بخشی از مقاله

نوشهرسازی و الگوی توسعه شهری حمل و نقل محور(TOD)

چکیده

در سالهای اخیر جنبش نوشهرسازی به عنوان یکی از مطرح ترین دیدگاههای شهرسازی انسانگرا در سطح جهان مطرح گشته است.شکل گیری این جنبش به اواخر دهه 1970 و ابتدای دهه 1980 بازمی گردد و طی دهه 1990 رشد سریعی داشته است بطوریکه در حال حاضر جز مقوله های مهم شهرسازی دنیا به شمار می رود.این جنبش بیش از هرچیز توجه به توسعه اجتماعات محلی و تکیه بر جا به جایی ساکنین محلی بصورت پیاده ویا استفاده از دوچرخه و یا وسائط حمل و نقل همگانی دارد.از الگوهای مطرح شده در جنبش نوشهرسازی الگوی توسعه شهری حمل و نقل محور است که در پی ایجاد مناطق و محدودهایی با اختلاط کاربری و بالاترین دسترسی به سیستم حمل و نقل عمومی است.و سعی در ایجاد محله های متراکم به جای توسعه پراکنده حومه شهرها دارد.در مقاله حاضر ابتدا با معرفی اجمالی از نوشهرسازی اصول مورد نظر در این جنبش مورد بررسی قرار گرفته است.سپس به معرفی الگوی توسعه شهری حمل و نقل محور پرداخته شده است.برای شناساندن بیشتر این الگو از نظریات پیترکالتورپ یکی از حامیان جنبش نوشهرسازی و الگوی توسعه شهری حمل و نقل محور استفاده شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

رشد مناطق کلانشهری و گسترش حومه ها، ویژگیهای اصلی شکل شهر در قرن بیستم بوده است. تا پایان جنگ جهانی اول، امکان سفر در داخل محدوده های شهری ایالات متحده، یکی از مشخصه های بارز و مورد توجه برای املاک و مستغلات بود و همزمان مسافت پیاده روی را نیز کمینه می کرد. کاربری های فعال تر از قبیل مغازه ها، مدارس و محل های کار در اطراف ایستگاه های حمل و نقل قرار داشتند و تراکم های مسکونی بیشتر در کنار خیابان ها قرار گرفته و از طریق تراموای برقی و اتوبوس ها پشتیبانی می شد. هر چقدر فاصله محدوده های مسکونی از ایستگاه ها افزایش می یافت، از شدت تراکم نیز کاسته می شد ا2]. پس از جنگ جهانی دوم، اتومبیل به عنوان معضل شهرها نمود پیدا کرد. روابط بین حمل و نقل و کاربری تضعیف شد و هرچه مردم بیشتر به سوی خودرو گرایش پیدا کردند، از میزان تمایلشان به پیاده روی تا سامانه حمل و نقل عمومی کاسته شد. این رشد فزاینده و خارج از کنترل توسعه حومه ها منجر به احداث هر چه بیشتر بزرگراه ها و جاده ها و دوری از مراکز شهر و همچنین تفکیک و جدایی محلات شهری گردید. در این حومه ها بیش از پیش به وابستگی اتومبیل شخصی تکیه شده است که این امر به دلیل دور شدن مراکز و توسعه حومه ای و همچنین تفکیک و منطقه بندی کاربری ها از یکدیگر می باشد. این تغییرات کالبدی و شیوه مدرن شهرنشینی باعث بر هم زدن روابط اجتماعی سنتی و سلامت روانی ساکنین شهرها گردید که روزگاری جزئی از زندگی شهر بودند. کاهش روابط اجتماعی و تعامل انسان ها با یکدیگر از جمله این موارد است.

جنبش نوشهرسازی که در دهه های پایانی قرن بیستم در ایالات متحده مطرح گردید پاسخی به این شیوه زندگی حومه نشینی و رشد فزاینده پیرامونی شهرها و کاهش تاثیری گذاری اتومبیلی بر زندگی روزمره ساکنین شهرها می باشد . این جنبش با بحث پیرامون هدایت رشد حومه های شهری در قالب خلق شهرها و مجتمع های کوچک، گسترش بی رویه شهرها را به چالش می کشد. نوشهرسازی در پیشنهادهای خود، به انتقاد از انگاره های برنامه ریزی و طراحی شهری که در اوایل قرن بیستم شکل گرفتند و برای پاسخگویی به الگوهای زندگی مدرن انطباق یافته اند، می پردازد تا از طریق بازگشت به شیوه های ساخت سنتی شهرها، محیطی پایدار، متنوع، انسانی و برخوردار از کیفیت زندگی خلق نمایند.

توسعه حمل و نقل محور(TOD) نیز یکی از الگوهای مطرح شده در نوشهر گرایی می باشد. این الگو در پی ایجاد مناطق و محدوده هایی با اختلاط کاربری و بالاترین دسترسی به سیستم حمل و نقل عمومی است. از خصوصیات این الگو، ایجاد محله های متراکم و کاملاً به هم تنیده است که فروشگاه ها، مسکن و دفاتر را در قالب منطقه ای به هم فشرده و با فواصلی که با پیادهروی قابل طی کردن است و به دور یک ایستگاه حمل و نقل جای گرفته اند، با یکدیگر ترکیب می کند. بدین ترتیب رابطه مستقیمی میان الگوی حمل و نقل عمومی و کاربری زمین برقرار می شود. و همچنین با این اختلاط کاربری ها و اولویت دادن به حرکت پیاده و نیز حمل ونقل عمومی، در پی کوتاه کردن سفرهای درون شهری و همچنین کاهش استفاده از اتومبیل شخصی و خسارت های وارده از آن می باشد.

1- نوشهرسازی نوشهرسازی، جنبشی در ایالات متحده است که در اوایل دهه 80 ظهور کرد و با بحث درباره رشد حومه شهری در قالب خلق شهرها و مجتمع های کوچک، گسترش شهرها را به چالش کشید. شهر گرایی جدید جذابیتش را از اولویت زندگی برای عموم در شهرهای کوچک به دست آورده است. در توجه به شهرهای کوچک، بنابراین شهر گرایی جدید مشغول پاسخگویی به تقاضایی کنونی است. و نشان دهنده کشف دوباره سنتهای برنامه ریزی و معماری است که به مساعدترین جا برای زندگی و به یادماندنیترین اجتماعها و محله ها در آمریکا شکل داده اند. تقاضایی برای آنچه برخی آن را «یک نشان محبوب آمریکایی یعنی اجتماعی فشرده و کاملاً چفت و بست شده» میدانند 31]. نوشهرسازی سعی دارد که براساس اصول طراحی و برنامه ریزی شهری به ایجاد مجتمعهای زیستی مبنی بر مقیاس انسانی و قابلیت پیادهروی بپردازد. تمامی نوشهرسازان معتقد به رجعت به محله های سنتی برای ایجاد جوامعی پایدار و کارکردی می باشند. به گفته لاCN (منشور نوشهرسازی)، ویژگیهای محلات شهری این جنبش شامل موارد زیر می باشد ]7]:

نوشهرسازی در پی ایجاد جوامع زیستی متنوع، با قابلیت پیادهروی، فشرده، سرزنده و با نشاط و همراه با کاربریهای مختلط می باشد. این محلات شامل واحدهای مسکونی، محل کار، مغازهها، تفریحات و گذران اوقات فراغت، مدارس، پارکها و تسهیلات ضروری شهری برای زندگی روزانه ساکنین میباشند که به آسانی دارای دسترسی پیاده به یکدیگر هستند. شهر گرایی جدید، استفاده از حمل و نقل همگانی را به جای استفاده از بزرگراهها و جادهها تشویق می کند. در این گونه جوامع، تمامی قشرهای اجتماعی ساکن هستند و در کنار یکدیگر زندگی میکنند.

این جنبش بین المللی، در پی اصلاح طراحی محیط ساخته شده (مصنوع) است، همچنین به دنبال بالا بردن کیفیت زندگی و استانداردهای زندگی از طریق ایجاد مکان های بهتر برای زندگی است. به طور کلی در شهر گرایی جدید، رجعت به گذشته و استفاده از مفاهیم سنتی در ایجاد محلات و جوامعی خودکفا، متعادل و انسانی، در عین توجه به پاسخگویی به نیازهای روز جامعه شده است. از جمله مفاهیم مورد نظر، ایجاد جوامع متعادل و متوازن، پاسخ به حومه نشینی، کاهش سفرهای روزانه، مقیاس انسانی، جوامع متنوع از حیث کاربری و گروه های ساکن، پاسخ به مسایل حمل و نقل و ارتباطات می باشد.

به طور خلاصه، اصول مورد نظر نوشهر گرایی شامل موارد ذیل می گردد. 1- قابلیت پیادهرویی: دسترسی پیاده (حداکثر 10 دقیقه) به اکثر فعالیتها و کاربریهای محله ای - طراحی معابر با احترام و در توافق با پیاده - در یکسری از موارد ویژه و خاص، گذرگاههای پیاده عاری از حرکت سواره باشد. 2- خانه سازی گوناگون و متنوع: طیف وسیعی از خانه ها با قیمت ها، اندازه ها و گونه های متنوع 3- معماری و طراحی شهری با کیفیت: تأکید بر زیبایی، آسایش و راحتی و ایجاد حس مکان، مخصوصاً در قرارگیری کاربری ها و فضاهای مدنی در داخل محلات. توجه به مقیاس انسانی در معماری و ایجاد محیطی زیبا که باعث نشاط و سرزندگی گردد. 4- تنوع و اختلاط کاربریها: ترکیب متنوعی از مغازه ها، ادارات، آپارتمان ها و خانه ها در سایت. اختلاط کاربری ها در داخل محلات، بلوکها و ساختمان ها و همچنین تنوع و گوناگونی قشرها و گروههای ساکنین از حیث سنی، سطوح درآمدی، فرهنگی و نژادی. 5- اتصال: برقراری شبکه ارتباطی بهم پیوسته که ترافیک را متفرق می کند و باعث سهولت حرکت پیاده میشود. همچنین وجود سلسله مراتبی از خیابانهای باریک، بلوارها و کوچهها. ایجاد شبکه پیاده و فضاهای عمومی با کیفیت که مناسب و لذت بخش برای پیادهروی باشد. 6- ساختار محله ای سنتی: مرکز و لبه ای قابل تشخیصی، قرارگیری فضاهای عمومی در مرکز محله، اهمیت دادن به کیفیت قلمرو عمومی، فضاهای باز عمومی طراحی شده، دارا بودن طیف وسیع و متنوعی از کاربریها و تراکم ها با حداکثر فاصله زمانی 10 دقیقه پیادهروی، استفاده از برنامهریزی tranSect (تراکمهای بالا در مرکز به طوری که وقتی به لبه میرسد، تراکم به طور فزایندهای کاهش مییابد).

7- تراکم فزاینده: نزدیک به هم بودن بیشتر ساختمانها، اقامتگاهها، مغازهها و خدمات (برای سهولت و راحتی در حرکت پیاده و دسترسی، استفاده کاراتر از خدمات و منابع و همچنین به منظور ایجاد مکانی راحتتر و مناسب تر و لذت بخش تر برای زندگی). 8- حمل و نقل هوشمند (Smart): ایجاد شبکه ای از ترنها با کیفیت بالا که شهرها، شهرک ها و محلات را بهم مرتبط می کنند، و همچنین طراحی در توافق و احترام به پیاده که باعث تشویق در استفاده از دوچرخه و پیادهروی برای رفت و آمد روزانه شود. 9- پایداری: به حداقل رساندن برخورد و تخریب محیط زیست از ساخت و سازها و عملیات آن، استفاده از تکنولوژی های موافق با اکولوژی، احترام به اکولوژی و ارزش گذاشتن و گرامی داشتن نظامهای طبیعی، بالا بردن کارایی و بهرهوری انرژی، استفاده کمتر از سوخت های محدود و تجدید ناپذیر استفاده بیشتر از تولیدات محلی و همچنین پیادهروی بیشتر و استفاده کمتر از اتومبیل. 10- کیفیت زندگی: ایجاد مکانهایی که باعث غنی کردن و متعالی کردن روح انسانی گردند.

2- پیتر کالتورپ و معرفی توسعه شهری حمل و نقل محور پیتر کالتورپ یکی از چهره های شاخص شهر گرایی جدید است و از جمله پایه گذاران کنگره «شهر گرایی نوین» در سال 1992 بوده که در زمینه کنترل رشد پراکنده مکان ها و وضع اصول شهر گرایی نوین و توسعه حمل و نقل محور(TOD) فعالیت کرده است. در کتاب مادرشهر آمریکایی آینده، وی به معرفی الگوی «توسعه شهری حمل و نقل محور» یا TOD می پردازد و رهنمودهای بیشماری را از کاربرد وسیع آن ارایه می نماید. همچنین اصول ساخت واحدهای همسایگی و اجتماعات مطلوب را بیان کرده است. کالتورپ، معتقد است که شهرهای آمریکایی به واسطه توسعه شتاب زده حومه های خود، روح خود را از دست داده اند. در کتاب شهر منطقه ای، برنامه ریزی در مقیاس منطقه ای را در جهت تجدید حیات شهری و تجدید حومه ها معرفی میکند. «کتاب راهنمای پیاده راه سازی» یک ایده طراحی جدید را ارایه می کند. این ایده ادارات، مراکز تجاری، مسکن های چند خانواری و فضاهای باز همگانی را در اطراف ایستگاه راه آهن سبک حومه شهر جمع می نماید. در حقیقت این کتاب آغاز جنبش های شهرسازی نوین بود9l]

از نظر کالتورپ، رویای حومه های قدیمی، همراه با افزایش ناهماهنگی با فرهنگ امروزی است. ساختوساز خانهها در حومه ها بسیار گسترده است و کلیه مشاغل در مرکز شهر قرار دارند. هیچ محدودیتی در زمین و انرژی وجود ندارد و مشکلات ترافیکی از طریق ساخت هر چه بیشتر خیابان ها حل می شود. این الگوی توسعه ناهمگون باعث بوجود آمدن «جوامع منفصل» و درنهایت از دست دادن روح جمعی می گردد و منجر به ایجاد تبعیض بین افراد از لحاظ سن، درآمد، نژاد و طبقات اجتماعی میگردد. «آنها مردم و فعالیتها را در یک شبکه ناکارآمد جمعیتی حبس و به انزوا می کشند به جای آنکه آنها را در جوامعی با مقیاس انسانی و متنوع جمع کنند» || 4 |

از نظر وی، فضاهای عمومی به عنوان مکانهایی برای برقراری تعاملات اجتماعی، تبدیل به عرصه های خصوصی نظیر: مراکز خرید

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید