بخشی از مقاله

چکیده:

جهانی شدن یکی از دغدغه های اساسی دلسوختگان امور اجتماعی - فرهنگی، اقتصادی و سیاسی - است که عبارت است از فرآیند فشردگی فزاینده فضاهای اجتماعی و به واسطه ی آن مردم دنیا کم و بیش و به صورتی نسبتا آگاهانه در جامعه واحد جهانی ادغام می شوند. با توجه به این تعریف در مقاله حاضر کوشش شده است که تأثیرات این فرآیند را بر پیشرفت و توسعه ایران مورد مطالعه قرار داده و راهکارهایی مناسب و مقتضی جهت مواجه ی صحیح و مدیریت این امر مهم و سرنوشت ساز ارائه نمائیم. در یک نگاه اجمالی، گرچه جهانی شدن را با اطمینان نمی توان به قدرت های خاصی نسبت داد اما شواهدی وجود دارد که نشان از مدیریت بخشی از این فرآیند به نفع سرمایه داری و در جهت تأمین منافع آن دارد. بنابراین نگارندگان این پژوهش با در نظر داشتن این موضوع اساسی تحلیل های خود را ارائه نموده، روش توصیفی-تحلیلی مقتضی را به سبب کارکرد مثبتی که در انجام اینچنین پژوهش های کیفی داراست برگزیده، و با لحاظ سه حوزه ی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی عمده ترین تأثیرات جهانی شدن را شاخص می سازد و حاصل آن هم این است که سعی بر شناخت دقیق و پذیرش این فرآیند به عنوان گونه ای از تطور اجتماعی و استفاده ی حداکثری از فرصت هایی که از این طریق به دست می دهد همچنین تبدیل نقاط ضعف به قوت در مقابل چالش های این تحول برای تداوم و تسریع پیشرفت های کشور داشته باشیم.

واژگان کلیدی: جهانی شدن، اموراجتماعی، سرمایه داری، توصیفی- تحلیلی، چالش ها، پیشرفت های کشور

.1 مقدمه:

امروزه جهانی شدن بیش از گذشته در کانون توجه متخصصان علوم انسانی و اجتماعی قرار گرفته و تبدیل به یکی از پرمناقشه ترین و در عین حال مطرح ترین مسائل این حوزه ها گشته است.در رابطه با چیستی، چرایی و چگونگی جهانی شدن حدود نیم قرن است که این فرآیند اجتماعی و نظریه پردازی در این زمینه به لحاظ کمی کثرت فراوان و به لحاظ کیفیت پختگی و جامعیت فراوان یافته است. لذا در بررسی جهانی شدن با نظریات متفاوت و گاهاَ متناقضی سروکار داریم که هر کدام از جنبه ای خاص به بررسی این پدیده پرداخته و نماینده ی مکتبی خاص اند. از این رو نگارندگان پژوهش حاضر تمام هم خود را بر آن نهاده اند تا در بررسی تأثیر جهانی شدن بر پیشرفت و توسعه کشورمان ایران، ابتدا تصویر نسبتا جامعی از جهانی شدن و نظریات و تعاریف رایج ارائه داده، سپس به بررسی تأثیرات این فرآیند اجتماعی بر توسعه کشور و چالش ها و فرصت های پیش رو بپردازند.همچنین در انجام این پژوهش کوشش شده است تا نظریات و تحقیقات کیفی و کمی دارای ارزش بالای علمی مورد استفاده قرار گرفته و نتایج به دور از اعمال علایق شخصی پژوهشگران - که آفت امر پژوهش است - استنتاج شده؛ با نگاهی علمی به دور از تعصبات و در جهت منافع ملی راهکارها را ارائه نمائیم.

.2 چیستی جهانی شدن - بیان مسئله - :

در رابطه با فرآیند جهانی شدن تعاریف و نظریات متفاوتی از جانب نظریه پردازان ارائه شده است. ناگفته پیداست که سیالی و همپوشانی پدیده ها و فرآیندهای اجتماعی در حوزه های گوناگون علوم انسانی و اجتماعی بازتاب می یابد. بنابراین در اغلب نظریات با ابهام در مفاهیم اصلی و رایج و تناقض هایی مواجه هستیم که عامل عدم جامعیت آن هاست. همچنین خواستگاهاجتماعی و فرهنگی نظریه پرداز، ویژگی های روان شناختی، اعتقادات و ایدئولوژی وی تأثیر مستقیمی بر ارائه تعریف و نظریه دارد. بنابراین تکیه صرف بر یک یا دو نظریه یا تعریف در انجام پژوهش های اجتماعی ما را در باتلاق تحجر و تناقض گرفتار خواهد ساخت. از این رو در این پژوهش کوشش شده است تا نظریات برجسته و بارز جهانی شدن را که هر کدام از جنبه ای به این فرآیند نگریسته و دارای ارزش و اعتبار علمی اند، آورده و مورد بررسی قرار دهیم.

جان تاملینسون در کتاب »جهانی شدن و فرهنگ« ضمن توجه به بعد فرهنگی جهانی شدن به نقش تجربه فرهنگی و کاربرد فراگیر تکنولوژی های رسانه ای و ارتباطی در پیدایش منطقه زدایی فرهنگی می گوید: »در جهان کنونی قطع پیوند بین تجربه فرهنگی مردم و منطقه زندگی آنها - پیوندی که اغلب نگرش انسانها را به همان منطقه زندگی آنها محدود می کند - به یک الگوی عام تبدیل شده است. پیشرفت های تکنولوژیک با افزایش اقلیت ها در قبال تمایزات خود در باب سایر گروهها، آگاهی فرهنگی آنان را افزایش می دهد؛ فرد نسبت به گروههای قومی و مذهبی وابسته به خود و همچنین نسبت به کسانیکه با او هویت مشترکی دارند، آگاهی بیشتری می یابد. - تاملینسون،233، - 1381

اما موضوعی که در این گفتار لازم است بدان پرداخته شود این واقعیت است که در دهه های اخیر فرآیند جهانی شدن و دررأس آن رسانه های ارتباطی با نفوذ پذیر کردن مرزها و رها کردن امر اجتماعی از بستر مکانی، کارایی دولت ها - این امر در مورد ایران نیز کمابیش می تواند صادق باشد - را در عرصه هویت سازی به چالش فراخوانده و آنها دیگر به سادگی نمی توانند به مانند گذشته در فضایی نسبتاً بسته، انحصاری و امن به ساخت و پرداخت هویت ملی واحد و یکپارچه بپردازند.گیدنز کوتاهترین تعریف ممکن جهانی شدن را "فرایند به هم وابستگی روزافزون"می داند. وی جهانی شدن را فرایندی اجتماعی می داند که باعث می شود هر روز تعداد بیشتری از مردم در شرایطی زندگی کنند که در آن نهادهای جدید جنبه های اساسی زندگی روزمره را انتظام می بخشند. ویژگی این نهادهای جدید این است که جریانهای بومی را با روابط اجتماعی جهانی پیوند می دهند. - گل محمدی،. - 1396

از نظر مک گرو جهانی شدن بر فرآیندی جهانی دلالت دارد که مرزهای کشورها را در می نوردد، جوامع و سازمانها را در ترکیب جدیدی از زمان و مکان با یکدیگر یکپارچه می کند و به هم پیوند می زند و در عمل ارتباطات متقابل بیشتری را بین نقاط مختلف جهان گسترش می دهد. - مردانی،112، - 1379 از دیدگاه هاروی جهانی شدن وارد مرحله جدید از فشردگی زمان و مکان شده است که تأثیر گیج کننده و مخربی بر رویه های سیاسی، اقتصادی، و توازن قدرت طبقات و نیز زندگی فرهنگی و اجتماعی دارد - سعیدی،13،. - 1385 قابل ذکر است که تحت فشارهای حاصل از دگرگونیها و تحولات فنی و اقتصادی فضاهای اجتماعی چنان به هم ریخته است که توجه عمیق و درک چگونگی رویارویی با احساس فشردگی شدید به صورت ضرورتی گریز ناپذیر در آمده است.

به بیان دیگر تجربه انسان از زمان و فضای اجتماعی بسیار فراگیر و سیال شده و این یعنی »جهانی شدن.«عده ای از صاحب نظران نیز بر این باورند که فرآیند مذکور نه جهانی شدن بلکه جهانی سازی است؛ آنان مدعی نوعی جهت گیری خاص در این فرآیند هستند که متضمن منافع صاحبان سرمایه و عامل تثبیت و گسترش سرمایه داری یا به تعبیری مرحله نهایی سرمایه داری است که جهان را تبدیل به بازار بزرگ و یکپارچه ای می نماید که به آرزوی دیرین سرمایه داری تحقق می بخشد. در این باب واترز تفاوت جهانی شدن و جهانی سازی را اینگونه تعریف می کند:واژه ی جهانی کردن گرچه به فرآیندهای وابستگی و همگونی جهانی معطوف است، اما بر این دلالت دارد که قصد، برنامه و آگاهی معینی پشت این فرآیند نهفته است.

به بیان دیگر، جهانی کردن به این معنا و مفهوم است که نیروهایی توانمند در قالب دولت- ملت و یا نهاد های فرا ملیتی - شرکت های چند ملیتی - ، در راستای علایق و منافع خود به کار همگون و یکدست سازی جهان پرداخته اند و به همین دلیل باید از جهانی کردن سخن گفت نه از جهانی شدن، ولی واژه ی جهانی شدن متضمن این معناست که بسیاری از نیروهای جهانی ساز و همگونی آفرین، غیر شخصی و فراتر از کنترل و قصد هر فرد یا گروهی از افراد هستند.بنابراین در بررسی فرآیند جهانی شدن لازم است بر سه حوزه اصلی - فرهنگی، اقتصادی و سیاسی - که تحت تأثیر مستقیم این فرآیند قرار دارند پرداخت؛ زیرا بی این رویکرد جامع و همه جانبه نمی توان به تأثیر جهانی شدن بر تدام پیشرفت ها و چالش هایی که در این مسیر برای هر کشوری من جمله ایران ایجاد می نماید پی برد.

1 .2 .فرهنگی:

جورج ریتزر جهانی شدن فرهنگ را اینگونه تعریف میکند: »میتوان جهانی شدن فرهنگ را بسط فراملی اصول و روالهای مشترک به شمار آورد یا فرآیند تأثیر متقابل بسیاری از عناصر فرهنگی جهانی و محلی برای خلق اقتباسی یا آمیزهای که منتهی به تنوعی از دورگه فرهنگی - ناهمگونی - میشود. روند همگونی اغلب با امپریالیسم فرهنگی توأم است. تأثیر فرهنگی بر فرهنگهای دیگر - .«ریتزر،1393، - 766 بنابر این تعریف جهانی شدن فرهنگی را می توان گسترش سبک خاصی از زندگی و فرهنگ - عموما فرهنگ مادی غربی - بهاقصی نقاط جهان دانست؛ فرهنگی که سقف آمالش تولید برای مصرف و مصرف برای تولید است و طبقه ای که تولید می کند تا پول به دست آورد و با آن پول آنچه را که تولید کرده از سرمایه دار بخرد.داد و ستد فرهنگی در دنیای امروز یکی از تجارت های سودآوری است که علاوه بر جنبه ی اقتصادی و تأثیرگذاری که بر خود فرهنگ داشته، موجبات مادی گرایی و کالایی شدن فرهنگ را بوجود آورده و بستر بسط و گسترش فرهنگ غرب از طریق تولیدات فرهنگی را ایجاد کرده است. نمونه آن فیلم های عمدتا مبتذل هالیوودی است.

2 .2 اقتصادی:

معمولا جهانی شدن را به جهانی شدن تولید، توزیع و اعتبار یا تبدیل جهان به بازاری برای فروش تولیدات یا سرمایه گذاری تعریف می کنند. در این شرایط مرزهای سیاسی و ملی فرو ریخته و اقتصاد ملی و خودکفایی مفهوم خود را از دست داده و وابستگی متقابل در شرایط متناسب و عادلانه - رعایت منافع طرفین و به اصطلاح معادله برد برد - ایجاد می شود که در غیر این صورت وابستگی جهان سوم به دنیای توسعه یافته افزایش یافته و جهان سوم به عنوان مصرف کننده تکنولوژی و تولید کننده مواد اولیه خام باقی خواهند ماند. و این همان ارتباط استعماری و استثماری توأم با سلطه جهان توسعه یافته است که ما آن را دور از عزت مندی میدانیم.امروزه غرب به کمک جهانیسازی هدفمند بر جریان مبادلات اقتصادی دنیا اشراف کامل دارد و به راحتی میتواند با توسل به اهرمهای فشاری که در اختیار دارد فعالیت تجاری کشوری را با سایر جهان محدود سازد.

کمااینکه در سال های اخیر تحریمهای اقتصادی ظالمانه و خصمانه ای را بر علیه ایران اعمال کرده و چالشی های زیادی را در مسیر پیشرفت و توسعه ایران ایجاد کردند که به شدت اقتصاد ما را تحت تأثیر خود قرار داد. از سویی دیگر این نوع جهانیسازی نیازهای کاذب در جوامع به وجود میآورد هر چند که این نیازها عمدتاً کاذباند و در جهت مصرفگرایی ناصواب اعمال می شوند اما نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد زیرا این نیاز های ساختگی جامعه را به مصرف گرایی که عمدتاً مصرف کالایی خاص که تولید کارخانجات کشورهای مروج جهانی شدناند سوق می دهد و موجب خروج ارز از کشور و تضعیف تولیدکنندگان داخلی میشود. که نتیجه حتمی آن رکود، بیکاری و فقر است. - خیاط سرکار و همکاران، 1395، - 4

3 .2 سیاسی:

یکی از مصادیق عینی جهانی شدن در روزگار ما ظهور شکل نسبتاً مشابهی از دولتهاست که عمدتا بر مبنای دموکراسی کاذب شکل میگیرند. همچنین در این سازوکار محیلانه سازمانهای سیاسی بینالمللی بوجود می آیند که به راحتی میتوانند در امور داخلی کشورها مداخله کنند. به همین دلیل است که برخی از متفکران از افول دولت ملتها سخن گفته و بر کاهش قدرت آنها اشاره می نمایند. - خیاط سرکار و همکاران،5، - 1395 یکی از علایق برجسته در متون جهانی شدن و سیاست عاقبت دولت ملی در عصر جهانی شدن است. بسیاری از صاحب نظراندولت ملی را در معرض تهدید فرآیندهای جهانی خاصه جریان های اقتصادهای جهانی می بینند. برخی معتقدند امروز دولت ملی در برابر اقتصاد جهانی بی مرز عظیم و در حال رشدی که دولت های ملی قادر به کنترل آنها نیستند بازیگر جهانی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید