بخشی از مقاله
چکیده
جهانی شدن به طور عام با تمامی دستاوردهایش، رفتارهای انسانی را تحت تأثیر قرار می دهد. آن هم تأثیری که گستره آن تمامی فضای شناخته شده توسط بشر را در بر می گیرد و اتفاقا بحث مهم معماری و جهانی شدن یا به عبارتی واضح تر تأثیرات جهانی شدن بر معماری و آموزش آن از همین خواستگاه نشأت می گیرد. تأکید بر فشردگی فضا و زمان و یا نابودی بزرگ بودن فضا - منظور تعریف فضا به صورتی است که در فیزیک معمول است نه در معماری فضا - توسط زمان است که بر جنبه های مادی و عوامل زمینه ساز تسهیل کننده فرآیند جهانی شدن دلالت دارد.
فن آوری ها و امکانات ارتباطی و پیشرفت های شگفتی آور در این زمینه، از این لحاظ جایگاهی بس رفیع دارند. این عوامل تسهیل کننده و شتاب بخش از دو جنبه اهمیتی مضاعف دارند نخست آن که فرآیند جهانی شدن در دهه های اخیر را از تاریخ نسبتا طولانی جهانی شدن متمایز می کند و این اتفاق ابعاد گوناگون را در بر می گیرد که نوع بشر ظاهرا ناچار از پذیرش آن هاست و دیگر آن که توسعه تکنولوژی و امکانات ساخت ساختمان ماورای اتفاقات گذشته است.
-1 مقدمه
-2 پیشینه تاریخی و مفهومی جهانی شدن
جهانی شدن را چیزی جز گسترش تجدد نمیداند. مارکس و انگلس هم درک تاریخ جهانی شدن و آغاز این فرآیند را مستلزم درک و شناخت تاریخ سرمایهداری میدانند، چرا که از دیدگاه آنان نظم سرمایهداری همواره دستاندرکار یکپارچه سازی اقتصادی و فرهنگی جهانی بوده است. در این دیدگاه، جهانی شدن همزاد سرمایهداری دانسته میشود. قدمت فرآیند جهانی شدن با قدمت مفاهیم معطوف به آن فرآیند همراه بوده است.
در آثارگوناگون مربوط به جهانی شدن، واژهها و مفاهیم مختلفی برای توصیف و تبیین آن به کار رفته است که در این میان، واژه جهانی جایگاهی برجسته دارد. این واژه معمولا در مورد نیروها، عوامل، رویدادها و فرآیندهای مؤثر در ارتباط، همبستگی و همگونی جهانی به کار میرفت و به روایتی قدمت چهار صدر ساله دارد. البته در دهههای اخیر که فرآیند جهانی شدن شتاب و گسترش بیسابقهای یافته است، واژه موردنظر عمدتا برای تأکید بر جهان چونان یک واحد اجتماعی مستقل، متمایز و قائم به خود که میتواند سطح تحلیل متمایز و بنابراین موضوع یک دانش جداگانه باشد، به کار میرود.
در دوران معاصر، بیشتر از چند دهه از کاربرد واژه جهانی شدن نمیگذرد و کاربرد عمومی آن و واژههای مترادف و همخانواده دیگر، تا حدود سال 1960 آغاز نشده بود.گرچه در سالهای پس از جنگ جهانی دوم واژه جهانی شدن گاه و بی گاه در محافل و آثار خاص به کار میرفت، اما برای نخستین بار در سال 1961 به بستر فرهنگ راه یافت که بر بازشناسی آشکار اهمیت فزاینده پیوندها و ارتباطات جهان گستر دلالت داشت. با این وجود جامعه علمی به پذیرش این واژه چندان علاقهای نشان نمیداد.
در طول دهه هفتاد بیعلاقگی و احتیاط محافل دانشگاهی کمکم کاهش یافت و رشتههایی مانند اقتصاد به کاربرد این واژه تن دادند. با پرشتابتر و گستردهتر شدن فرآیند جهانی شدن به واسطه پیشرفتهای حیرتآور در حوزه فناوریهای ارتباطی، این واژه بیش از پیش اهمیت یافت و جواز ورود به رشتههای مختلف را کسب کرد و در نیمه دوم دهه هشتاد میلادی به عرصه جامعهشناسی نیز راه یافت تا زمینه تدوین نظریههای جامعه شناختی مستقل درباره فرآیند جهانی شدن و جنبههای اجتماعی آن فراهم شود. در واقع امروزه مفهوم جهانی شدن در کانون اغلب بحثهای سیاسی، اقتصادی و جامعه شناختی قرار گرفته است.
در کنار واژه جهانی شدن، واژههای نسبتا مترادف و همخانواده دیگری نیز وجود دارند که روشن ساختن نسبت به تفاوت آن ها با واژه جهانی شدن بیفایده نخواهد بود. واژه جهانی کردن گرچه به فرآیندهای وابستگی و همگونی جهانی معطوف است، اما دلالت بر این دارد که قصد، برنامهها و آگاهی معینی پشت این فرآیندها نهفته است. به بیان دیگر، جهانی کردن دربر گیرنده این معنا و مفهوم است که نیروهایی توانمند در قالب دولت-ملت و یا شرکتهای چند ملیتی، در راستای علایق و منافع خود، به کار همگون و یکدستسازی جهان پرداختهاند و به همین دلیل، باید از جهانی کردن سخن گفت نه از جهانی شدن. ولی واژه جهانی شدن متضمن این معنا است که بسیاری از نیروهای جهانیساز و همگونی آفرین غیر شخصی و فراتر از کنترل و قصد هر فرد یاگروهی از افراد هستند.
در مورد نسبت جهانی شدن با گلوبالیسم7 و یونیورسالیسم8 هم باید گفت که یونیورسالیسم به ارزشهایی معطوف است که انسان را در هر زمان و مکان فارغ از تعلقات فرهنگی، چونان سوژهها یا فاعلانی خودمختار در نظر میگیرند. گلوبالیسم نیز که مادیتر و بسیار متأخرتر از یونیورسالیسم است ارزشهایی را در بر میگیرد که به همه مردم جهان علاقمندند، کل زمین را محیط مادی و افراد روی آن را شهروندان، مصرفکنندگان و تولیدکنندگان جهانی میدانند و خواهان اقدام جمعی برای حل مشکلات جهانی هستند. گلوبالیسم یکی از نیروهایی است که به گسترش فرآیند جهانی شدن کمک میکند. نسبت و رابطه گلوبالیسم با جهانی شدن مانند نسبت و رابطه یونیورسالیسم با ایجاد سازمان ملل است. - گل محمدی، - 1381
-3 اصطلاح شناسی واژهی هویت در تقابل با مفاهیم جهانی شدن
در»فرهنگ فارسی معین« معین واژهی هویت را چنین تعریف کرده است: »آنچه که موجب شناسایی شخص باشد یعنی آنچه باعث تمایز یک فرد از دیگری باشد.«