بخشی از مقاله
اتحاد و اختلاف افقها در ثبوت رؤيت هلال
سير طبيعى ماه و پيدايش شكلهاى گوناگون در جرم آن, سبب تقسيم زمان به برهه هاى كوچك و بزرگ مى گردد: ماه و سال. ماه, در حقيقت تقويمى است در صفحه طبيعت. خطوط برجسته اين تقويم طبيعى, چنان خوانا و گوياست كه هر كسى مى تواند آن را بنگرد و اعمال و افعال خويش را مطابق آن تنظيم نمايد.
(و قدرّه منازل لتعلموا عدد السنين والحساب …1).
بسيارى از تكاليف فردى و اجتماعى, چه واجب و چه مستحب, بستگى به رؤيت هلال ماه و ثبوت آغاز و پايان آن دارد: روزه ماه مبارك رمضان, عيد فطر, وقوف به عرفات در روز نهم ذى حجه, وقوف در مشعر, در شب دهم ذى حجه, بيتوته در سرزمين منى2, در شبهاى يازدهم و دوازدهم ذى حجه, اعمال روز عيد قربان و …
(قل هى مواقيت للناس والحج …3).
علاوه بر اين, ماههاى قمرى, نقش بنيادى در تنظيم و تعيين امورى چون: مدت4 حمل, مدت شيردهى كودكان5, زمان يائسگى6 , عده زنان در طلاق7 و وفات8, اجراى حدود الهى9, آغاز بلوغ شرعى, زمان تعلق زكات10 و …11 دارند.
همين نقش كار ساز و اساسى ماه در امور معاش و معاد12 و دين و دنياى مردم, سبب گرديده مسأله رؤيت هلال, در حوزه تفكر اسلامى جايگاه ويژه اى بيابد. فقها, مسائل و فروعى را بر آن مترتب ساخته اند, راههايى را فرا روى مردم قرار داده اند و در كتابهاى صوم و حج و يا در رساله هاى مستقل, به كند و كاو در اين باره پرداخته اند.
بسيارى از اعمال و سنت هاى اسلامى, از جمله فريضه عظيم حج و روزه ماه رمضان, افزون بر جنبه عبادى, جنبه هاى سياسى و اجتماعى نيز دارند. امت اسلامى, با برگزارى اين عبادات, شكوه و اقتدار اسلام و نيز وحدت و همدلى و همگامى ميليونها انسان مسلمان خاضع در برابر اراده خداوند را به نمايش مى گذارند.
مليتهاى مختلف, با ويژگيهاى فرهنگى و قومى و نژادى و زبانى گونه گون, در زمان و مكان واحدى گرد مى آيند و عظمت و شكوه اسلام را به بهترين و زيباترين وجه مى نمايانند. ولى متأسفانه, گه گاهى, به خاطر ناهماهنگى در ثبوت رؤيت هلال, بر اين مراسم ارزشمند و والا, خدشه وارد مى آيد و آثار و پيامدهاى نامطلوبى در بين ملل اسلامى, به بار مى آورد و نوعى سر در گمى و بلاتكليفى براى مسلمانان, به وجود مى آورد. مثلاً, در سال 1358 هـ . ق/1939 م. عيد قربان در مصر, دوشنبه, در حجاز سه شنبه و در بمبئى, چهارشنبه (با فاصله سه روز اختلاف) برگزار شد.
در سال 1391 هـ . ق/1971 م. يكى از مراجع بزرگ تقليد, روز جمعه را عيد اعلام كرد و در همان سال, از سوى مراجع ديگر, روز شنبه, عيد فطر اعلام شد13.
همين گوناگونى رؤيتها و اعلامها, گه گاهى, در مراسم حج و عيد قربان رخ مى دهد و مشكلات جبران ناپذيرى براى حج گزاران به وجود مى آورد14.
اكنون بايد به بررسى پرداخت و منشأ اين ناهماهنگى را جُست. گوناگونى افقهاى شهرهاى اسلامى موجب اين ناهماهنگيها شده اند, يا فاصله طولانى شهرهاى مسلمان نشين از يكديگر؟
اصلاً, معيار در اختلاف افق چيست؟
مرز و حد كشورها, افقها را تقسيم و از يكديگر ممتاز مى سازد, يا نزديكى و دورى شهرهاى اسلامى؟ مثلاً: اگر در يكى از شهرهاى اسلامى, هلال ماه در رؤيت شد, آيا مردم ديگر شهرها و كشورهاى اسلامى, بويژه آنهايى, كه در فاصله چند صد كيلومترى آن قرار دارند, حدود يك ساعت اختلاف افق در طلوع و غروب خورشيد, مى توانند به ثبوت هلال ماه آن جا, استناد جويند و هماهنگ با مردمان آن كشور به وظايف عبادى خويش قيام نمايند؟ يا اين كه مردم هر منطقه و يا كشورى وظايف خاص خويش را دارند و ثبوت رويت در شهر و منطقه اى براى غير اهالى آنها حجيت ندارد. (لكل بلد رؤيتهم15) پاسخ به اين پرسشها, بررسيهاى عميقى را مى طلبد كه اميد مى رود پژوهشگران و فقيهان به اين مهم بپردازند. اينك ما, به مقدار توان خويش, در ادله و مبانى فقهى رؤيت هلال به كند و كاو مى پردازيم.
پيشينه بحث
رؤيت هلال ماه, از راههاى ثبوت آغاز ماه, بلكه مهمترين و طبيعى ترين و ساده ترين راه است. مردم مسلمان, با هلال ماه رمضان روزه مى گيرند و چون هلال شوال را ديدند, روزه مى گشايند و نماز عيد به پا مى دارند. ولى آيا ثبوت رؤيت هلال, در شهرى براى مردمان همان شهر حجّت است يا براى مسلمانان خارج شهر نيز, حجيت دارد؟ در صورت حجيّت, آيا براى همه مسلمانان, در هر شهر و مملكتى كه باشند, چه دور و چه نزديك, يا تنها براى شهرهاى مجاور و هم افق محل رؤيت كار ساز است؟
آيا در شهرهاى دور نيز, بين شهرهايى كه در جانب شرقى محل رؤيت قرار دارند و شهرهايى كه در جانب غربى, فرقى نيست, يا اين كه در شهرهاى غربى محل رؤيت, حكم به ثبوت هلال مى شود, ولى در شهرهاى شرقى آن ثابت نيست.
در اين مسأله, فقيهان اسلام, ديدگاههاى گوناگونى دارند. مشهور فقهاى عامه, به تعميم حكم ثبوت هلال به همه بلاد اسلامى نظر داده اند. منتهى برخى از شافعيان و عكرمه, قاسم و اسحاق نظر گاهى غير از اين دارند. ديدگاه مشهور در بين فقهاى شيعه, اعتبار رؤيت هلال در شهرهاى نزديك و شهرهاى هم افق محل رؤيت است و شهرهاى دور, بايد به وظايف خاص خويش, در اين باره عمل كنند. ولى برخى از فقيهان شيعه, از جمله: علامه حلى, شيخ يوسف بحرانى و مولى احمد نراقى رؤيت هلال را براى غير از شهر و مكان محلّ رؤيت, چه دور و چه نزديك, معتبر شمرده اند.
نظريه مشهور
گفتيم: بيشتر فقها, رؤيت هلال ماه را در هر شهرى, تنها براى مردمان همان شهر و ساكنان روستاها و شهرهاى نزديك به آن معتبر مى دانند.
شيخ مفيد (م: 336ـ 413 هـ . ق) مى نويسد:
(و ربّما خفى لعارض اَو استتر عن اهل مصر لعلة و ظهر لغير ذلك المصر, ولكن الفرض انّما يتعلّق على العباد به, اذ هو العلم دون غيره16)
و چه بسا به جهت عارضه اى ماه از ديدگان مخفى بماند و يا بر اهل شهرى, به خاطر علتى (مانند: ابر و غبار) پوشيده گردد, ولى براى غير آن شهر آشكار شود ولكن, وجوب روزه بر مردمان همان شهر است, زيرا به ثبوت هلال در همان شهر علم داريم و نسبت به شهرهاى ديگر چنين علمى نداريم.
شيخ مفيد, در اين سخن تصريح مى كند كه رؤيت هلال ماه در هر شهرى, تنها براى مردمان همان شهر حجيت دارد. زيرا قدر متيقن, ثبوت هلال ماه در همين شهر است. محقق حلى (م: 602ـ 676 هـ . ق) مى نويسد:
(و اذا رؤى فى البلاد المتقاربة كالكوفة و بغداد, وجب الصوم على ساكنيهما اجمع, دون المتباعدة كالعراق و خراسان, بل يلزم حيث رؤى17)
هرگاه هلال ماه در شهرهاى نزديك به هم, مانند: كوفه و بغداد, ديده شود, بر ساكنان آن شهرها, روزه واجب است, ولى در شهرهاى دور, چون: خراسان و عراق, خير. بلكه هنگامى كه هلال ماه در آن جا ديده شد, بايد روزه بگيرند.
محقق, بر اين نظر است كه اگر براى مردمان شهرى, رؤيت هلال ثابت شود, براى مردمان شهرهاى مجاور, حجيت دارد و بايد بر تكاليفى كه به خاطر اين ثبوت, برعهده آنان مى آيد جامه عمل بپوشند, ولى در شهرهاى دور, نظر او, همچون شيخ مفيد بر عدم تعميم مى باشد.
شيخ طوسى (م 460ـ 385 هـ . ق.) در مبسوط, بر همين نظر تصريح دارد. وى در علت اين كه چرا شهرهاى همجوار, يك حكم دارند, مى نگارد:
(و متى لم يرالهلال فى البلد و رأى خارج البلد على ما بيّناه وجب العمل به اذا كان البلدان التى رأى فيه متقاربة بحيث لو كانت السماء مصحيّة, والموانع مرتفعة لرأى فى ذلك البلد ايضاً, لأتفاق عروضها و تقاربها مثل بغداد و واسط والكوفة و تكريت والموصل, فامّا اذا بعدت البلاد مثل بغداد و خراسان و بغداد و مصر, فانّ لكل بلد حكم نفسه, ولا يجب على اهل بلد العمل بما رآه أهل البلد الآخر18)
هنگامى كه هلال ماه در داخل شهر ديده نشود و در بيرون شهر, مطابق آنچه قبلاً روشن ساختيم, رؤيت گردد, عمل بر طبق آن واجب است, در صورتى كه شهرهايى كه ماه در آنها رؤيت شده, نزديك هم باشند, به گونه اى كه اگر آسمان صاف و مانعى در كار نبود, قطعاً در آنها نيز ديده مى شد, زيرا عرض آنها يكى است و نزديك به يكديگرند مانند: بغداد و واسط و كوفه و تكريت و موصل. ولى اگر شهرها از يكديگر دور باشند, مثل: خراسان و بغداد و مصر و بغداد, پس هر شهرى حكم خاص خويش را دارد و بر اهل شهر واجب نيست به آنچه ديگر شهرها ديده اند, عمل كنند.
شيخ, در نهايه, از شهرهاى دور و نزديك, سخنى به ميان نمى آورد, ولى تصريح مى كند: اگر از خارج شهر, دو شاهد عادل, رؤيت هلال ماه را گواهى دهند, كفايت مى كند:
(علامة الشهور رؤيتة الهلال, … و متى كان فى السماء علة, و لم ير فى البلد الهلال اصلاً و رآه خارج البلد شاهدان عدلان, وجب ايضاً الصوم19)
علامت ماهها, ديدن هلال است و هرگاه به خاطر علتى در آسمان, هلال ماه اصلاً رؤيت نشود و دو شاهد عادل, در بيرون شهر آن را ببينند و بدان گواهى دهند, روزه واجب است.
نظير اين سخن را قاضى ابن براج طرابلسى (م: 400ـ 481 هـ . ق) از معاصران شيخ طوسى دارد. وى, پس از اشاره به راههاى ثبوت هلال, رؤيت در خارج شهر و يا شهرهاى نزديك و همجوار را در صورت شهادت دو شاهد عادل كافى مى داند و در مورد شهرهاى دور مى نويسد:
(و امّا اذا كانت البلدان متباعدة مثل طرابلس و بغداد و خراسان و مصر و بغداد و فلسطين و قيروان و ماجرى هذا المجرى, فان لكل بلد حكم سقعه و نفسه و لا يجب على اهل بلد مما ذكرناه العمل بما رآه اهل البلد الآخر20)
و امّا اگر شهرها دور از يكديگر باشند, همچون: طرابلس و بغداد و خراسان و مصر و بغداد و فلسطين و قيروان21 و آنچه بر اين ضابطه جارى است, هر كدام حكم خاص خويش را دارد و بر مردمان شهرهايى كه ياد كرديم, عمل بر اساس رؤيت ماه در شهر ديگر واجب نيست.
ابن براج, با ملاك دورى و نزديكى و ذكر نمونه هايى از شهرهاى دور و نزديك, بر اين نكته تأكيد مى ورزد كه رؤيت هلال ماه, در هر شهرى, تنها براى مردمان همان شهر و شهرهاى نزديك بدان كار ساز است و ساكنان شهرهاى ديگر نمى توانند بر اين اساس عمل كنند.
علاوه بر اين, ابن حمزه22 از شاگردان شيخ طوسى, فخرالمعقفين23, (م: 682 ـ 771 هـ . ق.), محقق كركى24 (م: 940 هـ .ق.), محقق اردبيلى25 (م: 993 هـ. ق.), صاحب مدارك26 (م: 1009 هـ . ق.), صاحب ذخيره27 و … بر همين نظرند.
محقق در شرايع, بين شهرهاى مشرق و شهرهاى مغرب, به دور از يكديگر فرق نگذاشته است, لكن از رساله (المسائل الطبرية) وى استفاده مى شود كه: اگر هلال ماه در شهرهاى شرقى رؤيت شود, ثبوت آن براى شهرهاى غربى, هر چند دور از يكديگر باشند, كافى خواهد بود.
در اين رساله, از محقق سؤال شده است:
اين كه گفته مى شود: شهرهاى دور, هر كدام, حكم خاص خويش را دارد, اگر ماه در يكى از شهرهاى شرقى ديده شد و آن شهر از نظر طول و عرض جغرافيايى به گونه اى بود كه غروب خورشيد در آن نسبت به شهرهاى دور, در جانب غربى, با حدود يك ساعت اختلاف, به وقوع مى پيوندد, در اين صورت به طور مسلّم, ماه به فاصله سى دقيقه و يا كمى بيشتر و كمتر, در جانب شرقى ظاهر مى شود, حال اگر ماه در شهر واقع در جانب شرقى ديده شد, قطعاً بايد در شهر واقع در جانب غربى در صورت نبود مانع, ديده شود, پس چگونه مى توان گفت هر شهرى حكم خاص خويش را دارد: (فكيف أطلقوا القول بأنّ لكل بلد حكم نفسه.)
محقق حلى در پاسخ به اين سؤال و در بيان رفع اين اشكال مى نگارد:
(لا نقول انّ لكل بلد حكم نفسه مطلقاً, و كيف والمروى عن الأئمه (ع)28 انّه يجب الصوم اذا شهد عدلان يدخلان و يخرجان من مصر 29)
ما نمى گوييم كه به طور مطلق, هر شهرى حكم خاص خويش را دارد. چگونه و حال آن كه از امامان (ع) روايت شده كه هرگاه, دو نفر شاهد عادل به شهرى وارد و خارج مى گردند, اگر به رؤيت هلال ماه شهادت دهند, روزه واجب است.
وى آن گاه با اشاره به سخنان شيخ طوسى, مى نويسد:
(و هذا يدلك على انّ مع العلم بانّه متى أهلّ فى بلد يعلم انّه مع ارتفاع المانع يجب أن يرى فى الآخر, كانت الرؤية فيه, رؤية لذلك الآخر, ما اذا تباعدت البلدان تباعداً يزول معه هذا العلم فانّه لا يجب أن يحكم لها بحكم واحد فى الأهلة, لأنّ تساوى عروضها لا يعلم الاّ من أصحاب الأرصاد و أرباب النجوم, و هو طريق غير معلوم و لا يحصل به الوثوق, فلهذا لا يعمل به30)
از اين سخن بر مى آيد, اگر علم داشتيم به اين كه: هر گاه هلال ماه, در شهرى رؤيت شد و مانعى از رؤيت هم نبود, قطعاً, در شهرهاى ديگر هم رؤيت مى شود, در اين صورت, رؤيت در آن شهر به منزله رؤيت در شهر ديگر هم هست. ولى اگر اين دو شهر, دور از يكديگر بودند, به گونه اى كه ديگر علم به رؤيت نبود, بديهى است كه نمى توان حكم واحدى را در هر دو شهر جارى كرد; زيرا تساوى عرض جغرافيايى آنها جز از طريق رصد خانه و منجمان به دست نمى آيد و اين, طريق روشنى نيست و موجب حصول اطمينان نمى گردد و نمى توان بدان عمل كرد.
از پاسخ محقق مى توان استفاده كرد كه نظر مشهور فقهاى اماميه در مورد ثبوت رؤيت هلال, شهرهاى نزديك و هم افق, بدان جهت بوده كه به ثبوت آن در بيش از اين مسافت, مطمئن نبوده اند و استفاده از ابزار نجومى و جداول و زيجها را هم علم آور نمى دانسته اند. ولى اگر اين اطمينان حاصل شود, به نظر آنان, در شهرهاى دور از يكديگر هم, مى توان مانند شهرهاى نزديك به يكديگر, حكم به ثبوت رؤيت هلال كرد.
نظير اين سخن را شهيد اول (م: 736ـ 786 هـ . ق.), بعد از نقل سخن شيخ, در مورد ثبوت حكم براى شهرهاى نزديك, به صورت احتمال بيان مى كند:
(والبلاد المقاربة كالبصرة و بغداد متحدة, لا كبغداد و مصر, قاله الشيخ31, و يحتمل ثبوت الهلال فى البلاد المغربيه برؤيته فى البلاد المشرقيه و ان تباعدت, للقطع بالرؤية عند عدم المانع32)
شهرهاى نزديك [از نظر رؤيت هلال] متحدند. مانند: بغداد و بصره. ولى شهرهاى دور, همچون بغداد و مصر, اين گونه نيستند. اين سخن شيخ است. و احتمال دارد ثبوت هلال در شهرهاى شرقى, براى شهرهاى غربى اگر چه دور باشند, كارساز باشد, زيرا در صورت نبود مانع از رؤيت, قطع به رؤيت پيدا مى شود.
روشن است كه اين نظر, مبتنى بر جريان حركت قمر از مغرب به مشرق و خروج اولين جزء نورانى ماه از محاق در طرف مغرب مى باشد كه در ادامه بحث به آن اشاره خواهيم داشت. شيخ بهايى33, با اشاره به احتمال شهيد در دروس34 آن را مبتنى بر كرويّت زمين دانسته است. به اين گونه كه از وجود هلال ماه در شهرهاى شرقى, علم پيدا مى شود كه در شهرهاى غربى به طريق اولى, وجود دارد.
علامه حلى (م: 648ـ 736 هـ . ق.) در برخى از آثار خود, نظريه تعميم ثبوت رؤيت هلال را به همه شهرهاى اسلامى مطرح كرده و آن را به برخى علماى شيعه نسبت داده است.
(اذا رئى الهلال اهل بلد و لم يره اهل بلد آخر, فان تقاربت البلدان كبغداد و الكوفة كان حكمها واحداً يجب الصوم عليها معاً, و كذا الأفطار و ان تباعدتا كبغداد و خراسان والحجاز والعراق فلكل بلد حكم نفسه, قاله الشيخ35 و هو المعتمد و به قال ابو حنيفة و هو قول بعض الشافعيه و مذهب القاسم و سالم و اسحاق و قال بعض الشافعية, حكم البلاد كلها واحد, متى رؤى الهلال فى بلد و حكم بانّه اوّل الشهر كان ذلك الحكم ماضياً فى جميع اقطار الأرض سواء تباعدت البلاد او تقاربت اختلفت مطالعها اولا, و به قال احمد بن حنبل والليث بن سعد و بعض علمائنا…36)
هرگاه مردم شهرى هلال ماه را ببينند و مردم شهر ديگر, آن را نبينند, اگر نزديك به يكديگر باشند, مانند بغداد و كوفه, حكم آنها يكى است و بر مسلمانان هر دو شهر, روزه واجب است و همين طور افطار [در روز اول شوال]. اگر دور از يكديگر باشند, مانند: بغداد و خراسان و حجاز و عراق, هر شهرى حكم خاص خويش را دارد. اين سخن شيخ است و مورد اعتماد. و ابوحنيفه و برخى شافعيان, قاسم, سالم و اسحاق نيز, بر اين نظرند. برخى ديگر از شافعيان بر اين عقيده اند حكم همه شهرها يكى است. هرگاه, هلال ماه در شهرى رؤيت و حكم به اول ماه شد, آن حكم براى همه نواحى معتبر و جارى است, چه دور باشند چه نزديك, هم افق باشند, يا نباشند. احمد بن حنبل و ليث بن سعد و برخى از علماى ما نيز, همين رأى را دارند.
در اين سخن, علامه ضمن تصريح به تعميم حكم رؤيت هلال به شهرهاى نزديك و تأكيد و تأييد نظر فقهاى پيشين, يادآور شده كه عده اى از عالمان سنى و نيز برخى از فقيهان شيعى, به تعميم نظر داده اند از ديد آنان, هرگاه هلال ماه در يكى از شهرهاى دارالاسلام رؤيت شد, در ديگر شهرها, حكم به رؤيت هلال مى شود. در منتهى:
(اذا رأى الهلال اهل بلد وجب الصوم على جميع الناس, سواء تباعدت او تقاربت, و به قال احمد والليث بن سعد و بعض اصحاب الشافعى37)
هرگاه اهل شهرى, هلال ماه رمضان را ديدند, بر همه مسلمانان واجب است روزه, چه شهرها, نزديك به يكديگر باشند چه دور. و بر همين نظرند, احمد بن حنبل و ليث بن سعد و گروهى از اصحاب شافعى.
علامه در تحرير38 نيز اين نظر را مطرح ساخته و به صراحت بدان فتوا داده است. در ميان فقهاى اماميه, ظاهراً, علامه اولين فقيهى باشد كه نظريه تعميم را مطرح ساخته و به دفاع از آن برخاسته است. هر چند وى, در كتابهاى ديگر خود چون: (ارشاد الأذهان39) و (قواعدالأحكام40) خلاف آن را برگزيده و مطابق نظر مشهور فتوا داده است. در تذكره نيز آن را به عنوان رأى عده اى از فقهاى عامه مطرح ساخته و به برخى فقهاى شيعه نيز نسبت داده, ولى خود, آن را نپذيرفته است.
منظور علامه از: (بعض علمائنا), بدرستى روشن نيست, ولى قدر مسلم, قبل از وى, در ميان فقهاى شيعه, برخى بر تعميم نظر داده اند.
بعد از علامه, فقيهانى كه سخن وى را نقل كرده اند نيز, مقصود وى از: (بعض علمائنا) را در نيافته اند و صرفاً به نقل از وى اكتفا كرده اند.
علامه در منتهى, گرچه به صراحت (نظريه تعميم) را مطرح ساخته و خود بدان فتوا داده, ولى در ذيل عبارت ابهامى وجود دارد كه ظاهراً مخالف و ناهماهنگ با صدر عبارت مى نماد:
(و بالجمله ان علم طلوعه فى بعض الصفايح و عدم طلوعه فى بعضها المتباعد عنه فكرية الأرض لم يتسا و حكما هما, امّا بدون ذلك فالتساوى هو الحق41)
خلاصه: اگر علم پيدا كرديم به طلوع ماه در برخى از شهرها و عدم آن در برخى از مناطق دوردست, از آن جا كه زمين كروى است, حكم آن دو [از نظر رؤيت هلال] مساوى نخواهد بود ولى بدون آن, قول به تساوى, حق است.
از ظاهر اين جمله بر مى آيد, علامه از نظر خود عدول كرده است. ولى برخى, در توجيه سخن وى گفته اند: حكم به عدم تساوى, در جايى است كه علم به عدم طلوع ماه در بعضى قسمتها داشته باشيم, در صورت علم, از دايره بحث ما بيرون است42. به علاوه اين كه وى, در تحرير الأحكام, به تعميم فتوا داده است و اين مى تواند مؤيد اين نظر باشد. بويژه آن كه كتاب تحرير وى, كتاب فتوايى و به منزله رساله عمليه اوست و بعيد نيست بعد از منتهى و كتابهاى استدلالى ديگر وى نوشته شده باشد.
در تحرير الأحكام مى نويسد:
(اذا رأى الهلال اهل بلد وجب الصوم على اهل البلاد جميع الناس سواء تباعدت البلاد اَوَ تقاربت, والشيخ رحمه اللّه جعل البلاد المتقاربة التى لا يختلف فى المطالع كبغداد والبصرة كالبلد الواحد و المتباعدة كبغداد و مصر لكل بلد حكم نفسه و فيه قوة…43)
هرگاه مردم شهرى, هلال ماه را ببينند, روزه بر مردمان همه شهرها واجب است, چه دور باشند و چه نزديك. شيخ طوسى, شهرهاى نزديك به يكديگر را, كه طلوع وغروب آنها مختلف نباشد, مانند: بغداد و بصره, در حكم يك شهر قرار داده و براى شهرهاى دورى همچون: بغداد و مصر, هر يك حكمى خاص. در اين نظر قوتى است.
علامه در اين سخن, گرچه نظر شيخ را, كه نظريه مشهور است, قوى مى داند, ولى خود, به صراحت به تعميم فتوا داده است.
پس از علامه, تقريباً از قرن هفتم به بعد, فقهاى شيعه, كم و بيش, نظر وى را در منتهى و تحرير, تقويت كرده اند. از جمله: نراقى44 (م: 1185ـ 1245 هـ . ق.) شيخ يوسف بحرانى45 (1186 هـ . ق.), فيض كاشانى46 و …47 و بسيارى از جمله: شيخ انصارى48(م: 1214ـ1281 هـ . ق.) و صاحب جواهر49 (م: 1200ـ 1262 هـ . ق.), محقق اردبيلى50 (م: 993 هـ . ق .) و …51 نظر مشهور را انتخاب كرده اند.
مولى احمد نراقى, تعميم ثبوت رؤيت هلال را به شهرهاى نزديك مسلم گرفته و بر آن ادعاى اجماع هم كرده است. وى, پس از بررسى نظر علامه در منتهى و توضيحى درباره وضعيت ماه, مى نگارد:
(ثم الحق الذى لا محيص عنه, عند الخبير, كفاية الرؤية فى احد البلدين البلد الآخر مطلقا, سواء كان البلدان متقاربين اومتباعدين كثيراً52.)
پس سخن حقى كه در نزد آگاهان, چاره اى جز قبول ان نيست, كفايت رؤيت هلال ماه در شهرى براى شهر ديگر است, خواه آن دو شهر به هم نزديك باشند و يا بسيار دور.
بر همين نظرند: شهيد محمد باقر صدر53, آيت اللّه سيدعبدالاعلى سبزوارى54 و آيت الله خويى55 شيخ محمد حسن نجفى صاحب جواهر, اگر چه نظريه مشهور را برگزيده, ولى به تعميم متمايل شده و آن را تقويت كرده است: (فالوجوب حينئذ على الجميع مطلقاً قوى56)
شيخ انصارى, همچون صاحب مستند, ثبوت هلال را در شهرهاى نزديك, مسلم مى داند, ولى نسبت به شهرهاى دور معتقد به عدم تعميم حكم است:
(و هل يثبت للبلاد المتباعدة مطلقا كما عن موضع من المنتهى57 والتحير58 و عن التذكرة59 حكايته عن بعض علمائنا. اَو لا يثبت مطلقاً كما عن المحقق فى المعتبر60 والشرايع61 والمصنف62 هنا و فى القواعد63, و عن الجامع64 والمسالك65 و مجمع الفايده66 و حكى عن الشيخ67 و فى المناهل68, الظاهر انّه مذهب المعظم, اَو يثبت بشرط امكان تحققه فيها و عدم العلم بعدم وجدانه فيها, فان علم بعدم وجوده فى الأفاق المتباعدة باعتبار اختلاف المطالع و كروية الأرض, فلا يعمّهم حكم ثبوت الهلال و هو المحكى عن المصنف فى المنتهى69 والتحرير70 بعد اختيار القول الأول واستجوده فى المدارك71 كما حكى …)