بخشی از مقاله
چکیده
هندسه پنهان، مختصاتی هندسی است که هنرمند بر اساس آن به ترکیببندی اثر خود میپردازد و هدف از آن ایجاد یک کل منسجم است به گونهای که حاوی بیان هنری باشد. این هندسه و تناسبات منطقی آن، از آنجا که به طور محسوس در اثر مشاهده نمیشود، »هندسه پنهان« و از آنجا که بنیان اثر بر اساس آن پیریزی شده است، »هندسه بنیادین« نیز نامیده میشود. در حقیقت در بررسی هندسه پنهان، پژوهشگر به دنبال شناخت اصول هندسیای است که هنرمند صاحب اثر بر مبنای آن به ساماندهی عناصر موجود در اثر خود پرداخته است.
پژوهش حاضر، ضمن بررسی هندسهپنهانِ موجود در اثر استاد کمالالدین بهزاد، نگاره مجلس جشن ورود تیمور از ماوراءالنهر به سمرقند از کتاب ظفرنامه تیموری محفوظ در موزه کاخ گلستان تهران، میکوشد با پرداختن به اصول دقیق تناسبات و هماهنگی موجود در اجزای اثر، مسائل و پرسشهای زیر را مورد بحث و تحلیل قرار دهد: روشنساختن چگونگی روابط هندسی پنهان در چیدمان عناصر موجود در ساختار ترکیببندی نگاره کمالالدین بهزاد و اینکه چگونه میتوان به مدد روش تجزیه و تحلیل هندسی، تناسب و هماهنگی میان موضوع اثر و انتخاب نوع زیرساخت هندسی موجود در نگاره را تبیین نمود
از اینرو آشکار ساختن زیرساختهندسیِ پنهان و نیز هماهنگی ساختار صوری و محتوا در اثر کمالالدین بهزاد موضوع مهمی است که این پژوهش سعی دارد تا در حد توان به شناسایی آن بپردازد. از سوی دیگر شناخت هندسه پنهان و وجوه ناپیدا از عمق و ژرفای ساختار نگارههای بزرگان تاریخ هنر ایران همچون بهزاد در خلق آثار نگارگری در ایران امروز یاریرسان خواهد بود. روند تحلیل فرمی آثار، عمل یا آموزهای است که بر ساختار صوری و ویژگیهای آن تأکید میورزد.
در اینجا مقصود از بررسی و تجزیه و تحلیل هندسی در صورت یا فرم، بررسی کاربرد قراردادهایی است کهصرفاً جلوه صوری یک اثر و تناسبات پنهان آن را بارز میکند؛ که در این راه از نظریههای بنیادی در دانش هندسه و اصول تناسبات طلایی در شناسایی روابط مطلوب و هندسه پنهان و سنجیده در طرحریزیهای کمالالدین بهزاد بهره گرفته میشود. در نتیجه، با کمک مختصات هندسی و تناسبات منطقی روشن میگردد برای خلق آثاری شگرف، در این نگاره افزون بر اسپیرال هندسی، از تناسباتی بر پایه اعداد اصم و عدد فی نیز استفاده شده که خبر از سیر تکاملی ترکیببندی در نقاشی ایرانی و رسیدن به اوج تناسبات در زیرساخت نگارهها دارد.
مقدمه
با وجود بررسی مداوم نقاشی ایرانی از یکصد سال گذشته تا کنون، ترکیببندی این آثارعملاً تحلیل نشده است. بعضی پژوهشگران همچون الکساندر پاپادوپولو تلاشهای جداگانهای برای تشریح ترکیببندی تصاویر مینیاتور انجام دادهاند - نظریه قرارگیری سر پیکرهها در مینیاتور ایرانی بر روی قوس حلزونی پنهان - ؛ چنین تفاسیری به خودی خود بسیار جالب و مهم است، اما مسئله تبیین ویژگیهای ترکیببندی نقاشی ایرانی و ریشههای آن، همچنان محجور باقی مانده است. - نظرلی، - 96-95 :1390 هندسه پنهان، مختصاتی هندسی است که هنرمند بر اساس آن به ترکیببندی اثر خود می پردازد و هدف از آن ایجاد یک کل منسجم است.
شناسایی و فهم این اصول هندسی و ساختار قاعدهمند نهفته در تناسبات نگاره بهزاد دغدغه این پژوهش است که سعی شده با نگاهی تازه و تخصصیتر در زمینه هندسه در نگارگری پیگیری شود تا در نهایت نکاتی تازه و پراهمیت در مورد ساختار این نوع نقاشی ارائه گردد. شناخت هندسه پنهان موجود در نگارگری ایرانی با توجه به پیشزمینههای نظری و فکری که موجب ایجاد آثار برجای مانده در این حوزه شده است، صورت پیچیده و ناشناختهای را در بر دارد زیرا که پژوهشهای انجام یافته درباره این موضوع از منظرهای خاص وعمدتاً به شکل توصیفهای بصری و به دور از تجزیه و تحلیلهای هندسی ظهور نموده است.
در این بررسیها بیشتر به رابطه عناصر تشکیلدهنده نقاشی با یکدیگر بر مبنای نظریات و آنچه در حوزه عرفان اسلامی اهمیت مییابد؛ پرداخته شده است. لیکن مقصود اصلی این پژوهش شناخت اصول هندسی در ساختار منسجم نگاره و کیفیت کاربرد این قواعد است، و بر آن است تا ضمن کنکاش در نگاره مجلس جشن ورود تیمور از ماوراءالنهر به سمرقند، تناسبات ریاضی را با استفاده از اشکال هندسی پایه در این مجلس مینیاتور مورد بررسی و تحلیل قرار دهد تا با شناسایی نوع چیدمان و پیوند پنهان میان اجزا در زیرساخت هندسی و نیز میزان بهرهگیری او از این اصول، تناسب بین موضوع اثر و نوع زیرساخت مورد استفاده در آن را روشن نماید؛ و بدین واسطه آنچه از نگاه پژوهشگران و مخاطبان نگارگری ایرانی مغفول مانده است را آشکار سازد. در هندسه پنهان جنبههای متعددی مطرح است که هر یک به بعدی از ابعاد نامرئی و نامحسوس چیدمان عناصر و اشکال میپردازد. نیاز به انجام پژوهشی فراگیر که با بهرهگیری از دانش هندسه بتواند به دیدگاهی جامعتر درباب ترکیببندی نگارههای ایرانی دست یابد ضرورت اصلی برایپیگیریِ پژوهشهایی از این دست است.
پیشینه پژوهش
با جستجو در کتابخانهها بسیار به نام »کمالالدین بهزاد« برمیخوریم. کتابها و مقالات مهمی به چشم میخورد که به موضوعاتی مانند: شرح زندگی و احوال کمالالدین بهزاد، معرفی آثار هنری وی در دو مکتب هرات و تبریز، جلوه آراء و عقاید عرفانی او در نگارههایش، بررسی وجوه رئالیسم و ناتورئالیسم آثارش، تفسیرهای زیباییشناسانه با تکیه بر مفاهیم عرفانی و...اختصاص دارد.
درباره جنبههای نظری هندسه پنهان نیز مطالبی نگاشته یا به فارسی ترجمه شده است، با این وجود، کاربرد هندسه پنهان در خصوص آثار نگارگری کمالالدین بهزاد محجور مانده و هنوز مورد تحلیل و بررسی دقیق قرار نگرفته است. از میان این کتابها و مقالات موارد انگشت شماری یافت شد که آنها هم به صورتی کمتر هندسی به موضوع هندسه پنهان در آثار بهزاد پرداختهاند. نخست، مقالهای در فصلنامه »خیال« به نام »هندسه پنهان در نگارههای کمالالدین بهزاد« نوشته خشایار قاضیزاده - - 1382 کهصرفاً به بررسی دو نمونه - یوسف و زلیخا سماع درویشان - از آثار استاد بهزاد میپردازد.
سپس مقاله ای در کتاب ماه هنر با نام »اسطورهزدایی و اسطورهپردازی کاخ خورنق در نگاه نظامی و بهزاد « به قلم بهمن نامور مطلق - - 1382 که در بخشی از مقاله از ترکیببندی اثر مذکور سخن به میان آمده است - زیرا موضوع مقالهاساساً چیز دیگری است - .
لیکن پژوهش حاضر بنا دارد به تحلیل نگارهای از استاد کمالالدین بهزاد از نسخه ظفرنامه تیموری بپردازد. وجه تمایز این پژوهشها با روندی که در این تحقیق پیگیری میشود این است که متون نامبرده به صورت اشارهوار و کوتاه، دست به تحلیل ترکیببندی آثار زدهاند