بخشی از مقاله

پیش بینی چالش های نظام آموزشی دوره ابتدایی در ده سال آینده و ارائه راهکارهای مناسب


چکیده

نویسنده در این مقاله با استفاده از روش بررسی اسنادی و کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی به اهمیت و ضرورت آموزش و پرورش ابتدایی، چالشهای اساسی نظام آموزش ابتدایی در یک دهه آینده در ایران و جهان و ارائه راهکارهایی مختصر برای مواجه با این چالشها پرداخته و در پایان نتیجه گرفته است که آموزش و پرورش ایران خصوصا آموزش ابتدایی با تنگناهای بسیاری روبروست؛ اما باید تنگناها را فرصت قلمداد کرد و آنها را با توجه به تجربههای جدید، حل نمود. چالشهایی که نظام آموزشی ابتدایی در آستانه ورود به قرن بیستویکم با آنها مواجه است، از حیث شدت و دشواری بیسابقهاند. در عین حال فرصتهایی که برای تقویت همبستگی بینالمللی قرار دارند نیز فراواناند. این نظام آموزشی با حسن استفاده از این فرصتها باید به مصاف این چالشها برود. تعلیم و تربیت گرچه نقش اساسی بر عهده دارد، اما نمیتوان از آن انتظار معجزهای برای درمان تمامی دردها داشت. از سوی دیگر،گنجهایی در اختیار نطام آموزش ابتدایی قرار دارد که با اتکاء به این گنجها می تواند تعلیم و تربیت بهتر و بیشتر و یادگیری بدون وقفه را در سراسر زندگی دانش آموزان جاری سازد. اگر بناست عمارتی از تمدن مادی و معنوی ساخته شود، چهار نوع یادگیری اساسی، ستونهای اصلی این عمارت به شمار میآیند. چنانچه نظام آموزش ابتدایی قصد دارد این ستونها را به شکلی هرچه محکمتر، باثباتتر و انعطافپذیرتر در برابر تغییرات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بسازد؛ می بایست به طور مستمر به دانش آموزان بیاموزد که بدانند، انجام دهند، انسان باشند و با یکدیگر زندگی کنند.

واژگان کلیدی: نظام آموزشی، آموزش ابتدایی، چالشهای دوره ابتدایی، دانش آموزان

 

مقدمه :

امروزه نمی توان، نقش آموزش و پرورش را برای آینده جامعه کم اهمیت شمرد. بنیان همبستگی اجتماعی، پیشرفت اقتصادی، توسعه پایدار، تعالی انسانیت، صلح و دوستی همگی به آموخته ها وآموزه های آموزش و پرورش وابسته است .لیکن آموخته های دوران مدرسه، برای نیل به چنین اهداف متعالی، نارسا جلوه می کند. درنتیجه، یک بازاندیشی بنیادی در ساختار، روش ها، محتوی، شیوه های سازماندهی و به ویژه تمرکز بر راهبردهای یادگیری که به بهسازی آموزش و پرورش منجر شود، ضرورت دارد. به گونه ای که فرد در یک فرایند دائمی، آگاهانه و مسئولانه، درگیر یادگیری شود و تعهد خود را نسبت به خود آموزی از طریق ایجاد، تقویت و تثبیت رویکرد »یادگیری مداوم« ارتقا دهد.

وجود یک نظام آموزشی قوی و هدفمند، باعث شکوفایی علمی و به حرکت درآمدن چرخهای اقتصادی و معنوی یک جامعه خواهد شد. تعلیم و تربیت کودکان در هر جامعه ای از مهمترین دغدغه های مسئولین و برنامه ریزان است چرا که در این زمینه چنانچه کوچکترین اشتباهی به وجود آید می تواند در آینده صدمات غیر قابل جبرانی در امر یادگیری کودکان از خود به جای بگذارد. البته در این زمینه، برخی جوامع گوی سبقت را از دیگران ربوده اند، اما در بعضی از کشورها بخصوص در کشورهای جهان سوم و درحال توسعه، برنامه ریزی ها علاوه بر اینکه مثمرثمر نبوده، بلکه باعث شده که همچنان در امر تعلیم و تربیت آشفتگی و سردر گمی ایجاد شود که در آینده آثار مخرب خود را ظاهر می سازد.

از آنجایی که اساس یادگیری فرد در تعلیم و تربیت او به ویژه در آموزش ابتدایی شکل گرفته، بخش قابل توجهی از ظرفیتها و بالندگی علمی کشور از دوره ابتدایی نشات میگیرد و این دوره اساس نظام آموزش و پرورش است. پس برنامه ریزی در این حوزه در هر کشوری باید طبق سیاست گذاری های بلند مدت و حساب شده و بر اساس کارشناسی های دقیق صورت گیرد. در این راستا با پیش بینی چالشهای آتی نظام آموزشی دوره ابتدایی در آینده می توان نتایج حاصل از آن را در تصمیم گیری ها و سیاست گذاری های آموزشی به کار برد و گام های موثری را در جهت اعتلای روزافزون نظام آموزش ابتدایی کشور برداشت.

اهمیت و ضرورت آموزش و پرورش ابتدایی:

نقش مهم دوره کودکی در شکل گیری شخصیت و رفتار انسان آموزش و پرورش دوره ابتدایی را از اهمیت خاصی برخوردار می سازد. تحقیقات فراوان گویای این حقیقت است که شخصیت و راه و رسم زیستن یک انسان بالغ به میزان وسیعی در نخستین سال های زندگی وی شکل می گیرد. بنابراین پیشنهاد می کنند ماهرترین و ورزیده ترین معلمان تعلیم و تربیت کودکان دبستانی را به عهده گیرند. دوره ابتدایی پایه درسی و اخلاقی هر کودکی است . در این دوره شالوده و پایه ی رفتاری و درسی دانش آموزان ساخته می شود. پس بیایید یا نگرشی عمیق و مخصوص به این دوره مهم برای فرزندانمان آینده ای سالم و زیبا بسازیم .

بدون شک در نظام آموزش و پرورش رسمی هر کشوری مقطع ابتدایی هم به لحاظ کمی یعنی تعداد معلمان و دانش آموزان و هم از لحاظ کیفی یعنی تاثیری که این دوره در موفقیت تحصیلی دانش آموزان در سراسر زندگی و دوران تحصیل دارد از اساسی ترین و مهمترین مقاطع تحصیلی است و به جرات می توان گفت هیچ یک از دوره های تحصیلی از چنین اهمیتی برخوردار نیستند.

اهمیت دوره ابتدایی در جهت رشد و شکوفایی استعداد دانش آموزان تا این اندازه اهمیت دارد که در تعریف نظام جدید آموزشی به دوره »اساس« نام گرفته است. به دلیل این اهمیت و نقشی که معلمان و مدیران این مقطع تحصیلی در رشد تربیتی و آموزشی دانش آموزان به عهده دارند تا دورههای تحصیلی آینده شکل بگیرد؛ لازم است کارکردهای مهم این دوره از نگاه فعالیت آموزشی و پرورشی شناخته شود تا جایگاه فعالیت مدیران و معلمان مجال بررسی پیدا کند. از جمله کارکردهای مهم این مقطع تحصیلی میتوان به امور زیر اشاره کرد:

رشد ارزشها: دوره کودکی به واسطه روح مستعد و آماده فراگیر برای آموختن، زمینه ای را ایجاد میکند که هر فعالیتی مانند نقشی بر سنگ ماندگار باقی بماند. تحویل گرفتن روحهای مستعد دانش آموزان در مدارس ابتدایی این فرصت طلایی را به معلمان و مدیران این مدارس میدهد تا بهترین بهره را برای ظهور و تجلی ارزش ها در کودکان بگیرند.

رشد اجتماعی: جایگاه رشد اجتماعی در خصوصیات رفتاری قابل مشاهده است. هر رفتاری برمبنای ارزشهای آموخته شده و شکل جسمانی خاص خود در کودک ظاهر میشود. ورود کودک به دبستان آمیخته با رفتار خاصی است و این وظیفه مدرسه است که این رفتار را تعدیل یا الگوسازی کند و از این طریق است که تطابق رفتارها با ارزشهای انسانی و الهی امکان پذیر میشود.

رشد عقلانی: ذهن آماده دانش آموز در ارتباط با روح و جسمش زمینه ای را ایجاد میکند که پایه اولیه آموزش در این دوره تحصیلی میشود. شاید بتوان مهمترین نقش مدارس ابتدایی را در عقلانی کردن و ظهور تفکر در دانش آموزان به حساب آورد. فعالیتی که اگر دقیق شناخته شود، زیربنای بسیاری از فعالیتهای دیگر خواهد بود. در این بررسی نمیتوان از کوششها و تلاشهای بسیاری از مدارس موفق در دوره ابتدایی که مرهون مدیران و معلمان موفق هستند چشم پوشی کرد، اگر چه این قبیل فعالیتها جای تامل دارند(روزنامه جام جم، .(1388


چالشهای اساسی نظام آموزشی ابتدایی در یک دهه آینده:

نظام آموزش و پرورش نقش اساسی و غیرقابل انکاری در زمینه سازی و فراهم کردن شرایط مناسب برای ساختن جامعه ای پیشرفته را در آینده دارد. بی شک نقش آموزش و پرورش در رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جامعه از طریق تربیت نیروی انسانی ماهر و اشاعه آموزش فراگیر برای همگان مشهود و ملموس است. حال سردمداران نظام آموزشی باید به دقت تغییر و تحولات را که ناشی از رشد سریع تکنولوژی و تغییر در الگوهای زندگی اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه است، بررسی کنند تا بتوانند در جهت آینده گام های مطمئنی بردارند.

یکی از اجزای آموزش و پرورش نظام آموزش ابتدایی است که به عنوان پایه و بنیان آموزش و پرورش به سهم خود با این تغییر و تحولات و چالش های نشات گرفته از آنها روبروست. رشد روزافزون علم و فناوری خصوصا در حوزه اطلاعات و ارتباطات، پدیده جهانی شدن، نابرابری های اجتماعی و اقتصادی و آموزشی بین ملت ها، از بین رفتن ارزش های اخلاقی، اثر بخش نبودن آموزش، عدم دستیابی همه افراد جامعه به فرصت های برابر برای آموزش و یادگیری و... از جمله چالشهایی است که نظام آموزش ابتدایی با آنها مواجه است. به طور کلی می توان چالشهای دهه آینده نظام آموزش ابتدایی را در ایران و جهان مورد بررسی قرار داد.

الف) چالش های نظام آموزش ابتدایی در ایران:
-1 یک پارچه نبودن دو مقوله آموزش و پرورش و لزوم تلفیق این دو مقوله:

در قرآن کریم آیات فراوانی در مورد اهمیت تعلیم و تربیت و رابطه آنها با هم وجود دارد که به چند نمونه از آنها اشاره می شود. خداوند در سوره جمعه، آیه 2 می فرمایند:
هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین

او خدایی است که از میان مردم امی پیامبری مبعوث کرد تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را پاکیزه گرداند و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد و اگر چه قبل از این درگمراهی آشکار بودند.
در سوره آل عمران، آیه 164 می فرمایند:

Ï مَن الَذینَ عَلی المؤمنینَ اِذ بَعث فیهِمتلوارَسولاًعَلیهم مِنآیاته اَنفوَیُزکیهمسهمیَوَ یُعَلمهم الکِتابَ وَالحِکمه وَاِن کانوا ِمن قَبل لَفی ضَلالٍ مُبین.

خداوند بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خودشان بر انگیخت که بر آنها آیات خدا را تلاوت کند و نفوسشان را از آلایش و نقص پاک گرداند و احکام شریعت و حقایق حکمت را به آنان بیاموزد.
و همچنین در سوره بقره، آیه 129 می فرمایند:
یهِم رَسولاً مِنهُم آیاتک وَ یُعَلِمهم الکِتاب وَالحِکمه وَ یُزکیهِم اِنک اَنتَ العَزیز الحَکیم.

پروردگارا فرزندان ما را شایسته گردان که از میان آنان رسولی بر انگیزی که بر مردم تلاوت آیات تو کنند و آنان را علم کتاب و حکمت بیاموز و روانشان را از هر نادانی و زشتی پاک و منزه ساز توئی در همه عالم هر کار خواهی بر آن قدرت کامل داری.

در همه ی این آیات دو واژه "یعلمهم و یزکیهم" مبین تعلیم و تربیت است. در دو مورد اول تزکیه قبل از تعلیم و در مورد سوم تعلیم قبل از تزکیه آمده است.

تربیت از این جهت بر آموزش مقدم است که در قران کریم در دو آیه ی بالا "یزکیهم و یعلمهم الکتاب"، تزکیه قبل از تعلیم آمده است. اما توجه به این نکته مهم است که تزکیه از این جهت باید مقدم بر تعلیم باشد که نوعی زمینه سازی و آماده کردن مخاطب برای پذیرش و دریافت پیام و محتوای تعلیم است. همانگونه که یک باغبان قبل از پاشیدن بذر (تعلیم)، زمین را با تمهید مقدمات(شخم زدن زمین، پالایش خاک، تابش آفتاب، آبیاری و...) مستعد پذیرش (تزکیه) بذر می کند، همانگونه نیز می توان گفت معلم باید قبل از هر گونه تعلیم به تزکیه روانی، ذهنی و انگیزشی مخاطب همت بگمارد تا او مستعد و مشتاق یادگیری شود. ولی این آماده سازی به این معنا نیست که عده ای به طور جداگانه کار مربوط به آماده سازی (تزکیه و تربیت) را به عهده بگیرند و گروهی دیگر کار مربوط به تعلیم را و یا ساعاتی را به مواد تزکیه اختصاص بدهند و ساعاتی را به مواد تعلیم. بنابراین، هر آموزشی مستلزم آماده سازی ذهنی و عاطفی، و هر پرورشی همراه با آموزش است. به عبارت دیگر، در پاره ای از موارد، اول آموزش داده می شود و در اثر تعمیق مواد آموزشی و تأثیر آن در وجود یادگیرنده، آثار تربیتی (تزکیه) نیز رخ می دهد. به همین منظور است که در آیات دیگر قرآنی، تقدم تعلیم بر تزکیه نیز تأکید شده است. یعلمهم الکتاب والحکمه و یزکیهم. در اینجا تعلیم مقدم بر تزکیه است، زیرا مگر می توان بدون هیچ گونه تعلیم و آموزه ای به تزکیه و تربیت اقدام کرد؟ بنابراین، معلم همان زمان که با "زبان و گفتار" "آموزش" می دهد، همان زمان، با "وجود و رفتار" خود نیز" تزکیه" می کند و همان زمان که "تزکیه" می کند" آموزش" نیز می دهد(کریمی، .(1381

با توجه به آیه 2 سوره جمعه: هُوالذی" بعث فی الامین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه وان کانوا من قبل لفی ضلال مبین " و آیه 164سوره آل عمرانلَقد:" من الذین علی المؤمنین اِذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و


الحکمه وان کانوا من قبل لفی ضلال مبین" و آیه 129سوره بقره رَبنا و َابعث فیهم رسولاً منهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمه و یزکیهم انک انت العزیز الحکیم" هر دو واژه یزکیهم و یعلمهم برای پیامبر(ص) قرار داده شده است. یعنی پیامبر، هم مسئول آموزش مردم است و هم تربیت آنها را به عهده دارد. این آیات به ما نشان می دهند؛ علت اینکه پیامبر باید در عمل هر دو وظیفه را به دوش بکشد این است که تعلیم و تربیت یکپارچه بوده و نباید آنها را از هم جدا پنداشت. به تعبیری دیگر کسی که تعلیم می دهد چه بخواهد، چه نخواهد در تربیت کودک نیز دخالت دارد. این تأثیر گذاری می تواند مثبت باشد یا منفی.

آموزش و پرورش یکپارچه تمام جوانب وجودی شاگردان را مد نظر قرار می دهد و در آن، نقش های تربیتی معلم، مدرسه و والدین باید به دقت تعریف شده باشد. طرح یکپارچه سازی آموزش و پرورش نیز مجموعه ای است از تدابیر و راهبردهای هدفمند به منظور یکپارچه سازی آن به منزله یک فرایند در هم تنیده. این طرح به منظور گسترش و کیفیت بخشی به فرایند تربیت و اثر بخش کردن روشهای یاددهی- یادگیری در مدارس تعریف شده و محور اصلی آن تلفیق آموزش و پرورش است.حال با توجه به لزوم یکپارچگی مقوله های تربیت و تعلیم، ضرورت دارد در آموزش و پرورش، روشهای تعلیم و تربیت طوری طراحی شوند که معلمان و مربیان خود را هم زمان مسؤل تربیت و تعلیم دانش آموزان بدانند. این امر حاصل نخواهد شد مگر اینکه اولاً نگرش مسؤلان آموزش و پرورش نسبت به مقوله های تربیت و تعلیم تغییر کند و متعاقب آن این نگرش به معلمان و مربیان نیز منتقل شود و ثانیاً روشهای جدید تربیت همگام با تعلیم یعنی آموزش و پرورش یکپارچه به مجریان این برنامه ها در سطح مدارس آموخته شود. آنچه آموزش و پرورش ابتدایی در این برهه از زمان نیاز مبرم به آن دارد، نیروی انسانی متخصص و با انگیزه می باشد که بتواند کار تربیتی را همگام با آموزشی انجام دهد و متأسفانه در حال حاضر کمبود آن کاملاً احساس می شود. نباید نسبت به نام این نیرو حساس بود. فرقی ندارد آن را مربی یا آموزگار نام گذاری کنیم. مهم کیفیت عملکرد و تأثیر مثبت آنها بر دانش آموزان می باشد. باید شرایطی را فراهم نمود که آموزگار هم زمان، هم مسؤل تعلیم و هم مسؤل تربیت دانش آموزان باشد. نه اینکه در مدرسه معلم متصدی آموزش و مربی متصدی تربیت باشد. مراکز آموزشی از دبستان تا دانشگاه، علاوه بر انتقال دانش، وظیفه تربیت انسان دانش آموخته را نیز بر عهده دارند. این مراکز باید در جهت شکوفایی تمام ابعاد وجودی دانش آموزان شامل ابعاد ذهنی،

عاطفی، اجتماعی، معنوی و اخلاقی سرمایه گذاری کرده، به تعلیم و تربیت و سازندگی آنها توجه کنند(رهنما،.(1383

-2 دقت بیشتر در گزینش معلمان ابتدایی:

متاسفانه در سالهای اخیر به مراکز تربیت معلم بها داده نمی شود. در حالی که معلم باید در مراکز خاصی تربیت شده و فنون تدریس و روش برخورد با دانش آموز را فرا گیرد. نه این که بدون بررسی دقیق و ضابطه ی مشخص و گاه در قالب شرکتی و حق التدریسی و ... به کار گرفته شوند. پیشرفت و بالندگی هر جامعه مرهون آموزش و پرورش آن جامعه است و پویایی و بالندگی آموزش و پرورش نیز وابسته به کیفیت عملکرد معلمان آن جامعه است. با توجه به نقش محوری معلم در سازندگی جامعه، سزاوار است مسئولان آموزش و پرورش در گزینش معلمان با دقت و وسواس خاصی اقدام کنند و در نهایت معلمانی را انتخاب کنند که واجد ویژگیهای خاص علمی، اخلاقی، شخصیتی،و... باشند؛ تا بتوانند در تربیت نسل آینده موفق گردند.

- 3 چالشهای فرا روی معلمان در عصر کنونی:

معلمان در عصر کنونی یعنی عصر انفجار اطلاعات با دانش آموزانی سر و کار خواهند داشت که اطلاعات زیادی گاه در بعضی زمینه ها بالاتر از معلم برخوردارند. همچنین با توجه به دسترسی دانش آموزان به شبکه های مختلف ماهواره ای و اینترنتی چالش های زیادی فرا روی معلمان در کلاس ایجاد می شود. برخی از چالش های پیش روی معلمان در عصر کنونی به شرح ذیل می باشد:

کاهش منزلت معلمان در جامعه و در کلاس کاهش درآمد اقتصادی معلم

وجود کلاس های بی نشاط و خسته کننده برای معلم عدم پذیرش هنجارهای کلاسی توسط دانش آموزان احساس بی امنیتی معلم در کلاس درس جدی نگرفتن کلاس درس توسط دانش آموزان افزایش اضطراب و نگرانی معلم در کلاس درس ناتوانی معلم در تحلیل شرایط نوشنوده اختلاف و درگیری مفرط با دانش آموزان

عدم آمادگی و تمرکز دانش آموزان در کلاس درس بحران هویت در دانش آموزان


تزلزل ارزش های اجتماعی تعارض بیشتر دانش آموزان با معلم

بی انگیزگی مفرط دانش آموزان به درس و مدرسه خستگی روانی دانش آموزان توجه به معلم تنها به عنوان یک منبع یادگیری عدم علاقه به بعضی از دروس پیروی و متحد شدن با همسالان

شکاف طبقاتی، اقتصادی بین معلم با دانش آموزان آوردن ناهنجاری های جدید فردی و خانوادگی به کلاس درس (هردو) افزایش اطلاعات علمی، سیاسی، اجتماعی بالاتر از معلم ناامیدی دانش آموزان نسبت به آینده فقدان معنا در زندگی عدم مسؤولیت پذیری وجود تغییراتی پایان ناپذیر


افزایش اختلالات عاطفی دانش آموزان و معلمان پذیرش آسان فرهنگ های متفاوت.

معلم چگونه می تواند تهدیدهای موجود را به فرصت تبدیل کند؟
- کلاس را برای بچه ها بداند نه برای خود.

- خود را همراه دانش آموزان بداند و عضو تیم آنها نه عضو تیم مقابل.
- فاصله ای بین خود و آنها نبیند.

- به همدلی خوب با آنها بپردازد.
- خود را هر لحظه آماده یادگیری بداند .

- نظر دانش آموزان برایش بسیار جالب باشد . -اصولاً بدنبال نظریه های نو بگردد.

- از این که با بچه ها است احساس لذت و شادمانی کند.
- از این که موضوعات را سعی می نماید از دریچه ی تفکر بچه ها ببیند خوشحال شود .

- با خوشحالی بچه ها، خوشحال و با نگرانی آنها نگران شود.
- تنها روی جواب خود اصرار نورزد.

- فرصت تفکر و اندیشیدن را از دانش آموزان نگیرد.
- برای جواب های نو ارزش قائل شود.

- بچه های خلاق برایش جالب و قابل احترام باشند.
- با روش تدریس خود زمینه های پرورش تفکر و خلاقیت در کلاس را فراهم نماید.

- در هنگام تدریس در موضوع درس، بچه ها را در موقعیت هیجان کنترل شده قرار دهد.

- در هنگام تدریس علاوه بر بعد شناختی دانش آموزان، بعد عاطفی و روانی حرکتی آنها را حتی المقدور درگیر نماید.

- در موضوع تدریس به عقاید بچه ها احترام بگذارد.

- از عقاید آنها در ادامه ی تدریس استفاده نماید.

- همه دانش آموزان را دوست بدارد حتی دانش آموزان ضعیف یا ناسازگار را.

- روش طبقه بندی، دسته بندی اطلاعات را با دانش آموزان تمرین کند.

- اگر نظم کلاس درس بر هم می خورد دنبال تقویت کننده آن بگردد و آن را حذف کند.

- فرصت استراحت و تخلیه هیجانی را برای دانش آموزان فراهم کند.

- به تفاوت های فردی آنها توجه داشته باشد.

- با تقویت رفتارهای مثبت آنها باعث کاهش رفتارهای نامطلوب شود.

- کلاس درس را به کلاس زندگی تبدیل نماید.


- در کلاس درس از نمونه های زنده ی زندگی استفاده نماید و به تحلیل آنها بپردازد.
- زمینه هایی را ایجاد نماید تا دانش آموزان به راحتی بتوانند به بیان احساسات خود بپردازند.

- سعی نماید در تدریس موضوع درسی، همه بچه ها را درگیر نماید.
- در برابر عکس العمل های هیجانی بچه ها به تفکر بنشیند.

- محیط کلاس درس را زنده و شاداب نماید.
- زمینه پرورش مهارت تفکر را به خوبی در کلاس درس مهیا نماید.

- کلاس درس را یک وجود سیال و نو شنوده ببیند و هر لحظه برای ایجاد تحول جدید در کلاس درس آماده باشد.
- در برابر سؤالات غیر عادی بچه ها موضوع گیری جدی نکند.

- با بچه به روشنی و صراحت، ارتباط برقرار نماید.
- فردی قابل انعطاف و جامع و عمیق باشد.

- از انرژی همه بچه های کلاس برای حل مسائل درسی در تفهیم کلاس استفاده نماید.
- با روش تدریس موثر خود روح خودانگیزی و جستجوگری را در دانش آموزان تقویت کند.

- به جای حس رقابت، حس همکاری را در آنها پرورش دهد.
- از قبل آماده ی مشاهده ی اختلالات رفتاری و احیاناً ناسازگاری بچه ها باشد.

- با تقویت سعه ی صدر و بردباری در خود بتواند با ناسازگاری بچه ها روبرو شود و در حل آنها بکوشد.
- واحد کار جهت فعالیت های بیرونی بدهد.

- لحظات ویژه ای را برای بررسی وضعیت روحی، روانی و آموزشی دانش آموزان قرار دهد.
- تکالیفی به دانش آموزان ارائه کند تا آنها بتوانند در انجام آن از منابع جدید استفاده کنند.

اگر موارد بالا احراز نشود تمام استعدادهای بچه ها را سوزانده ایم و به تلی از خاکستر تبدیل نموده ایم و یا در مقاطع بالاتر تحصیلی، معلمان خود زجر کشیده اند و نه تنها کودکان را به کمال مقصود نرسانده اند بلکه خود نیز دچار بیماری جسمی و روحی شدید شده اند و به هر حال کلاس به جای این که بستر عشق و وحدت باشد بستر تعارض است که منجر به خستگی روانی دانش آموزان و معلمان می شود(کیوانفر،.(1386

- 4 سند تحول بنیادین آموزش و پرورش:

سند تحول بینادین در آموزش پرورش با اتکا به آموزه های قرآن، اسناد بالادستی من جمله سند چشم انداز بیست ساله (افق 1404 هجری و شمسی)، نقشه جامع علمی کشور تنظیم شده است. آموزش و پرورش باید در پایان دوره به اهداف تعیین شده در سند تحول دست یابد. در این مسیر قطعا با موانع و چالش هایی روبرو خواهد شد. بررسی موانع و چالش ها عیب جویی نیست. همه از سیستم آموزش پرورش سهمی برده ایم و در خوب و بد آن شریک هستیم. مقصود از توجه کردن به کمبودها و نقایص این است که با آگاهی و بینش لازم در پی چاره باشیم و برای اصلاح آنها بکوشیم (وردی نژاد،.(1390

چالش ها، قابل پیشگیری نیستند؛ زیرا ـ طبق تعریف ـ بیرونیاند و اجتنابناپذیر. چالش ها، قابل زدودن و بر طرفکردن نمیباشند؛ چرا که وضعیتی جدید و عینیاند که با فراگیری خود، به جامعه هجوم میآورند. گاه میتوان تهدیدهای بالقوه را به فرصت های بالفعل تبدیل ساخت و از چالش های ناخواسته، بستری برای پویایی و رشد فراهم کرد. گرچه چالش ها موجب بیم میشوند، ولی همین بیم ها و دغدغهها، عوامل برانگیزنده ای برای دستیابی به راهبردهای نویدبخش خواهند بود(ذوعلم، .(1390

موضوع تحول در نظام مدیریت آموزش و پرورش یکی از موضوع های اساسی در نظام تعلیم و تربیت است که از منظر حوزه های سیاستگذاری، برنامه ریزی، مدیریت و اجرا اهمیت زیادی دارد. این موضوع از دیر باز ذهن مسئوولان آموزشی را در سطوح مختلف به خود مشغول داشته است زیرا به دلیل ماهیت پویا و پیوسته نظام آموزشی، تنها از طریق یک فرایند تحولی نهادینه شده میتوان به تحقق اهداف آموزش و پرورش خوش بین بوده و زمینه های تحقق اهداف و آرمانهای مترتب بر نظام آموزش و پرورش را مهیا دانست و این جز با مشارکت فعال و مستمر امکان پذیر نیست. تحول در ساختار تعلیم و تربیت ایران، از گذشته تاکنون، ذهن برنامه ریزان و دست اندرکاران را به خود مشغول کرده است. این مساله، در روزهای اخیر، با هدف تغییرات اساسی و بنیادین، از سوی عالیترین سطوح مقامهای کشوری مورد تاکید قرار گرفت .حقیقت این است که همه، از وضعیت حاکم بر آموزش و پرورش(چه در داخل و چه در خارج این سیستم) به نحوی رضایت لازم را ندارند و خواستار تغییر این وضعیت هستند. این مساله بیش از هر چیز باعث اعتراضهایی در میان خود فرهنگیان شده و به دنبال آن نارضایتی مردم را نیز، در پی داشته است. لذا به نظر میرسد که، زمینه برای ایجاد تحول بنیادی فراهم شده است. چرا که انقلاب اسلامی ایران که خود یک انقلاب بزرگ فرهنگی در جهان بوده است نیازمند برداشتن یک گام دیگر به سمت کمال استقاعدتاً. تحول در نظام تعلیم و تربیت کشور، باید همه جانبه بوده و در زمینههای مختلف صورت پذیرد و بسترهای مختلفی را شامل شود.


امروزه اهمیت و جایگاه نیروی انسانی برکسی پوشیده نیست و به باور صاحبنظران محور توسعه پایدار به حساب می آید اما از آموزش و پرورش فعلی چنین شانیت و وجاهتی انتظار نمی رود و تحقیقات بر این مبناست که بزرگان ضرورت تحول در دستگاه تعلیم و تربیت را مطرح و مصر به پیگیری آن هستند. اصولا نظام آموزشی غیرهدفمند و به دور از فلسفه مبتنی بر نظام ارزشی جامعه قادر به ترسیم نقشه راه و مهندسی فرهنگی که انتظار از آن تبدیل به کشور اول در سطح منطقه مبتنی بر چشم انداز20 ساله غیرممکن خواهد بود(صالحی، .(1380 برخی مشکلات مبتلا به نظام آموزش و پرورش ما فقدان فلسفه مبتنی بر مبانی تئوریک بومی برخاسته از نظام ارزشی، فقدان مهندسی فرهنگی هدفمند، دوری از رسالت اصلی و پرداختن به حاشیه ها و جوانب فرعی، عدم مشارکت پذیری و تعامل با عقبه فرهنگی و ناتوانی در بکارگیری انبوه نیروهای کارشناسی و تحصیل کرده عدم توفیق در مشارکت پذیرکردن آحاد جامعه و نهادهای موجود، اقتصاد زدگی و سیاست زدگی و انزوای مقوله فرهنگ و تعلیم و تربیت در باور و عمل نهادهای حکومتی و مردمی، گسست و فاصله ژرف بین نیروهای صف و ستاد، شکسته شدن هیمنه و اقتدار معلم، تنزل پایگاه اجتماعی معلم متاثر از شاخصه های مادی، عدم راه یابی نخبگان به آموزش و پرورش و رویارویی آن با فرار نخبگان، مهجوریت و مظلومیت آن درعرصه رسانه، حجیم و گسترده بودن، نگاه صرفا مصرفی به آن، پیرسالی در ساختار مدیریتی، سیستم مدیرتی انقباضی و مدار بسته و نبود بسترهای لازم برای مدیریت های خلاق، تمرکز شدید و خلأ تفکر اقتصادی در سیستم است.

- 5 ضرورت تمرکز زدایی در آموزش و پرورش و فرایند مدرسه محوری:

افزایش رشد جمعیت و در پی آن افزایش تقاضا برای خدمات آموزشی، به افزایش پیچیدگی دیوان سالاریهای آموزشی منجر میشود و به دنبال این مسأله، دولتها نیز، در پاسخگویی سریع و مناسب به نیازهای مردم جامعه یا مناطق خاص، با مشکلات روزافزون روبهرو میگردند و گسترش مستمر این امر در سطح محلی، سازگاری با شرایط و رفع نیازهای منطقه و میل به خودکفایی در مردم منطقه را بهوجود میآورد. از اینرو، تمرکززدایی و تفویض اختیار راهگشای رفع این دشواریها تلقی میشود و میتواند پایهریزی یک نظام آموزشی پاسخگوتر، کارآمدتر و کاراتر را نوید دهد.

تمرکززدایی و تفویض اختیارات به مدیران آزادی عمل میدهد تا براساس نیازهای مدرسه تصمیمگیری کنند و این امر سبب بهبود کیفیت آموزش میشود و تمرکززدایی و تفویض اختیارات توان افراد برای دخالت و تصمیمگیری در مورد زندگی و سرنوشت خود را افزایش داده و به پرورش افراد کارآمد و شایسته برای قبول مسئولیتهای اجتماعی کمک میکند(ماتیوس، .(1385

در نظام های آموزشی کشورهای پیشرفته ، توجه به طرح مدرسه محوری در اولویت خاصی قرار دارد . در این الگو ، مدرسه، محور همه تصمیم گیری هاست و سازمان های اداری آموزش و پرورش هیچ نوع دخالتی در اداره ی امور مدارس نخواهند داشت . چنین مدارسی که به مدارس خودگردان نیز معروف هستند ، محصول نظامهای آموزشی غیرمتمرکز می باشند ؛ نظام هایی که بیشترین تفویض اختیار را دارند و به مدارس زیر مجموعه خود در زمینه های زیر اختیار تصمیم گیری داده اند : برنامه درسی، بودجه ، انتخاب کادر آموزشی و غیر آموزشی ، برنامه ریزی آموزشی ، ارزشیابی و... برنامه ریزی های مدرسه من جمله برنامه ریزی برای توسعه دانش و فناوری در داخل مدرسه انجام می گیرد و چنین برنامه ریزی هایی به خاطر رعایت شرایط و امکانات اجرایی و تفاوت های فردی موفق تر خواهد بود. در چنین مدارسی شیوه مدیریت ، مشارکتی است . ویژگی های چنین مدارسی عبارتند از شایسته سالاری، ایجاد انگیزه در کارکنان ، عدم تمرکز در امور و توجه به برنامه ریزی های بلند مدت . این گونه مدارس به خاطر پاسخ گویی در برابر جامعه، باید به صورت مداوم اهداف ، فرایندکار، فعالیت ها ،طرح ها ، بازده و نتایج کار را مورد ارزشیابی قرار دهند. توجه به طرح مدرسه محوری در راستای توسعه و تغییر و تحول نظام آموزشی ایران در افق 1404 از جمله مسایلی است که یاری مسئولان نظام آموزشی کشورمان رامی طلبد.

- 6 عدم توجه به کیفیت و اثر بخشی:

یکی از چالش های فراروی تعلیم و تربیت ایران در راه توسعه ی دانش و فناوری اطلاعات، عدم توجه به کیفیت و اثربخشی در نظام آموزشی است .نظام های آموزشی که در برنامه ریزی های خود فقط به کمیت ها توجه کنند و از کیفیت و اثر بخشی برنامه ها غافل بمانند ،علاوه بر این که به اهداف واقعی آموزش و پرورش نخواهند رسید ، از قافله توسعه و جهانی شدن نیز عقب خواهند ماند . البته برنامه ریزی های آموزشی مانند هر برنامه ریزی دیگر دارای دو بعد کمی و کیفی می باشد و افراط و تفریط در یکی از ا بعاد مذکور ، بی توجهی به بعدی دیگر خواهد بود با تذکر این نکته که ما همواره در توسعه ی پایدار ، مجبور به رعایت اولویت کیفیت بر کمیت برنامه ها خواهیم بود.

- 7 ضرورت پرورش تفکر خلاق در دانش آموزان:

خلاقیت، اساس یک آموزش و پرورش فعال است.اگر یادگیری به معنای به وجود آوردن شرایطی بیان شود که تحت آن ، یادگیرنده آگاهانه روش های خود را برای رسیدن به هدف تغییر می دهد، این منظور باید در پرتو موقعیت های خلاق گونه هدایت و انجام شود. خلاقیت، فرآیند تغییر و تحول، توسعه و دوباره سازی دانش موجود است. تایلر، خلاقیت را شکل دادن تجربه ها در سازمان بندی های تازه می داند .مایر و وایزبرگ، تعریف ساده و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید