بخشی از مقاله
چکیده
در این اقدام پژوهی به مشاهدات و بررسی های خود در مورد یک دانش آموز دختر در پایه هشتم می پردازم. در این مقاله ابتدا به تعیین مشکل و سپس علل بوجود آورنده آن و در نهایت راهکارها و رایزنی هایی که صورت گرفته تا این دانش آموز وضعیت مطلوبتری پیدا کند را بیان نموده ام.
کلمات کلیدی : ناهنجار، ناسازگار، کژرفتار
.1 مقدمه
اقدام پژوهی فرآیندی موثردر جهت شناخت مشکل دانش آموز و روشهای رفع آن مشکل می باشد.این روش از مطالعه ی مستقیم بر روی دانش آموز به صورت اختصاصی صورت می گیرد و راهکارهای به دست آمده مخصوص همان دانش آموز می باشد که این از محاسن اقدام پژوهی به حساب می آید.
.2 توصیف وضعیت موجود
سال اولی بود که وارد دبیرستان کوثر شدم. من سمت معاون فناوری در این دبیرستان دارم ولی بعلت کمبود دبیر ریاضی در این سال اجبارا سه کلاس را برای تدریس گرفتم. در یکی از این کلاسها که پایه هشتم است، دانش آموزی بود به اسم زهرا که از همان روز اول و ورود من به این کلاس متوجه رفتار غیر عادی او شدم. وضعیت او در کلاس طوری بود که روی صندلی تنها و جلوی کلاس نشسته بود. رفتار او در همان روز اول و ورود من به این کلاس متوجه رفتار غیرعادی او شدم. وضعیت او در کلاس طوری بود که روی صندلی تنها و جلوی کلاس نشسته بود. رفتار او در همان روز اول باعث شد من به فکر فرو بروم که احتمالا تا آخر سال با این دانش آموز مشکل داشته باشم و قطعا دانش آموز ضعیفی از لحاظ درسی بنظر می رسید.
حاضر جوابی های او و رفتار بی ادبانه اش سرکلاس واقعا برایم غیر قابل تحمل بود. هر جلسه که به کلاس می رفتم این دانش آموز مهمترین عامل بر هم زننده ی کلاس بود بطوریکه روزهایی که می بایست کلاس بروم از قبل مشکلات و سختیهایی که برایآرام کردن کلاس خواهم داشت مرا آزار می داد. بعد از چند هفته قرار امتحان گذاشتم و اینکه هر کسی نمره ی کمتر از 13 بگیرد باید با اولیای خود به مدرسه بیاید. و بعد از تصحیح اوراق همین وعده را عملی کردم و تعداد زیادی که نمره ی کم گرفته بودند اولیای خود را به مدرسه آوردند و من در مورد وضعیت فرزندشان با آنها صحبت کردم. اما نوبت به زهرا رسید که اتفاقااو هم یکی از بدترین نمرات کلاس را گرفته بود پس او را هم الزام به آوردن آوردن اولیاعش کردم.
ولی بعد از چند جلسه که هر بار می گفت مادرم قرار است بیاید، زنگ تفریح که به دفتر مدرسه رفتم، مدیر گفت مادر زهرا به مدرسه آمده و گفته است که جهت احضار دبیر ریاضی آمده است ولی چون روی روبرو شدن با شما را نداشته است قبل از زنگ تفریح رفته است و به گفته مدیر، - مدیر و معاون مدرسه - تقریبا تمام مسائل رفتاری و درسی زهرا را برای چندین بار به مادرش گوشزد کرده بودند.وضعیت به همین منوال پیش می رفت و بعضی مواقع که در دفتر مدرسه صحبت از دانش آموزان کلاس 801 به میان می آمد تقریبا تمام دبیران بر اذیتها و درس نخواندنهای زهرا تاکید داشتند. موضوع مهم این بود که هر چه بیشتر زهرا را نصیحت می کردیم ویا او را به اخراج یا تنبیه تهدید می کردیم اصلا تغییر مثبتی نمی دیدیم.
اما من برخلاف برداشت اولیه که تصورم این بود زهرا دانش آموز تنبل و پرخاشگری است، پس از یک یا دو ماه متوجه شدم گاهی که حواسش به درس است پاسخ سوالات من را که در حال درس دادن هستم به خوبی می دهد. این مطلب مرا کنجکاو کرد تا بیشتر به او توجه کنم. حتی گاهی اوقات پیش می آمد که من در حال تدریس بودم وقتی به کلاس نگاه می کردم یهو متوجه می شدم زهرا با بغل دستی خود مشغول صحبت کردن و خندیدن است من هم برای اینکه به او ثابت کنم به درس گوش نمی داده و بعدش بتوانم مؤاخذه اش کنم از او سوال می کردم که خب حالا زهرا تو بگو من چه مطلبی را داشتم می گفتم؟ و در عین ناباوری زهرا کاملا جملات من را بیان می کرد و توضیح می دهد. این بود که به این نتیجه رسیدم که زهرا حتما دختر باهوشی است ولی رفتارهای نابهنجار دارد به این صورت که همه دبیران از حضور او در کلاس خسته شده بودند ومعمولاً نمرات همه دروس او پایین بودند.
یک روز چند دبیر که با همین کلاس 801 درس داشتند شکایت رفتار و درس نخواندن او را به دفتر مدرسه برده بودند، مدیر هم او را به مشاور معرفی کرد تا با او صبحت کند و شاید راهکاری به دبیران و یا زهرا ارائه دهد که مفصل موجود حل شود. اما قبل از اینکه مشاور مدرسه با او خصوصی صحبت کند زهرا را در دفتر نگه داشته بودند و کیف و وسایلش را هم به او داده بودند در این بین هر کدام از دبیران شروع به شکایت و گله گزاری از زهرا نمودند بعضی ها خیلی عصبانی شده بودند و فریاد می زدند در نهایت مدیر مدرسه به زهرا گفت چاره ای جز تشکیل شورای مدرسه و اخراج تو نداریم - البته جهت ترساندن او - و پس از گفتن این حرف زهرا به حالت زانو زدن در دفتر روی زمین نشست و شروع به التماس و گریه کرد.
دیدن این صحنه برای من و یکی از همکاران که دبیر علوم بودند خیلی سخت و دردناک بود. هر چند می دانستیم پس از بخشش زهرا، او دوباره به رفتارهای سابقش ادامه خواهد داد ولی سعی کردیم با ملایمت بیشتر از شکسته شدن بیشتر غرور او و شخصیتش جلوگیری کنیم. و طبق معمول با گرفتن قول از او، زهرا را پیش مشاور فرستادیم و خانم مشاور تا جائیکه امکان داشت او را راهنمایی کرد. اما باز هم نصایح همگی ما چند روز بیشتر دوام نداشت.من سعی کردم در کلاس با او مهربانتر باشم و شروع کردم به دادن مسئولیت به زهرا تا شاید از این طریق بشود به علتهای رفتاری او پی ببرم و یا اینکه او را اصلاح کنم و یا تعدیل کنم.سعی من بر این بود که زهرا را همینطور که هست قبول کنم و کم کم بر او تاثیر بگذارم. اما موضوعی که همه دبیران روی آناتفاق نظر داشتند هوش فوق العاده ی زهرا بود. من در کلاس دقت کرده بودم که اگر او بخواهد از بهترین دانش آموزان کلاس بهتر خواهد بود، و در گفتگو با مادرش این موضوع را چند بار به او گفتم تا زهرا توانایی خود را بهتر بشناسد.
3 .کژ رفتاری و ناسازگاری از نظر جامعه شناسی و روان شناسی
کژ رفتاری پدیده ای است که به طریقی با انتظارهای مشترک اعضای یک جامعه سازگاری ندارد و بیشتر افراد آن را ناپسند و نادرست می دانند هر جامعه ای از اعضای خود انتظار دارد از ارزش ها و هنجارها تبعیت کنند. جامعه، افرادی را که هماهنگ و همساز با ارزش ها و هنجارها باشند »سازگار« یا »همنوا« و کسانی را که برخلاف آن ها رفتار کنند »ناسازگار« یا »ناهمنوا« میخواند. در واقع، کسانی که با هنجارهای جامعه همنوا هستند »بهنجار« شمرده می شوند و آنان که همنوایی ندارند »نابهنجار« نام می گیرند. ناسازگار کسی است که رفتارهای گوناگون، غیرعادی و غیرطبیعی، دشوار و مزاحم دارد. رفتار او به گونه ای است که آشکارا از قبول مقررات اجتماعی سرباز می زند، توقعات و معتقداتی دارد که موافق با ارزش های مورد قبول نیست. بسیاری از روان شناسان و روانکاوان از جمله فروید، علل رفتارهای انحرافی را بر حسب نقص شخصیت فرد کجرو توجیه و تبیین می کنند و بر این باورند که برخی از گونه های شخصیت بیشتر از گونه های دیگر گرایش به تبهکاری و ارتکاب جرم دارند.
در واقع، آنان کژ رفتارها را پیش از آن که به ژن های غیرعادی یا کروموزوم های اضافی نسبت دهند، به تجربه های تلخ دوران کودکی کهمعلول روابط ناسالم بین فرد و محیط اجتماعی اوست، می دانند. پس شخصیت الگوهای رفتاری و شیوه های تفکر معینی است که نحوه سازگاری شخصی را با محیط تعیین می کنند.»دورکیم« از جمله نظریه پردازان قرن نوزدهم است که به تبیین کژرفتاری از دیدگاه جامعه شناختی پرداخت . او بر این باور است که در شرایط اجتماعی استوار و پایدار، آرزوهای انسان از طریق هنجارها، تنظیم و محدود می شود و با از هم پاشیدگی هنجارها یک وضعیت آرزوی بی حد و حصربی هنجاری و بی قانونی به وجود می آید. از آنجا که این آرزوهای بی حد وحصر، نمی توانند ارضا شوند، یک وضعیت نارضایتی اجتماعی پدید می آید.سپس این نارضایتی، در جریان های اقدامات اجتماعی منفی نظیر: خودکشی، تبهکاری، طلاق و ... ظاهر می گردد.
.4 گردآوری اطلاعات - 1 -
برای شناخت مشکل زهرا، باید بیشتر به او توجه می کردم و با همکاران مدرسه یعنی دبیران مربوط به این کلاس و معاون آموزشی صحبت کردم.زهرا دانش آموزی لاغراندام و بلند قد بود که در کلاس مرتب باعث بهم خوردن نظم می شد. با بغل دستی هایش زیاد صحبت می کرد. و گاهی به درگیری لفظی و گفتن حرفهای نامربوط و با فریاد در کلاس مبادرت می ورزید و تا من می خواستم دوباره کلاس را به وضعیت عادی برگردانم چند دقیقه از وقت گرفته می شد و از طرفی از لحاظ اعصاب به خودم فشار می آمد. به همین خاطر سعی می کردم بیشتر پیشگیری کنم یعنی از درآمدن صدای او جلوگیری کنم تا اینکه مجبور نشوم چند نفر دیگر را ساکت کنم. این بود که به زهرا بیشتر توجه کردم و متوجه شدم که او در تمام دوران تحصیل سعی کرده در بین بچه های دیگر جایی برای خود باز کند، از طرفی چون از لحاظ درسی هم وضعیت مطلوبی نداشته همیشه مورد سرزنش خانواده و مدرسه قرار داشته است. در صحبتهای خودم با زهرا متوجه شدم که خواهری در خانه دارد که مورد پذیرش خانواده است و همیشه آنها را با هم مقایسه می کنند و همین یکی از دلایل پرخاشگری و عدم اعتماد بنفس وی می باشد.
.5 تجز یه و تحلیل اطلاعات
پس از بررسی رفتارهای زهرا و صحبت با دبیران مربوطه و دبیرانی که سال قبل نیز با او برخورد داشته اند، رفتارهای نابهنجار او را تشخیص و علت بروز برخی از این رفتار را می توان به شرح زیر بیان کرد:
-1 عدم ارتباط مؤثر والدین زهرا با مدرسه
-2 عدم پیگیری وضعیت اخلاقی و درسی زهرا توسط پدر و مادر .
-3 مراجعه نکردن والدین زهرا به یک مشاور یا متخصص
-4 سوء استفاده سایر دانش آموزان از او برای ایجاد فضای شلوغی و تمسخر