و مقاومسازی اقتصادی روستایی در راستای خوداتکایی و افزایش تولید و درآمد، توجه به این اصول اجتنابناپذیر است.
.2 ادبیات و پیشینه
فرهنگ انگلیسی آکسفورد کلمه "Empower" را اینچنین تعریف کرده است: اعطای قدرت یا اختیار به کسی تا بتواند چیزی را انجام دهد و یا ایجاد این احساس در فرد تا او بتواند کارهای بیشتری را انجام دهد.کانتر1 توانمندسازی را اعطای قدرت به افرادی میداند که در نقاط ناکارآمد حضور دارند. او قدرت را در یک پیوستار تجسم میکند که در یک انتهای آن افراد فاقد قدرت و در انتهای دیگر افراد توانمندسازی با اعتماد، انگیزش، تصمیمگیری و بهخصوص شکستن مرزهای درونی بین مدیریت و کارکنان ارتباط دارد . - Kanter,1993: 7 - توانمندسازی از دیدگاه کیفیت گرایی به عمل ایجاد و افزایش قدرت از طریق همکاری با یکدیگر نیز تعریفشده است . - Rothstein, 1955:12 - باون لاولر توانمندسازی را بهصورت استراتژی مدیریتی برای تسهیم قدرت تصمیمگیری تعریف میکنند . - Bowen,1992:49 - درحالیکه باربی و بات آن را عمل اعطای مسئولیت به افرادی میدانند که از نزدیک با مسائل سروکار دارند - Barbee & . - Bott,1991:28
به نظر راپیلی1 توانمندسازی مجموعه از رفتارها و یک برنامهسازمانی است. بهعنوان یک مفهوم عبارت است از اعطای اختیار تصمیمگیری به مرئوسان؛ بهعنوان یک مجموعه از رفتارها، به معنی سهیم کردن گروههای خودگردان و افراد در تعیین سرنوشت حرفهای خود و بهعنوان یک برنامهسازمانی، بهکل نیروی کار فرصت بیشتری برای آزادی، بهبود و بهکارگیری مهارتها، دانش و توان بالقوه آنان، در جهت خیر و صلاح خود و سازمانشان اعطا میکند. - دسترنج،. - 1:1383درواقع مفهوم توانمندسازی در کانون مفاهیم جدید توسعه و تقویت راهبردهای فقرزدایی بهویژه در مناطق ضعیفتر قرار دارد. توانمندسازی فرآیند عمل - اقدام - اجتماعی است که مشارکت مردم، سازمانها و جوامع را در دستیابی به اهداف خود ارتقا میدهد.
با این نگاه توانمندسازی به معنای قدرتمند شدن یا به عبارتی به قدرت دست یافتن جهت تسلط بر دیگران نیست، بلکه بیشتر قدرتی است که با دیگران جهت تغییر مؤثر و اثربخش تشریکمساعی میکند. در این راستا توماس اسلیتر از توانمندسازی تعریف زیر را ارائه کرده است: توانمندسازی یعنی فرایند گسترش قابلیتها و ظرفیتهای موجود برای مشارکت در گفتگو، مذاکره و تحت نفوذ و کنترل درآوردن نهادها و سازمانهایی است که در زندگی جوامع روستایی تأثیر دارند. نتیجه آنکه توانمندسازی یعنی فرایند افزایش قدرت چانهزنی مردم با مؤسسات و سازمانهای دولتی که عملکرد آنها بر زندگی مردم تأثیر دارد - رضوانی،. - 108 :1390]منبع: زارعی متین و همکاران، [93 :1386 در تحقیق »پارک و کیم« در جنوب استرالیا، تقویت مشارکت جوامع در فعالیتها و محلی گرایی نمودن فعالیتها برای تقویت توانمندسازی ساکنان روستایی موردتوجه بوده است و نتایج مطالعه آنها نشان میدهد که بین تقویت همکاری بین عرضهکنندگان محلی و توانمندسازی آنها رابطه مستقیمی وجود دارد و توانمندسازی آنها سبب آگاهی آنها برای حفاظت از منابع محیطی شده است.
ازاینرو، سیاستگذاریها در جهت حمایت از جوامع محلی برای مداخله بیشتر در تصمیمگیریها اعمالشده است. بدین ترتیب، هدایت گران محلی با مشارکت فعال خود در ارائه خدمات در پایداری نواحی روستایی نقش به سزایی دارند. همچنین بهرهمندی آنها از مالکیت محلی سبب کنترل آنها بر محیط زندگیشان شده است - Park & Kim, . - 2015 در بنگلادش بر توانمند روستاییان و زنان روستایی بهمنظور استقلال اقتصادیشان و افزایش رفاه اجتماعی و سیاسی تأکید شده است. که این امر بهواسطه افزایش دسترسی آنها به اعتبار برای داشتن نقش در تصمیم سازیها، ارتقا مهارتها، دانش صورت گرفته است همچنین قرارگیری آنها در شبکههای اجتماعی سبب حمایت بیشتر از آنها شده است . - Bhattacharjee, 2016 -