بخشی از مقاله

چکیده

اگرچه ایثار و شهادت قرن ها مطرح بوده، اما به تازگی بررسی عوامل همبسته و علل روانی آن، هدف تعداد زیادي از موشکافی هاي علمی قرار گرفته است. با توجه به روند تاریخی روان شناسی متناسب با روح زمان حاکم بر آمریکا و غرب برخی موضوعات بیشتر و برخی کمتر مورد توجه روان شناسان واقع شده است. در یک نگاه مادي و اومانیستی به انسان و بدون توجه به تفاوت هاي فرهنگی کمتر می توان از موضوعی به نام ایثار و شهادت صحبت کرد.

در این مقاله ضمن تبیین ایثار و شهادت در رویکردهاي تکاملی، رفتاري، روان پویشی، اجتماعی و فرهنگی نقاط ضعف هر کدام از این رویکردها مطرح می شود. بر طبق رویکرد روان پویشی نقش عوامل ناخودآگاه، دلبستگی هاي اولیه و دلبستگی به خدا در فداکاري مطرح می شود.

دیدگاه رفتاري بر نقش پاداش ها و الگوگیري تأکید می کند. شناخت گرایان باور و اعتقادات فرد را در اقدامات ایثارگرانه مهم  می دانند.بر اساس قاعدة هامیلتون که مبتنی بر دیدگاه تکاملی است، فایدة یک عمل باید چهار برابر هزینه آن باشد تا یک عمل نوع دوستانه رخ دهد.

بنابراین، ما ابتدا براي خودمان دست به فداکاري می زنیم، بعد براي فرزندان و اعضاي نزدیک خانواده، و بعد از آنها براي خویشاوندان دورمان. رویکرد اجتماعی و فرهنگی رفتار ایثارگرانه را بر اساس تجربه هاي اجتماعی و فرهنگی توضیح می دهد. به طوري که هر کدام از ما محصول روابط اجتماعی و فرهنگی فراوانی هستیم که در طول زمان  داشته ایم و داریم. روان شناسی بدون فرهنگ معنی ندارد. بخش عظیمی از فرهنگ را دین تشکیل می دهد. ایثار در دین مقدس اسلام از جایگاه یگانه و بی همتایی برخوردار است. مطالعه شهادت بدون در نظر گرفتن رابطه انسان با خدا ممکن نیست.

-1  مقدمه

روان شناسی همیشه به فرا خور علائق روان شناسان هر کشور و اولویت هاي فرهنگ آن روان شناسان، در هر کشوري حال و هواي خودش را داشته است

اگرچه ایثار و شهادت قرن ها مطرح بوده، اما در فضاي علمی حاکم بر امریکا و غرب مورد توجه واقع نشده است. مطاله عوامل همبسته و علل روانی ایثار و از جان گذشتگی، به تازگی هدف تعداد زیادي از موشکافی هاي علمی قرار گرفته است. در برخی از این پژوهش ها آمیختگی تروریسم و شهادت حکایت از درك غلط مفهوم ایثار و شهادت دارد. هدف این مقاله بررسی ایثار و شهادت در رویکردهاي روان شناسی معاصر است.

با توجه به این که روان شناسی را مطالعه علمی رفتار و فرایندهاي روانی تعریف کردند. رویکردها حاصل تلاش روان شناسان براي فهم رفتار و فرایندهاي روانی است. حال سؤال این است که با توجه به این رویکردها، ایثار وشهادت را چگونه می توان توصیف و تبیین کرد؟ انگیزه ایثار و شهادت ناشی از چیست؟

رویکرد روان پویایی

زیگموند فروید1 پایه گذار رویکرد روان پویایی2 بر نقش و تأثیر عوامل ناخودآگاه در رفتار انسان تأکید دارد. در واقع این رویکرد چگونگی حل تعارضات دوران کودکی و همانند سازي با والد همجنس را در شکل گیري شخصیت و درونی شدن ارزش ها مهم می داند. براي تبیین ایثار وشهادت از منظر روان پویایی باید گفت که نقش والدین درشکل گیري روحیه دلیري و ازجان گذشتگی یک نقش اساسی است.

کودکی دوره اي حساس براي همانند سازي با والد همجنس است به طوري که این همانند سازي ها، رفتارهاي فرد را در بزرگسالی به صورت ناخوداگاه تحت تأثیر قرار می دهد. در مجموع نظریه پردازان روان پویایی بر نقش انگیزه هاي ناهشیار فردي و جمعی در رفتار انسان تأکید دارند که ریشه در گذشته وکودکی هر فرد دارند.اریک اریکسون یکی از نظریه پردازان این رویکرد، علاوه بر کودکی، بر اهمیت دوره نوجوانی در هویت یابی تأکید دارد.

از نظر اریکسون - 3نقل از فیست و فیست، - 1384 هویت از دو منبع مهم ناشی می شود:

- 1 - تأیید یا تکذیب همانندسازي هاي کودکی توسط نوجوانان و

- 2 - موقعیت هاي تاریخی و اجتماعی آنها، که پیروي از معیارهاي خاصی را ترغیب می کنند

در دوره نوجوانی هویت یابی در زمینه هاي مختلف از جمله هویت یابی خانوادگی، جنسی، ایدئولوژیکی و شغلی مطرح می شود که در چهار حالت هویت یابی زودرس، دیر رس، سرگشتگی و نیل به هویت مورد بررسی قرار می گیرد. هویت یابی دینی و ایدئولوژیکی مبتنی بر فضایل بزرگ انسانی مانند دلیري، ایثار واز خود گذشتگی تحت تأثیر عوامل متعدد فردي، فرهنگی و اجتماعی می باشد.

یکی دیگر از موضوعاتی که به پژوهش هاي متعددي منجر شده تداوم الگوهاي دلبستگی4 و تأثیر آن بر روابط بین فردي در آینده و بزرگسالی است. جان بالبی در دهه هاي 1950و1960 بیشترین بررسی ها را درباره دلبستگی نوزاد انسان انجام داد.

دلبستگی به پیوند عمیق عاطفی فرد با دیگري اطلاق می شود. کیفیت دلبستگی بین والد و فرزند می تواند به یکی از دو نوع کلی ایمن یا ناایمن باشد. تداوم دلبستگی کودکی روابط فرد را در بزرگسالی تحت تأثیر قرار می دهد از جمله این روابط، پیوند بین خالق و مخلوق است. عشق بین بنده و خدا از مباحثی است که درادبیات و ادیان توحیدي مطرح بوده است.

این موضوع در سال هاي اخیر مورد توجه روان شناسان واقع شده است. از حدود دهه نود میلادي یکی از روانشناسان دین به نام کرك پاتریک5، دلبستگی را به عنوان الگویی براي درك و یکپارچه کردن بسیاري از جنبه هاي باور دینی مطرح کرده است. پژوهش هاي مختلف نشان داده است که برداشت اصلی اکثر افراد از دین صرفاً مجموعه اي از اعتقادات و اعمال نیست بلکه داشتن رابطه نزدیک با خداوند است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید