بخشی از مقاله

بررسي تأثير مكمل ياري كلسيم بر پروفايل ليپيدي زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي

«جهت اخذ مدرک كارشناسي ارشد در رشته علوم تغذيه»

مقدمه:
امروزه، اضافه وزن و چاقي (به ترتيب نمايه توده بدني يا BMI بين 9/29-25 و 30 كيلوگرم بر متر مربع (1 )) به شكل اپيدمي جهاني در آمده است، تا جايي كه سازمان جهاني بهداشت (WHO ) واژه "globesity"را براي آن در نظر گرفته است. اپيدمي چاقي به جوامع صنعتي و پيشرفته محدود نبوده و تخمين زده مي‏شود كه بيش از 115ميليون نفر در كشورهاي در حال توسعه از مشكلات مربوط به چاقي رنج مي‏برند (2). براي نمونه، در يك مطالعه ملي در زنان 60-40 ساله شهري ايران، در 9/38% اضافه وزن و 9/27% چاقي مشاهده شده است (3).


علاوه بر چاقي، هيپرليپيدمي نيز از مهمترين عوامل خطرساز بيماري‏هاي قلبي – عروقي است (4) که خود اولين علت مرگ و مير شناخته شده است(5). نكته قابل توجه اينكه چاقي، خود يك عامل خطرساز براي هيپرليپيدمي بوده و هر ساله در كشورهاي مختلف هزينه‏هاي هنگفتي صرف كنترل و درمان چاقي و بيماري‏هاي مرتبط با آن از جمله هيپرليپيدمي مي‏شود كه اهميت پيشگيري و درمان ارزان‏تر آن را بيشتر مي‏كند. براي مثال هزينه‏هاي ملي مربوط به تشخيص، درمان و مديريت اضافه وزن، چاقي و بيماري‏هاي مربوطه در ايالات متحده 5/78 ميليارد دلار در سال 1998تخمين زده شده است (6).


بيش از 20سال پيش، از آناليز داده‏هاي اولين بررسي ملي سلامت و تغذيه(NHANES-I) آمريكا (7و8) ارتباط معكوس بين دريافت كلسيم و وزن گزارش شد. مطالعه NHANES-III(9) و مطالعات مقطعي بعدي نشان دادند كه افزايش دريافت كلسيم با BMIو وزن پايين‏تر (10و11)، چربي تام بدني كمتر (15-12، 7)، چربي شكمي كمتر (16، 13،12، 7)، محيط كمر كمتر ( 17و 7 ) و حتي برگشت وزن كمتر پس از رژيم‏هاي كاهش وزن (18و12) همراه بوده و اين تاثيرات در سنين كمتر از 18 سال نيز مشاهده مي‏شود (23-19).


علاوه بر روش‏هاي معمول در كاهش وزن و كاهش ليپيدهاي خون مثل رژيم درماني، ورزش، داروها شواهدي وجود دارد مبني بر اينكه كلسيم مي‏تواند در تنظيم چربي‏هاي بدن و چربي‏هاي خون نقش داشته باشد. بعضي مطالعات نشان داده‏اند كه افزايش دريافت كلسيم با كلسترول LDLكمتر (29-24)، كلسترول تام كمتر(30، 28، 27، 7)، نسبت كلسترول تام به كلسترول HDL كمتر (7)، نسبت كلسترول LDL/HDL كمتر(29)، نسبت كلسترول HDL/LDL بالاتر (31)، آپوليپوپروتئين

Bكمتر(32، 26، 25)، نسبتI ApoA-I/ApoBبيشتر(32) و تري‏گليسريد كمتر (30) همراه است. در عين حال بعضي مطالعات اين تاثيرات، و يا بخشي از آنها را تأييد نكرده‏اند (38- 37، 24، 16، 14).
مطالعه ملي انجام شده در سال 81-1379 در ایران (35) نشان داده است كه ميانگين دريافت كلسيم در ايران594 میلی گرم است

اين در حالي است كه ميانگين نياز1036 میلی گرم بوده و به اين ترتيب میانگین دريافت كلسيم در ايران زير %70 نيازمندی است. با توجه به اطلاعات موجود اين فرضيه شكل مي‏گيرد كه شايد با افزايش دريافت كلسيم از طريق مكمل ياري بتوان پروفايل ليپيدي افراد مبتلا به اضافه وزن يا چاقي را بهبود بخشيد، بنابراين هدف از اين مطالعه، بررسي تأثير مكمل 1000ميلي گرمي كلسيم بر پروفايل ليپيدي زنان غير يائسه مبتلا به اضافه وزن يا چاقي طي 30 روز بود.

اهداف و فرضيات:
هدف اصلي:
بررسي تأثير مكمل ياري كلسيم بر پروفايل ليپيدي زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي.

اهداف ويژه:
- بررسي تأثير مكمل ياري كلسيم بر "كلسترول تام" سرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي.
- بررسي تأثير مكمل ياري كلسيم بر "کلسترول "LDLسرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي.
- بررسي تأثير مكمل ياري كلسيم بر" کلسترول "HDLسرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي.
- بررسي تأثير مكمل ياري كلسيم بر" کلسترول "VLDLسرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي.


- بررسي تأثير مكمل ياري كلسيم بر "تري گليسريد" سرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي.
- بررسي تأثير مكمل ياري كلسيم بر" "ApoAI سرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي.
- بررسي تأثير مكمل ياري كلسيم بر" "ApoB سرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي.
- بررسي تأثير مكمل ياري كلسيم بر "نسبت كلسترول "LDL/HDLسرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي.
- بررسي تأثير مكمل ياري كلسيم بر "نسبت "ApoA-I/ApoBسرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي.
- بررسي تأثير مكمل ياري كلسيم بر " وزن " زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي.
- بررسي تأثير مكمل ياري كلسيم بر " چربی زیر پوستی " زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي.
- بررسي تأثير مكمل ياري كلسيم بر" "BMIزنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي.

هدف كاربردي:
در صورت مشاهده تأثير مثبت، از مكمل ياري كلسيم به عنوان روشي كمكي و ارزان براي بهبود پروفايل ليپيدي به زنان مبتلا اضافه وزن يا چاقي پيشنهاد گردد.

فرضيات:
- مكمل ياري كلسيم بر "كلسترول تام" سرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي تأثير دارد.
- مكمل ياري كلسيم بر" کلسترول "LDLسرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي تأثير دارد.
- مكمل ياري كلسيم بر" کلسترول "HDLسرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي تأثير دارد.
- مكمل ياري كلسيم بر "کلسترول "VLDLسرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي تأثير دارد.
- مكمل ياري كلسيم بر "تري گليسريد" سرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي تأثير دارد.


- مكمل ياري كلسيم بر" "ApoAIسرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي تأثير دارد.
- مكمل ياري كلسيم بر" "Apo-Bسرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي تأثير دارد.
- مكمل ياري كلسيم بر "نسبت كلسترول "LDL/HDLسرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي تأثير دارد.
- مكمل ياري كلسيم بر "نسبت "ApoAI/ApoB سرم زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي تأثير دارد.
- مكمل ياري كلسيم بر "وزن " زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي تأثير دارد.
- مكمل ياري كلسيم بر "چربي زير پوستي" زنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي تأثير دارد.
- مكمل ياري كلسيم بر" "BMIزنان مبتلا به اضافه وزن يا چاقي تأثير دارد.


جدول متغيرها:

متغير ¬مستقل وابسته كمي كيفي تعريف عملي مقياس
پيوسته گسسته اسمي رتبه‌اي
سن * - * - - - با پرسش برمبناي تاريخ تولد افراد شركت‌كننده محاسبه خواهد شد. نسبتي
وزن - * * - - - با استفاده از ترازوي ديجيتال جرم فرد موردنظر برحسب كيلوگرم تا 2 رقم اعشار ثبت مي‎شود. نسبتي
قد * - * - - - با مترسنج نواري بر حسب سانتي‌متر تا 2 رقم اعشار ثبت مي‎شود. نسبتي
BMI - * * - - - از محاسبه نسبت وزن بر مجذور قد (kg/m2) به دست آورده خواهد شد. نسبتي
TSF - * * - - - با استفاده از دستگاه كاليپر برحسب ميلي‌متر از ميانه بازوي فرد اندازه‌گيري مي‎شود. نسبتي


كلسترول تام - * - * - - با استفاده از كيت آزمايشگاه بر حسب ميلي‌گرم درصد اندازه گيري مي‎شود. نسبتي
تري گليسريد - * - * - - با استفاده از كيت آزمايشگاهي بر حسب ميلي‌گرم درصد اندازه‌گيري مي‎شود. نسبتي
كلسترول LDL - * - * - - با استفاده از كيت آزمايشگاهي بر حسب ميلي‌گرم درصد اندازه‌گيري مي‎شود. نسبتي
كلسترول HDL - * - * - - با استفاده از كيت آزمايشگاهي بر حسب ميلي‌گرم درصد اندازه‌گيري مي‎شود. نسبتي
كلسترول VLDL - * - * - - با استفاده از كيت آزمايشگاهي بر حسب ميلي‌گرم درصد اندازه‌گيري مي‎شود. نسبتي
Apo- A- I - * - * - - با استفاده از كيت آزمايشگاهي بر حسب ميلي‌گرم درصد اندازه‌گيري مي‎شود. نسبتي
Apo- B - * - * - - با استفاده از كيت آزمايشگاهي بر حسب ميلي‌گرم درصد اندازه‌گيري مي‎شود. نسبتي


HDL / LDL - * * - - - از نسبت دو متغير به دست آمده محاسبه مي‎شود. نسبتي
Apo-A-I/Apo-B - * * - - - از نسبت دو متغير به دست آمده محاسبه مي‎شود. نسبتي
مكمل كلسيم * - - - * - مكمل كربنات كلسيم حاوي يك گرم كلسيم عنصري يا دارونما. اسمي

فصل اول
«کلیات»

مقدمه‏اي بر كلسيم:
كلسيم از فراوان‏ترين املاح موجود در بدن است، به طوري كه حدود 2-5/1 درصد وزن بدن و 39% املاح بدن را تشكيل مي‏دهد. حدود 99% كلسيم در استخوان‏ها و دندان وجود دارد. كلسيم دندان‏ها قابل به حركت در آمدن و برگشت به خون نيست. اسكلت بافت ديناميكي است كه در صورت نياز سبب برگشت كلسيم و املاح ديگر به خون و مايعات خارج سلولي مي‏گردد. به هر حال بعد از

بزرگسالي احتباس كلسيم دريافت شده از طريق غذا و مكمل‏ها توسط استخوان محدود مي‏شود مگر آنكه كلسيم همراه با ويتامين Dيا يك داروي محافظت كننده استخوان مصرف گردد.
1% باقيمانده كلسيم در خون و مايعات خارج سلولي و در داخل سلول بافت‏ها وجود دارد كه سبب تنظيم بسياري از عملكردهاي متابوليكي مهم مي‏گردد. كلسيم سرم در دامنه باريكي بين 8/8 تا 8/10ميلي‏گرم در دسي ليتر تنظيم مي‏شود كه از اين مقدار غلظت كلسيم يونيزه 2/5 – 4/4 میلی گرم در دسي ليتر است و اين تعادل بين كلسيم استخوان و خون بيشتر از همه مديون هورمون PTHاست (36).

نياز (DRI)و مسموميت:
AIو ULكلسيم توسط كميته غذا و تغذيه براساس برآورد نيازمندی هاي بزرگسالان در جدول1-1 آمده است.
دريافت خيلي زياد كلسيم (براي مثال 2000 میلی گرم يا بيشتر در روز) به خصوص همراه با ميزان بالاي ويتامين D (مثل مصرف زياد مكمل‏هاي توأم كلسيم و ويتامين D) از علل اصلي هيپركلسمي است. اين مسموميت ممكن است منجر به افزايش كلسيفيه شدن بافت‏هاي نرم به خصوص كليه گردد كه مي‏تواند خطرناك باشد.


يبوست از دیگر عوارض جانبي دريافت كلسيم اضافي است، امّا اين عارضه مسمومیت محسوب نمي‏شود (36).

مهمترين عملكردهاي كلسيم:
كلسيم كافي غذايي براي كسب مناسب حجم و تراكم استخوان در سال‏هاي قبل از بلوغ و نوجواني و همچنين در سال‏هاي بعد براي پيشگيري از پوكي استخوان مورد نياز است. كلسيم بر پايداري غشاء و انتقال غشاءهاي سلولي، عبور يون‏ها از غشای اندامک‏هاي سلولي، آزاد شدن ناقل‏هاي عصبي در سيناپس، عملكرد هورمون‏ها و آزاد شدن و فعال شدن آنزيم‏هاي داخل و خارج سلولي تأثير دارد.
كلسيم براي انتقال عصبي و تنظيم عملكرد عضله قلب ضروري است. تعادل مناسب يون‏هاي كلسيم، سديم، پتاسيم و منيزيم سبب تأمين كشش عضلات و كنترل تحريك‏پذيري عصبي مي‏شوند. علاوه بر اين يون‏هاي كلسيم نقش حياتي در انقباض عضلات صاف دارند.
كلسيم يونيزه با تحريك ترشح ترومبوپلاستين از پلاكت‏هاي خون تشكيل لخته خون را شروع مي‏كند. همچنين، يون‏هاي كلسيم كوفاكتور بسياري از واكنش‏هاي آنزيمي مانند تبديل پروترومبين به ترومبين مي‏باشند كه به پليمريزاسيون فيبرينوژن به فيبرين و مرحله‏هايي در تشكيل لخته‏هاي خون كمك مي‏كند (36).


منابع غذايي و دريافت:
علاوه بر لبنيات كه غني‏ترين منابع را تشكيل مي‏دهند، سبزيجات سبز تيره برگي شكل مثل كلم، برگ‏هاي سبز شلغم، برگ‏هاي سبز خردل، بروكلي، استخوان‏هاي ريز ساردين و ماهي آزاد كنسرو شده و صدف منابع خوب كلسيم هستند. همچنين لوبياي سويا حاوي مقدار زيادي كلسيم است.
از مكمل كلسيم براي افزايش دريافت كلسيم استفاده مي‏شود كه معمول‏ترين شكل آن كربنات

كلسيم است. نوع ديگر آن سيترات كلسيم است كه در مقايسه با كربنات كلسيم حاوي مقدار كمتري كلسيم است امّا محلول‏تر مي‏باشد و به اين جهت براي بيماران مبتلا به آكلريدري مناسب است. جذب كلسيم با وعده‏هاي غذايي كه موجب محلوليت بيشتر يون‏هاي كلسيم در معده مي‏شود، افزايش مي‏يابد.


براساس بررسي مداوم دريافت هاي غذايي افراد در آمريكا، عمده‏ترين منبع كلسيم در رژيم غذايي شير، پنير، نان، بستني و ماست منجمد همراه با كيك‏ها، شيريني و دونات‏ها است (36). در ايران نيز گزارش ملي سال 81- 1379 (35) نشان مي‏دهد كه ميانگين دريافت كلسيم در كشور594 میلی گرم است اين در حالي است كه ميانگين نياز 1036 میلی گرم بوده و به اين ترتيب دريافت كلسيم

در ايران زير 70% نياز است. همچنين در اين طرح نشان داده شد كه بيشترين دريافت كلسيم در ايران از گروه نان و غلات (9/33%) و عمدتا نان (6/30%) مي‏باشد، اين در حالي است كه لبنيات 5/32% دريافت كلسيم مردم را تشكيل داده و عمده‏ترين تشكيل دهنده اين درصد را ماست با 4/16% تشكيل مي‏دهد.


همچنين گزارشات به دست آمده از مطالعه قند و ليپيد تهران نشان مي‏دهد كه در تمام گروه‏هاي سني و جنسي تهراني. دريافت كلسيم از800 میلی گرم تجاوز نكرده است(37).

ارتباط دريافت پائين كلسيم با بيماري‏هاي مزمن:
دريافت پايين كلسيم ممكن است عامل مهمي در ابتلاء به بسياري از بيماري‏هاي مزمن باشد كه مهمترين آنها به شرح زير است:

استئوپورز:
استئوپورز و توده پائين استخواني يك تهديد جدي عليه سلامتي مي‏باشد. تغذيه صحيح نقش اساسي در پيشگيري و درمان آن داشته و از بين عوامل تأثيرگذار تغذيه‏اي، ريز مغذي‏هاي كلسيم و ويتامين Dپر اهميت‏ترين عوامل هستند. كلسيم اثر مثبتي بر توده استخواني در تمام سنين دارد گرچه نتايج مطالعات هميشه ثابت نبوده است (38). در شرايطي كه نياز كلسيم به هر دليلي با رژيم تأمين نمي‏شود نياز مكمل كلسيم و ويتامين Dوجود دارد (39). به هر حال تأمين نيازهاي كلسيم به خصوص در زمان پيك توده استخوان با هدف پيشگيري در سنين بالاتر از اهميت زيادي برخوردار است (40).

فشارخون بالا:
شواهدي وجود دارد كه نشان مي‏دهد بين دريافت كلسيم و فشارخون بالا ارتباط معكوسي وجود دارد تا جايي كه پيشنهاد شده است علاوه بر محدوديت متوسط سديم (6-4 گرم در روز) بايد مكمل كلسيم نيز تجويز شود يا حداقل بايد از كفايت دريافت كلسيم بيمار مطمئن شد (41). فشارخون بالا مي‏تواند از دست دهي كلسيم ادراري را افزايش دهد كه اين مسئله نه تنها نياز كلسيمي فرد را بالا مي‏برد و احتمال كاهش توده استخوان را افزايش مي‏دهد، بلكه موجب مستعد

شدن بيمار در ابتلاء به سنگ‏هاي كليوي نيز مي‏گردد (42). افزودن بر آن گزارشاتي در مورد ارتباط فشارخون زنان باردار با مكمل ياري كلسيم وجود دارد. متاآناليز 10كارآزمايي باليني كنترل شده تصادفي نشان داده است كه در جوامع با دريافت پائين كلسيم، مكمل ياري كلسيم موجب 68% كاهش در بروز پره اكلامپسي خواهد شد(43)، به علاوه تحقيقات انجام شده روي مدل‏هاي حيواني

(44) و مدل‏هاي انساني (45) مادراني كه در دوره بارداري دريافت كلسيم پائيني داشته‏اند نشان داده است فشارخون فرزندان در سال‏هاي بعد به شكل معني‏داري بالاتر از فرزندان متولد شده از مادران با دريافت كلسيم بالاتر است.

سنگ كليه:
سنگ‏هاي كليوي به دليل شيوع بالا (بيش از 15% جامعه (46)) و هزينه‏هاي فردي و ملي آن، يك مشكل سلامتي عظيم محسوب مي‏شود. به همين دليل گرچه عمل‏هاي جراحي موفقي براي درمان آن شناخته شده امّا از اهميت پيشگيري آن كاسته نشده است (47) مطالعات زيادي روي اثر كلسيم رژيمي و مكمل كلسيم بر روي سنگ‏هاي كليوي انجام شده و نتايج به دست آمده دال بر آن است كه اين ماده مغذي اثر مفيدي سنگ‏هاي كليوي كلسيمي دارد(48).


به هر حال دريافت كافي كلسيم در افرادي كه سابقه سنگ‏سازي داشته‏اند از اهميت بيشتري برخوردار بوده و اين افراد بيشتر بايد براي پيشگيري از تشكيل مجدد سنگ مراقب مصرف كافي كلسيم خود باشند(49).

سرطان:
دريافت كلسيم با بروز بعضي سرطان‏ها ارتباط دارد. مطالعات نشان داده‏اند كه كلسيم اثر پيشگيري كننده بر آدنوم‏ها و كارسينوم‏هاي كولون-ركتوم دارد(50). مرور داده‏هاي مطالعات گوناگون نشان داده است كه ارتباط مستقيمي بين مصرف شير، مواد لبني و كلسيم با سرطان پروستات وجود دارد.

مطالعات تجربي نيز تاكنون نشان داده‏اند كه مصرف اين مواد موجب افزايش تجمعی بروز سرطان پروستات، پيشرفت و ماندگاري آن مي‏شوند(51). گرچه بعضي محققين معتقدند هنوز روش‏هاي پيشرفته‏اي براي اندازه‏گيري و تعيين مؤثر يا غير مؤثر بودن كلسيم و ويتامين Dوجود ندارد و احتمال خطا در مطالعات قبلي زياد بوده و لازم است مطالعات بیشتری انجام شود تا بتوان نظر قطعي‏تري داد(52).
نشان داده شده كه بعضي مواد لبني مثل شير كامل، خيلي از پنيرها كه حاوي مقادير نسبتا بالايي چربي اشباع شده هستند اثر افزايش دهنده بر احتمال ابتلاء به سرطان سينه دارند. از آنجايي كه احتمال مي‏رفت علت اين ارتباط وجود مواد آفت كش كه تاثیرات سرطانزایی دارند و فاكتورهاي رشد مثل فاكتور رشد شبه انسولين Iكه رشد سلول‏هاي سرطاني سينه را افزايش

مي‏دهند باشد، مطالعاتي با اين فرضيه كه كلسيم و ويتامين Dموجود در مواد لبني موجب كاهش خطر ابتلاء به سرطان سينه است شكل گرفت و در مطالعه‏اي مروري با كنار هم گذاشتن مطالعات مختلف نشان داده شد كه بيشتر مطالعات اين اثر را تأييد نمي‏كند و احتمالا مطالعاتي كه اثر مثبت نشان داده‏اند خطا در اندازه‏گيري‏ها داشته‏اند. مطالعات اپيدميولوژيك وجود ارتباط قوي بين مصرف شير يا ديگر لبنيات و خطر سرطان سينه را تایید نمي‏كنند(53).
علاوه بر موارد ذكر شده، براساس فرضيه‏هاي رايج كلسيم بر روي اضافه وزن، چاقي و هيپرليپيدمي نيز اثرات مفيد دارد، امّا مطالعات در مورد آنها همچنان ادامه داشته و نتايج قطعي گرفته نشده است.

ليپيدهاي خون:
تري آسيل گليسرول‏ها (تري گليسريدها):
تري آسيل گليسرول‏ها استرهاي گليسرول و اسيدهاي چرب بوده و شكل ذخيره‏اي اسيدهاي چرب بدن را تشكيل مي‏دهند. در چربي‏هاي طبيعي كمتر ديده مي‏شود كه تنها يك نوع اسيدچرب هر سه عامل الكلي گليسرول را استري كرده باشد و بيشتر چربي‏هاي طبيعي مخلوطي از آسيل گليسرول‏هاي مختلف مي‏باشند (54) در جدول 2-1 معيارهاي تشخيص و وضعيت ليپيدها،

ليپوپروتئين‏ها و آپوليپوپروتئين‏ها آمده است. در مورد HDL، عدد كمتر از 40نشان دهنده عامل خطر بيماري‏هاي قلبي - عروقي و مقادير برابر و بالاتر از 60به عنوان عامل حمايتي از اين بيماري‏ها محسوب مي‏شود(55).

كلسترول:
كلسترول از مشتقات هسته استروئيدي بوده و در تمام سلول‏هاي بدن و به ويژه در بافت‏هاي عصبي يافت مي‏شود، از تركيبات اصلي سازنده غشاء سلولي و نيز تركيبي در ليپوپروتئين‏هاي موجود در خون مي‏باشد. عامل هيدروكسيل كلسترول با يك اسيد چرب، استر كلسترول توليد كرده و اين ماده در چربي‏هاي حيواني به مقادير قابل توجهي وجود دارد امّا روغن‏هاي گياهي فاقد آن مي‏باشند(54).


ارتباط مستقيمي بين كلسترول تام و بيماري‏هاي قلب و عروق وجود دارد. اندازه‏گيري كلسترول تام شامل همه بخش‏هاي ليپوپروتئين مي‏شود. 70-60 % كلسترول تام به 30-20% LDL، به HDL و 15-10% به VLDL مربوط مي‏شود(55).

ليپوپروتئين‏ها:
اصولا ليپوپروتئين‏هاي پلاسما تمام كلسترول و چربي‏هاي استريفيه موجود در خون را منتقل مي‏كنند. براساس اندازه ذره، تركيب شيميايي، خصوصيات فيزيكی- شيميايي و قابليت شناور شدن و حركت الكتروفورزي، چهار نوع ليپوپروتئين اصلي (شيلوميكرون، VLDLيا ليپوپروتئين با وزن مخصوص خيلي كم، LDL یا ليپوپروتئين با وزن مخصوص كم، HDL يا ليپوپروتئين با وزن مخصوص زياد) و چند نوع

ليپوپروتئين ديگر كه از لحاظ مقدار ناچيز هستند (ليپوپروتئين‏هاي با وزن مخصوص متوسط يا IDL و ليپوپروتئين aيا LPa) شناخته شده‏اند(56). چهار گروه اصلي ليپوپروتئين شناسايي شده، داراي اثرات و ويژگي‏هاي فيزيولوژي بوده و از نظر تشخيص حالات مرضي نيز حائز اهميت هستند. اين چهار گروه عبارتند از:
1- شيلوميكرون‏ها كه سبك‏ترين ليپوپروتئين‏ها بوده و منشاء آنها چربي‏ها و به ويژه تري آسيل گليسرول‏هايي هستند كه در روده جذب شده‏اند. شيلوميكرون‏ها حاوي مقادير بسيار اندكي پروتئين مي‏باشند.


2- VLDL كه در كبد ساخته مي‏شوند و عمل آن انتقال تري آسيل گليسرول‏هاي توليد شده در كبد به ساير اعضاي بدن مي‏باشد.
3- LDL كه محصول آخر متابوليسم VLDLمي‏باشد.
4- HDL كه در واكنش‏هاي متابوليسمي شيلوميكرون‏ها، VLDLو نيز در متابوليسم كلسترول شركت دارد(54).

آپوليپوپروتئين‏ها:
در هر ليپوپروتئين يك يا چند آپوليپوپروتئين (پروتئين يا پلي‏پپتيد) وجود دارد. براساس نامگذاري ABC، آپوليپوپروتئين اصلي) HDL - ليپوپروتئين) با نام A مشخص مي‏شود. آپوليپوپروتئين اصلي ) LDL - ليپوپروتئين) آپوليپوپروتئين Bاست، كه در VLDLو شيلوميكرون نيز يافت مي‏شود؛ امّا آپو Bموجود در شيلوميكرون‏ها((B-48 كوچكتر از آپوB-100 موجود در LDLيا VLDL است. آپوليپوپروتئين‏ها چندين نقش دارند:


1) کوفاكتور آنزيم‏ها هستند، 2) اين تركيبات مي‏توانند به عنوان پروتئين‏هاي ناقل ليپيدها عمل كنند. 3) اين تركيبات به عنوان ليگاندهايي براي اتصال با گيرنده‏هاي ليپوپروتئين بافت‏ها عمل مي‏كنند(57).
دو جزء اصلي آپوليپوپروتئين Aعبارتند از ApoA-II و ApoA-I. ApoA-I حدود 75% از ApoA در

ساختمان HDL را تشكيل مي‏دهد، در كبد و روده ساخته شده و فعال كننده آنزيم لستين كلسترول آسيل ترانسفراز( (LCATكه كلسترول را در پلاسما استريفيه مي‏كند مي‏باشد ApoA-II حدود 20% از ApoA موجود در ساختمان HDLرا تشكيل مي‏دهد و نقش فيزيولوژيك آن مشخص نشده است.
آپوليپوپروتئين B، 95% پروتئين LDLو همچنين40% از قسمت پروتئين VLDLو شيلوميكرون را تشكيل مي‏دهد. چند نوع ApoBوجود دارد، جزء اصلي ApoB-100است كه توسط كبد ساخته مي‏شود و در ليپوپروتئين‏هاي با منشأ داخلي ( LDLو VLDL) وجود دارد. ApoB-48از روده منشأ مي‏گيرد و در شيلوميكرون‏ها وجود دارد(56).


متابوليسم ليپوپروتئين‏ها:
به نظر مي‏رسد عمل اصلي ليپوپروتئين‏هاي پلاسما انتقال‏تري گليسريدها و كلسترول از محل تشكيل آنها در روده و كبد به مكان‏هاي ذخيره و مصرف انرژي ‏باشد. تري گليسريد و كلسترول به صورت ذرات ليپوپروتئيني غني از تري گليسريد (شيلوميكرون‏ها و (VLDLوارد پلاسما مي‏شوند كه اين تركيبات اسيدهاي چرب موردنياز بافت‏ها براي تأمين انرژي و ذخيره را فراهم مي‏كند. چربي خارجي موجود در رژيم غذايي از محل جذب آن در روده، توسط شيلوميكرون‏ها منتقل مي‏شود. تري‏گليسريدي كه

در داخل بدن ساخته مي‏شود توسط VLDLاز كبد منتقل مي‏شود. شيلوميكرون و VLDLتقريبا بلافاصله پس از ورودشان به داخل جريان خون به دنبال عمل ليپوپروتئين ليپاز كه تري‏گليسريدها و دي گليسريدها را هيدروليز مي‏كند متحمل تغييراتي در داخل عروق مي‏شوند.
اين هيدروليز در اثر ApoC-IIكه در ذات غني از تري‏گليسريد وجود دارد تحريك مي‏شود. در طي اين فرآيند، شيلوميكرون بيش از 95% جرم خود را كه به خصوص شامل تري‏گليسريدها و همين طور آپوليپوپروتئين‏هاي Aو Cاست از دست مي‏دهد. ليپيدها و آپوليپوپروتئين‏هاي سطحي شيلوميكرون، هر دو به HDLمنتقل مي‏شوند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید