بخشی از مقاله

*** این فایل شامل تعدادی فرمول می باشد و در سایت قابل نمایش نیست ***

فصلنامه پژوهشهای اقتصادی ایران

چکیده

از زمان انتشار اثر فیلیپس در سال ۸۵۹۱، تحولات بسیاری در ادبیات منحنی فیلیپس اتفاق افتادهاسـت. در ایـن پژوهش با استفاده از دادههای دوره زمانی ۳۴۳۱-۶۸۳۱ و با نگاهی تازه به دنبال تبیین تکانه های تورم و ارتبـاط آن با بیکاری هستیم. در این چارچوب، اثر تحولات بازارهای کار، کالا و خدمات، و پـول بـر نوسـان هـای تـورم را بررسی میکنیم. بدین منظور، متغیرهای غیرقابل مشاهده تولید بـالقوه، تـورم انتظـاری و بیکـاری انتظـاری را بـا استفاده از فیلتر هودریک- پرسکات محاسبه کرده و براساس آنهـا متغیرهـای مـورد نیـاز را بـازتعریف مـیکنـیم.

روش شناسی پژوهش مبتنی بر رهیافت فﹸمبای بـرای انتخـاب الگـوی مناسـب سـری زمـانی، بـه بـرآورد الگـوی خودتوضیح برداری منجر شد. نتایج بیانگر نبود هر گونه رابطه معنادار بین نوسانهای بیکاری و نوسان هـای تـورم است. با توجه به تجربههای جهانی، بهنظر میرسد روابط منحنی فیلیپس در شرایط نزدیک به اشتغال کامل برقرار میشود؛ شاید بیش از سه دهه رکود تورمی در اقتصاد ایران دلیل محکمی بر نبود چنین ارتباطی باشد.

مقدمه

خنثیبودن پول١ نقطه شروع مباحث مربوط به ارتباط تورم و متغیرهای واقعی اقتصـاد ﺍﺳـﺖ. بـا وجـود پشتوانه منطقی و محکم این فرضیه، برخی مشاهدات تجربی بر رابطه مثبت تورم و تولید اذعـان دارنـد.
مأموریت مهم اقتصاد کلان، درک این ارتباطهاست؛ از جمله پاسخ به این پرسشها که موانع خنثیبودن پول چیست؟ و ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ و راهبردهای سیاستی چگونه بر این ارتباطها اثر میگذارند؟٢

"منحنی فیلیپس" -که بخش مهمی از پژوهشها، بحث ها و مجادلات اقتصادی در نـیم قـرن گذشـته معطوف به آن بوده است٣ -رهیافتی برای درک امکان خنثی نبـودن پـول ارائـه مـیدهـد. دلایـل توجـه گسترده اقتصاددانان و سیاستگذاران به این منحنی هر چه باشد٤ ، نمـی تـوان از پیامـدهای طـرح آن در آموزههای اقتصاد کلان چشمپوشی کرد. به طوری که بیشتر مباحثات درباره سیاسـت هـای اقتصـادی از درک و برداشتهای متفاوت از این منحنی ناشی می شود؛ حتی دیـدگاه هـایی کـه اقتصـاددانان دربـاره اثرهای سیاستهای کلان (بهویژه سیاستهای پولی) بیان می کنند، بـه درک و تصـور آنـان از ماهیـت، شکل، و ثبات منحنی فیلیپس بازمیگردد.

منحنی فیلیپس بیانکننده رابطه آماری اس ت که از تعامل و تقابل پیچیده انتخـاب هـای سیاسـتی و عمل افراد حاصل میشود. در واقع، سیاستگذاری نقش اصلی را در تعیین ماهیت آماری منحنی فیلیپس ایفا میکند. درک چنین ارتباطی - مابین سیاستگذاری و منحنی فیلیپس- مـی توانـد عامـل مهمـی در اتخاذ سیاستهای صحیح اقتصادی باشد.

۱. مبانی نظری و ادبیات موضوع

۱-۱. مروری بر تحولات ادبیات منحنی فیلیپس

در متون اقتصادی از دیرباز دو عقیده در کنار هم مطرح بوده است، یکی ایده خنثی بودن پول و دیگـری این اعتقاد که رشد پول و تورم همراه با افزایش تولید و کاهش بیکاری است. چنانکه هر دو عقیده در اثر دیوید هیوم در سال ۲۵۷۱ بیان شده است.٥ مفهوم رابطه جایگزینی که در منحنـی فیلیـپس اسـت در نوشتههای اقتصاددانان کلاسیک قرنهای هجدهم و نوزدهم به چشم می خورد و توماس هـامفری آن را به تصویر میکشد. این مسأله تا آن حد بوده است که حتی ایروینگ فیشـر کـه نظریـه مقـ داری پـول او ﻣﺘﻀﻤﻦ خنثیبودن پول است نیز امکان اثرگذاری واقعی پول و تورم در ادوار تجاری را تأیید میکند.١

در متون متأخر اقتصادی، هر دو دیدگاه با ایجاد تمـایز بـین دوره هـای کوتـاه و بلندمـدت پذیرفتـه شدهاند. خنثیبودن پول، موضوعی بلندمدت است که براساس آن مقدار پول افزایش یافته، به گـردش در میآید و در نهایت با توزیع آن در اقتصاد، قیمت ها به صورت متناسـبی تغییـر مـیکنـد. بـرخلاف ایـن نظریه، اقتصاددانان کلاسیک مشاهده کردند که افزایش پول و قیمتها به افزایش فعالیتهای بازرگانی و صنعتی منجر میشود. آنان این تفاوت را با مفهوم »اصطکاک٢« در بازار توجیه کرده اند؛ بـه ایـن مفهـوم که فعالان اقتصادی در کوتاه مدت قادر به تشخیص صحیح و کامل سطح عمومی قیمـت هـا و چگـونگی تغییر آن نیستند و از این رو، در کوتاه مدت پول خنثی نیسـت. بـا وجـود ایـن، چنـین وضـعیتی پایـدار نیست. چگونگی تمایز بین دورههای کوتاه و بلندمدت به اندازه ای مبهم است که جان مینـارد کینـز بـه کنایه میگوید: "در بلندمدت همه ما مردهایم".٣

پژوهش فیلیپس٤، جزﺀ نخستین کارهایی است که به بررسی این رابطه ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪﺍﺳﺖ. او با اسـتفاده از دادههای دوره طولانیمدت ۱۶۸۱-۷۵۹۱ درباره بیکاری و نرخ دستمزدها، منحنی ای را اسـتخراج کـرد که برای همیشه به اسم او نامگذاری شد. منحنی فیلیپس در آغاز زاییده کشف رابطهای آماری بود که از مبانی نظری واضح و آشکاری استنتاج نشده بود.٥ بر اساس نتایج فیلیـپس، نـرخ پـایین بیکـاری بیـانگر تقاضای اضافی برای نیروی کار است که بر اثر آن، دستمزدها افزایش مییابـد. در مقابـل، تقاضـای کـم برای نیروی کار نیز به نرخ بیکاری بیشـتر و در نتیجـه، کـاهش سـطح دسـتمزدها منجـر خواهـد شـد.

پژوهشهای بعدی با فرض حرکت هماهنگ سطح قیمت ها و نرخ دستمزدها، نرخ تورم را جایگزین نـرخ افزایش دستمزدها کردند. سیاستگذاران با فرض باثبات بودن رابطه منحنـی فیلیـپس - نـرخ مبادلـه دو پدیده ناخوشایند تورم و بیکاری- و با یک تحلیل هزینه- فایده به دنبال آن بودند تا به بهتـرین ترکیـب تورم و بیکاری بر روی منحنی دست یابند.

با وجود این رویه، ساموئلسون و سولو٦ در ۰۶۹۱ با برآورد منحنـی مشـابهی بـرای داده هـای ایـالات متحده از ابتدای قرن بیستم تا ۸۵۹۱ ، قطعیت و ثبات کمتری را در شیب منحنی مشاهده کردند. تنهـا با خارجکردن دادههای سال های رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم بود که الگویی مشابه منحنی فیلیـپس بازیابی میشد. آنان دریافتند که منحنی فیلیپس در ط ول زمان به انتقال گرایش دارد و میتوان با اعمال سیاستهایی آن را به سمت چپ انتقال داد. این موضوع به این معنا تفسیر شد که اقتصادهایی که دچار رکود تورمی بودند، می توانند با انتقال منحنی فیلیپس از وضعیت بیکاری و تورم زیـاد، همزمـان رهـایی یابند. آنان اصلاحات نهادی - مانند بهرهوری، سود، نقش اتحادیه های صنفی، چگونگی توزیـع (مکـانی و زمانی) بیکاری و مانند آن- را برای انتقال منحنی فیلیپس پیشنهاد دادند.
در این میان، عده معدودی نیز بر محدودیت های اعمال سیاسـت هـای تـورمی بـرای کـاهش پایـدار بیکاری تأکید داشتند. فلپس و فریدمن١ منحنی فیلیپس را ناشی از اصطکاکهای جستوجو و اطلاعات در بازار کار دانستند، و اظهار کردند که ارتباط بین یک متغیـر واقعـی و تـورم اسـمی مبتنـی بـر درک نادرست تورم در بخشی از جامعه است٢. سیاست پولی نمیتواند ﻧﺮﺥ بیکاری را، جز در دوره هـای بسـیار محدود، معین کند. در واقع، تبادل کوتاه مدت بین تورم و بیکاری به انتظـارات تـورمی جامعـه بسـتگی دارد. در نتیجه، در بلندمدت بین تورم و بیکاری تبادلی وجود ندارد و منحنی بلندمدت فیلیپس به شکل عمودی درمیآید و در نقطه ای به نام نرخ طبیعی بیکاری منحنی افقـی را قطـع مـیکنـد. مبنـای ایـن استدلال تمایز بین تورم انتظاری و تورم پیشبینی نشده است و اگـر افـراد جامعـه، بـرای نمونـه در اثـر سیاستهای نظام مند و مرتب، بتوانند تورم را به طور دقیـق پـیش بینـی کننـد، اجـرای سیاسـت پـولی تغییری در متغیرهای واقعی اقتصاد نخواهد داشت.

در دهه ۰۷۹۱ با بروز بحرانها و شوک ها، حالت رکود تورمی در اقتصاد به وجود آمد. سیاسـتگذاران با توجه به آموزههای منحنی فیلیپس، افزایش تورم را به افزایش بیکاری ترجیح دادند. اما همان طور کـه فریدمن و فلپس پیشبینی کرده بودند، نرخ بیکاری به نرخ طبیعی اش بازگشت، که این بار بـا نـرخهـای بیشتر تورم همراه بود. به این ترتیب، تفسیر ساختاری پیش گفته از منحنـی فیلیـپس اعتبـار خـود را از دست داد.

مشکل سیاستگذار آن است که مردم میکوشند بر سیاست پیش دستی کنند و دشـوارتر آن کـه ایـن کار، مدام در حال تکرار ﺍﺳﺖ. کیدلند و ﭘﺮﺳﻜﺎﺕ٣ بین قانون٤ و صلاحدید٥ تمایز قا ئـلمـیشـوند. آنـان اثبات می کنند که وضع قانون قطعی برای همـه ادوار موجـب تـورم کمتـر و بیکـاری کمتـر نسـبت بـه سیاستگذاری صلاحدیدی میشود. توماس ﺳـﺎﺭﺟﻨﺖ٦ نیـز نشـان مـی دهـد کـه سیاسـت صـلاحدیدی ممکناست به پیامدهای تورمی نظیر دهه ۰۷۹۱ منجر شود. جسـت وجـو بـرای تعیـین مکـان منحنـی کوتاهمدت فیلیپس و سیاستگذاری لحظهای - با توجه به این که مردم نیـز رفتـار خـود را بـا توجـه بـه سیاست جدید شکل میدهند- به سیاستگذار چنین القا می کند که همواره گزینه تورم زیـاد را انتخـاب کند. به این ترتیب، تجربه دهه ۰۷۹۱ همراه با ادبیات اقتصادی "انتظارات"، بحث "اعتبار" سیاست پـولی را به عنوان عامل اثرگذار، در ارتباط تورم و متغیرهای واقعی، مطرح کرده است. اعتبار سیاست به تـوان بانک مرکزی در متقاعدکردن همگان بازمیگردد و همانطور که کیدلند و پرسکات نشان داده انـد، ایـن اعتبار هزینهبر است٧.

با سپریشدن یک دوره تورم اندک در دهه ۰۸۹۱ و اوایل دهه ۰۹۹۱ ، اقتصاددانان بار دیگر بـر روی تفسیری ساختاری از منحنی فیلیپس مطالعـه مـیکننـد. از میانـه دهـه ۰۹۹۱ اقتصـاددانان بـا فـرض نثیبودن پول شروع به واردکردن انعطاف ناپذیری قیمت اسمی به الگوهای تعـادل عمـومی کردنـد. از ین برنامههای پژو هشی بود که منحنی فیلیپس نیوکینزینی پدید آمـد. بنـابراین منحنـی جدیـد، تـورم واقعی و انتظاری را نه بـه نـرخ بیکـاری، بلکـه بـه مقیاسـی از هزینـه نهـایی کـل١ مـرتبطمـیسـازد: t   f Et  t 1  mct   t ؛ که در آن  f و  پارامترهای رواب ط ساختاری هسـتند. از آنجـا کـه هزینه نهایی در الگوی اصلی منحنی فیلیپس نیوکینزینی، تورم را تحریک میکند، موجب می شـود کـه تطبیق دادهها دشوار شود. از این رو، الگوی منحنی فیلیپس نیوکینزینی با ورود وقفههای تورم به صورت زیر تعـدیل شـد:  t   b t 1   f Et  t 1  mct  t ٢. ایـن الگـوترکیبـی٣ از منحنـی فیلیـپس نیوکینزینی اصلی و منحنی فیلیپس استاندارد است٤.

در مجموع، نگاهی به ادبیات منحنی فیلیپس در نیم قرن گذشته بیانگر چند نکته مهم است: نخست این که روابط بین متغیرها در طی زمان تغییر می کند؛ دیگر آن که، ایـن حرکـات بـه انتظـارات تـورمی جامعه مربوط میشود. همچنین، در تحلیلی کامل از عملکرد اقتصـاد، هـر سـه جـزﺀ منحنـی فیلیـپس ( تولید، تقاضا، و رفتار بانک مرکزی) حضور دارند. با این وجود، نه تنهـا شـرایط گذشـته و امـروز، بلکـه انتظار از تغییرات آتی نیز بر رفتار عاملان اقتصادی اثر میگذارد. چنین انتظـاراتی بـه طـور معمـول در قالب فرضیه انتظارات عقلایی مطرح و در الگوهای نوین اقتصاد کلان وارد میشود.

۱-۲. برخی پژوهشهای خارج از کشور

از سویی حجم بررسیها بر روی منحنی فیلیپس در دنیا به حدی است که مرور جـامع آنهـا امکـانپـذیر نیست، و از سوی دیگر رویکردها و نتایج آن چ نان متنوع است که امکـان اجمـاع، دور از ذهـن بـهنظـر میرسد. پژوهشهای اثرگذار اندکی وجود دارند که در نظریه پردازی اقتصادکلان پیشرو باشند. برخـی از مشهورترین آنها در قسمت ۱-۱ مورد اشاره قرار گرفت. این بخش مروری گذرا بر تعـدادی از مطالعـات اخیر در سالهای ۸۰۰۲ و ۹۰۰۲ دارد که در این عرصه از متون اقتصادی صورت گرفته و کم وبـیش بـا مباحث این پژوهش مرتبط هستند.
برخی پژوهشها منحنی فیلیپس نیوکلاسیکی را بررسی می کنند و بیشـتر هـم بـر وجـود آن تأکیـد دارند. کینگ١ (۸۰۰۲) نقش در حال رشد منحنی فیلیـپس در اقتصـاد و بحـث هـای ﺳﻴﺎﺳـﺘﻲ ایـالات را در فاصله سالهای ۸۵۹۱ تا ۶۹۹۱ ﺑﻪﺗﺼﻮﻳﺮ کشید. اسمیت٢ (۸۰۰۲) نرخ های بیکـاری زیـاد و تـورم اندک ۵۱ ساله ﮊاپن را بررسی کرد و نشان داد که این پیامدها به آسانی توسـط منحنـی فیلیـپس قابـل پیشبینی بود. کروز-رودریگز٣ (۸۰۰۲) نیز شواهدی تجربی مبنی بر وجود منحنی فیلیپس در جمهوری دومینیکن ارائه داد. وی با استفاده از دادههای ۰۴ ساله این کشور بر وجود ارتباط قوی بین تورم و مازاد تقاضا تأکید کرد.

در بریتانیا کاسل و هندری٤ (۹۰۰۲) با گذشت ۰۵ سال از منحنی ﻓﻴﻠﻴﭙﺲ، سریهای تاریخی ۰۶۸۱ تا ۴۰۰۲ دستمزدها را بررسی و عوامل اثرگذار بر آن را تجزیه و تحلیل میکنند. آنان بر تغییرات عظـیم در این دوره طولانی تأکید میورزند. نیلسن٥ (۹۰۰۲) در نقد این مقاله بیان می کند ممکن اسـت نقـش بیکاری در طول دوره تغییر یافته باشد -بهطوری که حتی مستلزم روابط تابعی مختلف برای این دورهها شود- با این حال، بی شک، ایـن نقـش از بـین نرفتـه اسـت. همچنـین، بیشـتر پژوهشـگران رویکـردی روششناختی نیز اتخاذ میکنند و در کنار مسأله اصلی، مسائل اقتصادسنجی را پیش میکشند؛ در این راه عدهای بهصورت ویژه بر این امور متمرکز میشوند. برای نمونه، راسل و بنرجی٦ (۸۰۰۲) بیان کردنـد بسیاری از بررسیها از خصوصیت ناپایابودن تورم غفلت میکنند، بنابراین، عمودیبودن منحنی فیلیپس بلندمدت را به درستی آزمون نمیکنند. آنان با لحاظ کردن خصوصیت ناپایی تورم به یک رابطه هرچنـد کوچک، اما مثبت و معنادار بین تورم و بیکاری دست یافتهاند. افزون بر این، نشان دادند هنگامی که نرخ تورم افزایش مییابد، جانشینی بین تورم و بیکاری ضعیفتر میشود.

گروهی دیگر بر نقش ساختار اقتصاد، شرایط محیطی، سایر متغیرهـا و حتـی کیفیـت سیاسـتگذاری تأکید میورزند. راوﹺنا و والش٧ (۸۰۰۲) نشـان دادنـد کـه چگونـه کشـش تـورم ن سـبت بـه بیکـاری بـه مشخصه های ساختاری بازار کار بسـتگی دارد٨ و ﻣﺎﺗﺴـﻮﻥ٩ (۸۰۰۲) بـرای بهبـود نتـایج خـود منحنـی فیلیپس ﺑﺨﺶ غیرتجاری ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ را با منحنی فیلیپس بخش تجاری وزن داد.١٠ ادوارد نلسون١١ (۹۰۰۲) تغییر نگرش سیاستگذاران درباره پارامترهای منحنی IS و فیلیپس را مهمتر قلمداد میکند. وی عنـوان می کند برخلاف تصور عامه، تغییر عقیده درباره تورم انتظاری منحنی فیلیپس نقشی را ایفـا نمـیکنـد.
ویلیام میلز١ (۹۰۰۲) مدعی است استقلال بانک مرکزی کلمبیا منحنی فیلیپس را به داخل ﻣﻨﺘﻘﻞ و آن آن را صافتر نیز کرده است.٢ بودلر٣ (۹۰۰۲) نشان میده د هرچه نرخ ارز ﺍﻧﻌﻄـﺎﻑ پـذیرتر باشـد، رابطـه جایگزینی ﺗﻮﺭﻡ-تولید منحنی فیلیپس بهصورت قویتری بروز میکند و کاراناسو و همکاران٤ (۸۰۰۲) با با نگاهی تازه حرکات بلندمدت تورم و بیکاری اسپانیا و جایگزینی ایـن دو را در واکـنش بـه نـرخ رشـد عرضه پول آزمودند و اثر تغییرات ﺳﻴﺎﺳﺘﻲ را بررسی کردند. وانگ و لی٥ (۹۰۰۲) نیز در بررسی مـوردی سیاست صلاحدیدی در مقابل قانون٦ به این نتیجه می رسـند ﺯﻣـﺎﻧﻲ کـه صـلاحدیدی عمـل مـیشـود، سیاست هدفگذاری نرخ ارز همیشه نسبت به هدفگذاری مجموع پولی برتری دارد. در صورتی که یک قانون محتملالوقوع، از روی اعتقاد پیگیری شود، نتایج مشابه خواهد بود و سیاست هدف گـذاری پـولی تنها در شرایط خاصی بهتر از هدفگذاری نرخ ارز عمل خواهدکرد.

منحنی فیلیپس در تحقیقات بسیاری نیز نقش غیرمستقیم ایفا کرده است. انجمـن تحقیقـات رشـد چین و ثبات اقتصاد کلان (۸۰۰۲) در پژوهشی بهمنظور آزمون اثر تکانه های خارجی بر تورم داخلـی از بسط منحنی فیلیپس و الگوی VAR استفاده کرد.٧رﹺﺳﺘﺮﹺپو و جرگ٨ (۹۰۰۲) برای برآورد نـایرو شـیلی از روشهای آماری و منحنی ﻓﻴﻠﻴﭙﺲ استفاده میکنند.٩ هسینگ١٠ (۹۰۰۲) نیز بـا بسـط مقالـه بـال ومنکیف، از فیلتر هودریک پرسکات برای برآورد نایرو آلمان استفاده میکند.١١
هر چند افرادی همچون ویلیامسون١٢ (۸۰۰۲) اقتصاد نیوکینزینی را فاقد تیزبینی معرفی کردند١٣ اما ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ بررسی های متعددی بر منحنی فیلیـپس نیـوکینزینی متمرکـز شـده اسـت. ﮊانـگ و همکـاران١ (۹۰۰۲) موفقیت تجربی منحنی فیلیپس نیوکینزینی در تشریح تورم ایالات متحده را مورد بررسی قرار میدهند.٢ تحقیق منیهﹺرت٣ (۸۰۰۲) مؤید الگوی نیوکینزینی در اقتصاد ﻣﺠﺎﺭﺳﺘﺎﻥ اسـت. ﺑﺮﻳﺴـﻤﻴﺲ و مگیناس (۸۰۰۲) منحنی فیلیپس نیوکینزینی را در مقابل نسخه ترکیبی تأیید کردند و به طـور مشـابه، ﻛﺎﺭﻳﹺرو (۸۰۰۲) هم مدعی است منحنی فیلیپس نیوکینزینی ترکیبی، برای ایالات متحده وجود نـدارد .٤

در مقابل، راموس-فرانسیا و تورس٥ (۸۰۰۲) نسخه مرکب منحنی ﻓﻴﻠﻴﭙﺲ نوین را برای مکزیک مناسب مناسب میدانند. در اروپا نیز در حالی که فانﹺلی٦ (۸۰۰۲) در ﺩﻭ بررسی از کاستی منحنیهای فیلیـپس نیوکینزینی و ترکیبی برای اروپا خبر میدهد، ﭘﺎﻟﻮﻭﻳﺘﺎ٧ (۸۰۰۲) منحنی فیلیـپس نیوکلاسـیکی را دارای ویژگیهای آماری قانعکنندهای میداند و منحنی فیلیپس آینده نگر را در مقابل منحنـیهـای فیلیـپس نیوکلاسیکی و ترکیبی، رد میکند.٨

درباره اهمیت وقفههای ﺗﻮﺭﻡ در منحنی فیلیپس همانطور که اسکورفید٩ (۸۰۰۲) عنوان کرد، هـیچ توافق و اجماعی بهوجود نیامده است. ﺁﻧﺪﺭﻳﺎﻧﻴﺲ و همکاران١٠ (۹۰۰۲) بر حذف این مؤلفـه در منحنـی فیلیپس ﻧﻴﻮﻛﻴﻨﺰﻳﻨﻲ کشورهای فرانسه، آلمان، ایتالیا و بریتانیا تأکید دارند. ناسون و اسـمیت ١١ (۸۰۰۲) در مطالعه خود، شواهد تجربی اندکی برای حرکات تورمی آینده نگر در ایالات متحـده، بریتانیـا و کانـادا بهدست آوردهاند. هنزل و وولمرشوسل١٢ (۸۰۰۲) نیز برای اروپا، ایالات متحـده و بریتانیـا از رد منحنـی آیندهنگر در مقابل منحنی ترکیبی خبر میدهند. ﮊانگ و همکاران (۸۰۰۲) با بررسی تغییرات ساختاری نشان دادند نقش ﺟﺰﺀ آیندهنگر در دورههای با تورم زیاد و بیثبات، کاهش مییابـد.١٣ در همـین حـال، کیم و کیم١٤ (۸۰۰۲) نیز ضمن تأکید بر نقش تغییرات ساختاری، برخلاف بسیاری از ﭘﮋﻭﻫﺸﮕﺮﺍﻥ، جـزﺀ گذشتهنگر را به طور کامل معنادار نمیدانند.

تنوع در نتایج بهحدی است که امکان اجماع در باره یک نظریه اقتصـادی را بعیـد مـینمایـد. بـرای رسیدن به درک مشترک، باید ویژگیهای زمانی و جغرافیایی ( در تمام ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. همچنـین بایـد توجـه داشـت روش شناسـی پـژوهش هـا دارای نقـش تعیینکنندهای است.

۱-۳. پژوهشهای مرتبط با ایران

در ادبیات داخلی اقتصاد کلان در بیشتر موارد پژوهشها درباره سیاست های پولی، عوامـل محـدودی را در نظر گرفته اند و کمتر پژوهشی وجود دارد که حتی در تلاش بـرای بررسـی همزمـان تمـامی عوامـل تأثیرگذار باشد. نصراصفهانی و یاوری (۲۸۳۱) با بیان اینکه تورم تنها مسأله پولی نیست، بر ارتباط تورم مزمن در ایران با متغیرهای واقعی تأکید کردهاند؛ افزون بر این، تکانههای تورم، رشد نقدینگی و نرخ ارز
را در کوتاهمدت، تورم انتظاری را در میانمدت، و تکانههای بخش واقعی را در بلندمدت بر نوسـانهـای تورم مؤثر میدانند. پس از آن نیز پژوهشهایی چند، بر پولی بودن تـورم تأکیـد داشـتهانـد. عمـادزاده و همکاران (۴۸۳۱) ضمن بیان مشابهی مبنی بر پولینبودن محض تورم در اقتصاد ایران، رشد نقدینگی را عامل بیش از ۸۵ درصد تورم برآورد کردهاند. ضمن این که تورم وارداتی با ۶/۲۲ درصد، تورم انتظاری با ۳/۷ درصد، رشد نرخ ارز با ۲/۶ درصد و شکاف تولید با ۶/۵ درصد در شکلگیری تورم نقش داشتهانـد.

بوناتو١ (۷۰۰۲) در تلاش برای یافتن عوامل اثرگذار بر تورم، بر پولی بودن تورم ایران تأکید دارد و ﺗﻐﻴﻴـﺮ ساختاری این رابطه را رد میکند. حسینی و محتشمی (۶۸۳۱) نیز به نوعی بر پولی بـودن تـورم تأکیـد دارند. آنان به منظور آزمون گسست رابطه رشد نقدینگی و تـورم از الگـویی اسـتفاده کردنـد کـه اسـاس کارکرد آن بر مبنای منحنی فیلیپس و تورم انتظاری است. نتایج بیـانگر وجـود رابطـه پایـدار میـان دو متغیر است. درباره اثرگذاری سایر متغیرهـا، قـوام مسـعودی و تشـکینی (۴۸۳۱) بـا هـدف مدلسـازی مناسبتر نسبت به دیدگاههای پولی و مالی و با استفاده از الگوی ARDL ، متغیرهـای تولیـد، شـاخص قیمت کالاهای وارداتی، حجم نقدینگی و نرخ ارز را متغیرهای اثرگذار بـر نـرخ تـورم در اقتصـاد ایـران میدانند. دادگر و همکاران (۵۸۳۱) براساس الگوهای بارو و الکساندر و سارل رابطه علﹼی یک طرفـه بـین تورم و رشد اقتصادی در ایران را بیان میکنند. مهرگـان و همکـاران (۵۸۳۱) بـا بررسـی دادههـای ۴۲ کشور، رابطه علی یکطرفه از نرخ بهره به نرخ تورم را بیان میکنند. ابراهیمی و سـوری ( ۵۸۳۱) رابطـه تورم و نااطمینانی تورم در ایران را بررسی میکنند. نتایج آنان وجود نااطمینانی تورم را تأیید مـیکنـد؛ افزون بر این، نه تنها نااطمینانی تورم با سطوح بالاتر تورم افزایش می یابد، بلکه بین این دو، اثـر متقابـل وجود دارد.

باوجود پژوهشهای متعدد در خصوص تورم و سیاستهای پولی، پژوهشهایی که فقط درباره برآورد منحنی فیلیپس در اقتصاد ایران انجام شده باشد، اندک است. از این جمله میتوان به سه پژوهش اشاره کرد که هر یک از آنها به نوعی بر بخشی از دوره های ادبیات منحنی فیلیـپس نظـر دارد. عباسـینـژاد و کاظمیزاده (۹۷۳۱) ، به بررسی و تحلیـل منحنـی فیلیـ پس و تعیـین نـرخ طبیعـی بیکـاری در ایـران
پرداختهاند. آنان با استفاده از انتظارات قیاسی١ و رد ﺳﻨﺎﺭﻳﻮﻱ انتظارات عقلایی، رابطه معکوس بین تورم و بیکاری را در کوتاهمدت تصدیق کردهاند. به طوری که برای کاهش یک درصدی بیکاری، اقتصاد ایران باید تورمی در حدود ۳۱ درصد متحمل شود. همچنین، نرخ بیکـاری طبیعـی در اقتصـاد ایـران را ۶/۷ درصد برآورد میکنند.

در پژوهشی دیگر، سامتی و همکاران (۳۸۳۱) با تأکید بر متغیرهای برنامـه سـوم توسـعه اقتصـادی، اجتماعی و فرهنگی به برآورد نرخ بهینه بیکاری و مقایسه آن با نـرخ طبیعـی اقـدام کـردهانـد. آنـان بـا استفاده از دادههای دوره زمانی ۰۵۳۱-۹۷۳۱ و با بهکارگیری نوعی از منحنیهای لافر، با عنوان منحنی آرمی٢، نرخ بهینه بیکاری را برای اقتصاد ایران ۹/۶ درصد برآورد کردند. همچنین، با استفاده از ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺍﺕ قیاسی مدعیاند که با بیکاری ۶/۰۱ درصد (نرخ بیکاری طبیعی) نیز، اقتصاد ایـران در شـرایط اشـتغال کامل قرار میگیرد.

موسوی و سعیدیفر (۴۸۳۱) نیز، کوشیدند تا پیامدهای سیاستگذاری های پولی را در اقتصـاد ایـران ترسیم کنند و برای این کار، به برآورد منحنی فیلیپس اقدام کردند. روش برآورد آنـان، بـرآورد سیسـتم معادلات VAR به شکل رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط (SUR) است. آنان دریافتنـد کـه بـین تـورم و بیکاری رابطه معکوس دائمی وجود دارد. در واقع، سیاست هـای پـولی را چـه در کوتـاه مـدت و چـه در بلندمدت برای اقتصاد ایران تأثیرگذار میدانند. همچنین، با استفاده از فیلتـر هودریـک- پرسـکات، نـرخ طبیعی بیکاری را در سالهای مورد بررسیشان (۸۳۳۱-۰۸۳۱) محاسبه کردنـد. بـر ایـن اسـاس، نـرخ طبیعی بیکاری از ۱/۵ درصد در سال ۸۳۳۱ تا ۶/۳۱ درصد در سال ۰۸۳۱ متغیر بوده است. افـزون بـر این، با استفاده از الگوی بارو، نرخ طبیعی بیکاری در ایران را با چند کشـور دیگـر مقایسـه مـیکننـد و نتیجه میگیرند که در اقتصاد ایران میتوان بیکاری های بالا و دورقمی را بیکاری طبیعی قلمداد کرد. در توجیه این عبارت نیز، ساختار اقتصاد ایران و تورمهای مزمن و پدیده برگشتناپذیری را در بالابودن این نرخ مؤثر میدانند.

در مجموع، ملاحظه میشود اثرگذاری هر یک از متغیرهای نقدینگی، تولید، نرخ ارز، نرخ سود بانکی، تورم وارداتی، بیکاری و نیز انتظارات بر تورم دستکم در برخی پژوهشها تأیید شده است. با وجود این، نه تنها بیشتر پژوهشها از بررسی تمامی متغیرها (به هر دلیلی) اجتناب کرده اند، بلکه از اثـر انتظـارات، به ویژه انتظارات عقلایی غفلت کردهاند. در این پژوهش تلاش می کنیم در تحلیـل بـه نسـبت کـاملی از عملکرد اقتصاد، با حضور هر سه جزﺀ پیشگفته منحنی فیلیپس ( تولید، تقاضا، و رفتار بانک مرکزی) بـا نگاهی تازه، تکانههای متغیرهای اقتصادی را تبیین کنیم. برای این منظور متغیر ها را بـه شـکلی خـاص تعریف میکنیم.

۲. دادهها و روششناسی تحقیق

۲-۱. برآورد متغیرهای غیرقابلمشاهده

تحولات متون اقتصادی درباره الگوهای نظری منحنی فیلیپس بیانگر ورود متغیرهای اثرگذاری است که مهمترین مسأله درباره آنها مشاهدهناپذیریشان است. تورم انتظاری، نر خ بیکاری طبیعی، تولید بـالقوه و حتی نرخ بیکاری ١NAIRU از جمله متغیرهایی هستند کـه بـرآورد صـحیح و بـه دور از خطـای آنهـا، همیت فراوانی دارد. به طور مشخص برای تولید بالقوه و برای متغیرهای دیگر بـه صـورت ضـمنی- از نظریههای مربوط به ادوار تجاری (قرارگرفتن اقتصاد در شرایط متناوب رونـق و رکـود در طـول زمـان)استفاده میشود. به هر شکل، برآورد این متغیرها هنوز مسأله مهمی است. با توجه به پایـه هـای نظـری برآورد متغیرهای غیرقابلمشاهده، روشهای فیلترینگ متعددی پیشنهاد شده است. منطق این روشها، تفکیک متغیرها به جزﺀ دائمی و تصادفی است. در این پـژوهش از فیلتـر هودریـک- پرسـکات اسـتفاده میکنیم.

فیلتر هودریک-پرسکات از ابزارهای ریاضی در اقتصاد کلان و به ویژه نظریه دورهـای تجـاری واقعـی است که نمایش هموار و غیرخطی از سریهای زمانی به دست میدهد. بر ایـن اسـاس، لگـاریتم متغیـر سری زمانی yt برابر است با yt = lt + c، که در آن lt جزﺀ ثابت و روندی متغیر است و c اجـزای مربـوط به چرخههای تجاری است. این فیلتر با حداقلکردن رابطه زیر بیان میشود:


قسمت اول و دوم رابطه، به ترتیب، مجموع مجذور انحرافات و انحرافات نرخ رشد جـزﺀ رونـد را حـداقل میکند. داده های تحقیق را از بانک مرکزی و مرکـز آمـار ایـران اسـتخراج کـرده و سـه متغیـر اصـلی غیرقابل مشاهده تولید بالقوه، نرخ تورم انتظاری، و نرخ بیکاری طبیعی را با استفاده از فیلتـر هودریـک پرسکات برآورد کردهایم.

الف) تورم بالفعل و انتظاری

با برآورد متغیر معروف، اما غیرقابلمشاهده تورم انتظاری مشاهده میشود حدود مقادیر واقعی تورم بین ۶ تا ۰۵ درصد بوده است. از اوایل دهه ۰۵ به بیش از ۰۱ درصد افزایش و بهندرت به کمتر از آن کاهش یافته است. اگر فارغ از روابط ریاضی، فرض شود مقادیر برآوردی همان نرخ تورمی است که مردم انتظار وقوع آن را دارند، آنگاه می توان چنین تفسیر کرد که افـراد جامعـه در تشـخیص و تفکیـک بـین رونـد طولانیمدت تورم و شوکهای موقت، به درستی عمل میکنند. هر چند مردم در کوتـاه مـدت قـادر بـه تشخیص شوکها و حرکتهای تورمی نیستند، اما این شوکها بوده اند که خـود را بـا انتظـارات تـورمی تطبیق دادهاند. نکته قابل توجه آن که تورم انتظاری با روند صعودی ملایمی در سال ۳۷۳۱ به بیشـینه خود رسید. پس از آن با شیبﹺ به نسبت تندتری کاهش یافته است. با این حال، بیش از سه دهـه بـالای ۵۱ درصد بوده است.

ب) تولید بالفعل و بالقوه

متغیر تولید بالقوه را با استفاده از آمارهای تولید ناخالص داخلی به قیمتهای ثابت سال ۶۷۳۱ محاسبه کردیم. شکاف تولید تعیینکننده دورههای رکود و رونق اقتصاد است. نظریههای اقتصاد کلان با توجه به این شکاف، اثرهای وقوع دوره های تجاری را بر بیکاری و تورم پـیش بینـیمـیکننـد. در واقـع، مبنـای بسیاری از تحلیل ها و نیز تحلیل منحنی اولیه فیلیپس بر ایـن شـرایط اسـتوار اسـت. اقتصـاد ایـران درسالهای دهه ۰۵۳۱ و پیش از انقلاب اسلامی در وضعیت رونق قرار داشت. با بروز انقلاب و تا آخر دهه ۰۶۳۱ — بجز رونق اندک در سالهای ۲۶۳۱ تا ۴۶۳۱— وضعیت رکود ی حاکم بـود. تولیـد واقعـی در فاصله سالهای ۰۷۳۱ تا ۴۸۳۱ به طور متوسط از رشد سالانه ۵/۴ درصـدی برخـوردار بـود و تنهـا در سالهای ۷۷۳۱ تا ۱۸۳۱ با رکود نسبی مواجه شد.

ج) نرخ بیکاری واقعی و طبیعی (انتظاری)

از سویی، برآورد متغیرهای غیرقابل مشاهده ازجمله تورم انتظاری و بیکاری طبیعـی، از پشـتوانه نظـری مناسب و قابل قبولی برخوردار است و از سوی دیگر، ارتباط منطقی بین این متغیرها، بهویژه رابطه تولید و بیکاری تصریح شده است؛ بنابراین شاید استفاده از ا بزار یاد شده برای متغیر بیکاری نیز، توجیـه پـذیر باشد. با این وجود، در این پژوهش از واﮊه "نرخ بیکاری انتظاری"١ برای نتایج فیلترشده استفاده میکنیم.

براساس نتایج، دامنه نرخ بیکاری کل بین ۶ و ۵/۵۱ درصد و نرخ بیکاری انتظاری از حدود ۷ درصـد تـا نزدیک به ۴۱ درصد محاسبه شده است. با توجه به ادوار تجاری بیانشده در توضیح نمودار ۲ و مقایسه آن با نمودار ۳، نشانههایی از ارتباط معکوس بیکاری و تولید مشاهده میشود. برای نمونه، نـرخ بیکـاری در رکود اقتصادی سالهای پس از انقلاب به شدت افزایش یافته است.

۲-۲. روششناسی تحقیق

الگوهای اقتصادسنجی (پارامتری) را می توان به دو گروه کلی ساختاری و غیرساختاری تقسـیم کـرد. از آنجا که الگوهای ساختاری برمبنای نظریههای اقتصادی شکل می گیرد، از نظر تحلیلی مناسب هسـتند؛ با این وجود، استفاده از این الگوها با محدودیت هایی همراه است. در مقابـل، در الگوهـای سـری زمـانی عقیده بر این است که ماهیت رفتاری متغیرها باید از دورن خود مشاهدات به جای تأکید بر مبانی نظری استنتاج شود. موفقیت این الگوها در تبیین و پیشبینی متغیرهای اقتصادی، ب اعث گسترش کاربرد آنهـا شده است. ماهیت بررسیهای اقتصاد کلان بهگونهای است که اغلب نیازمند استفاده از داده هـای سـری زمانی است. نظر به تعدد الگوهای سری زمانی و فرضیههای پایه ای متفاوت برای تجـویز اسـتفاده از هـر یک، فرایند شناخت و انتخاب الگوی مناسب از اهمیت ویـژه ای برخـوردار اسـت. در ایـن راسـتا، وجـود رویهای تعریفشده، دشواریهای انتخاب را کاهش میدهد. در این پـژوهش انتخـاب الگـوی تجربـی بـر مبنای روش فﹸمبای١ (١٩٩٨) صورت میگیرد.

برپایه این رویه، پس از شناسایی و بررسی متغیرهای مرتبط که انتظار می رود در دستیابی بـه پاسـخ مسأله اثرگذار باشند، آزمون های ریشه واحد برای تعیین درجه انباشتگی انجـام مـیگیـرد. نتیجـه ایـن مرحله در تعیین گام بعدی مؤثر است؛ بهطوری که:

۱) اگر حداقل دو متغیر از درجه یک انباشته باشند - - I(1) آزمون همگرایی انجام می شود تـا مشـخص شود آیا رابطه بلندمدت بین متغیرهای الگو وجود دارد یا نه. تأیید وجود این رابطه، مجوزی برای برآورد الگوی تصحیح خطای برداری٢ خواهد بود.

٢) در صورتی که براساس آزمون ریشه واحد، تعداد ۱-n متغیر، انباشته از درجـه صـفر باشـند - - I(0) انجام آزمون علﹼیت گرنجر گام بعدی خواهد بود. نتیجه آزمون علﹼیت خود میتواند به سه حالت باشد که:

الف) اگر براساس آزمون، هیچ گونه رابطه علﹼی بـین متغیرهـای الگـو وجـود نداشـته باشـد، مـیبایسـتی الگوهای تکمتغیره٣ برآورد شود؛ ب) اگر رابطه علﹼی ﻳﻚﻃﺮﻓﻪ تأیید شود در این صورت، استفاده از الگوهای انتقالی٤ پیشنهاد میشود؛ و ج) اگر رابطه علﹼی دوطرفه مورد تأیید قرار گیرد، استفاده از الگوهای خودتوضیح برداری٥ تجویز میشود.
۳. نتایج و بحث

۳-۱. تصریح متغیرهای الگوی تجربی

در این پژوهش، دادههای سری زمانی متغیرهای اقتصادی همچون سطح عمومی قیمتها (برای محاسبه تورم و تورم انتظاری)، تولید ناخالص داخلی واقعی ( و بالقوه)، نـرخ بیکـاری ( و نـرخ بیکـاری انتظـاری)، نقدینگی، نرخ سود بانکی، وضعیت مالی دولت، تجارت خارجی و نرخ ارز را بررسی و به شکل مناسب در الگوها وارد کردیم؛ به طوری که برخی متغیرها، به منظور اجتنـاب از درجـه آزادی کـم و در عـین حـال تحلیل کامل از عملکرد اقتصاد، بازتعریف شدند.

بهمنظور لحاظکردن مفهوم انتظارات از تفاضل هر متغیر با متغیر انتظاری اش، یا نسبت آنها اسـتفاده کردیم؛ اختلاف تورم واقعی (INF) از تورم انتظاری (INFE) بهصورت شکاف تورم (SHINF) یا نسـبت آنها (NSBTINF) محاسبه شد١. این تعریفها بدون اعمال محدودیت به تورم انتظاری (همچنان که در تعریف های انتظارات تطبیقـی انجـام مـیشـود) بـه شـکل مناسـبی بیـانگر انتظـارات عقلایـی اسـت و نشاندهنده جهشهای تورمی است که در اثر تکانههای اقتصادی پدید میآید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید