بخشی از مقاله
جلوه هاي حجاب
جلوه هاي حجاب:
آن چه مسلم است حجاب تنها پوشش ظاهري نيست، بلكه حجاب در گفتار، نگاه و رفتار نيز از مصاديق آن است و در اين موارد تقريباٌ زن و مرد از وظايف يكسان برخوردار هستند. اما چون غرض رساله شرح و وظايف و مسئوليت هاي خاص زنان است، اين بحث را از همين جنبه ادامه مي دهيم:
1- حجاب در پوشش ظاهري
و... ليضربن بخمرهن علي جنوبهن و لايبدين زينتهن الا ماظهر منها ... ))1
در اين آيه كه در ابتداي بحث مفصلاٌ ذكر شد، حد حجاب زنان مشخص شده است.
گفته اند : ((در دوران جاهليت زنان روسري را بر پشت گوش خود مي اندختند و سينه و بالاي آن نمايان مي شد.2
طوسي در تعريف ((خمار)) گفته است: ((خمار، پوشش سرزن است كه بر پيشاني آويخته مي شود.))3
مجمع البيان از قول ابن عباس نقل مي كند: ((يعني زن بايد مو و سينه و دور گردن و زير گلو را بپوشاند.))4
ابوالفتوح رازي نيز گفته است: ((يعني چنان كنند كه گريبان ايشان به مقنعه پوشيده باشد تا سينه ي ايشان پيدا نشود.))1
((زينت)) چيست؟
مفسرين در مورد آيه ي (ولايبدين زينتهن الا ماظهر منها)) و كلمه ي ((زينت)) نظرات مختلفي بيان داشته اند، از جمله:
در مجمع البيان مي خوانيم: ((برخي گفته اند: زينت دو قسم است: آشكار و پنهان زينت آشكار، لازم نيست پوشيده شود و مي توان به آن نگاه كرد، كه در اين زمينه سه قول است:
1- زينت آشكار، لباس است
2- زينت آشكار، سرمه، انگشتري و خضاب كف است.
3- زينت آشكار، صورت و كف دست هاست.2
برخي گفته اند: ((كلمه ي ابداء)) به معني آشكار نمودن و اظهار است و مفهوم لغوي زينت، آن چه سبب تزيين ميشود))3
برخي از مفسران بر اين باورند: ((منظور از زينت، مواضع زينت است كه نبايد براي نامحرم آشكار شود، پس به قول ايشان به خود زينت مي شود نظر كرد و تنها وظيفه ي زن اين است كه مواضع زينت مثل گوش و سينه را بپوشاند.1
زمخشري در كشاف گفته است: ((زينت عبارت است از چيزهايي كه زن خود را بدان ها مي آرايد، اما زينت هاي پنهان مثل بازوبند، گردنبند، تاج، كمربند و گوشواره كه بايد پوشانيده شود.2
((حديثي از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: آنچه روسري آن را مي پوشاند، يعني سرو گردن و بالاتر از دستبند، زينت است)).3
قرطبي نيز مي گويد: ((زينت بر دو قسم است: خلقي، اكتسابي، زينت خلقي:
صورت زن است كه اصل زينت است، اما زينت اكتسابي عبارت است از آن چيزي است كه زن در زيبا نمودن خود مثل لباس، زيورآلات و ... به كار مي گيرد.4
در الميزان چنين آمده است: ((مواضع و محل زينت خود را آشكار نكند، مگر آن مواضعي كه عادهٌ ظاهر است و مطابق روايت، منظور از آن صورت و دو كف دست وقدم ها مي باشد، در ادامه مي فرمايد: به زنان بگو تا اطراف مقنعه ها را به سينه هاي خود انداخته و آن را بپوشانند و زينت هاي خود را جز براي محارم هفت گانه ي نسبي و سببي آَشكار نكنند.1
برخي نيز گفته اند: (منظور از زينتهن)) اعضاي بدن است.2
در مورد آيه ي: اوما مكت ايما نهن گفته اند: شامل غلامان و كنيزان مي شود.3
در تفسير الكبير آمده است كه: ((غلام نمي تواند به موي صاحبش (خانمش) نگاه كند.4
و درباره ي «اوالتابعين غير اولي الاربه من الرجال اوالطفل» گفته اند: كلمه ي (اربه) از ماده ي (ارب)، (بر وزن عرب) به معني نيازمندي و شدت احتياج است.5
فخر رازي در اين باره گفته است: « در اعراب (غير) دو احتمال داده اند:
1- منصوب است: طفلان استثناء شده اند، مگر در صورتي كه صاحب شهوت باشند
2- مكسور است: در صورتي كه داراي صفت تابعين باشند، يعني طفلاني كه نياز به زن ندارند.6
تابعين كيانند؟
در مجمع البيان ذكر شده است: «برخي گفته اند: مراد مرد ابهلي است كه جيره خوار زن باشد و به زن توجهي ندارد (اين نكته از امام صادق (ع) نقل شده است)، برخي گويند: مقصود آدم هاي عقيمي هستند كه تمايل جنسي در وجودشان نيست، عده اي گويند: منظور پيرمرد است؛ برخي نيز گويند: مراد غلام صغير است. به هر حال مقصود هر كه باشد، آيه مردي را كه تمايل به زنان ندارد و جاذبه ي زن را درك نمي كند، از حكم استثناء نموده است.1
نسائهن كيانند؟
زنان، گروه ديگري هستند كه از حكم عام استثناء شده اند، مصداق «نسائهن» ميان مفسران به مناقشه رفته است . بدين ترتيب كه:
برخي گفته اند: «زنان، در برابر زنان مومن لازم نيست خود را بپوشانند، اما در برابر زنان غير مسلمان، بايد خود را بپوشانند.2
طوس مي نويسد: «مراد زنان مومن است نه مشرك»3
پاره اي گفته اند: «منظور زناني است كه با آن ها معاشرت و رفت و آمد دارند،
خواه مسلمان و يا غير مسلمان باشد، برخي اين را قول محكم گرفته اند.»1
در اين باره حديثي از امام صادق (ع) رسيده كه فرمودند: سزاوار نيست كه زن (مسلمان) نزد زن يهودي و نصراني، كشف حجاب نمايد، زيرا آن ها زن مسلمان را نزد شوهرانشان توصيف مي كنند.2
در آيه ي ديگر آمده است: «يا ايها النبي قل لازواجك و بناتك و نساء المومنين يدينن يليهن هن جلابيهن ذلك ادني ان يعرفن فلايوذين... »3
در شان نزول آيه آمده است: « زنان مسلمان به مسجد مي رفتند و پشت سر پيامبر (ص) نماز مي گذاردند، هنگام شب بعضي از جوانان هرزه، مزاحم آنان مي شدند خداوند براي گرفتن بهانه از آن ها و يا به اشتباه نيفتادن آنان، دستور داد كه زنان آزاده مقنعه اي بپوشند كه بتواند از سر تا پايين بدن آن ها را بپوشاند.4
مصداق واژه ي «جلباب» چيست؟
ابن منظور مي نويسد: (جلباب به معني قميص است)، جامه اي است:
از خمار، گشاده تر و از رداء كوتاه تر، كه زن بدان سرو سينه ي خود را مي پوشاند و گفته جامه اي گشاد و كوتاه تر از ملحفه است.1
ابن ثير مي گويد: «جلباب» ازار و رداء است و نيز گفته: ملحفه است و آن مانند مقعنه مي باشد كه زن بدان سر و پشت و سينه خود را مي پوشاند و جمع آن «جلابيب» است.2
طوسي از ابن عباس و مجاهد آورده است: «جلباب، خمار زن است و آن مقنعه اي است كه پيشاني و سر خود را بدان پوشد، گاهي كه براي كاري از خانه بيرون آيد؛ و از گفته ي حسن مي نويسد: جلابيب: ملحفه هاست كه زن آن را بر چهره ي خود مي آورد.3
قاموس (جلباب) را به پيراهن گشاد و كوچك تر از ملحفه كه زن لباس هاي خود را با آن مي پوشاند معني كرده است.4
در تفسير اين كثير آمده است: «ام سلمه روايتي دارد كه وقتي آيه ي فوق نازل شد، زنان طايفه ي انصار جامه هاي پشمي سياه به سر مي كردند و در سياهي مانند زاغ ها بودند و با همين وضع از كفار عبور مي كردند. رسول اكرم در اين مورد به آن ها اعتراض نكرد و همين دليل تقرير و امضاي آن حضرت است.1
روايتي از ابوهريره مي گويد: «نساء كاسيات، عاريات، مائلات و مميلات، لايدخلن الجنه2
مي توان نتيجه گرفت: آن پوششي منظور است كه اعضاي بدن را بپوشاند و حجم اندام و جاذبيت هاي زنانه و لباس و زيور را آشكار نكند. و همه اتفاق دارند كه كل بدن عورت است نسبت به اجنبي به جز صورت و دو دست از مچ تا انتهاي انگشتان و دليل آن آيه ي (21) از سوره ي نور و آيه ي (59) از سوره ي احزاب مي باشد و صورت زن عورت نيست ، مگر زناني كه به قصد تلذذ به آن نگاه شود و يا احتمال فتنه برود.3
قرآن كريم درباره ي زنان پيامبر (ص) مي فرمايد: و اذا سالتموهن متاعا فاسالوهن من وراء حجابٍ.4
در شان نزول آيه ي فوق روايت شده است: رسول خدا (ص) با بعضي از اصحاب غذا مي خوردند كه دست يكي از آن ها به دست عايشه اصابت كرد. و بر پيامبر اين قضيه ناگوار آمد آيه نازل شد.1
برخي گفته اند: «منظور از حجاب در اين آيه پوشش زنان نيست؛ بلكه حكمي اضافه بر آن است كه مخصوص همسران رسول گرامي بوده، آن ها حتي با پوشش اسلامي در برابر مردم در اين گونه موارد ظاهر نشوند، البته اين حكم درباره ي زنان ديگر وارد نشده و در آن ها تنها رعايت پوشش كافي است.2
سوره ي نور، آيه ي (60)، حدود حجاب را در مورد زنان سالخورده معين مي كند: «والقواعد من النساء اللاتي لايرجون نكاحاً فليس عليهن جناح ان يضعن ثيابهن غير متبرجات بزينه و ان يستعفن خير لهن و الله سميع عليم.3
برخي از مفسران برآنند: (قواعد) يعني زنان سالخورده اي كه كسي رغبتي به مباشرت و نكاح با ايشان نداشته باشد و بعضي گفته اند : منظور زنان يائسه است. (تبرج) به معناي اظهار محاسن و زيباييهايي است كه بايد آن ها را بپوشاند.
اين آيه ي استثنايي از حكم عمومي حجاب است، يعني زنان مسني كه اميد ازدواج ندارند، مي توانند حجاب را مراعات نكنند، البته در صورتي كه خودنمايي و زينت نداشته باشند، اما در ادامه مي فرمايد: به همين دليل براي
زنان پوشيدگي بهتر از خودنمايي است و خدا شنواست.1
در مورد سن اين زنان و اين كه تا چه حد برسند، حكم قواعد پيدا مي كنند، آنان در برخي روايات به (مسنه) و در برخي ديگر به (قعود از نكاح) يعني (بازنشستگي از ازدواج) تعبير شده اند.2
اما جمعي از فقها و مفسرين آن را به معني پايان دوران بيماري زنانه و رسيدن به حد نازايي و عدم رغبت كسي به ازدواج با آن ها دانسته اند.3
در برخي روايات در پاسخ به اين سوال كه كداميك از لباس هايشان را مي توانند فرو نهند، امام صادق فرمود: الجلباب4
در بيان السعاده مي خوانيم: در مورد پير زنان مو كه استثناء شده چون از ديدن موهاي آنان اگر براي مردان انزجار و تنفر حاصل نشود، قطعاً رغبت و ميلي هم نشان نخواهند داد (خير لهن) مي گويد: جامه را پوشيدن بهتر از درآوردن آن است.»5
2- حجاب در نگاه كردن:
«قل للمومنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك ازكي لهم ان الله خبير بما يصنعون، و قل للمومنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن...1
در شان نزول آيه (30) سوره نور آمده است: «جواني از انصار در كوچه هاي مدينه به زني برخورد كرد كه مي آمد و در آن ايام زنان مقنعه ي خود را پشت گوش مي انداختند، وقتي زن از او مي گذشت، او را تعقيب كرد و از پشت او را مي نگريست تا داخل كوچه ي بعدي شد و در آن جا استخوان يا شيشه اي كه در ديوار بود به صورت جوان گير كرد و آن را شكافت؛ همين كه زن از نظرش غايب شد متوجه گرديد كه خون به سينه و لباسش مي ريزد، نزد رسول الله رفت و جريان را گفت: آيه فوق نازل گرديد.2
معني لغوي «يغضوا»
(يغظوا) از ماده ي «غض» غض بصر يعني : فرو خواباندن جشم از آن چه بر آن نگاه كردن حرام است.3 در مقايس اللغه آمده است: يعني كاستن نگاه4
«يغضوا»؛ از ماده ي «غض» يعني كوتاه كردن نگاه و صدا، در لسان العرب آمده است.
«غض العين: كفه، خفضه و كسره يعني : چشم را از ديدن بازداشت، پايين آورد. و آن را شكست.1
راغب اصفهاني در مفردات مي گويد: نگاه تند را مهار كردن و جلو آن را گرفتن و كم كردن است.2
برخي از مفسران برآنند: غرض از (غض)، پوشاند ويا تنگ كردن چشم است. غض بصر اين است كه پيك هاي چشم را به هم نزديك كنند كه ديد و نگاه محدودتر باشد، به عبارت ديگر با چشم گشاده و دريده نبينند.3
برخي هم «غض» را به معناي بستن و روي هم نهادن چشم معنا كرده اند.4
به كار رفتن (من) در آيه نيز از سوي مفسران به مناقشه رفته است
زمخشري مي گويد: من تبعيض است و مقصود فروخواباندن نگاه از موارد حرام و محدود كردن نگاه به موارد حلال است.5
اردبيلي گفته است: بهتر است (من) را زائده بگيريم.1
از جمله نكاتي كه مفسران بدان پرداخته و در بازشناسي چگونگي آن سخن گفته اند، اين است كه چرا در مساله ي «نگاه» (من) آمده ولي در «حفظ فرج» نيامده است؟
اردبيلي مي گويد: «چون مساله ي نگاه، وسيع تر و گسترده تر از مساله ي فرج است، لذا در مساله ي نگاه (من) آمده است.2
چرا (غض) بر (حفظ فرج) مقدم شده است؟
سيد قطب در اين رابطه مي گويد: «حفظ فرج پي آمد طبيعي فرو خواباندن چشم است و گامي است در استواري اراده و هوشياري در حفاظت از افتادن در گناه و تسلط بر خواهش هاي نفساني ، از اين روي بين آن دو در يك آيه جمع فرموده تا نشان دهد: يكي حالت سبب و ديگري جايگاه نتيجه را دارد و هر دو گام هايي هستند پي در پي، در صفحه ي ذهن و صحنه ي زندگي، نزديك به نزديك.3
برخي نيز گفته اند: نگاه كردن ، مقدمه ي واقع شدن در فجور و ... است.4
در روح البيان نيز مي خوانيم: نهي از نگاه و حفظ فرج قرين شد و مشعر به اين است كه خطر نگاه بسيار است، چه بسا سبب زنا مي شود.1
در مورد (قل للمومنات يغضضن... ) عقيده برخي بر آن است كه خطاب (قل للمومنين ... ) براي زن و مرد كفايت مي كرد، ولي (مومنات) را مخصوصاً ذكر نمود تا اهميت مساله را برساند و امرش را تاكيد نمايد. قرطبي مي گويد: خداوند (مومنات) را به منظور تاكيد اختصاصاً ذكر نمود، چون قول خداوند در «قل للمومنين» كلمه ي مومنين شامل زن مرد مومن مي شود، چرا كه هر خطايي در قرآن عام است.2
در اثني عشري نيز آمده است: نهي از نظر نمودن و امر به ترك نظر، فقط تحريم نظر را عملاً اقتضا دارد، پس وقوع نظر سهوي و غير عمدي جايز مي ماند ، ليكن چون چشم بر هم گزاردن و اغماض را امر فرموده است، پس نظر غير عمدي را هم شامل مي باشد، زيرا وقتي چشم بر هم نهادن واجب شد، نظر نكردن چه عمدي و چه سهوي، مسلم خواهد بود.3
پيامبر در ضمن وصيت به امير مومنان فرمود: يا علي ! نظري را به دنبال نظري نفرست، زيرا اولي براي تو بخشوده است، اما دومي، خير.4
برخي از فقها برآنند: هر آن چه مس آن جايز باشد، نظر به آن هم جايز است و هر چه نظر بر آن حرام، مس هم حرام است به اتفاق همه، مس در تلذذ قوي تر از نظر است.1
3- حجاب در گفتار:
«يا نساء النبي لستن كاحد من النساء ان اتقيتن فلاتحضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض و قلن قولاً معروفاً و قرن في بيوتكن و لاتبرجن تبرج الجاهليه الاولي»2
در آيه ي فوق كه راجع به همسران پيامبر است و مي توان حكم را به بقيه ي زنان مسلمان سرايت داد، از خضوع در گفتار و با لحن جذاب و دلبر با سخن گفتن نهي شده است.
زيرا اين نحوه سخن گفتن، قلب بيمار شخص منحرف را به خود جلب كرده و او را به طمع مي اندازد و زمينه ي فساد و انحراف را فراهم مي اورد.
در مورد آيه ي (قرن في بيوتكن) گفته اند: به دو معنا آمده است:
1- ملازم خانه هاي خود باشيد و از منزل خارج نشويد، به اين معنا بنابراين است كه از «قرر» مشتق باشد و اصل آن «اقررن» بوده است، «راء» اول حذف شد و فتحه آن به «قاف» منتقل شد.
2- باوقار باشيد موقر باشيد اين معنا بنابراين است كه از (وقر) مشتق باشد1
برخي ديگر از مفسران برآنند: «اي زنان پيامبر در منازل خود قرار گيريد (درخانه مشغول باشيد، اما موقع خارج شدن از منزل، مانند زنان دوره ي جاهليت قبل از اسلام به خود زينت نداده براي مردان ظاهر مشويد».2
«ولا تبرجن تبرج الجاهليه الاولي»
بعضي درباره ي آيه فوق چنين گفته اند : منظور از (جاهليت اولي) جاهليت قديمي است كه آن را «جاهليت جهلا» مي گفتند و آن زمان تولد حضرت ابراهيم است كه زنان پيراهن مرواريد دوز به تن مي كردند و در ميان راه ها خود را بر مردان عرضه مي داشتند، پاره اي گويند: دوران ميان آدم و حضرت نوح است و برخي گويند: مقصود جاهليت زمان كفر پيش از اسلام است.3
مي فرمايد: در خانه هايتان بمانيد و همانند روزگار جاهليت آرامش و خودنمايي نكنيد.
4- حجاب در رفتار
«... ولايضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن ... »1
از ديگر جلوه هاي حجاب، رفتار سنگين و بامتانت براي زنان است طرز راه رفتن، نشست و برخاست و ديگر حركات زن نبايد هوس انگيز و محرك باشد و نظر مرد بيگانه را به خود جلب كند.
در تفسير آيه فوق گفته اند: در آيه شريفه درباره طرز راه رفتن زن است، كه بايد با متانت و وقار باشد . در گذشته زن ها پاهاي خود را چنان بر زمين مي زدند كه صداي خلخال آن ها شنيده شود. قرآن كريم آن ها را از اين عمل نهي فرمود، برخي گويند: مقصود اين است كه موقع راه رفتن به گونه اي راه نروند كه خلخال آنها آشكار شده و يا صداي آن ها شنيده شود.»3
پاره اي ديگر گفته اند: «زنان مومنه پاهاي خود را محكم بر زمين نزنند تا صداي زيورآلاتشان به گوش رسد (زيورهايي مانند دستبند، خلخال، گوشواره و ... )3