بخشی از مقاله

چکیده

افزایش عدم قطعیت و پیچیدگیهای محیطی، مسیر برنامهریزی و سیاست گذاری را متحول کرده است. امروزه بیشتر سازمانها برای افزایش توانمندیها، رشد و بقای بلند مدت و کاهش ریسک عملیات خود نیازمند تدوین برنامههای استراتژیک می باشند. این برنامهها ارتباط مستقیمی با سیاست ها، اهداف و مأموریت ها، اندازه، پویایی، درجه پیچیدگی و ساختار سازمان دارد از این رو برنامه ریزی های استراتژیک میبایست با نگاه به آن عوامل تعیین گردد.

وضعیت پیچیدهی پیش روی مدیران و برنامه ریزان، سازمان را ناگزیر می کند که از اندیشه و رویکرد سیستمی برای شناخت، تجزیه و تحلیل فرصت ها، موقعیت ها، تهدید ها و محدودیت های محیط بیرونی و جنبه های مثبت و منفی - نقاط قوت و ضعف - درونی سازمان استفاده نموده، آنگاه توانایی ها و ظرفیت های سازمان را با اطلاعاتی که از تجزیه و تحلیل ها بدست آمده و تقویت نموده تا شرایط برای اجرای برنامه ها در سازمان بوجود آید. برنامه ریزان می بایست با شناخت میزان آمادگی استراتژیک سازمان، چشم اندازهای آتی و استراتژیها را ترسیم نموده تا سازمان بتواند با شرایط آینده پیش روی خود سازگاری و انطباق داشته باشد و به عملیات و بقای خود ادامه دهد.

در این مقاله سعی گردیده است مدلی مناسب جهت ایجاد بستر مناسب جهت اجرایی شدن استراتژیهای سازمان ارائه گردد که با بررسی ابعاد مختلف آسیبهای برنامههای استراتژی به شناسایی و ارزیابی عوامل تأثیرگذار در جاری سازی استراتژیهای سازمان میپردازد. جهت پیاده سازی مدل، شرکت احداث و توسعه ریلی مپنا بعنوان مطالعه موردی در نظر گرفته شده است.

.1 مقدمه

مسائل امروز سازمان ها با راه حل های دیروز، حل شدنی نیست و پیش بینی آینده و مشکلات آتی را حل نمی کند. امروزه شرایط محیطی و قواعد بازی به حدی بی رحم، پیچیده، پویا و نامطمئن است که سازمانها دیگر نمی توانند با تغییرات سطحی و ظاهری در ساختارها، روش ها و سیستم ها حیات بلند مدت خود را تضمین کنند.

هدایت مناسب سازمانها در دنیای کنونی یکی از دغدغههای اصلی مدیران سازمانها به ویژه در سطح بینالملل میباشد. در این میان بهرهگیری از علم برنامهریزی و مدیریت استراتژیک به عنوان یکی از علوم کلیدی در هدایت سازمانها در طی سالهای اخیر دچار تحولات بسیاری شده است. بهرهگیری از نگرشها و رویکردهای نوین در این علم علاوه بر رفع چالشهای قبلی، باعث افزایش پویایی آن و ایجاد هوشمندی استراتژیک در سازمانها شده است.

مفهوم استراتژی زاییده "فضای رقابتی" و "محدودیت منابع" است. رقابت و محدودیت منابع زیر بنای فلسفه استراتژی به شمار میآیند. ماهیت استراتژی تشخیص فرصت های اصلی و تمرکز منابع در جهت تحقق منافع نهفته در آنهاست. قابلیت های کلیدی و اساسی مزیت رقابتی در بهره گیری از فرصت ها به شمار میآید و برنامه های قابلیت ساز، ابزار توسعه فرصت های بالفعل ودستیابی به این مزیت تلقی می شوند. - دیلمقانی، - 1388 مزیت رقابتی تنها در پرتو درک عوامل متمایز و برتر »خلق ارزش« برای مشتری حاصل میشود. - لشکر بلوکی، - 1390 در نتیجه، تمرکز این مقاله، بررسی و ارزیابی عوامل تأثیرگذار در جاری سازی استراتژیها و ایجاد بستر مناسب جهت اجرایی شدن استراتژیها در شرکت احداث و توسعه ریلی مپنا میباشد.

مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را میدهد که به شیوهای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث میشود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیتهایش به گونهای درآید که اعمال نفوذ نماید - نه اینکه تنها در برابر کنشها، واکنش نشان دهد - و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد.

»فرد دیوید«، مدیریت استراتژیک را » هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفه ای چندگانه که سازمان را قادر می سازد به هدف های بلند مدت خود دست یابد.« تعریف میکند - David,1993 - همان گونه که از این تعریف استنباط می شود، در مدیریت استراتژیک برای کسب موفقیت سازمانی بر چندین عامل تأکید می شود: هماهنگ کردن مدیریت، بازاریابی، امورمالی - حسابداری - ، تولید - عملیات - ، تحقیق و توسعه و سیستم های اطلاعات رایانه ای. به عبارت دیگر مدیریت استراتژیک عبارت است از فرآیند آینده سازی هر شرکت که آن را قادر می سازد تااولاً هنگام بروز حوادث در وضعیت انفعالی قرارنگیرد وثانیاً تا آنجا که ممکن است آینده مطلوبش را خودش بسازد.

با مطالعه ادبیات موضوع و بررسی سوابق برنامه ریزی استراتژیک در سازمان ها مشخص گردید به طور متوسط 70 درصد برنامهریزیهای استراتژیک در دنیا شکست میخورند. مدیران ارشد سازمان های یاد شده، برنامهریزی را به برنامهریزان سپردهاند و درگیر مشکلات جاری بوده و مدیران دیگر امور برنامه را پیش بردهاند بر این اساس مدیران ارشد، برنامهریزیها را به رسمیت نشناخته و با تصمیمات آنی خود، برنامهها را زیر سوال میبرند.

از طرفی بر اساس تحقیقات صورت گرفته در دانشگاه مونتانا، 85 درصد تیم مدیریت سازمانها وقتی کمتر از یک ساعت در ماه را صرف مسایل مرتبط با استراتژی کردهاند، سازمانها در ایجاد فضایی که همراه و بدون مقاومت در برابر برنامهریزی باشد، ایجاد نکردهاند و افراد سازمان در مقابل تغییر مقاومت داشتهاند.

همچنین بر اساس تحقیقات یادشده انتزاعی بودن تهیهی برنامه بدون تسری در لایههای مختلف سازمان، از دیگر دلایل شکست برنامهریزیها است و در این میان 95 درصد از کارکنان استراتژیهای سازمان را نمیدانستند. از دلایل دیگر شکست استراتژی ها میتوان به فقدان یکپارچگی در برنامهریزیها اشاره نمود. در اکثر مواقع، سازمانها فرایندهای مدیریت سازمان را جدا از برنامهریزی استراتژیک دیدهاند و مدیران ارشد، برنامهها را با واحدهای مختلف در میان نگذاشتهاند و تنها در 27 درصد سازمانها، کارکنان میتوانستند دسترسی به برنامههای استراتژیک داشته باشند.

آسیب دیگر اجرایی نشدن استراتژیهای سازمان عدم همخوانی اهداف استراتژی با بودجه سازمان می باشد. براساس آمارهای اعلام شده، 60 درصد سازمانها، ارتباطی میان اولویتهای استراتژیک و بودجه خود برقرار نکردهاند. دلیل دیگر شکست استراتژی ها فقدان مرور دورهای متناوب و پیوسته سازمانها می باشد که موجب شکست 90 درصد از استراتژیهای فرموله شده به دلیل اجرای ضعیف میشوند.

بر اساس موارد فوق مشخص گردید شرکت هایی که بدون آمادگی وارد بحث برنامه ریزی و پیاده سازی استراتژی می شوندعموماً در میانه راه به دلایلی مختلفی مانند عدم حس ضرورت تغییرات استراتژیک، همراه نبودن ذینفعان، نداشتن فرهنگ متناسب با استراتژی، تدوین نادرست استراتژی، عدم توانایی در ترجمه استراتژی ها به برنامه های عملیاتی و غیره دچار مشکلاتی می شوند که منجر به شکست استراتژی شده و هزینه های سنگینی را متحمل می شوند لذا پیش از ورود سازمان به مباحث برنامه ریزی و پیاده سازی استراتژی، نیاز است تا آمادگی سازمان برای ورود به این حوزه سنجیده شود. شناسایی چنین عواملی به سازمان این امکان را خواهد داد تا بتواند بر اساس نقاط قوت خود از فرصت ها به بهترین شکل ممکن استفاده کند یا از تهدیدهای محیط اجتناب ورزد و با آگاهی از نقاط ضعف و با استفاده از فرصت ها در جهت حذف یا کاهش آنها برآید. همچنین در مقابل تهدیدها سعی نماید با کاهش ضعف ها اثر تهدیدهای خارجی را به حداقل برساند. رویکرد تدوین استراتژی به حداقل رساندن هزینه فرصت می باشد. 

.2 متدولوژی تحقیق

در این مقاله به منظور افزایش ضریب اطمینان از اجرایی شدن برنامههای استراتژیک در سازمانها، مدلی با تاکید بر شناسایی و ارزیابی زمینه های لازم جهت اجرایی شدن استراتژیها طراحی گردید. بر این اساس مدلی مطابق شکل - 1 - ، ارائه شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید