بخشی از مقاله
چکیده
انرژی به عنوان یکی از متغیرهای ژئوپلیتیک، در رقابت قدرت های جهانی جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. از اینرو، دسترسی به منابع انرژی برای تمامی سطوح قدرت جهان از اهمیت استراتژیک برخوردار است. اصطلاح "امنیت انرژی" امروزه در گفتمان سیاست دولت ها نمود بارزی دارد. در این بین ایران با دارا بودن موقعیتی ارزنده در ژئوپلیتیک انرژی، می تواند با ایفای نقش مؤثری در امنیت انرژی منطقه جنوب شرقی خود و پیوند زدن منافع خود به امنیت انرژی مصرف کنندگان بزرگ انرژی، امنیت ملی خود را نیز تأمین نماید.
با وجود تلاش های بسیار چیزی که تاکنون در عمل مشاهده شده، این تلاش ها بسیار کمتر از ظرفیت بالقوه کشور بوده و حتی تاکنون بسیاری از موقعیتهای بالقوه انرژی کشور با کمترین استفاده از دست رفته است. نتایج از این منظر حاکی از این است که در صورت اتخاذ چنین رویکردی ، ژئوپلیتیک انرژی می تواند باعث افزایش قدرت اقتصادی کشور گردد. وجود چنین رقابتی یک فرصت طلایی برای ایران در جهت ایفای نقش در منطقه است و به کشورمان این امکان را می دهد قدرت مانور خود را در حوزه انرژی در محیط پیرامونیاش افزایش دهد. از این منظر پژوهش حاصله بر آن است که با روشی توصیفی و تحلیلی به بررسی ارتباط ژئوپلیتیک انرژی ایران و امنیت انرژی سواحل جنوب شرق خود بپردازد.
-1مقدمه :
موقعیت و ساختار طبیعی فضای ایران بر کنش متقابل افراد و گروههای اجتماعی تأثیرات متفاوتی گذاشته است؛ از یک سو با بسترسازی ارتباط میان اقوام و گروهها، تعامل آنها را با یکدیگر و با سکنه فلات ایران آسان نموده است و از سوی دیگر جنبههای وحدت بخش کلان سرزمینی بر شکل گیری روابط و پیدایش خصلتهای ملی تأثیر گذاشته است و جنبههای تفکیک ساز فضا، شکلگیری تفاوتها و خصلتهای ناحیهای درون آن را موجب شده است.
جنوب شرقی ایران که در توسعه ایران سهم بالایی را به خود اختصاص میدهد با سایر نواحی ایران پیوند گستردهای نداشته و در انزوای خاص جغرافیایی محصور مانده است بنابراین اهمیت و ضرورت تحقیق، تشخیص موفقیت یا عدم موفقیت بلوک منطقهای احتمالی برای ایران در این منطقه در راستای امنیت انرژی میباشد. نتایج برآورد، ظرفیتهای موجود در ژئوپلیتیک امنیت انرژی کشور ایران و کشورهای منطقه جنوب شرقی ایران را نشان میدهد. این مقاله روشی توصیفی و تحلیلی دارد. چنانکه با بررسی سوابق موجود و اطلاعات مربوطه، فیش برداری و همچنین روش دلفی، به جمع آوری و تحلیل اطلاعات در رابطه با موضوع اقدام شده است.
-2مبانی نظری پژوهش
-2-1 ژئوپلیتیک انرژی
ژئوپلیتیک انرژی به مطالعه نقش و اثر انرژی و جنبهها و ابعاد مختلف آن بر سیاست و قدرت و مناسبات گوناگون ملتها و دولتها میپردازد. انرژیهای فسیلی بویژه نفت خام و گاز طبیعی از آن حیث که در بیلان انرژی جهان سهم بالایی دارند، جایگاه ویژهای را در مناسبات بینالمللی پیدا کرده اند و سیاست بینالمللی را تحت الشعاع قرار دادهاند - حافظ نیا،1385؛ - 102 بنابراین با توجه به اینکه انرژی از منابع کمیاب زمین است و بهترین منابع در بازیهای قدرتی منابع کمیاب هستند لاجرم منابع کمیاب اهمیت ژئوپلیتیک بالایی دارند.
از این رو صنعت با مواد هیدروکربنی نفت و گاز پیوند ناگسسته دارد .این پیوند ناگسسته بین انرژی و صنعت اساس قدرت در سده بیست و یکم است.لذا در مناسبات قدرت در روابط بینالملل چیرگی بر کانونهای تولید مواد هیدروکربنی و مسیر انتقال آنها بویژه گار طبیعی در آینده بسیاری از کنشگرهای امروزین واحدهای سیاسی است - کاویانی راد،1388؛. - 288 بنابراین کنترل منابع انرژی برای استقلال و امنیت ملی همه کشورهای تولید کننده و مصر ف کننده آن حائز اهمیت است.
-2-2 امنیت انرژی
به طور سنتی و تاریخی متخصصان و سیاستمداران، امنیت عرضه نفت را همان امنیت انرژی میدانند و آن را به امنیت انرژی کشورهای مصرف کنندهعمدتاً توسعه یافته محدود می کنند. در پایه ای ترین شکل، امنیت انرژی به معنای در دسترس بودن مقدار کافی انرژی برای تداوم حرکت اقتصادی و رفع نیازهای خانگی، حمل و نقل و نظامی به قیمت مناسب و نسبتاً ثابت است. ورای این سطح پایه، سیاست امنیت انرژی اغلب به شوک های حاد قیمت و عرضه، ناشی از تحریم های سیاسی و بلایای طبیعی مربوط بوده است.
این در حالی است که به قول دانیل یرگین، مفهوم امنیت انرژی برای کشورهای مختلف متفاوت است. برای کشورهای توسعه یافته به معنای دسترسی به عرضه کافی با قیمت مناسب است. برای کشورهای صادر کننده به معنای امنیت تقاضا برای حفظ درآمدهای نفتی دولت است. برای روسیه به معنای تقویت کنترل دولتی بر منابع استراتژیک و کسب تفوق بر مسیرهای اصلی انتقال و کانال های بازار انرژی می باشد. برای کشورهای در حال توسعه، به معنای آن است که تغییر قیمت انرژی چه تاثیری بر موازنه پرداخت های آنها خواهد داشت. برای چین و هند به معنای تضمین و تامین انرژی کافی برای تداوم رشد پرسرعت اقتصادیشان است. برای ژاپن به معنای جبران کمبود داخلی از طریق متنوع سازی، تجارت و سرمایهگذاری است.
نظام کنونی امنیت انرژی بسیار ناکارآمد است، زیرا اساساً آنچه بر بازار جهانی نفت حاکم است یک نظام فراگیر اجماعی برای مدیریت توامان عرضه، تقاضا و قیمت، به نحوی که منافع تولیدکنندگان و مصرف کنندگان را به صورت همزمان و متناسب تامین کند، نیست؛ بلکه صرفاً ترکیبی از روش ها و تاکتیک ها است که در پاسخ به بحران های نفتی دهه هفتاد و برای شرایط اضطراریِ اختلال در عرضه نفت، با هدف تامین منافع کشورهای مصرفکننده عمدتاً توسعه یافته ایجاد شده است - همان - . عنصر اصلی این نظام قدیمی، آژانس بین المللی انرژی بوده است و راه حل های کلیشه ای آن هم شامل ایجاد ذخایر استراتژیک و کاهش مصرف می باشد.
این نظام برای جلوگیری از تاثیر اختلال عرضه بر ثبات اقتصاد جهانی پدید آمده است نه برای مدیریت قیمت، هدایت سیکل کالا و ایجاد توازن کلان بازار جهانی انرژی. آنچه بازار جهانی انرژی نیاز دارد، نظامی فراگیر مبتنی بر نگرش امنیت بین المللی و بازی برد-برد به امنیت انرژی است که نفع و سهم متناسب تمامی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان بازار جهانی انرژی را شامل شود. یک دیدگاه متاثر از نگرش امنیت بین المللی بوده و بر این باور است که امنیت یک ملت زمانی افزایش مییابد که امنیت همه ملت ها ارتقا یابد.
ایندیدگاه که اساساً توسط سیاست گذاران اقتصادی تعقیب می شود، به یکپارچه شدن اقتصاد جهانی و تحولات فراگیر و پرشتابی که در دنیای ورای منطقه در حال دگرگون نمودن الگوی توزیع ثروت و قدرت جهانی است توجه نموده و بر این اساس در صدد درک بازار انرژی به مثابه یک بازار یکپارچه است که امنیت آن از طریق همکاری تمام طرف ها و بر اساس بازی برد-برد قابل تامین است. در چارچوب همین نگرش و در سمت تقاضا نیز معتقدان به این دیدگاه، بازار انرژی را یک بازار جهانی یکپارچه می دانند که تمامی بازیگران باید سهم و سود متناسبی از آن دریافت نمایند؛ زیرا تنها از این طریق است که امنیت پایدار انرژی تامین خواهد شد.
-2-2-1 شاخصهای امنیت انرژی:
اولین شاخص امنیت انرژی را میتوان در قالب کالاهایی دانست که ماهیت تکرارپذیر ندارند؛ به عبارت دیگر، هرگاه موضوع کالاهای کمیاب اقتصادی مورد توجه قرار گیرد، در زمره موضوعات امنیتی مفهوم پیدا میکند - متقی، . - 10 :1386 دومین شاخص امنیت انرژی آن است که کالاهای تولید شده و بازار اقتصاد جهانی از مطلوبیت لازم برخوردار باشند؛ یعنی اینکه ارتباط مستقیم و همبستگی معناداری بین کالاهای انرژی و همچنین اقتصاد صنعتی سرمایهداری وجود داشته باشد. اگر اقتصاد جهانی به کالای خاصی نیاز نداشته باشد، طبعاً چنین کالایی نمیتواند در زمره موضوعات با اهمیت در اقتصاد جهانی محسوب شود.
نیاز اقتصادی به منابع، بیش از ذخایر انرژی خواهد بود. این امر نشان میدهد که عدم توازن بین ذخایر و میزان مصرف منابع در اقتصاد جهانی، زمینههای ایجاد خلاء اقتصادی را فراهم خواهد آورد - همان - . سومین شاخص امنیت انرژی، مربوط به امنیّت سیاسی کشورهای تولیدکننده انرژی است. این کشورها عموماً درگیر بحران اقتصادی و اجتماعی بوده و از سوی دیگر، با نشانههایی از بیثباتی و عدم تعادل رو به رو هستند.
اقتصاد کشورهای تولیدکننده انرژی، ماهیتی رانتی داشته و این امر، پیوندهای ارگانیک دولت و جامعه را به گونه قابل توجهی کاهش خواهد داد. به این ترتیب، کشورهای تولید کننده انرژی، از یک سو میتوانند درگیر اختلافات و تضادهای سیاسی باشند و از سوی دیگر با نشانههایی از بحران اقتصادی و اجتماعی رو به رو شوند - همان - . در مجموع میتوان بین مؤلفهای مربوط به اقتصاد انرژی و همچنین امنیّت انرژی، رابطه مستقیم برقرار کرد. هرگاه اقتصاد انرژی با بحران رو به رو شود، نشانههایی از انتقال بیثباتی و بحران به سایر حوزههای جغرافیایی نیز مشاهده خواهد شد.