بخشی از مقاله
چکیده:
در جهان پر از تحول معاصر، مدیران و برنامهریزان آگاه و آیندهنگر، به جای انتظار برای استقبال از آینده و اتخاذ تصمیم در هنگام رویارویی با آن، تلاش مینمایند به کمک تجربه و کلنگری و با در نظر گرفتن همه جوانب، تفکر خود را به آینده منتقل کرده و سعی کنند با رویکردی پسنگر از آینده به امروز، مسیرهای توسعه را تابلوگذاری و سیاستهای رسیدن به آینده مطلوب را ترسیم کنند. تعیین مسائل کلیدی و آینده نگاری تحولات جهانی و ملی مهمترین مرحله است که به نظر میرسد باید در رویکرد جدید به برنامهریزی وارد و از فرآیند برنامهریزی شود. در تحقیق حاضر چالشهای پیشروی دورهی ابتدایی به منظور تحقق سند تحول بنیادین مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با توجه به اهداف آن، از نوع کاربردی بوده و به شیوهی توصیفی با رجوع به اسناد و مدارک کتابخانهای صورت گرفته است. یافتهها در مقولههای: دانشآموز- خانواده- معلمان- محتوا- روشتدریس گردآوری شده و برای چالشهای پیشبینی شده راهکارهایی ارائه نمودهایم.
کلیدواژهها: چالش، دانشآموز، سند تحول بنیادین، دورهی ابتدایی
- 1مقدمه:
امروزه آموزش و پرورش بنا به ضرورت تغییرات اجتماعی یکی از سازمانهای پیچیده و بزرگ اجتماعی در هر کشوری محسوب میشود و با رشد و توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پیوندی ناگسستنی دارد و به تدریج از یک حالت ساده ابتدایی به یک حالت پیچیده درآمده است. در دههی اخیر به دلیل گسترش علوم و تجارب بشری و توسعه فناوری و پیشرفتهای صنعتی، گرایش به سازمانهای آموزش و پرورش امری فراگیر و جهانی شده است. به حدی که یکی از شاخصهای مهم رشد هر جامعه را وسعت دامنه وظایفی میدانند که آموزش و پرورش آن به عهده گرفته است - علاقهبند، - 1381
و در این میان آموزش و پرورش مملو از فرصتها، چالشها و تهدیدها است و تنها با یک برنامهریزی صحیح میتوان به نحو احسن در این جهت رشد و پیشرفت کرد. بروز چنین اتفاقی نیازمند تحقق یک شرط مهم است و آن این است که ما امکانات سختافزاری و نرمافزاری و از همه مهمتر در حیطه مدیریت و کارکردهای آن نظیر برنامهریزی و اجرا از شرایط مناسبی برخوردار باشیم و از هرگونه شتابزدگی در برنامهریزیها و اجرا، که از پشتوانه عمیق کارشناسی و همچنین اجرای آزمایشی برخوردار نیستند، دوری کنیم و بعلاوه ضمن نظارت و ارزیابی، مشارکت همه اقشار را به کمک بطلبیم - اورنگی،. - 1390
حرکت شتابان دانشمحوری جهان کنونی و توجه به نقش خطیر نظامهای آموزشی در زمینه تعلیم و تربیت نسلهای آینده، آموزش و پرورش را ملزم به توجه جدی به آینده نه تنها به منظور آمادگی برای بهرهگیری از امکانات جدید، بلکه تلاش در زمینه ساختن آینده مطلوب نموده است. سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش چراغ راه آموزش و پرورش برای رسیدن به آیندهای مطلوب و حیات طیبه است. تعیین چالشها در آموزش ابتدایی برای تحقق سند تحول بنیادین به عنوان یک مسأله مطرح است. اهداف پژوهش حاضر، با توجه به اهمیت دوره ابتدایی در تداوم بخشی و تکوین شناختی-زیستی- اجتماعی کودک، با بهرهگیری از جست و جوی نظاممند؛ بررسی چالشهای پیشروی آموزش ابتدایی و راهکارهای مناسب جهت ترسیم آیندهای مطلوب و رسیدن به افق طراحی شده در سال 1404 مبتنی بر سند تحول بنیادین و شناسایی چالشهای پیشروی آموزش ابتدایی در عناصر: دانشآموزان، خانواده، معلمان، محتوا، فضا، ابزار یادگیری و روش تدریس و ارزشیابی است.
- 2آموزش ابتدایی و دلایل نیاز آن به تحول:
بیشک نقش آموزش و پرورش در رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی از طریق تربیت نیروی انسانی و ایجاد شرایط مناسب، فراهمسازی زمینه-های لازم برای حصول به توسعه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از طریق گسترش و تعمیم آموزش عمومی، فنی و حرفهای برای عموم جوامع پیشرفته و درحال پیشرفت، امری کاملا مشهود و ملموس است. لذا لازم است تمام کسانی که مدیریتهای نظام آموزشی و پرورشی را بر عهده دارند، به دقت تغییر و تحولات را ارزیابی نمایند تا برای آیندهای پر تحرک و تا حدی مطمئن آماده شوند. سالهای اخیر نظام آموزش کشور با مشکلات متعددی روبرو شده است.
حل این مشکلات یکی از دغدغههای دست اندرکاران آموزش و پرورش است. طبق بیانات رهبر معظم انقلاب در گردهمایی روسای مناطق آموزش و پرورش کشور در مردادماه 1386، نیاز اصلی آموزش و پرورش ایجاد تحول بنیادین است و مهمترین مانعی که بر سر راه ایجاد تحول در آموزش و پرورش وجود دارد، باقی ماندن بر پایه و اساس نظام قدیمی و کپیبرداری شده قبلی است. مطرح شدن این مسئله از سوی رهبر معظم انقلاب اهمیت مسئله را دو چندان میکند بر این اساس وزارت آموزش و پرورش اقدام به تشکیل ستاد تحول بنیادین در آموزش و پرورش پرداخت که وظیفه اصلی این ستاد بررسی موضوع تحول در ابعاد مختلف با بهرهگیری از همه نیروهای فکری و ظرفیتهای علمی و کارشناسی کشور با مشارکت دستگاههایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی آموزش و پرورش، دولت و مجلس شورای اسلامی است - طوسی، . - 1380
تحول در نظام آموزش و پرورش یک موضوع علمی مبتنی بر مبانی نظری گستردهای است که با کل نظام آموزش و پرورش مرتبط بوده و با مباحث دیگری از جمله تغییر، اصلاح، نوآوری و ارتقا هم ارتباط دارد. تحول نیازمند نواندیشیهایی در باز تعریف آرمانها، اهداف، نتایج و دستاوردهای آموزش و پرورش است که از طریق استقرار یک نظام فلسفهی دقیق، علمی و مبتنی بر هویت ملی و دینی کشور امکان پذیر میشود. دوره ابتدایی نیز به طور قطع از چالشهایی ویژه ماهیت برخوردار است. شناخت، اولین قدم در برخورد با چالشها است. بعضی از چالشها واضح و بعضی پنهانند. تعدادی طبیعی و تعدادی مصنوعیاند. اندکی درونی و بسیاری بیرونیاند.
لذا لازم است چالشها را طبقهبندی کرد و در نهایت برای رفع مشکلات چاره اندیشید و تمام این موارد به منظور توفیق در برنامه درسی صورت میگیرد. کارکرد برنامه درسی دوره ابتدایی به وسیله دو عامل اساسی تعیین میشود. از یک سو، میلیونها کودک مدرسه رو در کشور وجود دارند، کودکانی با پتانسیل زیاد برای زندگی در جامعه، اما متفاوت از نظر توانایی و ظرفیت یادگیری. از سوی دیگر، در جامعه مسائل بیشماری وجود دارند و باید بهبود و غنیتر کردن زندگی انسانها کارهایی انجام بگیرد. از این دیدگاه برنامه درسی تفکر ابزارگونهای است که این دو عامل اساسی را به هم پیوند میدهد. پس برنامه درسی دوره ابتدایی شامل تجاربی است که از طریق آن به خودشکوفایی میرسند و همزمان یاد میگیرند در ساختن جامعه خوب، کشور خوب و برای بهتر زیستن همگان مشارکت کنند - پور ظهیر،. - 1392
- 3اهداف آموزش ابتدایی:
دانشآموزان پس از گذراندن دوره ابتدایی برای ورود به دوره متوسطه اول آماده میشوند تا استعدادهایشان دقیقا شناسایی شود و در ادامه در رشتهی خاصی ادامه تحصیل بدهند. در حقیقت هدف عمده آموزش ابتدایی، پرورش استعدادها و قابلیتهای بالقوه کودکان میباشد؛ لذا این روشها در تمام دنیا، تحت عنوان آموزشهای عمومی در نظر گرفته میشوند. اهداف آموزش و پرورش ابتدایی، مبنای تعیین روشها، محتوا، سازماندهی محتوا، ارائه محتوا و سایر اجزای تعلیم و تربیت میباشند که عبارتند از:
-مهمترین هدف در دوره ابتدایی، پرورش استعدادهای کودکان میباشد. منظور از استعداد، توانایی و قابلیتهای- بالقوه دانشآموزان است. استعدادها شامل دو دسته عمومی و خاص میباشند. استعدادهای عمومی، باید در همه افراد جامعه شکوفا شوند وگرنه، افراد قادر به مشارکت در فعالیتهای گروهی و اجتماعی نیستند. برای مثال، در این زمینه میتوان به پرورش قوای تفهیم در کودکان اشاره کرد. در دوره ابتدایی، باید بین افراد تفاهم و توافق عمومی ایجاد شود، چون این امر سبب تقویت وجود تشابه افراد میگردد. استعدادهای خاص، استعدادهایی هستند که در همه افراد به یک اندازه وجود ندارند و افراد از نظر استعدادهای خاص متفاوت هستند.
برخی از افراد در یک استعداد خاص از بقیه بالاترند و عدهای در استعداد خاص دیگری، مانند ریاضی، موسیقی، نقاشی برتر هستند. پرورش استعدادهای خاص، در دوره دبیرستان صورت میگیرد. هر چند که زمان بروز برخی استعدادها در اواخر سالهای ابتدایی میباشد. اما اکثر آن استعدادها از دوره متوسطهی اول - راهنمایی - به بعد شکوفا میشوند و زمینه شکوفایی آنها در دوره متوسطهی دوم - دبیرستان - فراهم میشود. به عبارت دیگر دورهی متوسطه اول - راهنمایی - ، زمان تشخیص استعدادهای خاص از طریق مشاهده منظم و پرسشنامه است. ولی دوره متوسطه دوم - دبیرستان - ، زمان پرورش استعدادهای خاص میباشد. پرورش استعدادهای خاص، در همه افراد صورت نمیگیرد، نیازی به پرورش همگانی نیست و فقط باید در برخی افراد که دارای استعدادهای خاص هستند، تحقق یابد.
این استعدادها به آسانی شکوفا نمیشوند و شناسایی و پرورش آنها، به سهولت صورت نمیگیرد استعدادهای خاص، باعث تقویت وجوه تمایز در افراد میگردند، برعکس استعدادهای عمومی که سبب تقویت وجوه تشابه در افراد می-شوند - برگرفته از کتاب برنامه ریزی درسی برای مدارس ابتدایی در هزاره سوم - .
-آشنا نمودن دانشآموزان با معارف دینی: در دورهی ابتدایی، باید دانشآموزان را متناسب با هوش و تواناییهایشان با رموز خلقت، زندگی پیامبران، ائمه معصومین و آیههای ساده قرآن آشنا نمود. در آموزش این مسائل باید با ساده گویی و ارائه مثالهای عینی، اقدامات لازم انجام گیرد.
-تقویت حس نظم، مسئولیتپذیری و رعایت حقوق دیگران: در این دوره، باید نظم و انضباط، حس مسئولیتپذیری، احترام به حقوق دیگران و کنترل خود را به کودک یاد داد تا خودمداری و خودمحوری کودک به تدریج تعدیل گردد. در این جا باید سندیت و اقتدار نیز رعایت شود.
-ایجاد بینش کافی نسبت به تمدن: در دورهی ابتدایی، باید کودکان را با علومی چون تاریخ، جغرافیا و اجتماعی آشنا نمود. هدف از آموزش چنین علومی در این دوره، این است که کودکان با زمان و مکان پیرامون خود ارتباط برقرار کرده و نسبت به تمدن کشور خود، احساس تعلق کنند.
-آموزش اطلاعات بهداشتی، ایمنی، قوانین و هنجارهای اجتماعی: کودکان در این دوره، از نظر فکری قادر به درک قواعد هستند، در نتیجه میتوان هنجارهای اجتماعی، آموزشهای بهداشتی و ایمنی را به آنها ارائه نمود. مدرسه در دوران ابتدایی، از طریق آموزش هنجارها و ارزش-های اجتماعی به کودکان، به آنها میفهماند که لازمه زندگی اجتماعی، رعایت حقوق دیگران است - برگرفته از کتاب سیر تحول برنامههای درسی دوره ابتدایی و راهنمایی تحصیلی در ایران - .
- 4آموزش ابتدایی در سند تحول بنیادین:
در بررسی به عمل آمده در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، آینده آموزش و پرورش ابتدایی در افق 1404 به شرح زیر ترسیم شده است:
- 1-4مدرسه در افق چشم انداز 1404
بر پایهی این چشم انداز مدرسه جلوهای است از تحقق مراتب حیات طیبه، کانون عرضه خدمات و فرصتهای تعلیم و تربیتی، زمینهساز درک اصلاح موقعیت توسط دانشآموزان و تکوین و تعالی پیوسته هویت آنان بر اساس نظام معیار اسلامی، در چاچوب فلسفه و رهنامه نظام تعلیم تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران که دارای ویژگیهای زیر است:
-تجلیبخش فرهنگ غنی اسلامی و انقلابی در روابط و مناسبات با خالق، جهان خلقت، خود و دیگران، به ویژه تکلیفگرایی، مسئولیتپذیری، کرامتنفس، امانتداری، خودباوری، کارآمدی، پرهیز از اسراف و وابستگی به دنیا، همدلی، احترام، اعتماد، وقت شناسی، نظم، جدیت، ایثارگری، نقادی و نوآوری، استکبارستیزی، دفاع از محرومان و مستضعفان و ارزشهای انقلاب اسلامی
-نقطه اتکای دولت و ملت در رشد، تعالی و پیشرفت کشور و کانون تربیت محله برخوردار از قدرت تصمیمگیری و برنامهریزی در حوزههای عملیاتی در چارچوب سیاستهای محلی، منطقهای و ملی