بخشی از مقاله

مطالعه نگاره هاي شاهنامه محمد جوکی مکتب هرات، دورهي تیموري

چکیده

مکتب نگارگري هرات از مکاتب نگارگري شاخص دوران اسلامی که تحت تأثیر حمایتهاي شاهزادگان تیموري شکل گرفت. از این دوران آثار ارزشمند و گرانبهایی باقی مانده که بسیاري از آنها در استانبول و کتابخانههاي اروپا و آمریکا نگهداري میشود؛ در این بین تنها شاهنامه بایسنقري در ایران نگهداري میشود. از آثار قابل توجه مکتب هرات شاهنامه جوکی است که با حمایت شاهزاده محمد جوکی از نوادگان تیمور، در سال 843 ه.ق1439/م در31 مجلس مصور شدهاست و هم اکنون در کتابخانه انجمن سلطنتی آسیایی (لندن) نگهداري میشود. در این مقاله سعی بر این است تا با توجه به زمینههاي تاریخی، اجتماعی و فرهنگی ایران دوره تیموري و خصوصیات مکتب هرات به تجزیه و تحلیل نگارههاي این شاهنامه به صورت کیفی-مقایسهاي و مطالعه ویژگیهاي نگارههاي شاهنامه جوکی از لحاظ ساختار تصویري فرم و رنگ و تطبیق محتوایی آنها پرداخته شود. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفتهاست.

واژگان کلیدي: ساختار بصري، شاهنامه محمد جوکی، دوره تیموري، مکتب هرات

 

مقدمه

واژه نگارگري امروزه به نوعی تصویرگري گفته میشود که از قرون اولیه اسلامی در ایران و مرزهاي آن زمان براي آرایش کتابها و متون ادبی رواج داشتهاست و به صورت نسخههاي خطی و یا مرقعات ارزنده باقی ماندهاست. گامهاي مقدماتی در روند تکامل نگارگري ایرانی در دوران سلجوقی برداشته شد و بعدها در زمان حکومت تیموریان و صفویان به نقطه اوج خود رسید. در این میان پیوند با شعر و ادبیات نیز اهمیت بسزایی داشت. به طوريکه بسیاري از کتب ادبی به صورت مصور از آن دوران باقیمانده است.

بخش عمدهاي از آثار نگارگري ایران به حماسه ملی ایران و غنیترین و زیباترین حماسهي منظوم جهان شاهنامه فردوسی اختصاص یافتهاست. مکتب نگارگري در نیمه نخست سده نهم تحت تأثیر سبکهاي نگارگري پیشین و نگارگرانی از شهرهاي مختلف در دربارهاي تیموریان شکل گرفت و یکی از این شاهکارهاي این دوران شاهنامهاي کوچک اندازه معروف به شاهنامه محمد جوکی است.

موضوع این پژوهش نگاهی تحلیلی به نگارههاي شاهنامه محمد جوکی با تأکید بر کیفیتهاي ساختاري و نظام رنگبندي آنها با هدف شناخت دقیقتر روند تحول مکتب نخستین هرات است. با تقسیم نگارههایی با ویژگی مشابه در یک گروه میتوان نتیجه گرفت که آنها توسط یک نگارگر تصویر شدهاند.

مکتب نگارگري هرات، زمینههاي تاریخی و اجتماعی شکلگیري آن

تیمور اولین پادشاه تیموري در اواخر سده هشتم از شرایط نابسامان کشور و عدم وجود یک حکومت مستقر استفاده کرد و ابتدا ماوراءالنهر و بعد سرزمینهاي شرقی و شمال ایران را متصرف شد. علاقه او به فرهنگ و هنر ایران باعث میشد که در لشکرکشیهاي خود پس از تسخیر شهرها تمام هنرمندان را راهی سمرقند دربار خود کند. در محیط فرهنگ پروري که تیمور پدید آورده بود، هنر و معماري با پشتوانه مالی، انسانی و زمینه مساعد حمایت از هنرمندان، رونق زیادي یافت و یکی از ادوار فرهنگی و هنري چشمگیر تاریخ ایران را بوجود آمد.
نقطه اوج هنر تیموري در زمان سلطنت شاهرخ پسر تیمور، و فرزندانش بود که در کار هنري کارآمد و در هنرپروري و علمدوستی نیز شهرت داشتند؛ فرزندان شاهرخ بایسنقرمیرزا در هرات، ابراهیم سلطان در شیرازاُلُغو بیگ در سمرقند کارگاه هنري برپاکردهبودند (پاکباز، (71 :1380 در واقع سبک رسمی هرات، در نیمه نخست سده9 هجري از درآمیختن دستاوردهاي پیشین نگارگران شیراز، بغداد و تبریز در کارگاههاي درباري شاهرخ تیموري و بایسنقرمیرزا و تحت تأثیر جابجایی هنرمندان از مقر یک شاهزاده به دربار دیگري و انتقال شیوههاي هنري هر شهر به محل دیگري، شکل گرفت. »گرابار1 این دوره از هنر تیموري را دورهي کلاسیک نقاشی ایرانی و الگویی دانسته که به مدت دو قرن در ایران و حیطههاي عثمانی و مغولی معتبر ماند.« (گرابار،

(55 :1383
در نقاشیهاي نخستین هرات، چیرهدستی در پیکرهنمایی ارتقا مییابد و جایگذاري پیکرهها مناسبتر و سنجیدهتر صورت میپذیرد. پیچیدهتر شدن ترکیببنديها و استفاده از رنگهاي خالصتر از دیگر خصوصیات نگارههاي این دوره است. نگارگران میل بیشتري به منظره طبیعی، ریزهکاريهاي معماري و تأکید بر تزئینات لباسها نشان میدهند. از دوره پیشین مکتب هرات نسخ بسیاري باقیمانده که تعدادي در شیراز و تعدادي در هرات تهیه شدهاند.

 

معرفی شاهنامه جوکی

شاهنامه محمد جوکی یکی از شاهکارهاي مکتب نگارگري هرات است که از نظر شیوه و سبک بسیار متفاوت از نسخههاي زمان خود میباشد.« (آژند، (116 :1387 نگارههاي این شاهنامه بدون نام و امضاست و تشخیص و انطباق این شاهنامه به محمد جوکی در سال 1931توسط م.ج.و.س. ویلکینسون1 انجام شد؛ مبناي تشخیص او نیز ثبت نام محمد جوکی بر روي پرچم نگارهي »رستم، اسفندیار را با تیر دو سر میکشد« بوده2 که »السلطان الاعظم محمد جوکی« روي آن نوشته شدهاست. (لوکهارت،(397 :1379

شاهنامه محمد جوکی داراي491 صفحه در اندازه 220340 مم و 31 نگاره است که در سال 843ه.ق1440/م تهیهشدهاست. (آژند،(487 :1387 این شاهنامه نفیس امروزه به شماره MS.239 در کتابخانه انجمن سلطنتی آسیایی لندن3 نگهداري میشود و همچون بسیاري از آثار نفیس ایرانی از دسترس ایرانیان خارج است.

در برخی منابع این شاهنامه را ساختهي کارگاه بایسنقرمیرزا در هرات دانستهاند ولی رابینسون آن را تقدیم شده به شاهزاده محمد جوکی ذکر کردهاست. همچنین پوپ در مورد این شاهنامه مینویسد: »فرزند دیگر شاهرخ، محمد جوکی شاهنامهاي ترتیب داد که از نظر سبک و شیوه متفاوت و نظرگیر بود. او با تولید این شاهنامه تلاش کرد که از فعالیتهاي هنري رایج در دربارهاي برادرانش، عقب نماند.« (آژند،(116 : 1387 با این وجود در منابع تاریخی رد پایی از حضور هنرمندان در محل استقرار شاهزاده محمد جوکی، بلخ وجود ندارد و هیچ اشارهاي به کارگاه هنري در دربار شاهزاده محمد جوکی و یا انتقال هنرمندان در طی جنگهاي مداوم او به بلخ نشدهاست. به همین دلیل فقط میتوان از طریق مطالعه نگارهها آنها را به لحاظ سبک و تکنیک نگارگري تقسیمبندي کرد، لذا پرداختن به نام هنرمندان و یا کارگاه این نسخه به دلیل گستردگی زمینه پژوهشی و عدم وجود منابع کافی مقدور نمیباشد.

برخی نگارههاي این شاهنامه همان سبک کارگاه بایسنقر را مینمایانند، و بعضی دیگر تا حدي متأثر از سبک شیراز زمان ابراهیم سلطان هستند. »به نظر میرسد تعدادي از مجالس آن توسط یک نقاش جوانتر که با گرایش به طبیعت، زمینهي سبک کمالالدین بهزاد را هموار ساخته، مصور شده و بعضی از نگارهها توسط هنرمند سالخوردهاي که هنوز آثارش کمابیش با سبک آکادمی بایسنقر اجرا میشدهاست.« (آژند، (42 : 1375 نگارههاي متمایز مربوط به »نبرد گو و طلحند« و »فرار یزدگرد و پنهان

شدن در آسیاب« به احتمال زیاد در عهد گورکانیان هند به آن افزوده شدهاست.» 4همچنین به نظر میرسد نگارهي »بیژن و منیژه« نیز در زمان محمد جوکی به اتمام نرسیده و در هند بر روي آن تغییراتی اعمال شدهاستBrend) .« ، (87 :2010 در

مقایسه با نسخ بایسنقري در اینجا اهمیت مضاعفی به منظرهپردازي ابراز شدهاست، طبیعت نقش فعالتري دارد و پیکرهها به صورتی ظریفتر و پویاتر طراحی شدهاند.

به هر تقدیر این شاهنامه کوچک اندازه با تمام توصیفاتی که از آن ارائه گردید همان طور که پیش از این نیز اشاره شد چندان مورد مطالعه قرار نگرفتهاست. لذا در این پژوهش تلاش خواهد شد در حد توان با نگاهی دقیقتر نگارههاي آن مورد بررسی قرار گیرد. ویژگیهاي تصویري شاهنامه محمد جوکی که به صورت هماهنگ در اکثر نگارهها تکرار شدهباشد، بسیار متنوعاست؛ به صورتی که به طور جامع نمیتوان ویژگیهاي آنها را دستهبندي کرد؛ بنابراین آنچه در مجموع در رابطه با منظره، معماري و پیکرهها گفتهمیشود براساس اکثریت نگارههاست و ممکن است در مورد چند نگاره خاص صادق نباشد.

 

منظره پردازي: نگارگران این شاهنامه به نمایش طبیعت علاقه بیشتري نشان داده و تمایل آنان به نمایش مهارت در صخرهها بزرگ اسفنجی و رنگ غیر طبیعی آنها به خوبی دیدهمیشود. »نقاشان آنها میدانستهاند که چگونه احساس و حالت رومانتیکی را به وسیله تصویر قلعه یا قصري در کنار پرتگاه و یا ایجاد خصوصیتی معمارانه در صخرهها تشدید نمایند. تنوع شاخ و برگهاي درختان، شکل ابرهاي پیچیده و رنگآمیزي عالی آنها، و بالاتر از همه معماري منظره است که در حالت رمانتیک و در ارتباط با کوهها قرار گرفتهاست« (رویمر ، (398 :1379

تصاویر انسانی و پیکرهها: درخشش منظرهها در این شاهنامه افراد را تحتالشعاع قرار دادهاست و پیکرهها ظریفتر و کوچکتر از دیگر نسخههاي این دوران تصویر شدهاند، به همین جهت محوطه وسیعی به طبیعت اختصاص داده شدهاست. در مقایسه با شاهنامه دیگر این دوران عدم خشکی پیکرههاي سوار بر اسب، وجود یکنواختی کمتر در پیکرههاي ایستاده یا در حال حرکت از جمله تحولات رخ داده در شاهنامه جوکی است. افراد با صورتهایی معنادار که هیجان، حیرت، ترس و تسلیم در آنها دیده میشود، تصویر شدهاند و حالات عاطفی چهرهها به دریافت احساس ناشی از رخداد داستان کمک کردهاست.

تقسیم نگارهها براساس ویژگیهاي آنها:

تفاوتهاي موجود در شیوهي اجرا و یا ساختار نگارهها باعث شده این اثر به اندازه شاهنامه بایسنقري فرم واحد و هماهنگی نداشتهباشد ولی با توجه به وجوه اشتراك بین تعدادي از نگارهها، میتوان آنها را با توجه به ساختار و مشخصات فیزیکی همچون فرم، ترکیببندي، رنگ و ... را در چندین گروه تقسیم کرد.

گروه اول: مجلس ششم »آمدن تهمینه بالین رستم« از زیباترین نگارههاي این شاهنامه که به صورتیکاملاً متفاوت تصویر شدهاست. نگارگر این مجلس و نگاره »فرار قباد«، »کشته شدن ارجاسب به دست اسفندیار« و »کیخسرو گنگدژ را محاصره میکند« با مهارت فراوان فضاي معماري را با نقوش ظریف تزیین کردهاست. استفاده از رنگهاي درخشان در ساختار معماري و استفاده از نقشمایههاي تزئینی، فضاي طبیعت به صورت محدود از ویژگیهاي مشترك این نگارههاست؛ تنها در نگاره »آمدن تهمینه بالین رستم« که طبیعت به طور کامل حذف شدهاست و مطابق با داستان تصویر شدهاست؛ تهمینه دختر شاه سمنگان و مادر سهراب است که در شاهنامه با صفاتی »مانند خورشید تابان، ابرو کمان، بلند قد، پر خرد و پاك توصیف شدهاست« (خالقی مطلق،(543 :1390 در اینجا شبانه وارد خوابگاه رستم میشود.

این نگاره نیز داراي تقسیمات هندسی حساب شده و با ساختاري عمودي و کشیده داراي سطوح منقوش با تزیینات ظریف و رنگبندي زیباست که شباهتهاي زیادي نیز میان شیوهي کار نقاش این نگاره با نگارگر نگارههاي مثل »بازي شطرنج بوذرجمهر و سفیر هند« و »به تخت نشستن لهراسب« در شاهنامه بایسنقري وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به ترکیب سطوح منقوش با سطحی ساده و بینقش به رنگ سفید در فضاي معماري اشاره کرد. در عین حال همین شیوه نقشپردازي بر روي دیوارها را در نگاره »کشته شدن ارجاسب به دست اسفندیار« نیز میبینیم؛ این نوع تقسیمبندي هندسی شاهنامه محمد جوکی منحصر بفرد است و اینگونه پرداخت دقیق به جزییات و تزیینات در هیچکدام از نگارهها دیده نمیشود همانطور که مضمون عاشقانه نیز تنها در این نگاره دیده میشود. (نگاره (1

رنگهاي گرم در کنار لاجوردي به صورتی با اهمیت در همه این نگارهها به کار رفتهاست و نگارگر از رنگ در بیان حس داستان به خوبی استفاده کردهاست؛ استفاده از رنگ قرمز در فضاي اندرونی باعث شده شور و حرارت این ملاقات به خوبی نمایش داده شود، در حالیکه رنگ قرمز لباس تهمینه در تضاد با رنگ لاجوردي دیوارها به خوبی هیجان او را نشان میدهد و استفاده از رنگهاي تیره در این نگاره در بخش پایینی صحنه به فضاي شب و سکوت و سنگینی حاکم بر خوابگاه رستم اشارهدارد.

سه نگاره دیگر از لحاظ ترکیب، چشمانداز و زاویه دید نگارگر بیشتر به هم نزدیک هستند و فضاي معماري در طبیعتی اندك و آسمانی آبی در گوشه تصویر از دیگر مشخصههاي آنان است که با نوشته روي دیوارها و کاشیکاريها و آجرکاريها در کنار صخرههاي اسفنجی با رنگهاي سرد بیشتر به هم نزدیک شدهاند.

 

صخرههاي اسفنجی که حضوري فعال در نگاره »کشته شدن ارجاسب به دست اسفندیار« دارند به موقعیت کوهستانی و صعب العبور روییندژ عدم دسترسی آسان به آن و سختی مسیر اسفندیار اشاره دارند؛ به طور همزمان پیچیدگیهاي نقشهي ارجاسب در ابهام ناشی از حضور سربازان بسیار بر دیوارهاي قصر و در عین حال کشته شدن پادشاه در درون قصر به تصویر درآمدهاست. (نگاره (3 در نگاره »کیخسرو گنگدژ را محاصره میکند« نگارگر با ترسیم انواع ابزارآلات جنگی به خوبی بر طولانیشدن محاصره و روشهاي مختلفی که براي رد شدن از دیوارهاي دژ استفادهشد (براساس متن)، تأکید کردهاست، گویی همزمان تمام اتفاقاتی که در طی محاصره روي داده را نمایش داده شدهاست. حالت سربازان برآشفتگی بصري پایین صفحه و نمایش آشفتگی و شلوغی صحنه جنگ بیشتر اشاره میکند و حالت مختلف پیکرهها در این نگاره بر زیبایی آن افزودهاست.

ترکیببنديهاي عمودي نیز از دیگر نقاط اشتراك این نگارههاست که با حضور دیوارهاي بلند و نقوش کشیده خوابگاه رستم، صخرههاي بلند در جلوي صحنه مربوط به نگاره کشته شدن ارجاسب، دیوارهاي بلند گنگدژ تشدید شدهاست. (نگاره 4 و نگاره
(2 به طور نسبی در بیشتر نگارههاي شاهنامه محمد جوکی رنگها به صورت محدود و در سطوح وسیع یکدست استفاده شده، ولی در این نگارهها رنگها به صورت هماهنگ با ظرافت در کنار هم نشستهاند.
در مجموع ویژگیهاي این گروه از نگارهها را میتوان به این صورت برشمرد: استفاده از رنگهاي درخشان در ساختار معماري و برقراري ارتباط بین فضاي درونی و بیرون، استفاده از نقشمایههاي تزئینی زیبا بر روي لباسها، فرشها و آجرکاري و کاشیکاريها از ویژگیهاي مشترك این نگارههاست که حتی استفاده از فضاي طبیعت به صورت محدود در همه آنها دیده میشود؛ چهرهها ظریفتر از دیگر مجالس اجرا شده و نگارگر تلاش کرده در چهرهها مفاهیم و پیچیدگیهاي شخصیت را نیز نمایش دهد. نقاش این صحنهها به صورتی استثنایی پرجرأت بودهاست. نگارههاي 6، 18، 23، 28 این گروه که تصاویر آن در پایان مقاله آمدهاست.

دومگروه : نگارههاي این گروه نیز در حضور فعال معماري در کنار فضاي طبیعت، ساختار هندسی و قرارگیري عناصر تصویر به صورت متعادل، تقسیم صحنه به سطوح وسیع رنگی، عدم ظرافت و تنوع در طراحی درختان، گلها و... مشترك هستند؛ ولی در نگاه کلی به نظر میرسد ترکیببندي و ساختار آنان با شیوههاي متفاوتی انجام شدهاست ولی در تکنیک اجراي جزییات و پوشش گیاهی ردپاي ي کنگارگر به چشممیخورد.

در مجلس هشتم از این شاهنامه سیاوش فرزند کیکاووس که در جریان فتنه سودابه همسر پدرش کیکاووس متهم میشود و براي اثبات بیگناهی خود در حال عبور از آتش است. تقسیم سطح این نگاره به دو بخش غیر مساوي قابل مقایسه با نگاره »رستم فیل سفید را میکشد« و »فرود زرسپ را میکشد« است؛ ولی در نگاره »بردن تصویر رستم به نزد سام« مضمونی جدید در نگارگري ایرانی، با تقارن بسیار و تقسیمات هندسی بدون افق رفیع تصویر شدهاست. سطح طبیعت در این نگاره به درختان و پرندگان انتهاي تصویر محدود شدهاست.
در این مجلس سام در حال دیدن تصویر نوهاش رستم (فرزند زال و رودابه)، بر روي تختی منقوش در ایوان رو به باغ نشسته و نگارگر با استفاده از سربندها و کلاهها متنوع به حضور افراد مختلف در جشن اشارهکردهاست. نظم و تقارن مسلط بر ترکیب این صحنه در کنار پیکرههاي پراکنده و بهرهگیري متعادل از رنگهاي قرمز و آبی، در کنار قهوهايها، سبزها و ... تنوع و درخشندگی دلپذیري در تصویر بوجود آوردهاست و حس شادي و سرور و هیجان داستان را به خوبی منتقل میکند. (نگاره (5 نگارگر این نگاره بیشتر تحتتأثیر آثار تهیه شده در دربار بایسنقرمیرزا بودهاست ولی بازهم فرم اندام و چهرهها را به شیوه این شاهنامه واقعیتر از شاهنامه بایسنقري ترسیم کردهاست. این شیوه انتقال احساس داستان را در دیگر نگاره این گروه »گذر سیاوش از آتش« نیز میبینیم؛ جهت نگاه سودابه و کیکاووس به سمت سیاوش و حالت چهرهي آنان، زمینه وسیع خاکستري رنگ بر تردید این صحنه تأکید دارد. (نگاره (7 در نگاره »کشته شدن فرود« نیز صورتهاي معنادار و فیگور بدن فرود بر روي اسب و حالت دست زرسپ همه به خوبی حس تنش این صحنه را نمایش دادهاند؛ در مجموع نگارگر این مجالس در بیان دقیق فضاي حاکم بر داستان موفق بودهاست.

 

هماندازه بودن این نگارهها از خصوصیات مشترك این نگارههاست. در همهي آنها فضاي کمی از آسمان به رنگ آبی دیده میشود و از نظر پرداخت جزییات این نگارهها به مجالس گروه پنجم نزدیک است ولی از نظر ترکیببندي تفاوت زیادي با آنها دارد.

نگارههاي 3، 4، 8، 10 مربوط به این گروه میباشند.
گروه سوم: نگارههاي این گروه داراي موضوع مشترك نبرد، ترکیببندي متعادل نسبتاًو متقارن هستند. رنگهاي بدون تضاد و کمتنوع به کار رفتهاند و به صورتی محدود از عناصر طبیعت در آنها استفاده شدهاست. نبرد در این نگارهها در حضور صخرههاي اسفنجی ولی اینبار نه به صورت بلند و پررنگ و پیچان انجام میشود.

یکی از نگارههاي این گروه به »نبرد رستم و اشکبوس« پهلوانی که به افراسیاب در جنگ با ایرانیان کمک کرد؛ پرداختهاست.
سپاهیان دو پهلوان در حالتی مایل و اریب در برابر هم قرارگرفتهاند به این معنی که تورانیان گوشهي پایین سمت راست تصویر را اشغال کردهاند و سپاهیان ایران در گوشهي بالاي سمت چپ تصویر متمرکز شدهاند؛ قرارگیري پیکرهها در این تصویر به صورتی است که گویی رستم یک تنه در برابر کل سپاه تورانیان و اشکبوس قرار گرفته؛ اسب اشکبوس در حالت افتادن زانو زده و دست و کمان اشکبوس به گونهاي است که تیر خود را رها کرده اما به هدف اصابت نکرده است؛ اما رستم تیر را درچلهي کمان دارد و آمادهي پرتاب تیر است، تصویرگر لحظهاي را به نمایش درآورده که پس از آن مرگ اشکبوس و شکست تورانیان نتیجهاي بدیهی است و انتخاب این لحظه بر حس تعلیق داستان افزودهاست.

رستم در این نگاره سر دیو سپید را همچون کلاهخود بر سر قرار داده و لباسی از پوست ببر1 بر تن کردهاست. آسمان آبی رنگ است و تکههاي ابر به شکل افقی فضاي آسمان را پوشاندهاند این نوع ترسیم ابر نیز متفاوتتر از آن چیزي است که در نگارههاي با ابرهاي پیچان دیدهایم، گویی نگارگر سعی داشته حرکت ابرها را نیز نمایش دهد. (نگاره (9

با مقایسه این نگاره با مجلس »نبرد بهرام چوبین و خسرو پرویز« شباهتهایی را مشاهده می کنیم: از جمله حضور صخرهها به صورت لایهاي و حتی همان شیوه اریب قرار گرفتن لشکریان روبروي هم و.... این نگاره داستان بهرام را که پس از سرپیچی از فرمانبرداري از خسرو پرویز همراه سپاهیانش شورش کرده و در پی رسیدن به پادشاهی است؛ به تصویر کشیدهاست. خسرو پس از شکست قبلی اینبار با سپاهی که امپراتور روم در اختیارش گذاشته بود به ایران بازگشته و موفق به شکست بهرام میشود. (نگاره (12
در این نگاره بهرام چوبین از فیل خود به زمین آمده و فیل او با شمار بالاي تیرهایی که به بدنش اصابت کرده در حال مرگ است. خمشدن پاهاي فیل و کج شده جایگاه خالی بهرام و پیکره غیرمتعادل بهرام همگی به خوبی شکست او را در مقابل خسرو که با آرامش نشسته بر جایگاهش، نشان میدهند. دو سپاه به صورت مایل روبروي هم قرارگرفتهاند که سطح شیبدار انتهاي تصویر در کنار پیکره زخمی بهرام و فیل زخمی که در حال افتادن است همه به صحنه نبردي سنگین تأکید میکند. هجوم و تعارض در خطوط نیزههاي روبروي هم به خوبی مشخص است. تقارن ساختار این نگاره و عدم استفاده از تضاد تیرگی و روشنی با وجود سطح وسیع زمینه گرم با رنگهاي اکر و نخودي روشن و در کنار آبی روشن آسمان؛ در مقایسه با نگارههاي »نبرد رستم و اشکبوس« و »نبرد رستم و خاقان چین« از حس هجوم و کنش تصویر کاستهاست.

مجالس دیگري که با این شیوه اجرا شدهاند: »گستهم فرشیدورد را میکشد«، و »رستم اسفندیار را با تیر دو سر میکشد« میباشد که از نظر شیوه پرداخت طبیعت و تکنیک اجرا مشابه هم میباشند. در نگاره »گستهم فرشیدورد را میکشد«گُستَ،هم

 

که دو برادر را شکست داده در مرکز و با رنگ قرمز در مقابل زمین ساده و روشن نقطه تأکید نگاره است. عناصر تصویر بر روي امتدادي دایرهاي شکل قرارگرفتهاند و ترکیب قرینه این مجلس به تعادل ترکیببندي آن کمک کردهاست. نگاره »رستم اسفندیار را با تیر دو سر میکشد« در مقایسه با مجلس گستهم داراي تعارض و تنش بیشتري است، صخرههاي آبی رنگ افراشته در دوردست تضاد زیبایی را با رنگ زمینه ایجاد کردهاند و فاصلهي قابل توجهی را میان صحنه نبرد و سربازان نیز به وجود آوردهاند.
پرچمهاي افراشته سربازان بالاي کادر در دو جهت مخالف وزش باد را نشان میدهند، به نظر میرسد اشاره به حضور دو نیروي متضاد و مقابل هم در میدان نبرد داشتهباشند. بر روي پرچم افراشته همراهان رستم کلمه »السلطان الاعظم محمد جوکی« به چشم میخورد. (نگاره (10 و (نگاره (11

قرارگیري نوشتهها در 1/5 بالاي تصویر و تأکید بر شخصیتهاي اصلی داستان در مرکز نگاره از دیگر ویژگیهاي مشترك نگارههاي 12، 17، 25، 30 است.

گروه چهارم: ویژگیهاي مشترك نگارههاي 2، 7، 11، 26 چشمانداز طبیعت در تمامی صحنه، زمین پوشیده از بوتههایی نه چندان ظریف در کنار صخرههاي اسفنجی عمودي است که اینبار صخرهها با صلابت و رنگهاي متنوع دیده میشوند و به صورتیکاملاً متفاوت و رنگین در نگارهي »سیمرغ، زال را به سام برمیگرداند« دیده میشود. تضاد رنگ لاجوردي آسمان و سطح زمین، حضور ابرهاي پیچان و در حال حرکت و صخرههاي پیچیده، با رنگهاي تند و متنوع در سمت چپ این نگاره حضور متفاوتی از طبیعت را نمایش میدهد. دو بچه سیمرغ به سختی از صخرههاي رنگی که احتمالاً تجسمی از البرز کوه است، متمایز میشوند، این نوع صخره با این تنوع رنگی در هیچکدام از نگارههاي این شاهنامه دیده نمیشود. سام بر روي دو زانو و به حالت التماس نشسته و اشتیاق از چهره او پدیدار است.(نگاره (13 دیگر نگارههاي این گروه داراي آسمانی با این وسعت نیستند ولی شدت رنگ آن در نگاره »کشتهشدن سهراب به دست رستم« نیز دیده میشود. (نگاره (14

دو نگاره دیگر با رنگبندي متفاوتتر و یا رنگهاي روشنتري مصور شدهاند که در مجلس »نبرد رهام و پازور« تضاد رنگهاي روشن زمینه در کنار آسمان طلایی با لاجوردي صخرهها، به تأکید بر محل حادثه کمک کردهاست. سطوحی با فرم منحنی در این نگاره جدا شدهاند و جدا شدن سطحی که این دو در حال مبارزه هستند از سایر قسمتهاي نگاره با استفاده از تغییر رنگ، تأکیدي بر اهمیت این نبرد در سرنوشت تورانیان و ایرانیان دارد. ابرها در آسمان روشنی قرار گرفتهاند یعنی در این لحظه آسمان صاف و بدون تیرگی است در حالیکه در داستان بعد از قطع شدن دست پازور ابرهاي تیره پراکنده میشوند. نگارگر در این نگاره نتیجه نبرد را که شکست پازور است در آسمان صاف با ابرهاي روشن نمایشدادهاست. (نگاره (15 و (نگاره (16

استفاده از لاجوردي در همه نگارهها به صورت فعال، هماندازه بودن تقریبی نگارهها از دیگر ویژگیهایی است که در تمام این نگارهها به چشم میخورد. ساختار مجالس این نگارگر با جسارت اجرا شدهاست و به نظر میرسد با استفاده از سبک کار شاهنامه بایسنقري ولی به طور مجزا عمل نمودهاست.

گروه پنجم: طبیعت شاعرانه و رمانتیک، درختان بلند و ابرهاي به هم پیچیده، نگارههاي این گروهکاملاً نشانگر حضور نگارگري جوان و داراي تکنیکی متفاوت است. استفاده از رنگهاي درخشانتر و درختان و بوتههاي متنوع در نگارهي »کشتهشدن سیاوش« و » رستم بیژن را از چاه بیرون میکشد« و ابرهاي پیچان و صخرههاي برفی نگاره »ناپدید شدن کیخسرو« از دیگر مشخصات متمایزکننده این نگارههاست که باعث شده حتی در بیان مضامین ناگوار، آرامش دیدهشود. فرم پیکرهها گویا ولی چهرهها بیشتر مشابه تصویر شدهاند. (نگاره (17 و (نگاره (19

داستان بیژن و منیژه یکی از زیباترین داستانهاي عاشقانه شاهنامه است در پانزدهمین نگاره این شاهنامه تصویرگري شدهاست.

ترکیببندي این اثر به گونهاي است که بواسطهي نوع قرارگیري اسبها و هفت دلاور پهلوان همراه رستم، منیژه و خود رستم در امتدادي دایرهاي شکل توجه بیننده به سمت چاه جلب میشود؛ که پوست و شلوار سفید رنگ بیژن و تضادي که با تیرگی فضاي چاه دارد تأکید بیشتري مینماید. آسمان پر از ستاره شب را نشان میدهد و منیژه به واسطهي آتشی که در کنار چاه افروخته، رستم و پهلوانان را به سمت چاه راهنمایی کردهاست. گیاهان و درختان در فضاي شب در حالتی رقصگونه و درخشان

 

و به رنگ طلایی ترسیم شدهاند، گویی طبیعت نیز این لحظه دیدار عاشقانه را دریافته و به رقص مشغول است، حضور پرندگانی که دو به دو با هم در حال پروازند نیز بر شور فضاي عاشقانه افزودهاست. آسمان این نگاره با حضور ماه و ستارگان علاوه بر ابر پیچان در این شاهنامه منحصر بفرد است و همینطور پوشش متفاوت منیژه از دیگر پیکرههاي زن که در این شاهنامه حضور داشتند، با چادر آبی در مرکز نگاره مورد توجه است. متفاوت بودن لباس منیژه و همچنین پیکره بیژن که به شیوهاي نامتعارف طراحی شدهاست از جمله دلایلی است که باعث شده باربارا برند و رابینسون این نگاره را نیز جزو نگارههایی قرار دهند که در هند بر روي آن تغییراتی انجام شده یا دوباره مصور شده است. (نگاره (18

دیگر نگارهي متفاوت شاهنامه محمد جوکی »گشتاسب در جنگ ارجاسب« است، که یک صحنه در دو صفحه روبروي هم نشان دادهشدهاست. از گستردگی صحنه، ازدحام سربازان و آرایش سپاهیان؛ پیچیدگی نبرد بین سپاه گشتاسپ و ارجاسب را به خوبی میتوان تصور کرد. ارجاسب در صفحه سمت چپ از دیدن صحنه نبرد و اتفاقات رخ داده و احتمال شکست خود متعجب گشته و انگشت به دهان گرفتهاست و گشتاسب و شاید اسفندیار در صفحه سمت راست دست خود را به حالت دستور حمله دراز کردهاست؛ پیکره او بزرگتر از سایر اطرافیانش ترسیم شده که اشاره به مقام او دارد. اسب و سواران در بخشهایی از تصویر به صورتیکاملاً آرایش یافته و منظم در کنار هم قرار گرفتهاند؛ در صفحه سمت چپ تعدادي از آنان از زاویهکاملاً روبرو نشان داده شدهاند. در صفحه سمت راست دو پیکره و تعدادي از سوارکاران را در حال انجام حرکات نمایشی میبینیم که نشانی از شادي بعد از پیروزي است. (این شیوه حرکات نمایشی تنها در این نگاره دیده میشود) نکته قابل توجه در این نگاره 2برگی این است که ارتباطی بین این دو صفحه وجود ندارد؛ پیکرهي سربازانی که در سمت چپ از کادر تصویر خارج شدهاند در صفحه سمت راستی امتداد نیافتهاند و برعکس. (نگاره (20
در مجموع استفاده از رنگهاي درخشان و متنوع، سطح وسیع زمین با رنگهاي روشن، پراکندگی عناصر و ساختاري متعادل در همه مجالس این گروه دیده میشود. در صحنههایی با موضوعات ناراحتکننده نیز آرامش خاصی بر صحنه، چهرهها و ترکیببندي حاکماست. این نگارگر سبک جدیدتري از شیوه نگارگري شاهنامه بایسنقري را داراست و حرکتی متفاوت از آن را شروع کردهاست.

گروه ششم: در این گروه از نگارهها چهرهها و پیکرهها به صورتی واقعیتر تصویر شدهاند؛ با توجه به نگاره »بازي چوگان گشتاسب« یا نگاره »شکار بهرام و آزاده« و دقت در صورت دیو سفید در مجلس »کشتهشدن دیو سپید توسط رستم« (نگاره

(22 که این نگارگر ترسیم کرده، میتوان بیان حالات را به خوبی مشاهدهکرد. با اینکه از نظر ترکیببندي تفاوتهایی در این نگارهها دیده میشود ولی استفاده از رنگهاي با تضاد زیاد و درخشش بیشتر باعث شده مضمون تصویر به خوبی منتقل شود.

حضور پررنگ صخرههاي درشت رنگی، محدود شدن حضور درختان و بوتههاي متنوع، نبرد با موجودات افسانهاي در بسیاري از نگارههاي این گروه دیده میشود. همانند نگارهي »گشتاسب اژدها را میکشد« همان صخرههاي اسفنجی را اینبار به صورتی تیز

و کشیده با رنگهاي قرمز و آبی میبینیم؛ صخرهها با رنگهاي گرم و سرد در کنایه به تضاد و نبرد بین گشتاسب و اژدها روبروي هم قرار گرفتهاند و تقابل رنگهاي گرم و سرد و تفاوت و ناهمخوانی رنگ صخرهها بر ماهیت متفاوت دو نیرویی که در برابر هم قرار گرفتهاند تأکید میورزند. صخرههایی که گشتاسب برآن ایستاده با رنگ آبی به شکلی پر انرژي و فواره مانند چارچوب کادر را شکستهاند و بیرون زدهاند و صخرههایی که اژدها در آن میخروشد قرمز رنگ تصویر شدهاند، رنگ قرمز به دریافت حس هجوم

و کشمکش داستان کمک میکند. (نگاره (24

در مقایسه با این نگاره، مجلس »اکوان دیو رستم« از تضاد تیرگی و روشنی به جاي کنتراست رنگی استفاده شدهاست. هر دو انتخاب رستم در این مجلس دیدهمیشود؛ صخرهها و کوههایی که از گوشهي پایین کادر سر به فلک کشیدهاند و دریایی که موجوداتی عجیب در آن مشهودند که خطرات این انتخاب رستم را گوشزد میکنند. نکته قابل ذکر در مورد این نگاره اضافه شدن احتمالی بخشهایی از صخرهها بعد از طراحی حاشیه نگاره است زیرا در قسمت بیرونزدگی صخره و ادامه یافتن آنها به بیرون از حاشیه، این خط هنوز قابل رویت است، این اتفاق در نگارههاي دیگري از این شاهنامه نیز قابل رویت است. مسألهاي که در این نگاره جلب توجه میکند خواب بودن رستم است؛ گویی نگارگر میخواسته اندك زمانی قبل که رستم در خواب بوده و اسیر

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید