بخشی از مقاله

چکیده:

در این تحقیق با بررسی چگونگی تاثیر محیط ساخته شده بر رفتار دانش آموز و میزان بهره برداری از محیط برای معلم و سیستم آموزشی روز، طراحی فضاهای آموزشی را و در جهت رشد روح و شعور درونی دانش آموز تغییر و مسیر یابی کرد. اهمیت موضوع در ارتباط بین دانش آموز، مدرسه، محیط مناسب تربیت و میزان یادگیری او است؛مدرسه که اولین فضای حضور کودک در جامعه است. پیشرفت انسان به علت ایجاد تغییر و تحول در همه زمینه ها است، که یادگیری نیز شامل این موضوع میشود. یادگیری دانش آموز بر اساس اصول و خواسته های اوست، رفته رفته فلسفه بنشین و یاد بگیر جای خود را به رابطه چند جانبه معلم و دانش آموز داده است؛ بنابراین این موضوع هم باید در طراحی معماری دیده شود.

روش مواجهه با مسئله و پژوهش بر اساس هدف تحقیق روش کاربردی انتخاب و در پروسه تحقیق استفاده شده است. برای بدست آوردن نتایج مطلوب و بیان پاسخ مناسب از روش گرداوری کتابخانه اعم از کتاب، رساله، مقالات استفاده شده است و سعی شده با بازدید از مدارس موجود به صورت میدانی استفاده شود. در نهایت با استفاده از روشهایی چون توسعه کلاسهای سمعی و بصری، کم کردن ازدحام در فضاها، ایجاد فضای باز، جهت مناسب پنجره ها و باز شوهای کلاس درس و رنگ در ابعاد مختلف یک فضا فضای دلپذیر ایجاد کرد.

.1 مقدمه:

دانش و فن، باید درحد پیش زمینه ای برای یافتن شخصیت، اهداف و حرفه آینده دانش آموز، آموزش داده شود. وظیفه دیگر؛ علایق و توانایی های نوجوان را شناسایی و در تقویت آنها کوشا باشد؛ اهمیت موضوع در این است که تحول و پیشرفت آینده وابسته به علم و دانش نوجوانان است. در کل همیشه بزرگسالان مدرسه را بر اساس پیشرفتها، شناخت و شکل آینده مورد بررسی قرار می دهند ولی دانش آموزان مدرسه را موسسه هایی برای اجتماعی شدن و شناخت "خود واقعی" می دانند.

قابل ذکر است گروه گرایی در دانش آموزان می تواند سودمند و بسیار پر ارزش شود اگر در جهت تقویت هویت و نقش اجتماعی او باشد و به او کمک کنند تا "خود واقعی" و همچنین استقلال خود را پیدا کند . >1@ رفتارهای اجتماعی در خلا رخ نمی دهد ؛رفتار تحت تاثیر عوامل محیطی چون، داده های فیزیکی - مانند حرارت، نور - داده های نمادی - مانند ارزشهای فرهنگی که کمک به اجتماعی شدن دارد - ، داده های معماری - میزان تحرک، کارگروهی و ابزارها - و جو محیط - تحریک احساسهای ویژه موجب دگرگونی - قرار دارد. رفتار و عملکرد افراد در محیط یا سازمان اجتماعی از شرایط و عوامل فیزیکی معماری محیط تاثیر می گیرد. انسان در محیط های خاص الگوهای رفتارهایی نظیر دفاع از محدوده، فضای شخصی و فاصله بین افراد، برای سازمان دهی به فضا استفاده می شود.

روش مواجهه با مسئله و پژوهش در ارتباط تنگاتنگ و دوسویه با ساختار و ماهیت تحقیق است. از همین رو برای ایجاد شالوده منسجم در این پژوهش بر اساس هدف تحقیق روش کاربردی انتخاب و در پروسه تحقیق استفاده شده است. برای بدست آوردن نتایج مطلوب و بیان پاسخ مناسب به سوالهای فوق از روش گرداوری کتابخانه اعم از کتاب، رساله، مقالات و سایتهای اینترنتی استفاده شده است. در نهایت سعی شده است با بازدید از مدارس موجود به صورت میدانی استفاده کرد.

از نظر لویی کان مدرسه یکی از سه عامل ثابت در آداب و رسوم مربوط به تاریخ معماری است. او اصطلاح مدرسه را چنین تعریف می کند؛ تمام مکان هایی که انسان برای تامین خواسته خود در فراگیری از آن ها استفاده می کند مدرسه نام دارد.>3@ در طراحی مدرسه نگاه به سمت انسانی با گروه سنی 7 تا 18 سال است، با مهمترین خصوصیت یعنی در حال »رشد بودن« است، بسیاری از ویژگی های رفتاری انسان تحت تاثیر تجربیات کودکی است، محیط انسان ساخت در یادگیری و رفتار او نقش مهمی دارد، نکته دیگر این است که حضور دانشآموزان در محیطهای اجتماعی به آنها رفتار اجتماعی میآموزد. بنابراین محیط باید برای رشد و نمو کودک و نوجوانان طراحی شود و به این منظور باید آگاهی از شرایط روانی و روحی فرد باشد. در روانشناسی رشد از تغییر و تحول به نسبت نظامدار زیست شناختی، عاطفی و اجتماعی فرد از لحظه وجود تا زمان مرگ سخن می گوید. که در این مطالب تا حدودی در طراحی معماری مدارس می توان استفاده کرد.

.2 معمار و فضای آموزش

هانس شارون در طراحی مدارس خود متاثر از اندیشه های »هایدگر« درباره مفهوم سکونت در مکان است. تاکید او بر موضوعاتی است مانند شیوه آموزشی که در آن فرآیند آموزشی باید افراد را به تدریج به وحدت و یگانگی سوق دهد. شارون برای سنین مختلف، گروه های مختلفی ارائه داد، مثلاً: -1گروه بازی، برای کودکان 6 تا 9 سال، فهم با یکدیگر بودن از طریق بازی، -2گروه کار، بچه های 9 تا 12 سال، رابطه فرد با گروه؛ در کل شارون مدارس را مانند شهرهای کوچک می دانست و می خواست هویتی مناسب به هر بخش بدهد. هرمان هرتزبرگر، مسئله مدرسه را به عنوان فضایی برای زندگی بچه ها از فرهنگ های مختلف می داند و در طراحی مدارس در جستجوی ارتقاء ارتباطات اجتماعی میان کاربران بنا بوده است. آلدوروسی، باتوجه به علاقه او به معماری شهری، او مدرسه را به مثابه یک شهر کوچک می دانست.>3@

یکی از راه هایی که اصول روانشناسی محیط گرا برای سامان دهی محیط فیزیکی کلاس استفاده می کنند مفهوم طراحی است. با توجه به مفهوم استطاعت گیبسون این نظریه توسعه یافت تا علاوه بر محدودیت های فیزیکی، محدودیت های معنایی، فرهنگی و منطقی اشیاء را شناسایی کند. ویلر، کشمکش های بین شاگردان به علت استفاده نامناسب از فضا و آرایش کلاس بر رفتار آن هاست؛ از نظر روبرت گانیه فرایند یادگیری تغییرات سریع و پایدار را در رفتار انسان بوجود می آورد وانسان با دریافت، کسب هر مطلب، با شناخت و یادگیری اطلاعات جدید احساس تازه ای پیدا می کند و اطلاعات تازه کسب شده با ورود به مغز و تلاقی با سایر داده ها که قبلا" درمغز نگهداری می شد کم و بیش تمام داشته های فرد را تغییر می دهد، بدین سان شخص با در نظر گرفتن شناخت تازه به فکر و بحث می پردازد .

پروفسور لاوسون از میان تمامی پروژه های معماری کمی بایست طراحی شوند، هیچیک به اندازه طراحی مدرسه نمی تواند جذاب و دل انگیز باشد چرا که به بسیاری از فعالیت های مهم انسانی و آموزش و رشد کودکانمان می انجامد .>3@ از دیدگاه برونر ساختار گرایی به یادگیری به صورت یک فرآیند پویا نگاه می کند و همچنین معتقد است فرد و محیط را نمی توان جدا از هم مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و همچنین دانش در بیرون و محیط کلاس دیده میشود >5@؛ بارکر بین ابعاد فیزیکی و رفتاری - قرارگاه های فیزیکی- رفتاری - رابطه خاصی وجود دارد. هر فرد با قرار گرفتن در قرارگاه های فیزیکی-رفتاری نقش اجتماعی معینی را عهده دار میشود .>5@

دیوئی از پیشگامان عمل گرائی به شمار می آید و از نظر او یادگیری در مدرسه، زندگی است، فضایی برای آمادگی برای زندگی نیست .>3@ از دیدگاه روبرت زمر به طور کلی محدودیت هایی که از طریق قوانین و شرایط معماری فضاها بر کودک تحمیل میشود و همچنین شرایط فیزیکی معماری محیط های آموزشی سنتی، وی را تضعیف می کند و مانع از رشد وی می گردد. لوئیس افزایش فاصله بین فردی بیانگر فاصله روانی زیاد است اما در نظام های تربیتی جدید که بر مشارکت، خلاقیت و احساس مسئولیت از سوی دانش آموزان تاکید دارد، مطلوب ارزیابی نمیشود. مدل محیط فیزیکی کلاس به یادگیری کودکان شکل بخشده و آن را تقویت می کند.>6@ رابرت گیفورد به مسائلی نظیر جایگاه در کلاس درس، میزان سر و صدا، نور و رنگ، کیفیات آب و هوایی داخل کلاس مانند سرما، گرما و میزان رطوبت، یادگیری و طراحی محیطی پرداخته و در واقع تاکید به آموزش موثرتر و لذت بخش تر کرده است .>3@

سیستم تعلیم و تربیت سنتی به شکل امتحانات در مدارس را باید امری اجتناب ناپذیر دانست ولی می توان تغییراتی را ایجاد کرد که مهارت ها، عملکرد های فنی و فرهنگ مطالعه و پژوهش را در کنار دروس اصلی تقویت کرد، کمک به یادگیری دروس و فن آوری های جدید را در فضاهای گرم و شاداب مدرسه ایجاد کرد تا با تقویت انگیزه و شور و نشاط دانش آموزان به تلاش و فعالیت در همه زمینه ها ترغیب و دیگر با شنیدن صدای زنگ بطور ناخود آگاه قصد فرار از مدرسه را نداشته باشند؛ با ایجاد سیستم "مدرسه محوری" می توان به فرایند رشد، اجتماعی شدن و تکریم شخصیت دانش آموز تاثیر گذار باشد.

در ضمن بهتر است محیطی فراهم شود که حالت حفظ کردن و جزوه نویسی مطلق در کلاسها حاکم نباشد و بچه ها محیط مدرسه را محیطی ناآشنا و حصاری بسته ندانند و همچنین کودکانی که ضعیف تر هستند؛ حالت دلسردی و بی تفاوتی نسبت به مدرسه را پیدا نکنند. با توجه به کوچک شدن ابعاد ساختمانهای مسکونی و به همین نسبت ارتباط کودک با محیط اطراف کم شده است، فضای مدرسه باید در جهت گسترش دیدگاهها و محیط اطراف از نظر تنوع و وسعت باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید