بخشی از مقاله

(طهران يا تهران)

در خصوص املاي كلمه‌ي تهران نيز ميان مورخان و محققان اختلاف نظر وجود دارد و حتي، در سال‌هاي گذشته، در اين موضوع مباحثي بين محققان و دانشمندان به ميان آمد كه تا مدت‌ها ادامه داشت.
خطيب بغدادي در تاريخ بغداد، ابن بلخي در فارس‌نامه، محمدبن محمود بن احمد طوسي در عجايب نامه، سمعاني در الانساب، ظهيرالدين نيشابوري در سلجوق نامه، عبدالرحمن جوزي در المنتظم في تاريخ الملوك و الامم، راوندي در راحه الصدور و آيه السرور، اسفنديار كاتب در تاريخ طبرستان، ياقوت در المشترك، رافعي در التدوين، ذهبي در تذكره الحفاظ، ميزان الاعتدال و العبر و قاضي عماد‌الدين در عجايب البلدان، خواجه رشيد الدين فضل اله در جامع التواريخ، حمداله مستوفي در نزهه القلوب، شرف‌الدين علي يزدي در ظفرنامه تيموري، ابن حجر در

لسان الميزان و عبدالحي بن عماد در شذرات الذهب، تهران را با طاي مؤلف و به صورت طهران ثبت كرده‌اند. ياقوت در معجم‌البلدان با آن كه آن را باطا ضبط كرده است، مي‌نويسد: «... اين كلمه عجمي است و ايشان تهران گويند.» و پس از آن قزويني در آثار العباد آن را به تاي منقوط آورده است.

محمدحسن خان صنيع الدوله در كتاب مرآت البلدان درباره‌ي املاي درست كلمه‌ي تهران چنين نوشته است:
« در نگارش احوال طهران دو چيز نگارنده را موجب ترديد بود كه آيا اين لفظ را به طاي مؤلف و در ضمن آن حرف نگارد يا به تاي منقوطه و در اين موضع ثبت نمايد. يكي نگارش علماي جغرافي قديم عرب و عجم و ارباب لغت كه اغلب صريح به تاي منقوط نوشته و آن‌هايي كه به طاي مؤلف نگاشته باز اشعار كرده‌اند كه به تاي منقوط صحيح و وجه رجحاني هم براي تاي منقوط ايراد كرده‌اند. ديگر فارسي بودن لفظ و كثرت تداول تاي منقوط در لغت عجم و ديري در اين ترديد بود تا وجود استدراك مرجع را از نواب والا وزير علوم، اعتضاد السلطنه العليه، العليه، كه اقوال حقيقت مآل ايشان سندي صحيح و معتمد عليه جميع فضلاي عصر است، تحريراً مشورت نمودم، جوابي مرقوم فرمودند كه همان موجب رجحان تاي منقوط گرديده آن را اختيار كرد.»

صنيع‌الدوله در كتاب مرآت البلدان عين پاسخ وزير علوم دوران ناصري را به شرح زير ثبت كرده است:
«در باب طهران با تاي منقوط نوشته‌اند و صحيح است. در آثار البلاد بعد از بيهق كه در رديف با است، تبريز را نوشته و بعد از تبريز، طهران را با تاي منقوط نگاشته. در معجم البلدان نيز به تاي منقوط متوجه شده. چون كتابي از معجم البلدان و آثار البلاد معتبرتر نمي‌باشد ديگر لازم نيست به خود زحمت بدهيد و به ساير كتب رجوع كنيد به خصوص كه كتاب شما فارسي است و تاي منقوطه در فارسي استعمال شده است. زحمت شما را دوستدار كم كرد.

علامه ميرزا محمدخان قزويني ضمن مقاله مفصلي كه با عنوان طهران در روزنامه كاوه، چاپ برلن، منتشر نمود املاي اين شهر را با طاي مؤلف ذكر كرده است.
استاد سعيد نفيسي املاي درست تهران را با تاي منقوطه دانسته و نوشته است:

«در كتاب‌هاي قديم تهران را به فتح تا يعني تَهران ضبط كرده‌اند و تُرك‌ها هم هنوز اين كلمه را تَهران تلفظ مي‌كنند. مي‌دانيد كه تهران در دامنه كوه توچال ساخته شده و ته به زبان فارسي به معني انتهاي گودال و چيزگوداست و ران در بسياري از جاهاي ايران به معني دامنه‌ي كوه و تپه استعمال مي‌شود. چنان كه ناحيه‌اي از گيلان هم كه در دامنه‌ي كوه قرار گرفته را نكوه نام دارد. به نظر من اصل اين كلمه، همان طوري كه در كتاب‌هاي قديم نوشته‌اند، تهران يعني ته و انتهاي دامنه كوه معني مي‌دهد و در زبان مردم كم كم ته ران ، تهران شده است»

مرحوم سيدابوالقاسم انجوي شيرازي نيز در زمره طرفداران نگارش املاي تهران به تاي منقوط بوده و معتقدند:
«تهران را از قديم تهران مي‌گفته و مي‌نوشته‌اند نه طهران. چنان كه يا قوت در معجم البلدان نويسد: «تهران به كسر و سكون را ونون در آخر، اين كلمه پارسي است و ايشان (يعني مردم آن‌جا) تهران گويند زيرا كه در زبان ايشان طا وجود ندارد»

مرحوم استاد عباس اقبال آشتياني در مورد املاي تهران مقاله‌اي نوشته و طرفداران املاي تهران را با تاي فارسي داراي حس وطن پرستي جغرافيايي معرفي كرده است و يادآوري نموده كه بايستي حروف اعلام نقطه‌دار را با حروف بي‌نقطه و من‌جمله تهران را به صورت طهران نوشت»

آقاي ابراهيم صفايي( محقق) معتقدند كه تبديل كلمه طهران با طاي مؤلف به تهران با تاي منقوطه صحيح نيست و تلفظ حرف اول اين نام در زبان پهلوي با تلفظ حرف ط نزديك بوده و به همين سبب پس از تغيير الفباي پهلوي به الفباي فارسي نام طهران با ط ثبت شده و تا سال‌هاي قبل از سال1320 ه .ش، هم اين املا تقريباً در همه جا رعايت شده است و معتقدند اگر روزي قرار باشد اين تغيير ثبت شود بايد مراجع صلاحيت‌دار و فرهنگستان صحيح مركب از اشخاص فاضل و عميق و علاقه‌مند به زبان و فرهنگ و ادب تشكيل شود و مشكلاتي كه در راه خط و زبان داريم خردمندانه از پيش بردارند. 2

 

مرحوم عبدالعزيز جواهر كلام تلفظ درست طهران را با طاي مؤلف دانسته و براي اثبات عقيده خود دلايل زير را ذكر كرده‌اند:
1. ضبط كلمه با طا يا ثا يا ذال و مانند آن‌ها به زبان عربي كه در زبان فارسي آن را با ت يا س يا ز خوانده مي‌شود و از مخرج اصلي عربي ادا نمي‌شود، بنا بر قواعدي كه لغت شناسان عرب براي ضبط لغات مي‌نگارند، دليل بر درستي آن در زبان ادبي فارسي نخواهد شد زيرا كه قواعد معنوي ضبط كلمات، ولو اين كه اعجمي باشد، اجازه در تصرف به ضبط اصلي آن‌ها در نگارشات فارسي و لغت بيگانه نمي‌دهد و تنها در تلفظ روا مي‌داند كه موافق مخرج حروف آن لغت تلفظ شود.

بنابراين كلمه‌ي طهران كه ضبط قديمي آن در عربي با طاي مؤلف است بايد در نگارش‌هاي علمي و ادبي زبان فارسي و غيره همان‌طور با طاي مؤلف و صحيح ضبط شود، اگر چه در تلفظ ناگزير با تاي منقوط تأديه مي‌گردد، با اين وصف پاسخ مزبور مرحوم فرهاد ميرزا معتمد الدوله به صنيع‌الدوله در خصوص نگاشتن كلمه طهران با تاي منقوط يا طهران با طاي مؤلف (ديگر لازم نيست به خود زحمت بدهيد الخ) كاملاً بي‌مورد خواهد بود و دليل علمي بر مقصود نمي‌توان شمرد.

2. ضبط صحيح و قديمي اين كلمه اعم است از اين كه طهرانِ اصفهان يا طهرانِ ري باشد و تمامي منسوبان به آن با طاي مؤلف آمده است نه با تاي منقوطه زيرا كه در الانساب، فارس‌نامه، راحه الصدور و تاريخ طبرستان نام طهران را با طاي مؤلف آورده‌اند و يا قوت نيز طهران را با طاي مؤلف ضبط كرده است ولي گفتار وي (لفظ اعجمي است و عجم آن را به تاي منقوطه تلفظ‌ مي‌نمايند) به اشتباه انداخته و گمان برده‌اند كه ضبط ادبي آن هم رواست كه با تاي منقوطه باشد.

3. ضبط زكريا بن محمود قزويني، مؤلف آثار البلاد، طهران را با تاي منقوطه

دليل بر سخن ايشان نمي‌شود؛ زيرا كه قزويني كتاب خود را در سال 664 يا 674 ه.ق، تأليف كرده و مؤلفين مذكور بسياري بر او سبقت دارند و گفتار آنان بيش‌تر سنديت دارد.
4. گذشته از ضبط كلمه‌ي طهرانِ ري با طاي مؤلف، در كتاب‌هاي مزبور، طهران اصفهان و همگي منسوبين به طهران ري و اصفهان با طاي مؤلف نيز آمده است و از نسبت صحيح محمدبن حماد طهراني به طور يقين مي‌دانيم كه تلفظ و ضبط درست كلمه‌ي طهران از قرن سوم ه .ق، تا اواخر قرن هفتم ه .ق، كه پايه و اساس شناسايي ضبط و تلفظ اين كلمه در قرون بعد خواهد شد با طاي مؤلف نه با تاي منقوطه آمده است چنان كه در تاريخ رشيد الدين‌ فضل‌اله (جامع التواريخ) در ضمن حوادث سال 683 ه .ق، طهران را با طاي مؤلف ذكر كرده است و نيز مجدالدين محمدحسين اصفهاني، در كتاب زينت المجالس و حاج زين العابدين تمكين شيرواني ، در كتاب بستان السياحه، نام طهران را با طاي مؤلف ثبت نموده‌اند. با اين

وصف ضبط كلمه طهران با تاي منقوطه، در كتاب آثار البلاد قزويني و نزهه القلوب مستوفي و تذكره هفت اقليم رازي، با مدارك قديمه سمعاني، بلخي، راوندي و ابن‌اسفنديار و ضبط علماي متأخرين كه با طاي مؤلف نگاشته‌اند برابري نخواهد نمود و درست آن است كه با طاي مؤلف تلفظ و تحرير گردد.
با اين وجود املاي تهران با تاي منقوط متداول است و به نظر مي‌رسد ديگر كسي تهران را طهران ننويسد.

3

وجه تسمیه کلمه تهران

در باب وجه تسميه تهران عقايد و نظرهاي مختلفي اظهار شده است. مرحوم سعيد نفيسي در اين خصوص نوشته است:
«وجه تسميه‌اي كه ياقوت در معجم البلدان آورده و قزويني در آثار البلاد تكرار كرده است به اين قرار است كه مردم اين ناحيه در هجوم خصم به زير زمين پناه مي‌برده‌اند و ايشان را تَه‌ران گفته‌اند، مشتق از تَه به معني زير و ران به معني راننده از فعل راندن، يعني كساني كه به تَه مي‌رانند ! و پس از آن اين اسم ،كه بدواً بر اهالي اطلاق مي‌شده است ، بر اين ناحيه قرار گرفته است.

مي‌توان گفت كه اين وجه تسميه به ذوق نمي‌نشيند و مخصوصاً اگر در اسامي قُراي اطراف ري فحص كنيم مي‌بينيم كه لفظ ران در دنباله اسامي بعضي از قراء و محال ديگر مثل جماران، نياوران، شميران، قصران و طهران ديده مي‌شود و از اين قرار مي‌بايست همه از فعل راندن مشتق شده باشد و حتي در نقاط دورتر از اطراف ري.
نكته ديگر آن است كه طهراني است از توابع اصفهان؛ چنان كه اشاره شد و اگر وجه تسميه آن مانند وجه تسميه طهران باشد بسيار شگفت و دور است كه مردم دو ناحيه، كه لااقل پنجاه فرسنگ دور از يكديگرند، عادت مشتركي داشته باشند و اگر وجه تسميه اين دو ناحيت يكسان‌ نباشد طهران اصفهان را به چه تسميه كرده‌اند؟

وانگهي در لفظ ران كه دنباله اسامي ايران امروز و ايران زمان ساسانيان و ايران و آذربايجان و مكران و هاماوران و آران، از توابع كاشان، استاد بران و اشكوران، هر دو از دهات اصفهان، ترخوران، از محال تفرش، نوبران، در اطراف همدان، طابران، خاوران، مازندران و نزديك به بيست كلمه ديگر، از اسامي جغرافيايي قديم و جديد ايران است، چه مي‌توان گفت؟ آيا اين اسامي همه از فعل راندن مشتق شده‌اند؟

اندك دقتي در اسامي جغرافيايي ايران مسلم مي‌دارد كه ان در آخر اسامي بسيار است و ظاهراً چنان مي‌نمايد كه اين دو حرف زائد است و بر آخر اسامي ديگر مي‌افزايند كه معناي ظرف مكان از آن بر آيد، چنانكه آن را در پي كلمات ديگر براي اراده ظرف زمان مي‌افزايند، چون بامدادان، صبح‌گاهان و غيره. چنان كه ستان در آخر اسامي نواحي و ممالك بر آيد و معني محل از آن اراده مي‌شود؛ چون هندوستان و كوهستان. در اين صورت را جز و اين دو حرف زايد نيست و بالعكس جزوكلمه است؛ يعني طهران از طهر و تيران از تير مشتق شده است و مازندران از مازندر چنانكه كاشان از كاش و خاوران از خاور مشتق است.

در كلمه خاوران و قصران مخصوصاً به خوبي مي‌توان پي به اين نكته برد. زيرا كه خاور و قصر معني مسلم دارد و اگر حرف زايد را ران بدانيم خاو و قص را معني نخواهد بود و قص عليهذا.
پس دور مي‌نمايد كه ران در كلمه‌ي طهران از فعل راندن آمده باشد و وجه تسميه‌اي كه ثبت كرده‌اند پذيرفتني نيست و دور از قبول ذهن سليم است.
وجه تسميه ديگري هست كه آن را در كتابي مسطور نديده‌ام ولي اغلب متخصصين زبان آن را به زبان آورده‌اند و آن اين است كه در طهران تَه همان معني زير مي‌دهد و ران كه به معني قسمت بالاي پا باشد در اين‌جا به معني دامنه و دامن كوه آمده است. پس طهران يعني در تَه دامنه‌كوه.»

در خصوص وجه تسميه تهران نظر ديگري وجود دارد كه در بعضي آثار محققّان و متقدمين آمده است و با نظر دوم سعيد نفيسي نيز نزديك و شبيه است و آن اين كه:
كلمه‌ي تهران از دو قسمت تَه به فتح ت كه به معني انتها و آخر و ران كه به معني دامنه است تركيب گرديده كه جمعاً معناي آخر دامنه مي‌باشد. چون قريه تهران در دامنه‌ي كوه البرز قرار گرفته به آن « تهرابآن» يا همان آخر دامنه‌ي كوه مي‌گفتند. در مقابل قريه شمران است كه حرف شم معني بالا مي‌دهد و ران هم كه دامنه مي‌باشد. پس معناي آن بالاي دامنه مي‌شود و به اين علت آن را شميران مي‌گفتند كه بر فراز دامنه‌ي كوه البرز و بالا دست تهران قرار داشت.

فرهنگ نظام، تهران را واژه‌اي فارسي دانسته و وجه نامگذاري آن را چنين ذكر كرده است:
«تيران منسوب به تير است كه نام فارسي عطارد است؛ شايد دِه مذكور به نام ستاره‌ي تير كه در ايران قديم مقدس بوده بنا شده يا منسوب به شخص تيرداد نام بوده» و دليل اين نظريه را الف و نون آخر كلمه تيران آورده است. زيرا در ايران قديم مرسوم بوده است كه شهرها و دهات را به وسيله الحاق الف و نون نسبت به نام سازنده آن نامگذاري مي‌كردند. احتمال ديگري كه اين فرهنگ داده است اين است كه چون در اوستا تئيره نام قله‌اي است از البرز شهر مذكور تيران را منسوب به آن قله دانسته. در هر صورت طهران و تهران را غلط مشهور و نام صحيح تاريخي آن را تيران مي‌داند.

4
به نظر مي‌رسد قول مرحوم كسروي در مورد وجه نامگذاري تهران منطقي‌تر از ديگران باشد. او عقيده دارد كه:
تهران شهري است كه از هزار سال بازمانده و اكنون تخت گاه كشور است. نام آن از دو بخش پديد آمده تَه و ران _ تَه يا ك‍َه اگر چه در فارسي كنوني معنايي ندارد ولي در زبان‌هاي بسيار كهن به معناي گرم بوده است. تمام ديه‌هايي كه در زبان فارسي داراي بخش تَه يا كَه هستند، مانند كهران(1) ، تهران، كهرم يا جهرم(2) ، داراي هواي گرم بوده‌اند و ران نيز به معناي جا و مكان مي‌باشد. از سوي ديگر شمي، سمي و زمي در زبان كهن به معناي سرد است و جاهايي كه نام‌شان از بخش شمي يا سمي پديد آمده جاهاي سردسير است، مانند شميرم و سميرم (3) و سميران و شميران، پس تهران يا كهران جاي گرم (گرم‌سير) و شميران يا سميران به معناي جاي سرد (سردسير) است. اين نكته در خور توجه است كه شمي يا سمي با كلمه زمي شباهتي دارد كه در بعضي زبان‌ها به معناي سرما و زمستان است. در زبان اوستايي زيما به معني زمستان است كه قسمت زم در زمستان و زمهرير (4) هنوز باقي مانده.

_____________________________________
1- كهران نام دهي است از توابع شهرستان هر واقع در شمال بخش هوراند.
2- جهرم از شهرستان‌هاي استان فارس است.
3- سميرم از شهرهاي استان اصفهان است.
4- شدت سرما، سرماي سخت، جاي بسيار سرد.

5
جمعیت استان

استان تهران كه به اعتبار شهر تهران پرجمعيت‌ترين استان كشور به شمار مي‌رود بيش از 5/18 درصد جمعيت كل كشور؛ يعني قريب به 11 ميليون و 176 هزار نفر و با تراكم 366 نفر در هر كيلومتر مربع را در خود جاي داده است.
از كل جمعيت استان 84 درصددر شهرها و 16 درصد در روستاها ساكن هستند. نرخ رشد جمعيت 2/3 % از خصوصيات بارز اين استان است كه آن را از ساير استان‌ها متمايز ساخته است. از كل جمعيت 6 سال به بالا در استان 90 درصد با سواد هستند كه اين نسبت در نقاط شهري 91 درصد و در نقاط روستايي 85 درصد است.

* وضعیت اقتصادی استان تهران*

استان تهران ، به عنوان بزرگترين قطب اقتصادي كشور، داراي ويژگي‌هاي بسيار پيچيده و گوناگوني است. اين ويژگي‌ها در طي دوران كوتاهي از جنبه‌هاي صنعتي، تجاري و اقتصادي منطقه آن چنان توسعه پيدا كرده است كه در سطح كشور مهم‌ترين قطب صنعتي تجاري و خدماتي مي‌باشد از كل شاغلان در اين استان 5 % در گروه عمده كشاورزي، 2/30 % در فعاليت هاي بخش صنعت و 7/64 % در بخش خدمات مشغول به كار مي‌باشند. تعداد كارگاه‌هاي صنعتي موجود در اين استان برابر با 293672 هكتار سهم اين استان مي‌باشد كه از اين رقم 5/91 درصد از اراضي به صورت آبي و 5/8 درصد به صورت ديم كشت مي‌شود.

در استان تهران 65 معدن فعال است كه از جمله مهمترين اين معادن مي‌توان به معدن سيليس، زغال سنگ، نمك، سولفات دو سود سنگ آهن، گچ،‌سنگ لاشه، مرمريت و معادن نفت و گاز اشاره كرد.
صنايع دستي استان تهران با توجه به بافت اجتماعي و تنوع قومي، به سه دسته شهري، روستايي و عشايري تقسيم مي‌شود عمده‌ترين صنايع دستي استان را قلم‌زني روي مس و برنج، خراطي و سبدبافي، خاتم كاري، شيشه‌گري، تراش و نقاشي روي شيشه، زيلوبافي، نقاشي روي چرم، قالي‌بافي سفالگري و چاپ بانيك تشكيل مي‌دهند. رشته‌هاي مورد اشاره فاقد سابقه طولاني در منطقه هستند و دست ‌اندركاران اكثر رشته‌هاي اين صنايع بيشتر از شهرستان‌هاي ديگر به تهران مهاجرت كرده‌اند.

صنايع دستي عشايري قديمي‌ترين نوع صنايع دستي استان است كه توليد آن عموماً به طور خانگي و فصلي انجام مي‌پذيرد. اين نوع صنايع دستي با توجه به تركيب قوي منطقه در ميان صنايع‌دستي استان جايگاهي ويژه دارد و هم اينك يكي از نقاط برجسته و مثبت صنايع دستي استان محسوب مي‌شود.

دست اندركاران اين بخش از دست سازه‌هاي ايراني كه بافت انواع قالي و قاليچه، ورني، حاجيم و گليم، چنته، رويه پشتي، جوال، خورجين و نيز رنگرزي و ريسندگي پشم را در انحصار خود دارند. گروهي از عشاير لر، قشقايي، شاهسون و ... هستند كه در دهه‌هاي اخير از زادگان خود به تهران، ري، ورامين، كرج و حومه تهران مهاجرت كرده‌اند.

*وضعیت جغرافیایی استان*

استان تهران از شمال به استان مازندران، از جنوب به استان قم، از غرب به استان قزوين و از شرق به استان سمنان محدود است. اين استان شامل 12 شهرستان، 27 بخش، 38 شهر، 71 دهستان و 2578 روستا است و با وسعتي معادل 19194 كيلومتر مربع بين 34 تا 5/36 درجه عرض شمالي و 50 تا 53 درجه طول شرقي از استان‌هاي بسيار مهم كشور محسوب مي‌شود.

استان تهران از شمال توسط رشته كوه‌هاي البرز از همسايه شمالي خود يعني مازندران جدا مي‌شود. اين ارتفاعات از سمت غرب به شرق افزايش مي‌يابد و در قله دماوند به حداكثر ارتفاع خود مي‌رسد. در قسمت شرقي كوه‌هاي سواد كوه و فيروزكوه قرار دارند كه از شرق به ارتفاعات شهميرزاد مي‌پيوندند. از ديگر ارتفاعات استان مي‌توان به كوه‌هاي حسن‌آباد و نمك در جنوب بي‌بي شهربانو و اقاغدر در جنوب شرقي و ارتفاعات قصر فيروزه در شرق اشاره كرد.

يكي ديگر از منابع طبيعي اين استان، دشت‌ها مي‌باشد كه از هشتگرد آغاز مي‌شود و تا دشت ورامين ادامه مي يابد. دشت‌ها به دليل شيب كمي كه از شمال شرقي به سوي جنوب غربي امتداد دارند. بستر مناسبي را براي زندگي به وجود آورده‌اند بطوري كه تعداد شهرها در اين مناطق افزايش يافته است. دشت‌هاي آبرفتي كه قسمتي از اين دشت‌ها را تشكيل مي‌دهد. با ارتفاعي بالغ بر 790 متر از سطح دريا جزء پست‌ترين مناطق دشتي به شمار مي‌آيد. 6
نوع آب و هواي استان در مناطق كوهستان معتدل و در دشت‌ها نيمه بياباني مي‌باشد. فشار هوا در اواخر پاييز و اوايل زمستان بيشترين افزايش را داشته و بيشترين ميزان بارندگي در اسفندماه است.
اين استان شامل شهرستان كرج، شهرري، شميرانات، ورامين، شهريار، ساوجبلاغ، اسلام‌شهر، دماوند و تهران مي‌باشد.

* تهران در عصر قاجاریه*

پس از آن كه آقامحمدخان قاجار تهران را به عنوان پايتخت برگزيد، ديوان دارالعماره را وسعت بخشيد و عمارت خروجي را در ارك سلطنتي بنا نهاد.
شهر تهران در اين زمان 15000 نفوس داشت كه از ميان آنها 3000 نفر سپاهي بودند و مساحت شهر 5/7 كيلومتر مربع بود كه فقط نيمي از آن ساخته شده بود و كاخ و باغ‌هاي سلطنتي به تنهايي يك چهارم مساحت شهر را اشغال كرده بود و از طريق خيابان‌هاي كالسكه‌رو به دروازه‌هاي شهر منتقل مي‌شد. در حالي كه راه‌هاي ديگر تنگ و غالباً بن‌بست بود.
بدون هيچ ترديدي نخستين سازندة شهر تهران فتحعلي شاه است. اين پادشاه كه دستور تراشيدن تخت مرمر مشهور را داد. ارگ سلطنتي را با ساختن عمارت بادگير و اندروني آذين كرد. با احداث مساجدي چون مسجد شاه در بازار كه ساختمان آن به سال 1256 ه.ق، به پايان رسيد نيز مدرسه مروي و صدر، سر در بازار و دروازة شاه عبدالعظيم در جنوب شهر نخستين بناهاي عمومي لازم ساخته شد و تهران شكل اوليه يك پايتخت را به خود گرفت.

فتحعلي شاه فرمان داد تا قصر فجر معروف را با شكل هرمي، باغ‌هاي مطبق خارج از حصار در سمت شمال و نيز كاخ نگارستان و لاله‌زار احداث شود كه به حصار شهر نزديكتر بودند. جمعيت تهران در اين زمان سي هزار نفر سرشماري شده كه داراي حدود سي مسجد و سيصد حمام بوده است. فتحعلي شاه در اواخر سلطنت خود تهران را به حال خود گذاشت و حس سازندگي را از دست داد و در واقع در اين زمان هنوز ساختمان هيچ يك از مساجد بزرگ به پايان نرسيده بود.
در عصر سلطنت محمدشاه، شهر در خارج از حصار از طرف شمال كه مبدأ آب‌هاي جاري از شميران و دامنه‌هاي توچال بود به آرامي رو به توسعه نهاد. بزرگان و اعيان به تبعيت از شاه به احداث باغ‌هاي تفريحي و خانه دوم در خارج از حصار شهر در سمت شمال (محمديه، عباس‌آباد) پرداختند.

نخستين وزير محمدشاه، حاج ميرزا، به دليل عدم كفايت ميزان آب قنات‌هاي قديم دستور حفر قنات‌هاي تازه را صادر كرد و كانالي به طول 42 كيلومتر براي گذراندن بخشي از آب‌هاي رودخانه كرج به سوي وصفنارد، يافت‌آباد و سپس تهران احداث كرد.

در تهران ساختمان مسجد حاجي رجال علي كار، اسناد محمدقلي، آغاز شد و در سال 1256 ه .ق، امامزاده اسماعيل در بازار ساخته شد. نخستين نقشه تهران در اين دوران (1257 ه.ق) به توسط جهانگرد شرق شناس روسي برزين تهيه و به سال 1269ه.ق، در مسكو منتشر شد.
شهر در اين نقشه فضاي عمومي بازي نداشت. تقريباً فاقد بناهاي بزرگ بود و تنها فضاي باز آن ميداني كوچك به نام ميدان شاه بود كه بين بازار و ارك قرار داشت.
كاخ سلطنتي ارگ، در اين زمان به عنوان شهري پيچيده درون شهر تهران باقي ماند و تا حصار شمالي پيش رفت كه در آن دروازه‌اي به نام عضدالدوله ساخته بودند كه امكان دسترسي مستقيم به شهر سلطنتي را فراهم مي‌آورد.

ضلع جنوبي مسجد جمعه تهران و بازار بين اين مسجد و مسجد شاه را كه بين‌الحرمين مي‌نامند از آثار دوران حكومت محمدشاه است. ناصرالدين شاه با بر چيدن حصار قديم و احداث استحكامات تازه و ساختمان‌ها و راه‌هاي آمد و شد ضروري تهران را بسيار تغيير داد. ظرف چند سال از بناها بهتر نگهداري شد و تهران رنگ و رويي تازه يافت. توسط اميركبير دارالفنون، مدرسه آموزشي زبان‌هاي اروپايي و دروس فني تأسيس شد و در سال 1284 ه.ق، هنگام افتتاح محدوده شهر تهران «دارالخلافه ناصري» ناميده شد و به صورت پايتختي واقعي درآمد. اين زمان تهران تحت نفوذ تمدن غرب قرار گرفت و به دنبال آن نظام بوروكراسي بوجود آمد و اداره هاي حكومتي و ديوانخانه و سفارتخانه تأسيس شدند.

در اين زمان اداره‌اي، به منظور رسيدگي به امور روشنايي و اوراق عموميف در شهر تهران به دستور ناصرالدين شاه تأسيس گرديد. پست خانه مبارك، اداره گمرك و راه‌آهن (ماشين دودي تهران – ري) تأسيس شد. ناصرالدين شاه عده‌اي را مأمور ساخت تا براي پايتخت محدوده و نقشه‌اي جديد در نظر بگيرند كه براساس آن، اراضي جديد وارد محدوده تهران شد. وسعت شهر از شمال 1800 زرع و از جوانب ديگر هر كدام 1000 زرع وسعت پيدا كرد.

برج و باروي شاه طهماسب صفوي خراب شد و با خاك آن خندق‌هاي دور بارو را پر كردند و به تقليد از نقشه شهر پاريس، شهر تهران به شكل هشت ضلعي غير متساوي‌الاضلاع درآمد و 12 دروازه به دور شهر احداث شد و دور تا دور آن را خندق كشيدند.
اين دروازه‌ها در سال 1308 ه.ش، تخريب شد. ولي خاطره آنها در ذهن تهراني‌ها تا امروز زنده مانده و براي نشان دادن محل كنوني آنها از نامشان استفاده مي‌كنند. در شمال، دروازه يوسف‌آباد، دروازه دولت و دروازه شميران؛ در شرق دروازه دوشان تپه. دروازه دولاب و دروازه خراسان؛ در غرب دروازه باغ شاه، دروازه قزوين و دروازه گمرك و در جنوب، دروازه شاه عبدالعظيم. دروازه غار و دروازه خاني‌آباد قرار داشته است.

در سال 1308ه.ق، عبدالغفار (نجم‌الملك) كه نقشه شهر جديد غربي را پس از نقشه «كرشيش» استاد اتريشي مدرسه دارالفنون به عنوان آخرين شواهد وجود شهر اسلامي ترسيم كرده است. جمعيت تهران را 250000 نفر اعلام مي‌كند.
در نقشه عبدالفغار، ترتيبات جديد شهر بسيار مهم است. زيرا خيابان‌هاي مستقيم و كالسكه‌رو (لاله‌زار و علاءالدوله) در محله هاي جديد و ( اميريه و چراغ گاز) در محل حصار قديم صفوي احداث شده بودند و همچنين در شمال ارك دو ميدان مشق و توپخانه (جايي كه بعدها وزارت‌خانه‌ها در آن تأسيس شدند) در شمال محله سلطنتي بوجود آمده بود. اين ميادين به سرعت به شلوغ‌ترين نقطه شهر تبديل شدند. نمايندگي‌هاي خارجي در اين محله ها ي پردرخت (محله دولت) در بالاي خيابان علاءالدوله كه بعدها خيابان امين سلطان، خيابان سفارتخانه و سپس خيابان فردوسي مي‌شود، به سرعت مستقر مي‌شوند. اما طلب شهر هنوز همان بازار قديمي است كه مدخل آن همچنان در جنوب ارك قرار دارد.

معظم‌ترين بناها در آن زمان مسجد و مدرسه سپهسالار (ميرزا حسين‌خان) بوده كه در جوار كاخ بهارستان يا مجلس شوراي ملي ساخته شده است.
كاخ هاي سلطنتي يا خصوصي تنها بناهاي زيباي شهر هستند.
عشرت‌آباد در شمال، شمس‌العماره در ارك، كاخ‌هاي صاحبقرانيه، قصر ياقوت، قصر فيروزه و دوشان تپه در خارج از حصار شهر.
قصر قاجار كه در عصر فتحعلي شاه ساخته شده بود در آن هنگام رو به ويراني نهاده بود. بازار با مساجد متعدد، تكيه‌ها، امامزاده‌ها و كاروانسراها همچنان قلب اقتصادي و اجتماعي شهر بود در حالي كه مركز سياسي در ارك قرار داشت.
در جنوب محله ميدان ارك كه از كمي پيش درختكاري و به حوضي مزين شده بود و در آن زمان و آغاز قرن بيستم «ميدان شاه» ناميده مي‌شد. مسجد خلل‌السلطان جاي خود را به تكيه دولت معروف مي‌دهد. در شمال خيابان جديد اندروني، در سال 1295 ه.ق، خيابان زيباي الماسيه را مي‌كشند كه از بين اسلحه خانه جديد و مدرسه دارالفنون مي‌گذرد و به طرف دروازه دولت سابق و ميدان توپخانه ميرود و در جنوب به باب‌همايون منتهي مي‌شود. در اين دوران برخي تجهيزات عمومي نظير واگن اسبي، ماشين‌دودي، روشنايي گاز و نيروي برق در شهر پديدار شد.
در آغاز قرن بيستم، تهران به صورت بزرگترين شهر ايران درآمده بود، اما هنوز پايتختي بسيار معمولي بود كه 250000 هزار نفر جمعيت داشت.
در عهد آخرين سلاطين قاجاريه، شهر تغيير مهم ديگري نكرد.

نوع لباس زنان 8

لباس زنان تهران قديم عبارت بود از پيراهن كوتاه و ارخالي از آن كوتاهتر براي پوشاندن بالاتنه به كار مي رفت و نيز زير جامه اي كه تا پشت قدم ها را مي پوشانيد.
در زمستان ، كلچه اي هم براي حفظ از سرما بر آن اضافه مي شد. سرپوش زن ها چادر قدي بود كه سر و موي بافته بلند آنها را از نظرها مي پوشاند. آنها وقتي مي خواستند از خانه بيرون بروند، چاقچوري كه زير جامه در آن بگنجد به پا و چادر سياهي بر سر و روبنده اي از پارچه سفيد بالاتنه جواهر كه از پشت سر آنها مي درخشيد، به صورت مي زدند.

*نوع لباس مردان*

لباس عادي مردان در تابستان، پارچه اي پنبه‌اي بود مانند قدك بوشهري و اصفهاني، كاشي و قلمكار اصفهاني، چيت بروجردي، ابريشمينه‌هاي يزدي، كاشي( كاشاني) و خراساني، الجه‌هاي يزدي و تركمني، آفري كرماني، عبادي اصفهاني و يزدي، كتان و شيرپنير مازندراني و در زمستان، پشمينه‌هاي كرماني، خراساني، گيلاني، مازندراني و استرآبادي

*سرگرمی پایتخت نشینان*
عبارتند از:
سینما- الک دولک بازی- بادبادک بازی- بند بازی- پرده قیامت- خربازی و خرسواری- عکاسی- مساله گوها یا مرشدها- نمایش لوطی عنتری

*بندبازی*

بندبازي و عمليات آكروباتي نيز يكي از نمايش هاي جالب توجه روزگار قديم تهران بود و اين بازي ها دو نوع بودند: يكي از آنها مختصر و محدود و سيار بود و يك دسته بندباز مركب از يك آدم نسبتا گردن كلفت زورمند و يك كودك خردسال ‌آن را اجرا مي كردند. كودك خردسال بر روي نوك چوب كلفتي مي رفت و سرديگر چوب كه كودك عمليات خود را بر فراز آن انجام مي داد در بين كمربند محكمي قرار داشت كه بر روي شكم شخص زورمند بسته شده بود و در همين زمان كه عمليات بندبازي شروع مي گرديد، ‌شخص سومي كه ضربي به زير بغل داشت آهنگ هايي را زمزمه مي كرد و بر روي ضرب مي نواخت.

شغل مردمان تهران قدیم 9
عبارتند از:
آسیاب ها و عصارخانه ها- اسلحه خانه- ایشیک خانه- بازار مفت برها- تلگراف خانه- جارچی- چای فروشی های سیار- داروخانه- زنبورک خانه- زیندارخانه- سرایدارخانه- سمسارهای دوره گرد- شاطرخانه- فراش خانه- کالسکه خانه- کشیک خانه- مریض خانه- میرآخوری- تعبیر خواب- فالگیری

*اسلحه خانه*
تا زماني كه قشون ايران مركب از پياده هاي چريكي و سوارهاي ايلاتي بود، فرمانروايان خزانه اي از اسلحه ترتيب داده و آن را به شخص اميني مي سپردند تا در مواقع آرامش، اسلحه كهنه و از كارافتاده را اصلاح كرده و در موارد جنگ، افرادي را كه به ميدان رزم مي رفتند مسلح مي كردند.

*سمسارخانه*
غير از پيشه ها و كسب و كارهاي گفته شده در تهران قديم، عده اي كاسب هاي دوره گرد بودند كه در تمام مدت روز در خيابان ها و كوچه و بازار پرسه مي زدند و با فرياد كردن متاع و كالاي مستعمل از قبيل كت، شلوار، كلاه كهنه، كفش، خرده شيشه، آهن پاره و غيره خريداري مي كردند

تعبیر خواب

افرادي كه به كار تعبير خواب اشتغال داشتند از روي تعاريفي كه فرد مراجعه كننده براي او نقل مي كرده،‌ معنايي را براي خواب او ذكر مي كردند و گاهي از كتاب هاي تعبير خواب نيز استفاده مي كردند كه يكي از آنها كتاب تعبير ابن شيرين و دانيال بود كه اكنون نيز مراجعه به اين كتاب ها در بين برخي افراد رواج دارد

*فالگیری*
در اين روش فرد فالگير، از روي خطوط كف دست افراد،‌ آينده آنها را پيش بيني مي كند. فالگيرها بر روي هر يك از خطوط موجود در كف دست، اسامي‌ مشخص را گذرده اند كه از آن جمله اند: خط سر،‌ نشانه قواي ذهني،؛ خط زندگي كه نشان دهنده طول عمر انسان است؛ خط تقدير يا سرنوشت كه خط خورشيد است و به آن خط موفقيت با خط درخشش نيز مي گويند و خط قالب،‌ كه روشن كننده حالات قلبي و احساسي مي باشد.
فالگيران به غير از پيش بيني آينده معمولا اكثرشان به كار دعا و طلسم نويسي نيز اشتغال داشته اند و براي اين كار از جداول و يا كتاب هايي استفاده مي كرده اند كه يكي از آنها كتابي است به نام جوامع الدعوات كه در آن به بيان خيلي از اين دعاها و طلسمات پرداخته شده است و نمونه هايي از آن به شرح زير است:
دعاهاي چشم زخم اطفال،‌ دعا در زياد شدن شير مادر،‌ براي آساني وضع حمل،‌ براي رفع زلزله،‌ براي سياه سرفه،‌ آبله كودكان،‌ براي طلب فرزند، دعاي زبان بند،‌ دعاي احضار اجنه براي معالجه ديوانه و بسياري دعاهاي ديگر كه نمونه اي از خرافات رايج بوده است.

*انواع مراسم در شب چهارشنبه سوری*
عبارتند ار:
آجیل چهارشنبه سوری- افروختن آتش- قاشق زنی و آش ابودردا- کوزه شکستن- نحوه خرید اسپند و کندر

*آجیل چهارشنبه سوری*

اين آجيل مخلوطي بود از آجيل هاي شور و شيرين و معمولا تشكيل مي شد از: برگه هلو و زردآلو، باسلق، كشمش، شكر پنير، مغز گردو، انجير، توت و غيره. خريد اين آجيل مشكل گشاي نذر مي كردند و غير از آن نيز خوردن يك چنين آجيلي را باعث شگون و خوش يمني و آمد كار در سال جديد مي دانستند

وسایل نقلیه در تهران 10

*اولین اتومبیل ها در تهران*

به دنبال كالسكه‌هايي كه با بخار و آتش حركت مي‌كردند، اولين اتومبيل‌هايي كه به ايران وارد شد، سواري‌هاي فورد كروكي كلاچي با لاستيك تو پر بود. اتومبيل‌هايي نيز شبيه وانت امروزي وارد تهران شد كه به آن ها ماشين لاري مي‌گفتند و هم چنين اتومبيل‌هاي دور سيمي كه براي حمل بار و مسافر مي‌آمدند. به هرحال، نخستين اتومبيل در زمان مظفرالدين شاه وارد تهران گرديد.
*راه آهن و مترو*

تاريخ احداث راه آهن شهري در تهران به 120 سال قبل، بر مي‌گردد. تأسيس ترامواي شهري، از جمله نكات پيش بيني شده در امتياز نامه‌اي بود، كه به نام بارون‌جوليوس دو رويتر ثبت شده بود. امتياز دهنده قرار داد مشيرالدوله‌، صدر اعظم ناصرالدين شاه‌، بود.
بر اين اساس‌، رويتر امتياز استخراج و بهره‌برداري از تمام معادن و منابع طبيعي را در سراسر خاك ايران به دست ‌گرفت و اجازه داشت براي احداث راه آهن‌سراسري ايران اقدام كند. تأسيس ترامواي شهري نيز از جمله اين امتيازات بود. امتياز نامه فوق بر اثر مخالفت‌هايي پس از يك سال لغو شد و با جايگزيني ‌بلژيكي‌ها، به جاي رويتر انگليسي‌، خط آهن تهران- ري احداث شد. در همان سال‌ها، يك خط آهن روي زمين‌، بين دروازه حضرت عبدالعظيم و ميدان باغ شاه‌، به وجود آمد كه به واگن اسبي معروف شد. اين قطار از وسط خيابان‌هاي ري‌، چراغ گاز و سپه‌، روي ريل حركت مي‌كرد و به وسيله چند اسب كشيده مي‌شد. اين اولين و آخرين ترامواي داير شده در تهران تاسال 1320ه. ش، بود.

از دهه سال1320 ، به اين سو همواره انديشه احداث مترو و قطار شهري، در مقاطع مختلف زماني، در ميان مسئولان دولت و شهر تهران مطرح شده است‌.
درسال 1334، پيشنهاد شخصي به نام وفادار، درباره احداث ترامواي برقي بين تهران تا شميران‌، در هيئت دولت تصويب و تصميم گرفته شد تا مطالعات و تحقيقات بيش‌تري انجام شود.
درسال 1337، مهندس كورس طرح متروي تهران را تجزيه و تحليل كرد و يكي از شركت‌هاي آلماني نيز آمادگي خود را براي احداث مترو اعلام كرد.

درسال 1345، دولت شوروي سابق، در مقابل خريد گاز، پيشنهاد احداث متروي تهران را داد كه بر طبق طرحي كه از سوي كارشناسان روس تهيه شد، متروي تهران ‌از ميدان راه آهن تا ميدان تجريش امتداد مي يافت و از جاده قديم شميران به خيابان شوش مي‌رسيد. طرح اوليه اين پروژه در حدود 70 كيلومتر برآورد شده ‌بود.
درسال 1348، شهرداري تهران از گروه مهندسان و طراحان ژاپني براي بررسي وضعيت حمل و نقل شهري دعوت كرد تا در زمينه‌هاي لازم طرح‌هاي خود را عرضه‌كنند. در آن هنگام‌، براساس آخرين سرشماري ملي درسال 1345، جمعيت تهران حدود 3000000 نفر و تعداد اتومبيل‌هاي شخصي و عمومي 145000 دستگاه بود.

گروه ژاپني پس از مطالعات خود درسال 1349، در مورد طرح‌هاي دراز مدت و نياز هاي شهر تهران‌، ايجاد شبكه راه‌هاي سريع را همچون بزرگ‌راه و آزاد راه‌، به‌طور نهايي 200 كيلومتر و شبكه راه آهن سريع (مترو) به طول حدود 112 كيلومتر ضروري دانست‌. در اين طرح‌، شبكه راه آهن شهري از چهار خط‌تشكيل مي‌شد كه اولويت به خط شماره يك داده شده بود كه شميران را به ايستگاه راه آهن متصل مي‌كرد و حدود 21 كيلومتر بود.

درسال 1349، شركت فرانسوي سوفرتو مطالعات مقدماتي خود را درباره احداث متروي تهران شروع كرد كه تا سال 1351،ادامه يافت‌. سپس در سال1354، قرارداد طرح آن ‌با شركت سوفرتو امضا شد. براساس مطالعه مؤسسه فوق‌، اجراي سيستم مختلط (خيابان مترو) بهترين طرح بود كه شامل شبكه‌اي مركب از هفت خط‌مترو به طول 146 كيلومتر بود.
سپس در ارديبهشت همان سال‌، مجلس وقت طرح را تصويب و به دولت ابلاغ كرد. در اواسط همان سال، شركت سوفرتو با امضاي قراردادي كارهاي اجرايي ‌متروي تهران را آغاز كرد و با اين كه طراحي خطوط ايستگاه‌ها و ساير موارد از سوي شركت مزبور انجام شده بود، اين شركت تا سال1357، تنها توانست 2/3 كيلومتر تونل در تپه‌هاي عباس آباد را به صورت ترانسه باز احداث كند. با وقوع انقلاب اسلامي‌، كار احداث نيز متوقف شد.

در 15 تير ماه سال 1359، لايحه قانون تأسيس شركت راه آهن شهري، كه به تصويب شوراي انقلاب رسيده بود، به شهرداري تهران ابلاغ شد، اما به سبب جنگ‌، در تاريخ 12 اسفند سال1360 ، عمليات اجرايي مترو كامل متوقف شد. سرانجام، فعاليت مجدد مترو در اول تير ماه سال 1365، آغاز و نخستين مرحله از چهار خط پيشنهادي احداث خط يك و خط دو اجرا شد.
متروي تهران پس از يك دوره طولاني‌، درسال 1378، از مبدأ ميدان امام‌خميني تا ميدان صادقيه‌، جهت مركز به غرب‌، افتتاح شد. در حال حاضر سه خط مترو به‌اين ترتيب‌، خط يك از ميدان امام خميني تا صادقيه‌، خط دو از شهرري تا ميرداماد و خط پنج از صادقيه تا كرج فعال است‌.
شبكه مترومي تواند به هفت خط افزايش يابد كه در مجموع بالغ بر 146 كيلومتر خواهد بود

*دلیجان*

دليجان كالسكه‌اي هشت نفره بود با اتاق و پشتي، بار بنددار با دور چرخ‌هايي از آهن كه از درشكه و كالسكه كه چرخ‌هايش رزين دار، سخت‌تر و از گاري كه فنر نداشت راحت‌تر بود

*سایر وسایل نقلیه*

وسايل نقليه ابتدايي غير موتوري تهران قديم عبارت بودند از:
واكن اسبي، كجاوه، پالكي، هودج، درشكه، ارايه و اسب، واگن اسبي و درشكه وسايل نقله ي مخصوص داخل شهر بودند ولي كجاوه، پالكي، هودج و ارايه مخصوص حمل مسافران خارج شهرها به شمار مي‌رفتند. از جمله وسيله نقليه آتشخوار، ماشين دودي بود.

مکان های مهم شهر تهران
عبارتند از:
آستان مقدس حضرت عبدالعظیم- برج آزادی(شهیاد)- برج سپهر- برج میلاد- پارک لاله(فرح)- پارک ملت (شاهنشاهی)- تئاتر شهر- دانشگاه تهران- قله دماوند- مجلس شورای اسلامی- مجموعه ورزشی آزادی(آریا مهر)- مجموعه ورزشی شهید شیرودی(امجدیه)

* آستان مقدس حضرت عبدالعظیم* 12

بناي اصلي و نخستين بقعه در نيمه دوم قرن سوم هجري قمري، توسط محمد پسر زيد داعي علوي‌ تعمير اساسي شد. درگاه اصلي ورودي بنا كه در سمت شمال قرار دارد، براي نخستين بار در زمان پادشاهان آل بويه و سپس در دوره قاجار به ياري مجد الملك قمي كامل شد.

با گذشت زمان‌، متعلقات ديگري هم بناي فوق افزوده شد تا به صورت مجموعه بزرگ كنوني درآمد. در حال حاضر، بنا مشتمل بر حرم‌هاي متعدد، رواق‌ها، مسجدها، ايوان‌ها و صحن‌ها است‌. در دوره صفويه‌، بناهاي اطراف به آن افزوده شد و در دوره قاجار، به دليل نزديك بودن به پايتخت‌، توجه بيش‌تري به آن شد و بيش‌تر بناهاي وابسته به حرم عبدالعظيم و امام‌زاده زيد در اين دوره تكميل و تزيين شد.

از آثار تاريخي اين مجموعه به سردر آجري دوران سلجوقي و صندوقي از چوب عود، فوفل و گردو و با كتيبه‌هايي به خط نسخ و ثلث برجسته مي توان اشاره كرد كه به سال 725 ه.ق، تعلق دارد .

بناي اصلي حرم‌، اتاقي چهار ضلعي به ابعاد 7/5 متري است كه در بالا با چهار گوشواره به هشت ضلعي و سپس به كمك طاق‌بندهايي كوچك به شانزده ضلعي تبديل و زمينه براي برپايي گنبد فراهم مي‌شود. پوشش زيرين گنبد با طاق ضربي مدور در زمان شاه تهماسب تغيير يافت و پوشش خارجي آن درسال 1270 ، به دستور ناصرالدين شاه با خشت‌هاي مسي و زرين تزيين‌شد.
حرم در هر ضلع به وسيله دري به رواق‌هاي مجاور گشوده مي‌شود. اطراف ضريح حرم از سنگ مرمر سياه و سفيد به ارتفاع 1/65 متر پوشيده شده و نيز درسال 1273، به فرمان ناصرالدين شاه بالاي آن تا سقف به طرز چشم نوازي آينه كاري شده است‌.

در قسمت شرقي حرم‌، مسجد زنانه و در قسمت غربي مسجد مردانه و مقبره ناصرالدين شاه قرار داشت‌. در آن دوران‌، درِ كوچكي در سمت جنوبي مقبره ناصرالدين شاه وجود داشت كه به حرم امام‌زاده حمزه باز مي‌شد. در حال حاضر، اثري از قبر ناصرالدين شاه نيست‌.
در سال1270 ، بالاي حرم و در كنار گنبد، دو گل دسته به ارتفاع 24 متر از سطح بام و به قطر دو متر ساخته شد. بر فراز ضريح نيز حدود 64 گلدان زرين قرار دارد.
مهم‌ترين صحن و ايوان حرم متعلق به ايوان وسيع آستانه است كه در شمال حرم واقع شده است‌. اين ايوان به دستور ناصرالدين شاه ساخته شد. ايوان جنوبي حرم نيز درسال 944 ، به فرمان شاه تهماسب صفوي ساخته و در دوره قاجار آينه كاري و تزيين شد.

صحن‌هاي ديگر حرم شامل صحن توتي يا مدرسه امين السلطان در شمال غربي‌، حرم و صحن ناصرالدين شاه يا صحن ولي‌عهدي كه اكنون ، به صحن كاشاني معروف است در غرب‌ حرم و صحن باغ علي جان در شرق و حرم و صحن جنوبي است كه به صحن امام زاده حمزه معروف است‌.

در غرب حرم مسجد و رواق بالاسر قرار دارد كه از ساخته‌هاي دوران صفوي است‌. اين مسجد داراي محراب بسيار زيبايي است كه با كاشي‌هاي معرق رنگارنگ تزيين شده است‌.
گورستان حضرت عبدالعظيم حسني با مقابر، صحن‌ها و مجموعه‌هاي خصوصي اطراف حرم‌، اعتبار ويژه‌اي دارد. احترام و تقدس ويژه‌اي كه مردم براي حضرت قايل بوده‌اند موجب خاك سپاري بسياري از شخصيت‌هاي سياسي‌، اجتماعي و فرهنگي در اين گورستان شده است‌. ناصرالدين شاه‌، قاآني شيرزاي‌، خاندان قائم مقام فراهاني‌، بديع‌الزمان فروزانفر، آيت‌الله كاشاني‌، علامه محمد قزويني‌، حسين علي ميرزا، نصرت السلطنه‌، ستارخان‌، گروهي از دراويش نعمت‌اللهي و فرزندان آيت‌الله بهبهاني در اين گورستان آرميده‌اند.

درسال 1369، طرح توسعه حرم عبدالعظيم‌، در قالب بيش از 16 پروژه بزرگ مذهبي‌، فرهنگي و رفاهي انجام و ازسال 1371 ، عمليات اجرايي طرح به شعاع 200 مترمربع از حرم مطهر در زميني به وسعت 20000 مترمربع آغاز گرديد. به همين منظور، تمام قبرهاي قديمي اطراف حرم كه به مرور زمان خراب شده بود و شكل ناخوشايندي به مجموعه بخشيده بود تخريب و تعداد زيادي از منازل و مغازه‌هاي اطراف خريداري گرديد. زيربناي تقريبي مجموعه 100 هزار مترمربع بوده و بودجه مورد نياز آن نيز بالغ بر 120 ميليارد ريال برآورد گرديده است‌، كه از محل درآمدهاي آستان‌، همياري مردم و مساعدت‌هاي دولت تأمين مي‌شود. احداث اين پروژه‌ها زير نظر تيمي از كارشناسان متعهد معاونت عمران آستان مقدس و با بهره‌گيري از معماران چيره دست‌، هم‌زمان انجام گرفته است كه در نوع خود از نظر سرعت و كيفيت عمليات ساختماني كم نظير است‌.

اين حرم پس از اجراي طرح توسعه‌، داراي زيربناي 3700 مترمربع‌، رواق‌هاي جديد با 8000 متر مربع‌، مصلاي بزرگ ري 5000 مترمربع‌، مركز فرهنگي جوانان 5000 مترمربع‌، دارالتوليه 2700 مترمربع‌، صحن مصلي (صحن سابق باغچه علي‌جان‌) 1650 مترمربع؛ صحن امام‌زاده حمزه 20000 متر مربع‌؛ دانشكده علوم حديث 5800 مترمربع‌؛ سالن اجتماعات 3000 مترمربع‌؛ موزه جديد 1800 مترمربع‌؛ تختگاه‌هاي شمالي و جنوبي 700 مترمربع‌؛ صحن امام‌زاده طاهر 6500 مترمربع‌؛ بيمارستان 5000 مترمربع‌؛ مهمان‌سرا 5000 مترمربع‌؛ حوزه علميه برهان 5000 مترمربع‌؛ كتابخانه‌ ري با 1800 مترمربع و بستان‌هاي جنوبي و شمالي است‌.

حضرت عبدالعظيم‌، ملقب به سيد الكريم‌، با كنيه ابوالقاسم‌، فرزند علي ابن حسن‌ ، فرزند حسن ابن زيد، فرزند زيد ابن حسن‌، فرزند علي ابن ابي‌طالب‌، عليهم السلام‌ است‌.
بنا به نوشته شيخ جواد بن مهدي لاريجاني در كتاب الخصائص العظيمه ، ولادت آن حضرت به تاريخ 173 ه.ق، در مدينه بوده است‌.

ايام زندگاني آن حضرت مقارن با امامت امام موسي كاظم و امام رضا و امام محمد تقي و امام علي النقي‌(ع‌)، بوده است‌. آن حضرت از معارف مذهبي آگاه بوده و در احكام قرآن شناخت و معرفت وافري داشته است‌. حضرت عبدالعظيم اخبار و احاديث فراواني از امام جواد و امام هادي (ع‌) روايت كرده است‌. شيخ صدوق در كتاب امالي در ضمن حديثي گفته است كه هنگامي كه حضرت عبدالعظيم خدمت امام هادي (ع‌) مشرف شد و عقايد خود را اظهار كرد امام هادي فرمود تو از دوستان ما هستي‌.

او داراي كتب و تأليفاتي نيز بوده كه از مهم‌ترين آن‌ها، كتاب روز و شب و خطب اميرالمومنين (ع‌) را مي‌توان نام برد. آن حضرت در پانزدهم شوال 252 ه.ق‌، در شهرري وفات يافت‌. حضرت عبدالعظيم حسني به اين علت كه متوكل عباسي شرايط نامساعد و وحشتناكي براي زندگي و فعاليت نوادگان پيامبر (ص‌) و علي (ع‌) فراهم آورده بود به شهرري هجرت كرد زيرا در اين شهر زمينه‌هاي مساعد شيعي و انقلابي وجود داشت‌. به روايتي كه از ملاباقر مازندراني ذكر شده است‌ هجرت حضرت عبدالعظيم به شهرري به دستور امام هادي بوده است‌

برج میلاد 14

اين برج در مجموعه‌اي به نام مركز ارتباطات بين‌المللي تهران، در تپه‌هاي كوي‌نصر (گيشا) واقع شده و تقريباً از تمامي نقاط شهر قابل رؤيت است. اين برج با ارتفاع 435 متر بعد از برج هاي تورنلو با 3/553 متر؛ مسكو يا 3/533 متر و شانگهاي با 460 متر ارتفاع، بلندترين برج جهان محسوب مي‌شود.
برج مخابراتي، تلويزيوني يادمان تهران در كنار مجموعه‌اي با سه بخش مجزاي ديگر قرار دارد كه شامل مركز همايش‌هاي بين‌المللي با 1500 نفر ظرفيت، هتل پنج ستاره با 17 طبقه و 500 اتاق و مركز تجارت بين‌المللي مي‌شود كه به منظور متمركز كردن بسياري از دفتر ها و شركت‌هاي پراكنده در سطح شهر و همچنين، مراكز متعدد تصميم گيرنده و مؤثر در تجارت خارجي و در كنار آن اهميت بحث الكتروني و ايجاد شبكه‌هاي اطلاع رساني تجاري در نظر گرفته شده است

* تئاتر شهر*

بناي زيباي تئاتر شهر به شكل دايره‌، براساس طرحي از بيژن انصاري و مهندسي ناظر سردار افخمي‌، طي پنج سال ساخته شد و درسال 1350 ، گشايش يافت‌.تئاتر شهر ابتدا زيرنظر راديو و تلويزيون اداره مي‌شد، سپس تحت نظارت اداره فرهنگ قرار گرفت و پس از انقلاب نيز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي سرپرستي آن را برعهده گرفت‌.
تئاتر شهر چهار سالن نمايش دارد سالن اصلي با گنجايش 570 نفر; سالن چهارسو با گنجايش 120 الي 400 نفر (كه وسعت دكور و صحنه امكان افزايش جمعيت را مي‌دهد) ; سالن شماره دو با گنجايش 100 نفر و سالن قشقايي كه براي تمرين از آن استفاده مي‌شود. تئاتر شهر همچنين، داراي كتابخانه‌ تخصصي هنر است كه دانشجويان تئاتر و هنرجويان كارگاه‌هاي نجاري و خياطي از آن استفاده مي‌كنند.
امروزه، مجموعه فرهنگي تئاتر شهر هفت سالن نمايش دارد

*آبشار دوقلو*

اين آبشار در ارتفاع 2700 متري در زير پناهگاه شيرپلا قرار گرفته و يكي از زيباترين آبشارهاي ناحيه شميرانات است. اين آبشار از ذوب برف هاي بلندي هاي البرز به وجود آمده است و محلي مناسب براي رفع خستگي كوه‌نوردان است.
از ديگر آبشارهاي استان تهران مي‌توان به آبشار اوسون در دربند، آبشار پسنگ در مسير پناهگاه شيرپلا ،آبشار سوتك در شمال غربي دربند و آبشار شكر آب در ناحيه ميگون اشاره كرد.
آبشارهاي فصلي ديگري در استان تهران وجود دارد كه از ذوب برف ها در بهار و تابستان پديد مي‌آيند. مانند آبشار فصلي پيچ آدران در كيلومتر 15 جاده كرج- چالوس، آبشار سنگان در مسير امامزاده داوود و آبشار منظريه در ناحيه شميرانات.
آبشار يخ كوه دماوند نيز يكي از مشهورترين آبشارهاي يخي جهان است

بازار بزرگ تهران 16

بازار اصلي تهران كه در زمان فتح عليشاه قاجار شكل گرفت ،امروزه مجموعه‌اي است از دالان ها و كوچه‌هاي تو در تو با رديف دكان ها و راسته مغازه‌هايي كه گويي تمامي ندارد. گرچه از چند دهه قبل مراكز تجاري تازه‌اي در جاهاي ديگر تهران نيزشكل گرفته است؛ ولي بازار تهران هم چنان از مراكز اصلي داد و ستد تجاري اين شهر و حتي كشور به شمار مي‌آيد.
دو چهار سوق عمده به نام‌هاي چهار سوق بزرگ و چهار سوق كوچك،قسمت هاي بازاربزرگ تهران را به هم پيوند مي‌دهند
* بازار تجریش*

بازار تجريش كه از يك طرف به ميدان تجريش، از سمت ديگر به امام‌زاده صالح و كوچه‌هاي اطراف آن راه دارد، از قديمي‌ترين مراكز خريد شميران بوده و هنوز بافت قديمي خود را حفظ كرده است‌. اگر چه ساخت بازار قائم به سبك جديد در كنار آن شكل كاملاً سنتي بازار را تحت تأثيرقرار داده است‌، اما هنوز حجره‌هاي معروف و قديمي بازار هويت خود را از دست نداده‌اند. 17
بازار قديمي تجريش، به صورت سرپوشيده و متصل كننده دو محله سرپل و تجريش است‌، كه نمونه كوچكي از بازار تهران است‌. در بازار تجريش كه از سوق‌هاي كوچكي تشكيل شده‌، يك ميدان سرپوشيده ميوه و تره ‌بار هم وجود دارد كه از نظر مكاني بسيار جذاب و زيبا است‌. بازار تجريش همچون ديگر بازارهاي سنتي مسجد و حسينيه دارد.‌

*مکانهای تاریخی*
عبارتند از:
آتشکده ری- ارگ سلجوقیان- استودان گبرها- برج طغرل- برج علاء الدین- برخ نقاره خانه- تپه میل- گنبد مرداویج زیار گیلی- چشمه علی- دژ رشکان- قلعه ایرج- قلعه تبرک- قلعه دولت آباد- قلعه گیری- گنبد امیر اینانج و گورستان و آتشکده زرتشتیان

*برج طغرل*

بناي آجري برج طغرل ،كه مساحت آن با احتساب باغ و ديوارهاي احداث شده درسال 1379 به 5000 مترمربع مي‌رسد، از جمله آثار به جا مانده از دوره سلجوقيان و مربوط به نيمه دوم قرن ششم قمري است‌. ارتفاع برج بدون سقف در حدود 20 متر است‌. از نظر معماري ضخامت ديوار برج از 1/75 تا 2/75 متر و قطر داخلي و خارجي آن به ترتيب 11 و 16 متر است‌. سطح بدنه بيروني برج به 24 ترك تقسيم شده است‌. در قسمت فوقاني برج تزيينات و كتيبه‌اي به خط كوفي وجود داشته كه در قرون گذشته از بين رفته است‌. در 1301 ق‌، به فرمان ناصرالدين شاه‌، بخش فوقاني برج كه فرو ريخته بود، مرمت و بازسازي شد و آخرين مرمت نيز در سال‌هاي اخير صورت گرفته است‌.

برج طغرل در واقع يك ساعت طبيعي نيز به حساب مي آيد؛ زيرا معماري آن به صورتي است كه در بالاي هر ترك‌ چهارو نيم دايره وجودداردكه بيانگر يك ربع ساعت است‌. در بالاي آن‌ها نيز شش مستطيل است كه هريك 10 دقيقه را نشان مي‌دهد. سپس شيارهاي ريزتري، به عنوان ثانيه ،وجود دارد كه هرگاه خورشيد در وضعيت تازه‌اي قرار بگيرد‌، با ايجاد سايه روشن‌ها، زمان دقيق نشان داده مي‌شود. 2 ناودان شرقي و غربي ساعت سه و نه رانشان مي دهدو درهاي ورودي برج ،در شمال و جنوب آن، نيز ساعت شش و دوازده هستند. گفته مي‌شود كه اين مكان آرامگاه طغرل‌، از سلاطين سلجوقي، است كه به دليل علاقه به نجوم‌اين برج را بنياد گذاشته است‌.

از ويژگي‌هاي اين محوطه آرامگاه استاد سيدمحمد محيط طباطبايي‌، اديب معاصر، پدر تاريخ ايران است كه وصيت كرده بود، تا به خاطر علاقه خاصي كه به اين برج و معماري آن داشته است‌، او را در پاي اين برج به خاك بسپارند.

* چشمه علی*

قدمت چشمه علي به حدود 8000 سال پيش بر مي‌گردد؛ زماني كه نخستين اجتماع در كنار چشمه‌اي دايمي واقع بربالاي تپه اي گرد آمدند. نخستين نشانه‌هاي تمدن در چشمه علي، كه شامل تپه باستاني‌، برج و باروهاي قديمي ري و چشمه زيرزميني است،مربوط به توليد سفالينه‌هاي سرخ رنگ با نقش‌هاي سياه يا قهوه‌اي سير و تصاويري كه بر آن نقش شده‌ مي باشد. در كنار چشمه‌، تپه‌اي است كه در كاوش‌ سال‌هاي 1934 و 1936 م، به رهبري اريك اشميت كه براي موزه هنرهاي زيباي بوستون و فيلادلفيا در امريكا انجام شد، از آن آثاري به دست آمده است‌. قديمي‌ترين شواهد موجود در اين منطقه كه به اوايل هزاره چهارم قبل از ميلاد بر مي‌گردد، سفالينه‌هايي است كه ذكر آن رفت‌. اين محل در هزاره سوم پيش از ميلاد ناگهان متروك شد و دوباره از هزاره دوم مسكوني و آباد گشت‌. آثاري از عهد پارت‌ها (حصار معبد آناهيتا متعلق به آغاز عصر مسيحي‌)، ساساني‌ها و اسلام تا عهد تيموريان نيز در اين محل به دست آمده است‌. به استناد روايت‌هاي مختلف‌ مادر زرتشت نيز در اين مكان متولد شده است‌. درباره آب چشمه گفته مي‌شود كه از جاجرود و قيطريه تأمين مي‌شود و پس از گذر از راه‌هاي زيرزميني‌، از دل تپه مي‌جوشد.

چشمه علي به عنوان يك منطقه طبيعي شناخته شده است‌. برج و باروهاي آن در هنگام استحكام به چهار تا پنج متر مي‌رسيد و سوراخ‌هاي ديده‌باني و آتش‌دان داشته است كه هنوز هم آثار آن باقي مانده است‌. اكنون حدود 100 متر از ديوار آن بازسازي شده است‌. وجود نقش برجسته‌اي از فتح عليشاه ،در حال تاج‌گذاري‌، بر صخره مسلط بر آب‌هاي چشمه‌علي از ويژگي‌هاي منطقه است و آن را نبايد با نقش برجسته‌اي كه همين پادشاه را سوار بر اسب و در حال شكار نشان مي‌دهد اشتباه كرد. قبلاً اين نقش برجسته متعلق به دوران ساساني‌ها بوده است‌.
نام چشمه به امام اول شيعيان باز مي‌گردد كه ساكنان اطراف آن در دوران اسلام بر آن نهادند. اما ايرانيان باستان اين چشمه را سورنا مي‌ناميدند؛ زيرا در كنار معبد آناهيتا قرار داشته است‌.

کاخها،عمارتها و مکانهای قدیمی تهران 19
عبارتند از:
باشگاه بانک ملی- باغ فردوس- بنای کلاه فرنگی- چال ترخان- سر در باغ ملی- کاخ سعدآباد- کاخ مرمر- کاخ گلستان- خانه مستوفی الممالک- مدرسه دارالفنون- قصر فیروزه- موزه ها- کاروانسراها

* مدرسه دارالفنون*

سنگ بناي اين ساختمان به فرمان اميركبيردرشمال ارگ سلطنتي نهاده شد.دارالفنون كه هم اكنون در خيابان ناصرخسرو واقع و غير فعال است‌ اولين مركز كالج مانند ايران بود . نقشه دارالفنون توسط ميرزا رضاي مهندس،كه دزمان عباس ميرزا ،وليعهد فتح علي شاه،براي تحصيل به انگليس رفته بود،تهيه و در اوايل سال 1266 ق به سرپرستي محمد تقي خان معمار باشي ساخته شد. چهارطرف حياط مدرسه را پنجاه اتاق احاطه كرده ودربرابر آن ها ايواني گسترده است.نخستين در ورودي مدرسه به سوي خيابان ارگ بودودركنوني كه درخيابان ناسرخسرو است بعدها ساخته شد.اولين معلمان دارالفنون اتباع فرانسه‌، اتريش‌، ارمنستان و ايتاليا بودند. دارالفنون روز پنجم ربيع الاول سال1268يعني 13 روز قبل از قتل امير، به طور رسمي گشايش يافت‌.بناي دارالفنون تا چند سال پيش، به عنوان دبيرستان‌، دانش آموزاني را روانه دانشگاه‌ها مي‌كرد اما هم اكنون بسته است و تحت نظارت ميراث فرهنگي قرار دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید