بخشی از مقاله

چکیده:

در این مقاله با مطالعه مقاله های مختلف در خصوص روش های مختلف پشتیبان تصمیم به مرور روشی برای طرحریزی و ارزیابی درباره صلاحیتها و تخصص تامینکنندگان پرداخته می شود. در این مقاله مفهوم صلاحیت سازمانی، به صورت عملی بررسی شده و برای شرکتها نوعی ابزار مدیریت سفارشیسازی شده را به منظور طرحریزی برای صلاحیتهای اساسی تامین-کنندگان و عرضهکنندگان فراهم می کند تا از این طریق تامینکنندگان راهبردی از تامینکنندگان غیرراهبردی قابل تمایز باشند و ورودیهای لازم برای توسعه تامینکنندگان قابل ارائه باشد.

در این مقاله ارزیابی صلاحیتها که از طریق یک سیستم مدیریت دانش فازی با نام "وینسی"1 انجام میگیرد، از طریق تجمیع شاخصهای مرتبط با کنترل منابع حیاتی، میزان عملیاتیشدن فرایندهای حیاتی، مکانیابی رقابتی و موقعیت مالی تامینکننده به انجام میرسد. توصیف صلاحیتها و عملیاتیشدن آنها بر مبنای روش استخراج از پایین به بالای مدیران دانش ذهنی مدیران محقق میشود. این دانش که در واقعیت مدیران برای کارها از آن استفاده میکنند، برای ارزیابی قابلیت عرضهکنندگان به کار میرود. سپس این نوع دانش انتزاعی اعتبارسنجی میشود و از طریق روش بالابهپایین در ادبیات راهبردی به صورت رسمی درمیآید.

این روش به کاربران خود نوعی نقشه عملی قابلسفارشیسازی ارائه مینماید و ابزار تصمیمیار مرتبط با آن نیز نیازهای راهبردی ویژه از این شرکت را در حوزه مدیریت مجموعه تامینکنندگان موجود، در محاسبات خود لحاظ میکند و در نهایت خروجیهای این آن را می-توان برای انجام تحلیلهای معیارمند و استاندارد، تعریف معیارهای ورودی و حدود آستانه برای تامینکنندگان، شناسایی اهداف توسعه و سطوح خدماتی که باید در تعریف قراردادهای تامین مورد ملاحظه قرار گیرد، و حمایت از همراستا بودن و تطابق با مدیریت تامینکنندگان با راهبرد تجاری، مورد استفاده قرار داد.

.1 مقدمه

تصمیم گیری درباره مسائل پیچیده، در شرایط پیچیده و با چندین هدف و معیار متفاوت، یکی از مهمترین فعالیتهای روزمره انسانهاست .تاکنون روشهای بسیاری برای حل اینگونه مسائل پیشنهاد شده اند که از جمله آنها تئوری مطلوبیت چندشاخصه - کینی و رایفا، 1976 ؛ فرکوهر، - 1984 روشهای تئوری بایسین - شفر، - 1976 روشهای تحلیل سلسله مراتبی - ساعتی، 1986؛ هرکر و ورگز، - 1987 و روشهای برنامه ریزی آرمانی - استیور، - 1986 است. بیشتر مسائل نیازمند تصمیم گیری در شرایط واقعی، در محیطی نامطمئن اتفاق می افتند و بنابراین، بسیاری از ضرایب، اهداف و محدودیتها را نمی توان به صورت دقیق، قطعی و بدون ابهام برآورد کرد.

در عمل، نبود دسترسی به نمونه های کافی یا در دست نداشتن یک مدل آماری زیربنایی، موجب برآوردهای آماری ناکارآمد خواهد شد. در این میان سیستمهای دانشبنیان در روند توسعه سیستمهای تصمیمیار و ابزارهای مدیریت دانش در زمینههای متعددی توانستهاند توجهات قابلملاحظهای را به سمت خود جلب کنند. سیستم دانش-بینان به عنوان یک سیستم کامپیوتری تعریف میشوند و توانایی حل مسائل بشری را از طریق ترکیبی از یک حوزه پایگاه دانش و یک موتور ادراک، به نوعی تقلید می کنند که بتوانند قادر به انجام استدلالهای منطقی، ارائه راهحلهای ابتکاری مبتنی بر دادهها و همچنین برگرفته از متن باشند.

- چاو و آلبرمانی، - 2002 در این مقاله، نوعی سیستم دانش بنیان2 را به منظور ارزیابی و مدیریت صلاحیتهای سازمانی تامینکنندگان برای تولیدکنندگان سیستمهای یکپارچه بزرگ، مثل شرکتهایی که در زمینه صنعت هوافضا یا راهآهن فعالیت میکنند ارائه می-دهد. به طور خاص، روشی را برای ارزیابی صلاحیتها مبتنی بر استخراج دانش انتزاعی که مدیران در ارزیابیهای خود از تامینکنندگان از آن استفاده میکنند، پیشنهاد می دهد.

اگرچه نظریههای متعددی بر مبنای صلاحیتهای اصلی یا قابلیتهای راهبردی موجب شده تا این مفهوم موثر واقع شود - پریم و باتلر، 2001؛ وارنرفلت، - 2006، و توجه کمتری به عملیاتی کردن مفاهیم کلیدی همچون منابع حیاتی، صلاحیتهای سازمانی - پراهالاد و هامل، - 1990 یا قابلیتهای دینامیکی - تیس و همکاران، - 1997 شده است. تاکید روی ابعاد تئوریک موجب شده تا مفهوم قابلیت تا حدی مبهم شود و روشهای مفید و موثری برای دستاندرکاران اجرایی باقی نگذارد تا قابلیت-هایی که ویژه و برجسته هستند را برای کارهای خود شناسایی و سنجش کنند.

در این مقاله، بحث ما این است که یک شیوه محتمل برای عملیاتیسازی صلاحیتهای سازمانی و همزمان برجسته سازی این ساختارها برای شرکتها، روشی دانشبنیان است که از آن طریق مدلهای صلاحیتی به صورت پایین به بالا ایجاد میشوند، یعنی از از دانش انتزاعی و تئوریهای کاربردی - آرگیریس و سچون، - 1978 که مدیران و دستاندرکاران اجرایی آنها را ایجاد کرده، فراگرفته و از طریق تجربیات روزانه انتخاب شدهاند، شروع میشود. در این مقاله بحث غربالگری تامینکنندگان مطرح می شود و تمرکز روی صلاحیتسنجی تامینکنندگان است به دلایلی مانند:

- 1 انتخاب تامینکنندگی کاری است که باید بر اساس راهبرد شرکت خریدار انجام گیرد، همانطور که رویههای صلاحیتسنجی و ابزارهای این کار بازتاب دهنده نیازهای راهبردی و عملیاتی صنعتی و نیازهای ویژه مربوط به شرکتها هستند که به سختی قابل استانداردسازی است و با روشهای ارزیابی صلاحیتهای با هدف عام که در ادبیات راهبردی غالب است به سختی قابلانجام است.

- 2 استفاده از ترکیبی از تامینکنندگان موجود که با مجموعه به لحاظ تجربی کنترلشدهتری فعال هستند به نحوی که برخی متغیرهای کلیدی - مثلا راهبرد شرکت خریدار، صنعت ویژه - را سادهترکنترل میکنند و همچنین دسترسی به اطلاعات مازاد و دادههای مرتبط با شرکتهایی که باید ارزیابی شوند را امکانپذیر میسازند. در این مقاله قصد بر ارائه نوآوریهای متعدد است .

اولاً، بر خلاف اغلب کارهایی که در خصوص انتخاب تامینکننده وجود دارد و بیش از حد روی ابعاد روششناسی متمرکز شدهاند، این روش به حمایت از کارهای راهبردی همچون شناسایی تامین-کنندگان راهبردی اقدام میکند، طبقهبندی را در دستههای راهبردی متفاوت و توسعه تامینکنندگان صورت میدهد. ثانیاً، این مقاله یک روش ارزیابی مبتنی بر ترکیبی از دانش انتزاعی و اصولی را ارائه مینماید. ثالثاً، این کار تحقیقاتی متمرکز بر این مسئله است که چطور قابلیتها میتواند به شیوهای قابلاطمینان و با بهرهوری هزینهای توصیف و ارزیابی شود، و نوعی روش ارزیابی دانشبنیان را پیشنهاد کند که نیازهای راهبردی و عملیاتی را در شرکت خریدار لحاظ نماید.

.2 روش و شیوه تحقیق

کار ارزیابی صلاحیتها که از طریق یک سیستم مدیریت دانش فازی با نام "وینسی"3 انجام میگیرد، از طریق تجمیع شاخصهای مرتبط با کنترل منابع حیاتی، میزان عملیاتیشدن فرایندهای حیاتی، مکانیابی رقابتی و موقعیت مالی تامین-کننده به انجام میرسد. توصیف صلاحیتها و عملیاتیشدن آنها بر مبنای روش استخراج از پایین به بالای مدیران دانش ذهنی مدیران محقق میشود. این دانش که در واقعیت مدیران برای کارها از آن استفاده میکنند، برای ارزیابی قابلیت عرضهکنندگان به کار میرود. سپس این نوع دانش انتزاعی اعتبارسنجی میشود و از طریق روش بالابهپایین در ادبیات راهبردی به صورت رسمی درمیآید.

.3 پیشینه تحقیق

در بسیاری از موارد ارزیابی و اتخاذ تصمیم ممکن است منجربه چالش کشیده شدن افراد یا شرکت ها شود و هیچ تضمین یا تجربه ای برای از عهده برآمدن آن وجود نداشته باشد. لذا در این قسمت به بررسی نتایج و اهداف چند سیستم پشتیبان تصمیم که مشابه با این مقاله صورت گرفته اند می پردازیم. اولین پژوهش در این خصوص با هدفی برای ایجاد یک سیستم پشتیبان تصمیم گیری به منظور تسهیل و افزایش ارزیابی اثرات کسب و کار سرمایه گذاری های مختلف مربوط به سیستم ماشین به ماشین طرح ریزی شده است .

این سیستم پشتیبان تصمیم گیری از تجزیه و تحلیل هزینه سود تشکیل شده و از جمله روش های تصمیم چند سرمایه گذاری است. در طول این مطالعه مشخص شد که معیارهای مالی مختلف ممکن است هنگام تصمیم گیری در انجام یک سرمایه گذاری نتایج متناقضی ارائه دهند. علاوه بر این، یک یافته قابل توجه بود که چقدر بعضی متغیرها ممکن است در یک سرمایه گذاری نسبت به سرمایه گذاری های دیگر اهمیت داشته باشند.

این مطالعه همچنین درکی از چگونگی زمان بازپرداخت طولانی و مخاطرات سرمایه گذاری که ممکن است در برنامه های کاربردی متفاوت سیستم ماشین به ماشین وجود داشته باشد را نیز بدست آورد. - تومو هیکیلا واپیکه، 2015، ص. . - 201 پژوهش دیگر با هدف ارائه یک سیستم پشتیبانی تصمیم کلی است که بر روی بهینه سازی چند هدفه برای طراحی شبکه زنجیره تامین سبز است.

به هدف حمایت از تصمیم گیرندگان، برای طراحی شبکه زنجیره تامین خودشان از سه هدف اصلی استفاده می کند: کمترین هزینه، کمترین اثرات زیست محیطی و بوسیله یکسان کردن ورودی تصمیم گیرندگان، کوتاه ترین زمان مدیریت شده. این روش می خواهد، بهترین پارامترها برای شرکای زنجیره تامین، مکان کارخانه های تولید، تخصیص سفارش ها و حالت های حمل و نقل مناسب را برای شرکت ها پیشنهاد دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید