بخشی از مقاله
چکیده
در هر سال به علت فشار های اجتماعی و اقتصادی والدین شمار زیادی از کودکان را در جامعه رها میکنند و رایج ترین شکل مراقبت از کودکان طردشده در سراسر جهان مراقبت در پرورشگاه است. مرگ والدین، مشکلات جسمانی و روانی، طلاق والدین، مشکلات خانوادگی و مالی برخی از مهم ترین دلایل سپردن کودکان به پرورشگاه است. مطالعات نشان می دهد کودکانی که بخش اول زندگی شان را در پرورشگاه یا خانواده های نامناسب می گذرانند، عمدتا از محیط های حمایت کننده محروم هستند و بیشتر در معرض خطر مشکلات رفتاری شامل: بیش فعالی، پرخاشگری، رفتارهای ضد اجتماعی و مشکلات هیجانی مانند افسردگی و عدم تنظیم هیجانی و مشکلات جسمانی دارند.
از سوی دیگر کودکان پرورشگاهی به طور قابل ملاحظه ای در زمینه های رشدی به ویژه در آزمون های رفتاری و هوش و قابلیت گفتاری در مقایسه با کودکان عادی پایین تر عمل می کنند . علاوه بر تاثیری که عدم حضور والدین و زندگی پرورشگاهی بر شگل گیری شخصیت و رشد کودکان دارد، تصویر ذهنی آن ها را نسبت به خانواده و روابط اعضای آن تغییر می دهد و میتواند بر سبک زنگی آتی روابط آن ها با دیگران موثر باشد. رویکرد انتخابی برای طراحی پرورشگاه ، ایجادخلاقیت در کودکان است . میتوان گفت که ایجاد چنین خانه و مرکز نگهداری امری حیاتی است
. خانه سرپناهی به کودکان بی سرپرست می آموزد به جامعه با سربلندی و بدون احساس حقارت و خواری و با توجه به ارزش های انسانی خود وارد شوند و به جای پنهان کردن واقعیت و فوران این خودسرکوبی به صورت عقده ای مختلف روانی خود واقعیتشان را بروز دهند و بدانند که آنها نیز مانند دیگران هستند با این تفاوت که در سنین کودکی دچار فقدان موهبت پدر و مادر شده اند و این امر را درونی کنندکه شکست ها ، پله های موفقیت هستند و این واقعیت سخت موجود ، بخش کوچکی از هستی آنهاست و به جای زندگی کردن در موضع مظلومانه مسئول هستند که احساس ترحم اجتماعی را که ناشی از نمود مظلومانه آنهاست برطرف سازند . محیط مصنوع میتواند قابلیت ارتقاء بخشی به خلاقیت در کودکان را داراباشد .
- مقدمه
فقدان والدین یا پدیده بد سرپرستی منشأ اصل مشکلات کودکان پرورشگاهی است که زمینه ساز بروز ناهنجاری های بسیاری در روند زندگی آنها می گردد. کودکان در هر جامعه ای برای رسیدن به رشد و بالندگی در جنبه های گوناگون همچون اجتماعی فرهنگی، شخصیتی و ... نیازمند کانون خانواده می باشند. هر گونه آسیب به انسجام خانواده تأثیر مستقیم بر آینده کودکان خواهد داشت. در یک تقسیم بندی کلی مشکلات کودکان پرورشگاهی را به دو دسته اصلی،مشکل اجتماعی و مشکل هویتی و شخصیتی تقسیم می نمایند. مشکل اجتماعی که علت آن دور بودن از مردم و جامعه زیستن در فضایی قلعه مانند است. مشکل هویتی و شخصیتی که علت آن دور بودن از نظام عادی زندگی و اتخاذ بعضی از نظام های غلط در شبانه روزی هاست
اغلب اوقات مردم کلمه خلاق را به اشتباه به عنوان مترادف کلمه پر استعداد بکار می برند. منظور انها این است که کودک دارای استعداد غیر معمول در بعضی زمینه ها می باشد و یا کودک از هوش بالائی برخوردار است. کودکی که در سن پائین در نواختن یک وسیله موسیقی مهارت کافی دارد و به همین ترتیب کودکی که در یک آزمایش ضریب هوشی نمره فوق العاده بالائی بدست می آورد در حقیقت پر استعداد است.
هر چیزی که کودک انجام میدهد و یا می گوید می تواند خلاق به حساب آید در صورتی که دو ضابطه را تامین نماید. اول آنکه بایداساساً با کارهائی که کودکقبلاً انجام داده و تمام چیزهائی که قبلاً دیده و یا شنیده است متفاوت باشد. دوم آنکه فقط نباید متفاوت باشد بلکه باید صحیح بوده، در جهت رسیدن به یک هدف مفید باشد و بطریقی برای کودک جذاب یا معنی دار باشد. اغلب روانشناسان که در زمینه خلاقیت مطالعه می کنند این دو ضابطه را تازگی و مناسبتعنوان می کنند.
پرورشگاه در واقع محلی است برای نگهداری و مراقبت های شبانه روزی از کودکان بی سرپرست و یا بد سرپرست که وظیفه تامین شرایط آسایش این کودکان و فراهم سازی شرایط و زمینه های رشد در انها را بر عهده دارد.اداره این گونه مراکز گاه توسط بخش دولتی و در بیشتر موارد به دست افراد خیر خواه جامعه - مراکز مردم نهاد - صورت می گیرد . بهر روی سازمان بهزیستی کشور مسئولیت سازماندهی این مراکز را بر عهده دارد. پرورشگاه ها واجد خصوصیات زیادی در زمینه معماری و چیدمان فضایی هستند که در ادامه به تفصیل بیان خواهد گردید.
- عوامل و تبعات بی سرپرستی عوامل متعددی باعث می گردد که کودکان از طریق خانواده یا سایر مراجع ذیصلاح به مراکز پرورشگاهی سپرده شوند که غالباً در دو دسته زیر قرار می گیرند:
- عوامل طبیعی:
بلایای طبیعی، سوانح و حوادثی از قبیل سیل، زلزله، قحطی، خشکسالی، گرسنگی، بیماری های همه گیر، مرگ و مسیرهای طبیعی والدین از جمله عواملی هستند که باعث بی سرپرستی کودکان زیادی در سراسر جهان می گردد. پیشگیری و کنترل این نوع عوامل بی سرپرستی از قدرت و توانایی بشر خارج است.
- عوامل غیر طبیعی:
این دسته از عوامل،بیشتر در غالب عوامل فردی خانوادگی و اجتماعی و به لحاظ عدم کارکرد انجام درست وظایف خانواده و اجتماع در قبال خود و یکدیگر رخ می نماید. اکثر پذیرش های کودکان در واحدهای بهزیستی، به همین دلیل می باشد. تحقیقات مؤسسه مرکزی مشاهده های مربوط به کودکان بداخلاق و بی نظم در دنیای غرب آن هم درباره 2855 کودک نشان داده است که 509 نفر پدر نداشته اند ، 612 نفر مادر نداشته اند ، 409 نفر از پدر و مادر محروم بودند ، 538 نفر نسل نامشروع بودند ، 290 نفر از حق حضانت محروم بودند ، 697 نفر پدری میگسار داشتند و 264 نفر مادر میگسار و الکلی داشتند . - ایپکچی . 1384 ، . - 309 به هر حال با ذکر نمونه هایی از آمار و ارقام مربوط به کودکان بی سرپرست روشن می شود که واقعیت بی سرپرستی نهصرفاً متعلق به یک ناحیه خاص بلکه دارای سیطره های جهانی است ، و لزوم بررسی های عمیقی را آن هم در کلیه ابعاد با توجه به وسعت قلمرو دامنه آسیب و شدت مسأله نشان می دهد .
- خلاقیت
خصوصیتی که اغلب به عنوان نشانه خلاقیت اشتباه گرفته می شود نامتعارف بودن است. افرادی که دارای رفتاری عجیب هستند، با جامعه هماهنگ نمی شوند،دائماً رفتار ناجور دارند،حتی افرادی که از نظر عقلی به طریقی نامتعادل هستند ممکن است خلاق نامیده شوند- به ویژه توسط اشخاصی که مایل هستند مهربان به نظر برسند. پس خلاقیت همان هوش و یا پر استعدادی نیست و مانند نامتعارف بودن نمی باشد. بعلاوه خلاقیتصرفاً تقلید یا از حفظ کردن مطالب نیست،صرفاً تصادف نیست، مانند زمانی که کودک دچار اشتباه می شود بدون تشخیص این مطلب که در این اشتباه مفهوم یا ارزشی وجود دارد و همچنین خلاقیت اندیشه های عجیب و غریب، نامنظم یا کنترل نشده نمی باشد
- اجزاء متشکله خلاقیت
خلاقیت کودک در هر زمینه ای به سه چیز بستگی دارد: -1 مهارت در همان زمینه - 2 مهارت های کار و تفکر خلاق -3 انگیزه ذاتی، که برخی از این عناصر فطری بوده و بعضی به یادگیری و تجربه بستگی دارد و برخی نیز به محیط اجتماعی مربوط می شود. برای خلاقیت پنج فرآیند تشخیص داده اند که مرحله اول آن ارائه مسئله است و زمانی که وظیفه تعیین می گردد و تصمیم به کاری گرفته شود. مرحله دوم از فرآیند خلاق آماده کردن است. این زمانی است که تمام اطلاعات و منابعی که برای حل مسأله و یا انجام وظیفه ضروری است جمع می شود . مرحله سوم فرآیند خلاق همان مرحله ای است که اغلب مردم به عنوان خلاقیت می شنایند- ایجاد ایده ها یا امکانات. در این مرحله بهترین روش بکار و یا جدیدترین روش انتخاب می شود.
- قلمرو مهارت ها
قلمرو مهارت ها به منزله مواد اولیه استعداد، آموزش، و تجربه در یک حوزه خاص می باشد. قلمرو مهارت ها تا حدودی ذاتی است. کودکانمطمئناً با درجات متفاوتی از استعداد به دنیا می آیند. اما آموزش و تجربه می تواند حتی در سطوحنسبتاً کمی از استعداد راه بلندی را به سوی پیشرفت طی کند. همچنین در مواردی که سطح استعداد بالا می باشد نیاز به پیشرفت و رشد وجود داردکاملاً. واضع است که انسان قبل از آنکه بتواند در یک زمینه خلاق گردد باید دارای مهارت باشد که اکثر ما آن را نادیده می گیریم. اما چه کسی شنیده است که دانشمندی بدون فرا گرفتن فیزیک اتمی بتواند در این زمینه کار اخلاقی انجام دهد؟ و هیچ کودکی قادر به انجام کاری خلاق در زمینه نقاشی نخواهد بود مگر آنکه بدست گرفتن قلم مو،ترکیب رنگ ها و کشیدن خطوطی را که قصد دارد بر روی کاغذ بیاورد بیاموزد. جالب اینجاست که توانائی در یک زمینهالزاماً به توانائی در سایر زمینه ها مربوط نمیگردد