بخشی از مقاله


چالش های اساسی آموزش ابتدایی (در ایران و جهان) در طی دو دهه آینده

خلاصه

تحولی که به تدریج وهوشمندانه در حال شکل گیری در نظام اموزشی است،بسیار عمیق تر از ان است که تصور می شود. در درون وبیرون نظام اموزشی کهنه ورنگ ورو رفته امروزی،واکنشهای زنجیره ای پراکنده ای در حال شکل گیری است که دامنه هر یک به تدریج گسترش یافته وبا همگرا شدن وبه هم پیوستن آنها،احتمالا در فاصله نه چندان دور،بنیادهای نظام آموزشی جدیدی بنا خواهد شد که با تحولات سریع وعمیق اطراف سازگاری بسیار زیادتری خواهد داشت..لذا با توجه به این تغییر وتحولات،می توان گفت برنامه ریزان درسی ،باید تاریخ دانان اجتماعی،تحلیل گران جامعه ی کنونی وآینده نگران اجتماعی باشند ،تا بتوانند در ملاحظات کنونی ،به رقابتی موفقیت آمیز با سایر نظامهای آموزشی دنیا بپردازند.در این مطالعه سعی کردیم چالش های ناشی از این تغیرات ایجاد شده در ده سال آینده را در آموزش دوره ابتدایی مورد تحلیل مختصر قرار دهیم.پرسشی که این تحقیق به دنبال پیداکردن پاسخی برای آن است این است که چالش های پیش روی آموزش وپرورش ابتدایی بر اساس سند تحول بنیادن وهمچنین تغییر وتحولات جهانی چیست وچگونه می توان برای مقابله با آنها برنامه ریزی کرد؟ روش پژوهش حاضر،روش توصیفی با رجوع به اسناد ومنابع چاپی والکترونیکی جهت یافتن پاسخی برای پرسش مطرح شده می باشد.

کلمات کلیدی: سندتحول بنیادین،آموزش ابتدایی ،تحولات جهانی،چالش ها

مقدمه

بسیاری از کسانی که سعی کرده اند ترسیمی از آموزش پیشرفته وآموزش آینده انجام دهند به استفاده از رایانه وسیستم های چند رسانه ای،آموزش از راه دور،آموزش در خانه ومعلم رایانه ای و....متوسل شده وهمه چیز را گرد این فنون وابزارها خلاصه می کنند.این نگرش ظاهری وسطحی است.ما در نقطه ای قرار گرفته ایم که ابتدای چرخشی عظیم در نظام آموزشی وعلمی خواهد بود.رایانه ها بیش از آنکه به شکل یک دایره المعارف چند رسانه ای استفاده شوند،وچیزی که درسهای مدرسه را پشت سر هم وبدون خسته شدن از تکرار با فیلم وانیمیشن و.....ارائه کند،ویا آنکه تنها به عنوان یک ابزار مبتنی بر رفتار گرایی ومحرک وپاسخ عمل کنند،قدرت دارند وبر جامعه ما اثر می گذارند.( مجیدی،1380،ص(23 تغیری که در آموزش در حال رخ دادن است،بسیار عمیق تر از آن چیزی است که به نظر می رسد .این تغیر موجب آشفتگی ما در تشخیص

چیزی که در حال رخ دادن ونظام آموزشی که در حال شگل گرفتن است،می شود.این تغیر وتحول نه تنها در روشها ومکانیزمها ،بلکه در ماهیت ومفاهیم ونگرش ما به مقوله آموزش وعلم شکل می گیرد..( مجیدی،1380، ،ص(26


1

پس برنامه ریزان وسیاست گذاران آموزشی ومعلمان واستادان ومسئولان آموزش وپرورش باید الزامات ومقتضیات زندگی فردا را بشناسند تا بتوانند آمادگی ودانش وبینش لازم را در کودکان وجوانان برای فعالیت در جامعه فردا پرورش دهند. در جوامع سنتی گذشته که تحولات ودگرگونیها به کندی پیش می رفت،شناخت فردایی که باید نسلهای امروز را برای زیستن در آن پرورش داد،چندان ضرورت نداشت،زیرا »جامعه به نحوی بنیادی ساکن وراکد بود وتحول آنچیزی جز تکرار واستمرار نبود.امروز همانند دیروز وفردا همانند امروز بود.آموزش وپرورش عبارت بود از آموزش تاریخ گذشته،چه آینده چیزی جز تکرار گذشته نبود« اما در جهان امروز بر اثر پیشرفتهای علمی وفنی که به انقلاب علمی وتکنولوژیکی تعبیر شده واز سی سال به این طرف هر 5 تا7 سال حجم

انتشارات علمی به دو برابر افزایش یافته، وبه قول یکی از دانشمندان نامدار معاصر نود درصد دانشمندان علوم تجربی که از آغاز پیدایش بشر تاکنون برخاسته اند در زمان ما زندگی می کنند.تحولات اقتصادی واجتماعی ودگرگونیهای جوامع چنان آهنگ وشتابی پیداکرده که دانشها واطلاعات به سرعت کهنه می شوند.
کشور ما اگر چه برای رسیدن به مرحله خلاقیت علمی وفنی راه زیادی در پیش دارد ولی از دیر باز نسلهای مختلف وتحول یافته تکنولوژی وفراوردهای صنعتی جهان را به طور روزافزون در زمینه های صنعت وکشاورزی وخدمات وامور دفاعی به کار می گیرد.این تحولات وکاربردهای روش وابزار فنی در زمینه های اقتصادی واجتماعی خارج از حیطه اطلاعات واختیارات برنامه ریزان وسیاست گذاران ومسئولان نظام آموزشی انجام می پذیرد.ولی در واقع همین تحولات هستند که دائما هدفها ومسئولیتهای جدیدی برای مدارس وموسسات آموزشی مطرح می سازند.

وقتی سرعت این تحولات را با آهنگ کند اقداماتی که برای سازگاری نظام آموزشی با مقتضیات جامعه در حال دگرگونی سریع انجام می گیرد، مقایسه می کنیم در می یابیم، چرا آموزش وپرورش ما نسبت به پیشرفتهای علمی ونیازهای جامعه عقب مانده است.از سوی دیگر رشد جمعیت کشور ما چنان آهنگی پیداکرده است که هر 20 تا 25 سال به دو برابر افزایش می یابد.این افزایش خود هزاران مسئله جدید ونیازهای تازه مطرح می سازد که باید پیشاپیش در اندیشه چاره آنها بود.

سیر وحرکت جامعه ما را به سوی آینده که بر اثر شتاب تحولات وتغییرات روزبروز سریع تر می شود را می توان به حرکت اتومبیلی تشبیه کرد که هر لحظه سزعت آن افزایش می یابد وبرای اینکه از تصادف وتصادم وانحراف وسقوط در امان باشد لازم است چراغهایش فاصله دورتری را روشن سازند.بنابراین دور نگری وبررسی تحولات وتغییرات 15 یا 20 سال آینده کشور در حقیقت ضرورت زندگی پر شتاب امروزی است. نگریستن به آینده موجب می شود که روندها وگرایشهای حال را بهتر بشناسیم وارزیابی کنیم.زیرا آینده جامعه ما به این بستگی دارد که چگونه از هم اکنون آمادگی لازم را برای رویارویی با تغییرات وتحولات وپیشامدها فراهم می سازیم.

ضرورت آینده نگری در زمینه آموزش وپرورش بیش از هر زمینه دیگر مطرح است. زیرا جمعیت کمتر از 15 سال امروز در اوایل قرن بیست ویکم به طور فعال وارد بازار کار می شود ومسئولیتهای اقتصادی واجتماعی وسیاسی را برعهده می گیرد.»اگر این اعتقاد امروزی درست است که تا 10 تا20 سال دیگر هنگامی که کودکان وجوانان امروز به سن کار می رسند %70مشاغلشان،مشاغل جدید خواهند بود،پس این وظیفه آموزش وپرورش است که به آنها کمک کند تا نسبت به این مشاغل ناشناخته اطلاعاتی کسب کنند وخود را برای تصدی آنها آماده سازند.(ژان هلک،ص(124

چالش های اساسی آموزش وپرورش ابتدایی(در ایران و جهان )

آموزش و پرورش ابتدایی از یک سو با چالش های جهانی و از سوی دیگر با چالش های درونی خود نظام آموزش و پرورش مواجه است.با توجه به چالش های جهانی، آموزش و پرورش ابتدایی با مسائلی هم چون: فرایندهای جهانی شدن و به تبع آن وابستگی ملت ها به هم، شتاب روز افزون رشد علمی و فناوری، به ویژه در حوزه ی اطلاعات و ارتباطات، افزایش نابرابری های اجتماعی و شکاف بین کشورها برحسب ثروت، و توزیع نابرابردانش بین ملت ها و... افول اخلاقیات و نیاز شدید به تجدید حیات اخلاق و ارزش های اخلاقی روبه روست. هم چنین، با عنایت به چالش های درونی، آموزش و پرورش ابتدایی در زمینه جهت گیری به سوی هدفهای جدید، تأمین برابری فرصت های دست یابی
2

به آموزش و پرورش و ارتقای کیفیت و اثربخش تر کردن آن با مشکلاتی مواجه است. همه این موارد، توجه مسئولان، سیاست گذاران آموزش و پرورش و به ویژه برنامه ریزان آموزشی و درسی را روی این نکته متمرکز می کند که برای غلبه بر مسائل یاد شده که روز به روز هم بر دامنه و وسعت آن ها افزوده می شود تغییرات و اصلاحات باید در ساختار، هدف ها، برنامه ها، و روش های آموزش و پرورش صورت پذیرند. ».نفیسی،ص«13 در این پژوهش ما ابتدا به بحث در مورد جهانی شدن وتغییر وتحولات عمده ای که در سطح جهان شکل گرفته ویا در حال شکل گیری است می پردازیم ،سپس وضعیت آموزش ابتدایی را در حال حاضر مورد کنکاش قرار داده وبا استناد به سند تحول بنیادی و مقایسه آنچه هست وآنچه باید باشد،به بیان چالش های اساسی آموزش ابتدایی تا سال )1404در یک دهه آینده)می پردازیم

اگر چه نمی توان دورنمای آموزش وپرورش را در آینده،حتی برای یک دهه یا یک نسل ،به طور دقیق ترسیم وپیش بینی کرد،اما می توان»گرایشهای«اصلی را که نه تنها در مشخص کردن سمت وسوی آموزش وپرورش دخیل هستند،بلکه در تعیین مسیر توسعه اجتماعی اثرات مثبت یا منفی دارند راتشخیص داد.دانش ورشد جهانی آن ونیز عواقب چند جانبه اش یکی از این»گرایشها«بشمار می رود.عامل تعیین کننده دیگر تلاشهای اجتماعی است که از بطن آنها اهداف وارزشها بیرون می آیند.این اهداف حول محورهایی چون برابری اجتماعی،حقوق بشر وآزادیهاست.حوزه دیگری که اهمیت حیاتی برای آموزش وپرورش دارد،مسائل روز افزونی است که محصول تمدن تکنولوژیکی شده معاصر می باشد. ».نفیسی،ص«13 در مجموع ،عمده ترین عناصر واجزای این»گرایشهای«اصلی را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد:

-انفجار دانش:علم وفن آوری(تکنولوژی)

در خلال سه دهه گذشته،علم رشد چشم گیری داشته ودر حال حاضر نیز شتاب بیشتری پیدا نموده ؛ »نفیسی،ص.«13 تکنولوژی های ارتباطی جدید دیوار بین آموزش های خانه و مدرسه را از میان برداشته اند و انحصار نظام آموزشی شکسته شده است(( soor.m92@gmail.com بی شک توان یک کشور در حال توسعه در بهره گیری ازاین پیشرفت های تکنولوژکی و مشارکت فعال در نوآوریهای تکنولوژی،به تعدادی از پیش نیازهای آموزشی وابسته است.(»ژاک هلک،ص(68ازقبیل آماده کردن کودک وجوان برای تغییرات وتسلط بهتر بر محیط زیست، باز آموزی ومهارت آموزی نیروی انسانی ،سازماندهی مجدد نیروی انسانی وفرهم کردن زمینه اشتغال گسترده تر فارغ التحصیلان (امیری،ص(76

-انتظارات توسعه

امروزه از توسعه انتظارات دیگری می رود.این انتظارات بر اصلاح کیفیت زندگی انسانها تاکید می کند،یعنی تاکید بر اینکه توسعه از انسان آغاز شود.بر این اساس آموزش وپرورش در قلب توسعه انسانگرایانه جای دارد واهداف آموزش وپرورش بر اساس فرایند توسعه تعیین وتعریف می شود. .(نفیسی،1376،ص(14آموزش ابتدایی مهم ترین نقش را در توسعه دارد،بدین معنا که اگر تحول فرهنگی ریشه دار صورت گیرد،سایر تغییرات با آرامش ،بدون اتلاف در منابع وبا مشارکت عمومی وبدون اجبار وبه صورت نهادی صورت می گیرد. آموزش ابتدایی،آن بخش از آموزش است که در صورت برنامه ریزی بهتر می تواند باور وعلاقه به علم را در کودکان ریشه دار کند.(ملکی،1389،ص(312 -تحول کیفی: اولویت کلیدی مفهوم کلیدی وضروری در خصوص تغییر آموزش وپرورش برای آینده،مفهوم تحول کیفی است. تحول کیفی برای آموزش وپرورش آینده

محور عبارت است از جهشی دو برابر به منظور حرکت به جلو،هم از لحاظ کمی وهم از لحاظ کیفی وهم به طور هم زمان.تغییر کیفی در آموزش وپرورش پدیده ای دو وجهی است که یک جنبه آن وسعت یادگیری است. یعنی در حالی که به نیازهای یادگیرندگان پاسخ داده می شود،محدود به این نمی گردد که دانش آموزان فقط در معرض مجموعه ای از رشته های علمی قرار گیرند؛بلکه دانشها به گونه ای کارا با هم ترکیب می شوند وحوزه جدیدی از کاوشگری به وجود می آید. وجه دیگر تحول کیفی،»عمق«است.

3

وسعت وعمق سبب می شود آموخته ها هم در محیط کار سودمند افتد وهم موجب شود که دانش در محیط آینده گسترش پیدا کند.(نفیسی،ص(18بعبارتی دستیابی به یادگیری گسترده مدار(broad-based learning که بر رشد همه جانبه فکری،جسمی،عاطفی،اجتماعی واخلاقی یادگیرندگان تاکید می ورزد. (رووف،1379،ص(326

-محیط زیست وجمعیت

جوامع صنعتی امروز بر خلاف جوامع گذشته ،تغییرات عمیقی را در محیط زیست پدید می آورند.این تغییرات بدون تاثیر بر مدارس نخواهد بود.(امیری،ص(77لذا در برنامه های آینده آموزش وپرورش، مسئله حفظ وحراست محیط زیست وطبیعت سهم قابل توجهی خواهد داشت.انتظار این است که آموزش وپرورش آگاهی عمومی درباره بیوسفر وپیچیدگهای آن واثرات آلودگیهای محیط وهمچنین راههای چاره جویی را به همه افراد بدهد.(یونسکو،ص(77

-بحران ارزشها وتغییر وتحولات فرهنگی

در دو دهه اخیر موفقیتهایی نصیب بشریت شده است که انتظار آن هم نمی رفت. نتیجه این شد که روابط میان فرهنگها سریعا عوض شود وادراک وبرداشتی که فرد از فرهنگ خود داشت دگرگون گردد.بر اساس این تحولات ونوسانات فرهنگی است که بایدهر کشوری بیست سال آینده را پیش بینی کرده و برای حفظ هویت وارزشهای خود،آموزش مسائل اخلاقی،ارزشی ومعنوی را در سرلوحه برنامه های آموزشی خود قراردهد (یونسکو، ص174 )تا بتواندهویت فرهنگی خود را حفظ کنند.(یونسکو،ص(156 نکته دیگر این که ،بین دانش اخلاقی وهویت اخلاقی تفاوت وجود دارد ،چه بسیار افرادی که دارای دانش اخلاقی هستند واز قوانین مذهبی

پیروی می کنند،اما هم چنان هویت اخلاقی ندارند.زیرا هویت اخلاقی برآیند مراحلی از رشد،کیفیات مجزایی از شخصیت وتجربیات می باشد.هویت اخلاقی شامل کمک رسانی به مردم؛قبول نقاط ضعف مردم بدون سوء استفاده کردن از آنها،دیدن ویژگی های خوب مردم وتقویت نقاط قوت آنها؛عملکرد متمدنانه در برابر هم کلاسی ها ،دوستان وهمکاران وحس مسئولیت پذیری می باشد،جامعه مملو از افرادی است که مفاهیم اخلاقیت را درک می کنند ،اما بیشتر از روی مصلحت اندیشی رفتار می کنند وتابع رفتار جمع می شوند .واین به دلیل رشد روزافزون فناوری های اطلاعاتی وارتباطی،وانتقال ارزشهای متعارض ، تهدیدی جدی برای نسل های اینده است که باید مورد توجه آموزش وپرورش قرار گیرد آنچه اهمیت دارد دانش اخلاقی نیست ،بلکه رفتار اخلاقی است که در دنیای کنونی وآینده،مهم ترین راهکار زیستن است،این تمایز بین دانش

ورفتار،باید به همه دانش آموزان آموزش داده شود تا بر پایه ی آن ،این حقیقت را در ذهن مجسم کنند که ما در حال حاضر چگونه فرد وجامعه ای هستیم ومی خواهیم در آینده چگونه باشیم.(ارنشتاین وهاکینز،ص268 )ونکته مهم دیگری که در این زمینه مدارس باید در نظر داشته باشند اینکه نسبت به همه ی دانش اموزان با هر نژاد،قومیت ومذهبی حساس باشند.امامتاسفانه برنامه ریزان ما وبه دنبال آن مدارس ،می توانندبرای مثال کتاب تاریخی را انتخاب وجزو برنامه درسی قرار دهند که فاجعه ی هولوکاست را حذف کرده است.آنها هم چنین می تئانند به صورت الکترونیکی ادبیات کلاسیک را تغییر دهند.برای مثال ادیسه ی هومر،بازرگان ونیزی وشکسپیر و...)زبخش هایی را که ممکن است برخی افراد آن را توهین آمیز تلقی کنند،حذف می کنند.مدارس به جای آن که انتظار داشته باشند دانش آموزان چنین متونی را مورد سوال وتحلیل قرار دهند،اغلب از نمونه های تجدید نظر شذه استفاده می کنند. آیا حقیقتا چنین حذفیاتی باعث تشکیل یک محیط آموزشی یک جامعه ی سالم تر می شود؟به جای پرسیدن سوالات اخلاقی ودرگیر کردن دانش آموزان با آنها،مدارس محتوا ومهارتهای معینی را آموزش می دهند.(ارنشتاین وهاکینز،ص(266

4

-بحران خانواده

امروزه خانواده مفهوم بسیار متفاوتی دارد.با رواج مفاهیمی همچون تنوع،چند گانگی،وبی قاعدگی مفهومی مثل خانواده ی مرکزی نامتعارف به نظر می رسد.به طور کلی حدود نیمی از جوانان زیر 18 سال بخشی از دوران کودکی خود را در خانواده ای تک والدینی سپری کرده اند.با وجود بافت های فرهنگی وارتباطی امروزی،چنین ادعا می شودکه شکل سنتی خانواده ی مرکزی بسیار دورتر از صورت ایده آل واغلب خالی از عشق وغیر عملی است.(ارنشتاین وهاکینز،ص(256 از طرفی می توان گفت در جوامع کنونی وآینده،والدین تاثیر کمتری روی کودکان می گذارند ودانش یک فرد بزرگسال نسبت به دانش

کودکان کاهش یافته است.ابتدا تلویزیون ودر حال حاضر نیز اینترنت وآی پد و...باعث شده اند تا جوانان به اطلاعاتی دسترسی داشته باشندکه در گذشته فقط بزرگ تر ها از آن مطلع بودند؛حصار اطلاعاتی بین کودکان وبزرگ تر ها روز به روز کوتاه تر می شود ودر برخی موارد وموضوعات خاص اطلاعات کودکان بیشتر از بزرگترهاست. .( ارنشتاین وهاکینز،ص(257 بی شک در چنین جامعه ای مسولیت آموزش وپرورش سنگین تر خواهد بود.وکنار آمدن با نسلی متفاوت از دیروز ودیروز ها نیاز به گونه های متفاوتی از برنامه ریزی وآموزش دارد.

بافت آینده توسعه آموزش وپرورش وبرخی از محدودیتها وچالش های آن از میان عوامل متعددی که ناگزیر بر برنامه ریزی وتصمیم گیری در آموزش در کشورهای در حال توسعه تاثیر می گذارد،به نظر می رسد که روندهای جمعیتی،عوامل فرهنگی،پیشرفتهای علمی-فنی وچشم انداز اقتصادی از اهمیت ویژه ای برخوردار باشند:

الف-روندهای جمعیتی

عامل اصلی که رشد آموزش وپرورش وبه دنبال آن آموزش وپرورش ابتدایی را تحت تاثیر می گذارد،تغییرات وتحولات جمعیت است.براساس پیش بینی سازمان ملل متحد،جمعیت جهان طی بیست سال آینده %40افزایش می یابد.ومتقابل با افزایش رشد جمعیت،جمعیت دانش آموزی نیز رشد سریعی خواهد داشت.این افزایش در مورد دوره ابتدایی به حدود%50 برآورد می گردد.واین رشد کمی تعداد شاگردان نشان دهنده یکی از اثرات عامل جمعیت بر روی آموزش وپرورش دنیاست. به موازات کوشش برای تامین آموزش ابتدایی همگانی،کوششهای دیگری نیز برای به حداکثر رساندن کیفیت آموزش ابتدایی ضررورت دارد.کیفیت نازل آموزش ابتدایی مانع توسعه منابع انسانی در همه سطوح آموزشی خواهد شد برتقاضای اجتماعی آموزش نیز تاثیر منفی خواهد گذاشت.کارایی را پایین آورده وبه اتلاف منابع خواهدانجامید (امیری،ص(74

ب-نیروی انسانی

در آینده ای نه چندان دور، اموزش وپرورش انعطاف پذیر کنونی جای خود را به انواع آموزش های متفاوت،تجربه ها،مهارت ها وبینش های اجتماعی-فرهنگی می دهد وبر نیازهای انسان تاکید می ورزد،در این ساختار،نیروی انسانی،نیروی انرژی زای نظام به شمار می آید.(رووف،1379،ص( 326 ص(326آموزش و پرورش کشورهای مختلف در زمینه نیروی انسانی با چالش های متفاوتی مواجه هستند .فرض بسیاری از کشورها این بوده است که با تجهیز مدارس،تلفیق فاوا با برنامه درسی اتفاق خواهد افتاد.تحقیقات جهانی نشان می دهد که این امر مبتنی بر واقعیت نیست.برای معلم امروز دیگر باید مسئله ایمیل،وبلاگ،استفاده از اینترنت،استفاده آموزشی از تلفن همراه ومانند اینها حل شده باشد تا بتواند از تلفیق فاوا سخن بگوید.در حالی با اطمینان می توان گفت معلمان به طور کلی ومعلمان مدارس ابتدایی به طور خاص ،آشنایی وشناخت لازم وکافی با این فناوری ها نداشته وبندرت از این فناوری های روز در آموزش های خود استفاده می کنند وبا چنین شرایطی می توان گفت آمادگی لازم برای روبرو شدن با فردا یی متفاوت تر از اکنون را نخواهند داشت.(مجله رشد معلم،ش1391،(63 سرمایه گذاری مادی و معنوی در تربیت معلم برای افزایش توان حرفه ای معلمان، باید با عزمی راسخ صورت گیرد و به عنوان پشتوانه ی دائمی

حرکت نسل ها به سوی تغییر و تحول به طور مجدانه ای استوار گردد و نهادینه شود http://ebama.org) )شواهد حاکی از آن است که مراکز تربیت معلم ابتدایی بتدریج شرایط والزاماتی را طلب می کنند که بیشتر به شرایط دبیران متوسطه ومدرسان آموزش عالی نزدیک می

5

شود.در آینده تربیت معلم نمی تواند به یک دوره تحصیلی 2یا 3 ساله قبل از ورود به حرفه معلمی محدود شود.همانند دیگر حرفه ها،آموزش ضمن خدمت در فرایند متخصص حرفه ای شدن عنصر مهمی به شمار می آید.برای بسیاری از کشورها،ضرورت به کارگماری معلمان تعلیم نیافته یک مسئله بوده ودر آینده نیز خواهد بود.این قبیل معلمان ،پس از استخدام،برای همیشه ماندگار می شوند وبه یکی از موانع عمده بهبود کیفیت تبدیل می شوند وسازش یافتن آنها با انتظارات رو به رشد جوامع دارای تحصیلات بهتر،با دشواری فزاینده ای روبه رو می گردد.(ژاک هلک،ص(227

ج-آموزش

آموزش وپرورش موج دومی همانند کارخانه ای است که انبوهی از شاگردان وارد دستگاه آموزشی وپرورشی می شوند ومطایق هدف های از پیش تعیین شده از آن محصولاتی بیرون می آیند که بیشتر شبیه هم هستند.این محصول با نظام امتحانی وبرنامه خاص وتقریبا یکسان انجام می گیرد وهر تغییر ونوآوری،این سوال را پیش می آورد که آیا این نوآوری بر کارایی کارخانه می افزاید یا نه،اما،در آموزش وپرورش موج سومی،آموزش وپرورش انفرادی وسفارشی صورت می گیرد،همانند تولید در واحدهای کوچک وبرای هدف های خاص که به سرعت تغییر پذیر هم هستند وبازخورد مداوم از محیط ونوع آموزش وپرورش را پیوسته در معرض تغییر وتحول قرار می دهد.(تافلر،،1364،ص( 145 از طرفی وضعیت فرهنگی در توسعه دانشگاه ها و وجود فارغ التحصیلان نهفته است.جامعه ما هر چه بیشتر پیشرفت می کند و دانش می

اندوزد،کسانی که می خواهند حتی بخش کوچکی از آن را بیاموزند بایستی سال های بیشتری به تحصیل بپردازند .هر چه فرد هوشمند تر باشد و هر چه آموزش او کامل تر باشد ،سال های تحصیل او طولانی تر خواهد بود و بنابرااین در سنین بالاتری آمادگی حمایت از یک خانواده را خواهد داشت . در نتیجه قاعدتا خانواده او کوچکتر خواهد بود و تعداد کمتری از افراد هوشمند را به نسل بعدی عرضه خواهد کرد .اگر این روند کاهش نسل ادامه یابد ،به شدت و برا ی مدت زیادی منجر به نزول سر نگونی جامعه خواهد شد (گراهام ،رابرت کلارک،1379 ؛ص .(226-227نباید بگذاریم مردان و زنان هوشمند مان بچه دار شدن خود را پس از گذشت دوران زمان باروری به نعویق بیندازند.برعکس باید آن ها تشویق شوند تا در مناسب ترین سال های زندگی خود بچه دار شوند ،حتی اگر از نظر مالی استقلال پیدا نکرده باشند(گراهام ،رابرت کلارک،1379؛ص (228

ت-جامعه وپیشرفت فناورهای اطلاعاتی وارتباطی

الوین تافلر در کتاب موج سوم عنوان نموده است که ؛ در موج سوم پیشرفت بشر بر پایه تکنولوژی یا ارتقاء سطح مادی نیست. بلکه. شاخص پیشرفت تنوع فراوان وغنای فرهنگهای بشری است تحول نهادهای اجتماعی مدرن و گسترش جهانی آن ها در مقایسه با هر نوع نظام پیش از مدرن (گیدنز،1377؛ص(10 و رسانه های بزرگ به عنوان یک بازوی بسیار مناسب برای آموزش عمومی و البته قابل کنترل توسط صنایع بزرگ و دولت ها.جالب اینجاست که همان سیاست حذف تعقل و تفکر و جایگزینی محفوظات در اینجا نیز پیاده شده است.رسانه ها با شیوه بمباران اطلاعات و تصاویر لحظه ای ،اجازه فکر کردن را از مخاطب می گیرد و دیگر لازم نیست که مخاطب در مورد آنچه که به او گفته می شود فکر کند.(مجیدی ،1380،ص(205

ث-سیاست

تحول آینده آموزش وپرورش مانند گذشته تحت تاثیر عوامل متعدد سیاسی خواهد بود. ازیک طرف نقش مشارکت مردم در شئون وتصمیمات محلی ومنطقه ای اهمیت بیشتری خواهد یافت واین روند می تواند به کنترل آموزش وپرورش از لحاظ سیاسی بیانجامد وپرورش سیاسی مردم را از طریق مدرسه در بر داشته باشدواگر بر اساس برآوردهایی که شده تعدادکسانی که در فقر مطلق به سر می برند افزایش یابد واوضاع اجتماعی-اقتصادی کشورهای در حال رشد بهبود نیابد، می توان اطمینان داشت که ناآرامیهای سیاسی نیز در کشورهای مختلف جهان همچنان در آینده وجود خواهد داشت واثرات نامطلوبی را بر آموزش وپرورش خواهد گذاشت.»یونسکو،ص«79

6

ج-اقتصاد

بر اثر پیشرفتهایی که در علم اقتصاد وبرنامه ریزی به وجود آمده ،امروز این نکته مسلم است که رکود اقتصادی جهان در تحول آینده آموزش وپرورش اثری اساسی دارد وبرنامه ریزی آموزش وپرورش باید شرایط جدید را مورد توجه داشته باشد.کندی رشد ورکود اقتصادی با مسائل بیکاری وتورم ومشکلات سخت مالی (حتی هزینه های آموزش وپرورش)همرا است.از این لحاظ وضع کشورهای در حال رشد وخیمتر خواهد شد. (امیری،ص(76 مسئله تامین منابع آموزشی در آینده یک مسئله حاد دنیای معاصر است.یکی از اثرات نامطلوب کمبود منابع برای گسترش آموزش وپرورش

تغییر ساختار هزینه های آموزشی است.چنانکه سهم هزینه های پرسنلی مرتبا افزایش می یابد وبرای نگهداری وتعمیر ونوسازی ساختمانها وتجهیزات آموزشی اعتبارات کمتری اختصاص می یابد.شکی نیست که این کیفیت در بازدهی نظام آموزشی وکیفیت کار معلمان تاثیر نامطلوبی دارد..(یونسکو،ص«185به طور خلاصه باید گفت به علت افزایش روز افزون تقاضای تحصیل وبه خاطر ضرورت بهبود بخشیدن به کیفیت آموزش وپرورش نیاز به منابع آموزشی سریعتر از امکانات رشد می یابد ».یونسکو،ص«187 تحول دیگری که آموزش وپرورش باید خود را برای آن آماده سازد،گسترش تقاضای اشتغال است که در دودهه آینده بیش از همیشه شدید
خواهد بود.دفتر بین المللی کار پیش بینی کرده که در طی سالهای آینده بیکاری به شدت افزایش می یابد .بدین ترتیب ضرورت پیوند کار وآموزش وپرورش در آینده بیشتر محسوس خواهد بود.واین در واقع تاکید بر روندی است که ناظر به تشویق همه نوع فعالیت خلاق نزد شاگردان وکم کردن فاصله میان دانش ومعلومات وکاربرد آن بود..(امیری،ص(76

ه-محتوی

ویژگی های زیر را در محتوای برنامه های درسی در عرصه ی جهانی شدن میتوان مورد شناسایی قرار داد: حجم اطلاعات تحت تأثیر پیشرفت های سریع علمی و انفجار دانش افزایش می یابد.شکل های ارائه ی محتوی متنوع و اصل انعطاف پذیری در انتخاب محتوی حاکم می گردد. دامنه ی محتوی وسعت می یابد: محتوی شامل موضوعات متنوع تر و گسترده تر و ورود موضوعات جدید به مجموعه ی محتوای آموزشی.

.(برگرفته از مقاله دکتر آیتی در همایش هشتم برنامه درسی )

و-روش

حرکت انتقالی از برنامه های درسی محتوی محور به برنامه های درسی صلاحیت محور، مرتبط با حرکت از شکل های معلم محور به شکل های فراگیر محور است. فناوری های جدید فراگیران را درگیر می نماید تا مسؤولیت یادگیری خود را بعهده گیرند. در گذشته فراگیران در استفاده از اشکال انتقالی، بسیار راحت بودند. فراگیران تربیت یافته بودند تا به دیگران اجازه دهند که به آنها مطالبی را ارائه نمایند. بکار گیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در این عصر شیوه های بکار گرفته شده هم توسط دانش آموزان و هم توسط معلمین را در فرایند یادگیری دگرگون ساخته است. : یادگیری دانش آموز محور، حرکت بسوی یادگیری مبتنی بر حل مشکل و کاربرد گسترش یافته وب بعنوان یک منبع اطلاعات. تأثیر فناوری بر اینکه فراگیران چگونه یاد می گیرند در حال افزایش است. (دوتی و کانینگهام 1996 به نقل از الیور .(2002

ی-ارزشیابی

تغییر در اهداف برنامه های درسی و تصویری که از فارغ التحصیل نظام آموزشی در عرصه ی جهانی شدن ارائه می شود، تغییر در روش ها و اصول حاکم بر ارزشیابی برنامه های درسی را موجب شده است. در روش های جدید ارزشیابی که مبتنی بر نظریه های جدید روانشناسی است، روشها وابزارهای سنجش به گونه ای تهیه وبه کار بسته میشوند که درک وفهم، حل مسئله، استدلال، تفکر وکاربردآموخته ها در شرایط زندگی واقعی را بسنجد. این کار از عهده آزمونهای عینی متداول تشکیل یافته از تکالیف کوچک و مجزا که در فرصت های زمانی نسبتاکوتاه اجرا می شوند برنمی آید. آنچه مورد نیاز است ابزار هایی است که تکالیف پیچیده و واقعی را در اختیار یادگیرندگان بگذارند وبه آنان فرصتهای طولانی تری بدهند تا به انجام آن تکالف و حل مسائل بپردازند (سیف .(1384

7

اولویتهای آموزشی آینده

بی شک نسل بعدی ما را کودکانی باهوش تشکیل می دهند که با هوش در مغز خود به دنبال چرایی کارهایی که می خواهند انجام دهند،هستند.آنها نمی خواهند در جایی باشند که عملا رابطه ای بین شور وشوقشان ودنیای یادگیری وجود ندارد(نیر،ص(206 .لذا» از مسائلی که در آموزش و پرورش ابتدایی باید مدنظر قرار گیرد، چهار رکن تعلیم و تربیت در قرن بیست و یکم است. این چهار رکن عبارتند از :یادگیری برای زیستن ، یادگیری برای دانستن ، یادگیری برای انجام دادن و یادگیری برای زیست با یکدیگر )«ژاک دلور).

از آنجا که عوامل فرهنگی برای هر کشور اختصاصی است و در عین حالااز عوامل مهم تعیین کننده وضع حال وآینده بخش آموزش وپرورش هر کشور است .در هر دسته از کشورها،کار دشوار عبارت از انتخاب از میان تقاضاهای مبرم است،اما به نظر می رسد که سه نیاز اساسی در همه گروهها غالب باشد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید