بخشی از مقاله
خلاصه
آنچه افراد از کودکی خود به خاطر میآورند برمسائل شغلی در زندگی آینده آنها تأثیر میگذارد، پس اگر به کودکان اجازه داده شود آنچه در رویاهایشان میگذرد را تجربه کنند، سبب شناخت استعدادهایشان شده و باعث انتخاب بهتر در آینده میشود. در برخی کشورها مراکزی به نام کیدزانیا3 برای آشنایی کودکان با مشاغل مختلف وجود دارد،که یک مدل از یک شهر واقعی در مقیاس کودک میباشد، که به کودکان این فرصت داده میشود چند ساعت مستقل، دنیای بزرگسالان را تجربه کنند. این پژوهش در چهارچوب روش تحلیلی توصیفی صورت گرفته، که در نهایت به ضرورت طراحی چنین مرکزی پیبرده، که علاوه براحترام به انسانیت کودک باعث بهبود شرایط شغلی آینده کشور نیز خواهد شد، و امکان احیا بسیاری از مشاغل فراموش شده و ارزشمند را فراهم میآورد.
.1 مقدمه
امروزه کودکان به عنوان ثروت و سرمایه هر کشوری محسوب میشوند. ارتقاء توانمندیها و رشد شخصیتی کودکان، علاوه بر تأمین نیاز جامعه برای همگامی با تحولات جهانی، نوعی احترام به انسانیت کودکان است. چرا که آنها حق دارند که تمام احتیاجات اساسی معنوی و مادی خود را برآورده ساخته و به پرورش نیروهای درونی خود بپردازند. ایجاد مرکز آموزش مهارت خودآگاهی در انتخاب شغل برای کودکان قدم موثری در این زمینه میباشد. که در این مرکز امکان آشنایی و آموزش شغلها برای کودک فراهم میباشد.
کیدزانیا، شهری واقعی درمقیاس کودک است. مفهوم کیدزانیا یک »بازی نقشگذار آموزشی4« است که در شرایطی همانندسازی شده، کودک چندین شغل را تمرین کرده، کارهای مختلفی به او واگذارشده و حس مسئولیتش فعال میشود. که این امر مشارکت اجتماعی را به آنها یاد داده، موجب پرورش خلاقیت و احساس استقلال آنها میشود. آموزش مشاغل در دوران کودکی فرصتی را به افراد میدهد که آنها را آماده تا خود با بزرگتر شدن به شغلی دست یابند نه اینکه بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی در پی شغلییابی باشند.
برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان طراحی مرکز آموزش مهارتهای زندگی به کودکان 6الی11سال - با رویکرد خودآگاهی در انتخاب شغل در حوزه فرهنگ و هنر اصفهان -
صاحبنظران معتقدند که شخصیت فرد نقش مهمی در انتخاب شغل و به طور کلی در زندگی حرفهای او دارد. انتخاب شغل مرحلهای از حیات فرد است که وی با توسل به آن تصویری که از خویش یا خود1 دارد را متجلی میکند و از طریق سازگاری با شغل به عنوان یک نقشاجتماعی به تعریفی مستمر و استوار از خود میرسد. - اردبیلی, - 1374 تصمیم گیری درباره انتخاب شغل وحرفه یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین موضوعات در زندگی هر فرد محسوب میشود، زیرا هستی فرد و استمرار جامعه به آن بستگی دارد.
آنچه افراد از کودکی خود به خاطر میآورند برمسائل شغلی در زندگی آینده آنها تأثیر میگذارد.
برخی معتقدند که کودک در سنین طفولیت فقط به توجه و مراقبت جسمی نیاز ندارد بلکه به پرورش اجتماعی، عاطفی، روانی و ذهنی به عنوان عوامل اساسی و تعیین کننده در زندگی نیز نیازمند هستند. کودکان نیاز به مسئولیت دارند تا از سقوط آنها به درماندگی جلوگیری شود.
پس برای اینکار دینامیک گروه همسن لازم است. گروه اجتماع و همنوعان بستر مناسبی هستند که طی یک فرایند بازخوردی، رفتار افراد را شکل و جهت می دهند. پس تعلیموتربیت مهمترین عامل موثر در دگرگونی طرز نگرش و رفتار بشری است که در مسیر ایجاد دانش و مهارت، تامین فرصتهای شغلی و افزایش تولید جامعه به کار گرفته میشود.
در بعضی کشورها مراکزی برای آشنایی کودکان با مشاغل با عنوان » سرزمین بچههای عاشق سرگرمی1« تأسیس شده است. که به کودکان فرصت داده میشود، دنیای بزرگسالان را تجربه و ارزش پول و کالا را یاد بگیرند. امروزه در ایران نیز جایگاه کودک و اهمیت دوران کودکی در آموزش و پرورش بسیار پررنگ شده است. به همین خاطر برای پرورش و رشد توانمندیهایشان مراکزی برای آموزش برخی مهارتها، رشد خلاقیت و... تأسیس شده و همچنین کتابهایی برای کودکان در خصوص آموزش مشاغل تألیف و در دسترس کودکان میباشد.
ولی تحقق همه رویاهایشان، کسب تجربه در خلال بازیهایی که نقش آموزشی دارند و تمرین کردن استعدادها تجربهای متفاوت برای آنها محسوب میشود. پس خلاء مجموعه مستقل و جامع برای معرفی شغلها به کودک در ایران محسوس است. که علاوه بر تجربه راهنمای شغلی، درجهت بهبودی شرایط آینده جامعه نیز موثر بوده واین نشانگر اهمیت طراحی چنین مرکزی در ایران برای کودکان در جهت پی بردن به رغبتهایشان میباشد.
دراین پژوهش اهمیت بازیهای آموزشی در دوران کودکی؛ آشنایی آنها با مشاغل و تأثیرات آن به عنوان مفهوم در نظر گرفته میشود. مفاهیمی که به شکلگیری برخی فعالیتها در مسیر زندگی او کمک میکند. و باعث بهتر زیستن کودک در آینده میشود. سپس به معرفی مراکز آموزش مشاغل به کودکان در دیگر کشورها و ویژگی آنها، بررسی جایگاه چنین مراکزی در ایران و لزوم تأسیسش پرداخته میشود.
.2 کودک و راهنمایشغلی
چهار مرحلهی رشد شناختی که پیاژه مطرح میکند شامل مرحله حسی Bحرکتی2 - تولد تا 2 سالگی - ، مرحله پیش عملیاتی2 - 3 تا 7 سالگی - ، مرحله عملیات عینی7 - 4 تا 11 سالگی - ، مرحله عملیات انتزاعی12 - 5 تا 15 سالگی - می-باشد. - اکبری، 1384؛ - 45 برخی سنین 6 تا 11 سالگی را که به عنوان بنیادیترین مرحله آموزش، دورهای که آغاز آموزش رسمی کودک شروع میشود، تأکید دارند. این دوره اساسیترین مرحله رشد و ساخته شدن شخصیت کودک میباشد و به عنوان خشت زیر بنای زندگی هرفرد محسوب میشود، که باید توجه فوقالعادهای به این دوره شود.
از سن6 تا 11 سالگی دگرگونی شناختی مهمی در کودک به وقوع میپیوندد. ظرفیت تمرکز ذهنی کودک مدام بالاتر میرود و کودک مطمئنتر، پایدارتر و گزینشیتر به امور مینگرد، بهتر از پیش میفهمد و به کسب مفاهیمی دست مییابد که برای دستیابی به دادههای ذهنی، ضروریاند. در این دوره منطقی که کودک به آن دست مییابد، منطقی است که از چهارچوب عینی خود جداشدنی نیست، یعنی منطقی عینی است.
سمیعی و همکاران در مقاله» بررسی فرایند شناختی تحول آرزوهای شغلی در کودکان« به تفصیل به بیان آرزوهای شغلی کودکان پرداخته و عوامل مختلفی را مورد بررسی قرار دادهاند و معتقدند که با ورود کودک به سن 7 سالگی و آغاز دورهی عملیات عینی آرزوهای شغلی هم به آرزوهای عینی تبدیل میشوند و آرزوی مشاغلی را دارند - مشاغلی که در طول روز با آن سروکار دارند مانند معلمی، رانندگی، فروشندگی و.... - که در درجهی اول به شکل عینی آن را میبینند، و تا سن 11 سالگی گامهای متفاوتی در این زمینه برمیدارند.
راهنمایی، معنای لغوی آن هدایت، ارشاد و اداره کردن است. راهنمای شغلی نوع دیگری از راهنمایی است که بدان وسیله به فرد کمک میشود تا براساس شناخت استعدادها، رغبتها، محدودیتها و نیز نیازهای شغلی جامعه بتواند شغل مناسبی انتخاب کند و پس از گذراندن دورههای آموزشی به طور موفقیتآمیز و رضایتبخشی به آن اشتغال ورزد. - شفیع آبادی، 1389؛ - 105 پس راهنمایی کودک، بصیرت و آگاهی کودک را در زمینههای گوناگون افزایش میدهد، و کودک از طریق راهنمای شغلی با مشاغل مختلف و خصوصیات خود آشنا میشود و سرانجام شغلی را انتخاب میکند که علاوه بر رضایت خود برای جامعه نیز مفید باشد.
.3 بازی وسیلهای برای کشف و درک محیط پیرامون کودک
بازی کردن یکی از مهمترین اتفاقاتی است که کودکان به طور خودانگیخته در تمام اوقات، درهر جایی، با هر چیزی، همراه با تغییراتی مداوم، بدون هیچ هدفی، شروعی یا پایانی بازی میکنند.
بازی مجموعهای از حرکتها و فعالیتهای جسمی و ذهنی است که موجب شادی، لذت و ارتباط با دیگران شده و درعین اینکه وسیله سرگرمی است، جنبه یادگیری و سازندگی نیز دارد.
کودکان از طریق بازی خیلی چیزها را میآموزند، به مکاشفه میپردازند، کنجکاویشان را ارضا میکنند، برای عهدهدار شدن امور زندگی آیندهشان به تمرین میپردازند و درباره خود، اطرافیان و محیط اطلاعات جدیدی به دست میآورند.
یادگیری بازیمحور، از دستاوردهای جدید به مقوله یادگیری کودکان است. در این رویکرد بازی، ابزار یادگیری است، زیرا یادگیری بر تجربه استوار است و برای کودک مطمئنترین ابزار کسب تجربه، بازی است.
یادگیری، بخش مرکزی زندگی هر فرد است. حتی زمانی که به آن فکر نمیکنیم نیز اتفاق میافتد، با این تفکر که رفتار در خلاء رخ نمیدهد و مرتبط به محیط کالبدی است.
پس محیط به ابزار موثری برای یادگیری تبدیل میشود. از این رو به بستری نیازمندیم که محرک کودک بوده و با تقویت کنجکاوی طبیعی کودک، اشتیاق او برای کاوش و آزمودن پدیدهها را برانگیزد.
کودک با محیطش از طریق بدن و حواسش ارتباط برقرار میکند، به همین دلیل به فضایی نیاز دارد که در آن تحت کمترین فشار بازی کند و بیاموزد. زیرا رفتار کودک ضمن بازی ناشی از انتخابهای خود اوست. محیط بازی باید به کودک برای شناخت خود کمک کند به این ترتیب که با فراهم آوردن ابزار و محیط لازم برای انواع فعالیت به کودک امکان سنجش توان و درک محدودیتهایش را بدهد.