بخشی از مقاله

مقدمه :
اضطراب یکی از رایج ترین اختلالات در بین دانش¬آموزان است که
می¬توان به عنوان ریشه بعضی از مشکلات از آن نام برد.
بسیار شنیده¬ایم که کودکان به دلیل اضطراب به مدرسه نرفته¬اند. یا اضطراب از امتحان باعث افت درسی آنها شده است یا یک اضطراب اجتماعی به کناره¬گیری آنان انجامیده است ، کم نیستند دانش¬آموزانی که حتی یک کلمه سرکلاس حرف نمی-زنند.


و یا در یک بازی دسته¬جمعی شرکت نمی¬کنند ، اگر به همه این رفتارها توجه کنیم ریشه¬ای از اضطراب را درآن¬ها می¬بینیم ، قرن بیستم را قرن " اضطراب" نامیده¬اند. در جوامع صنعتی انسانها دائماً در معرض حوادث گوناگون قرار دارند و نگران حال و آینده خود هستند به عبارت دیگر زندگی مدرن امروزی با پیچیدگی خاص خود شرایط زیستی بشر را تغییر داده و موجب شده است

تا آدمی شیوه زندگی گذشته را رها کند و برای سازگاری با شرایط جدید تلاش نماید. کودکان و نوجوانان که بیش از هر گروه دیگر در معرض خطر روزافزون ناشی از اضطراب قرار گرفته¬اند. اثر آن را می¬توان در رفتارهای اجتماعی و فعالیتهای ذهنی آنها مشاهده کرد ، در یادگیریهای کلامی نوجوانان مضطرب پاسخهای نامربوط و نامفهوم می¬دهند و هر قدر مطلب مورد یادگیری دشوارتر باشد این نوع پاسخها شدت زیادتر می¬خواهند داشت گاه حتی صدای و تکلم او را نیز تحت تاثیر قرار می¬دهد بدیهی است که اضطراب در نوجوانان مزاحمت بیشتری ایجاد خواهد کرد (عظیمی- 1363)


اساساً خانواده ، مدرسه و جامعه، سه عامل مهم در بروز و ظهور اختلالات رفتاری در افراد محسوب می¬شوند. محیط زندگی ، طرز رفتار اطرافیان ، تصویرهایی را در ذهن نوجوان به جای می¬گذارد. که ممکن است اثرات مطلوب و نامطلوب آن در تمام مدت زندگی باقی بماند و نتایج آن هم تنها به خود فرد منتهی نمی¬شود. بلکه در چگونگی روابط او با افراد دیگر هم تاثیر می-گذارد ، علمای امر تعلیم و تربیت در مورد نقش مدرسه و نوع نگرش دانش¬آموزان به محیط مدرسه و

اهمیت تاثیر نوع روابط بین دانش¬آموزان و مربیان ، معتقدند که هرگاه نوجوان از اعتماد به نفس ، آرامش درون ، صفای قلب و نگرش مثبت به مربی خود ، برخوردار است آموزش نیز برایش لذت بخش خواهد بود و بالعکس ، موجب اضطراب و دلهره و مدرسه گریزی وی می¬گردد.

تعریف و بیان مسئله :
اضطراب در یادگیری نقش مهمی دارد. اضطراب ، ذکاوت و هوش انسانی را فعال می¬کند و راه حل مستحکمی برای تمرکز و رسیدن به نتیجه و پاداش رضایت بخش است. ناراحتی ناشی از اضطراب متوسط ، ما را وادار می¬کند تا راههای مختلف دوری از اضطراب را کشف کنیم و این فی نفسه یک فرآیند یادگیری است. با وجود این بین اضطراب و یادگیری ارتباطی پیچیده وجود دارد. افزایش اضطراب تا میزان معینی ، محرکی است برای بالابردن یادگیری ، ولی پس از این میزان

معین افزایش اضطراب باعث کاهش دریادگیری می¬شود و اگر میزان اضطراب بازهم افزایش یابد ، باعث عدم وجود محرک یادگیری شده و به ایجاد خطر بیشتر در خطاها و اشتباهات منجر خواهد شد. این موضوع بدان معنی است که یک سطح مطلوبی از اضطراب برای یادگیری بهینه وجود دارد ، که پس از این سطح افزایش اضطراب نتیجه معکوس داده و ضد سازنده است.
اضطراب بسیار

کم مساوی است با رخ ندادن چیزی و اضطراب بسیار زیاد مساوی است با اشتباه کردن.
در مورد هر فردی سطح مطلوب اضطراب از زمانی به زمان دیگر و از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییرمی¬یابد ، این تفاوت ناشی از تجارب قبلی یادگیری است که میتواند فرد را به مقدار زیاد یا کم اضطراب ، حساس کند. (راس. میچل)
(ارمنست- ر- هیلگارد) گاهی اضطراب را مقدم بر هر چیز و یک حالت ترس و نگرانی و ناراحتی می¬داند.
اضطراب با ترس ارتباط نزدیک دارد اما ترسی است که گاهی در مقابل امر مبهم به وجود می¬آید و زمانی موضوع معینی ندارد. خلاصه می¬توان گفت اضطراب گاهی به معنای ترس مبهم است و گاهی به معنای یک ترس مبهم محدود نیز استعمال می¬شود و آن ترس از ناامنی است. اضطراب در این معنی جنبه اجتماعی دارد و از لحاظ منشاء امری است اجتماعی که از کودکی شروع می¬شود ، محرومیت از محبت یا غفلت والدین از این لحاظ و فقدان محبت در کودک احساس نامنی به وجود


می¬آورد ، در دوره بالاتر در موقع حمله و تعرض ، موقعی که درمعرض آسیب بدنی قرار می¬گیرد و از این که در انجام کارها متکی به والدین است دچار اضطراب و ناراحتی می-شود. شریعتمداری- 1369)
در این پژوهش نیز از آنجا که تصور می¬شود دانش¬آموزان تیزهوش با توجه به ویژگیها و تفاوتهایی که در بعضی از زمینه¬ها به ویژه درسی با دانش¬آموزان عادی دارند برآن شدیم تا ببینیم که آیا از نظر وجود اضطراب و میزان آن در یادگیری در دو گروه دانش-آموزان تیزهوش و عدای در دوره راهنمایی تفاوت معناداری وجود دارد ؟


لذا این سئوالات مدنظر است :
1- آیا در بین دانش¬آموزان دختر تیزهوش و عادی از نظر اضطراب در مقطع راهنمایی تفاوت معنا داری وجود دارد ؟
2- آیا بین دانش¬آموزان دختر عادی و تیزهوش در پایه¬های مختلف تحصیلی (دوره راهنمایی) تفاوت معناداری وجود دارد؟

اهمیت و ضرورت تحقیق :
از آنجا که سن نوجوانی مخصوصاً دوره راهنمایی تحصیلی یکی از بحرانی¬ترین مرحله از زندگی هر نوجوان است لذا باید برآن باشیم تا خصوصیات فردی در نوجوان را دراین دوره از زندگی او بدقت بشناسیم و درباره آن تحقیق کنیم تا در برخورد و روبرو شدن با نوجوانان که این برهه بسیار حساس زندگی خود را
می¬گذرانند هوشیارانه و با اطلاع کافی عمل نمائیم.
از طرفی وجود اضطراب در نوجوانان اگر از حد متوسط آن بالاتر رود باعث می¬شود که روی یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنها تاثیر گذارد و باعث به وجودآمدن پی¬آمدهای ناگوار و گاهی غیرقابل جبران می¬گردد.


این پیامدها ممکن است به اشکال گوناگون مانند : خلق و خوی نامناسب – بدبینی- زودرنجی- نارضایتی- احساس گناه- نفرت از خود- اتهام به خود- گوشه¬گیری از اجتماع – بی¬تصمیمی و مشکلات در تصمیم¬گیری- اختلال در خواب و خوراک- بی اشتهایی و اشتغالات ذهنی بروز کند.
این موارد که ذکر گردید می¬تواند موانعی در سر راه پیشرفت نوجوان باشد. لذا شناخت انواع اضطراب¬ها و نگرانی¬ها ، انسان را بدنبال راههای مقابله با آن راهنمایی خواهد کرد.


در این تحقیق به دنبال آن هستیم که عواملی را که باعث بروز اضطراب در دختران دانش-آموز دوره راهنمایی می¬شود را بیابیم و از آنجا که دانش¬آموزان تیزهوش و با استعداد از بسیاری جنبه¬های ذهنی و فکری با همسالان عادی خودشان تمایزاتی دارند در این زمینه یعنی اضطراب تفاوت آن را در این دو گروه از دانش¬آموزان مورد بررسی قرار دهیم.


اهداف تحقیق
اضطراب اثرات نامطلوب زیادی بر پیشرفت تحصیلی ، سلامت روانی و کارکرد دانش¬آموزان دارد ، دانش¬آموز در حالت اضطراب اعتماد به نفس و آرامش خود را از دست می¬دهد. دانش¬آموزان بی¬خیال و خونسرد می¬توانند مقدار زیادی فشار عصبی را قبل از این که به حد اضطراب بر سند تحمل می¬کنند. اما برخی که احتمالاً حساس¬تر بوده و دارای قوه تخیل قوی¬تر هستند ، بیشتر از خود واکنش نشان می¬دهند ، سریع¬تر مضطرب و پریشان شده و میزان اضطراب آنها نیز بیشتر خواهد شد.


یکی از اهمیت¬های این تحقیق در مورد اثری است که " اضطراب"
می¬تواند بر روی یادگیری و نهایتاً " پیشرفت تحصیلی" داشته باشد. از طرف دیگر اولیاء و مربیان می¬خواهند بدانند که چه عواملی کنجکاوی دانش¬آموزان را برای " یادگیری" برمی¬انگیزند ، و چه مسائلی بر سر راه پیشرفت آنها " مانع" ایجاد می¬کند زیرا آنها نه تنها برای علاقه انگیزش و آرامش روانی در مدرسه ارزش قائلند بلکه اثرات مثبتی که این عوامل در دراز مدت بر عزت نفس

دانش¬آموزان می¬گذارد نیز واقف هستند (اسکینر وبلمونت 1993) با توجه به اینکه کودکان " تیزهوش" به عنوان منابع انسانی هر کشوری محسوب می¬شوند و می¬دانیم که منابع انسانی میهن ما به هیچ وجه محدودتر از منابع غنی طبیعی آن نیست و در عین حال به دلیل محدودیت این نعمت¬ها باید به خوبی از آنها طبق


برنامه¬ریزیهای علمی بهره¬گیری شود ، باید نهایت مراقبت به عمل آید تا استعدادها شکوفا و خلاقیت این نوجوانان به ثمر رسد و یافته¬های حاصل از این پژوهش بتواند گامی در جهت رشد و پرورش این سرمایه ارزشمند حیاتی باشد.

فرضيه هاي تحقيق
بندرت اتفاق می¬افتد که در خلال دوره نوجوانی ، بحرانهای اضطراب مشاهده نگردد. گاهی این اضطراب به طور ناگهانی و زمانی به صورت تدریجی ظاهر می¬شود ، گاهی هفته¬ها طول می¬کشد و زمانی بالعکس فقط در خلال چند ساعت پایان می¬پذیرد.
اما صرف نظر از چگونگی بروز ، شدت و مدت آن ، اضطراب یک احساس بنیادی است که کمتر نوجوانی با آن بیگانه است.(دادستان. 1370)


اضطراب به میزان کم غالباً اثرات سازنده¬ای دارد و به عنوان محرکی برای خلاقیت حل مسائل و فعالیت موثر می¬باشد. اضطراب در نوجوانی علل مختلفی دارد ، گاهی ناشی از رفتار غلط والدین و در اثر شکست¬های مکرری است که برای فرد پیش¬آمده و یا در اثرسرزنش وتحقير و يا در اثر برداشت غلط و تعبیر و تفسیر های نادرستی می¬باشد که نوجوان از خود دارد در تحقیقی که تحت عنوان شناسایی و تنوع و فراوانی ناهنجاریهای دانش¬آموزان کشور در سال 71- 70 توسط سازمان مشاوره و تحقیق وزارت آموزش و پرورش با نظارت خانم شکوه نوابی نژاد انجام شده از میان انواع اختلافات رفتاری در میان


دانش¬آموزان استان اصفهان ، یک نوع اختلال ، اضطراب ، است.
ما در این تحقیق برآنیم تا فرضیه¬های زیر را ثابت کنیم .


فر ضیه ها :
1-1 بین دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی از نظر اضطراب در مقطع راهنمایی تفاوت معناداری وجود دارد.
2-1 بین دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی از نظر اضطراب در پایه¬های مختلف تفاوت معناداری وجود دارد.


2- توقع بیش از حد والدین در میزان اضطراب در دانش¬آموزان تیزهوش و عادی موثر است.
3- روابط اعضای خانواده با یکدیگر در میزان اضطراب در دانش¬آموزان عادی موثر است.
4- مشکلات اجتماعی و خانوادگی در میزان اضطراب در دانش¬آموزان عادی و تیزهوش موثر است.
5- دانش¬آموزان مدرسه تیزهوشان از دانش-آموزان مدارس عادی اضطراب بیشتری دارند.
6- شیوه تدریس معلم در میزان اضطراب دانش¬آموزان تیزهوش و عادی تاثیر دارد.
7- میزان سواد والدین در اضطراب دانش-آموزان دختر تیزهوش و عادی تاثیر دارد.


تعاریف واژه¬ها و اصطلاحات پژوهش :
تعریف عملیاتی :
دانش آموز تیزهوش : به فردی اطلاق می¬شود که طبق ضوابط و معیارهای سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان پذیرفته شده است و در یکی از مدارس تیزهوشان مشغول به تحصیل می-باشد از جمله شرایط گزینش داشتن معدل بالا و قبول شدن در آزمون¬های سازمان می¬باشد (بابایی- رحم ا...)

 


دانش آموزان عادی : به دانش آموزی اطلاق می¬شود که در مدارس عادی آموزش و پرورش مشغول به تحصیل می¬باشد. البته با این تذکر که در میان اینها دانش¬آموزانی هستند که دارای بهره هوشی بالا
می¬باشند اما در آزمون مدرسه تیزهوشان پذیرفته نشدند.
تعریف اضطراب بر اساس DSM- IV (بیم- تنش ، یا ناراحتی ، براثر انتظار خطر از سوی منبعی که عمدتاً ناشناخته یا نامعلوم است .) ما اضطراب را براساس تست استانداراد کتل می¬سنجیم.

تعاریف نظری
اضطراب : در اثر احساس یک خطر دائمی و نامشخص به وجود می¬آید و فرد مضطرب طعمه اضطراب خود است و ذهن او صحنه¬هایی را تولید می¬کند که عینیت ندارد (دکتر گنجی)
دانش آموز تیزهوش : (مارلند 1972) تیزهوشی را چنین تعریف کرده است

.
کودکان تیزهوش و با استعداد ، کسانی هستند که برطبق تشخیص افراد دارای صلاحیت به دلیل استعدادها و توانایی¬هایی برجسته خود قادر به عملکردهایی در سطح عالی هستند. این کودکان به خدمات و برنامه¬های آموزش و پرورش خاصی نیازمندند که بتوانند بهتر و بیشتر از برنامه¬های عادی ، توانمندیهایی بالقوه آنان را بشناسند او عقیده دارد که کودکان تیزهوش در یک یا چند زمینه از6 زمینه زیردارای توانائیهای فوق¬العاده می-باشند.


1- توانایی در هوش کلی 2- استعداد درسی ویژه 3- توانایی فکری آفریننده 4- توانایی رهبری 5- استعداد هنرهای تجسمی و نمایشی 6- توانایی حرکتی فوق¬العاده

کودک تیزهوش یا سرآمد : فردی است که در یکی از رشته¬های با ارزش از خود توانایی و برجستگی قابل ملاحظه¬ای نشان می¬دهد (افروز- غلامعلی 1362)
تعریف اضطراب : به منزله بخشی از زندگی هر انسان در همه افراد در حدی اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی می¬شود به گونه¬ای که می-توان گفت " اگر اضطراب نبود همه ما پشت میزهایمان به خواب می¬رفتیم" (استیفن 1982)
تعریف یادگیری رواشناس آمریکایی هیلگارد : تعریف جامع یادگیری را اینگونه بیان می¬کند .
" تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار که براثر تجربه در توانایی¬های بالقوه فرد بوجود می-آید"
موقعیت خانواده : (طبقه و پایگاه اجتماعی خانواده، سطح فرهنگی و اخلاقی ، وضعیت اقتصادی و اجتماعی شغل و مجموعه دیدگاهها و


عقاید ، طبقه هر فرد را در جامعه مشخص می-نماید که معمولاً پایگاه اجتماعی خانواده در سه طبقه ثروتمند (دارا) – متوسط (کم درآمد) طبقه سوم (محروم) در میزان اضطراب افراد موثر است.

انواع فرضیه¬ها و متغیرهای تحقیق
موضوع : بررسی تاثیر اضطراب بریادگیری دانش آموزان دختر مدرسه تیزهوشان و مدارس عادی در دوره راهنمایی
اضطراب : متغیر مستقل- کیفی- چندارزشی (اضطراب شدید- کم – موقتی- ثابت) خصیصه¬ای اطلاعاتی ، سازه¬ای (در ابعاد مختلف وجود دارد.)
یادگیری دانش آموزان دختر : متغیر وابسته- کیفی- دو ارزشی (ذاتی) فعال- اطلاعاتی ، آشکار
مدرسه تیزهوشان و مدراس عادی : متغیر وابسته دوم- کیفی- دو ارزشی (قراردادی) خصیصه¬ای- آشکار- ساده-


فرضیه سواد والدین : مستقل- دو ارزشی- قراردادی- کیفی- رتبه¬ای (سن والدین)متغیر مزاحم تعدیل کننده
فرضیه شیوه تدریس معلم : مستقل- کیفی- رتبه¬ای- فعال- مزاحم تعدیل کننده- پیچیده
فرضیه مشکلات اجتماعی و خانوادگی : مستقل- چند ارزشی – کیفی ، مزاحم تعدیل کننده – رتبه¬ای- پیچیده


فصل دوم

ادبيات و پيشينه تحقيق

مقدمه :
اضطراب و ترس از بزرگترین دشمنانی هستند که بشر مجبور است با آن روبرو شود.
اضطراب درباره آسیب پذیری خودمان و ترس برای بقای خود. ما در دنیای بیرون خودمان ، از جنگ ، ومصائب دیگر درهراسیم. ولی در ضمن از درون به وسیله نیروی شوم قدرتمندی درباره آینده نزدیک خود نیز هراسانیم. با توجه به اطمینان درباره چیزی که برای ما ممکن است اتفاق بیفتد ، ما مضطرب می¬شویم و احساس عدم امنیت می¬کنیم. در زندگی ما لحظاتی وجود دارد که باعث نگرانی می¬شود. همه ما مجبوریم با موقعیتهای دشوار و ناراحت کننده در زندگی روزمره خود روبرو شویم ،
اضطراب وضعیت تحریک شده هیجانی است که احساس نگرانی را هم دربردارد. زمانی که نگرانی¬های فرد شدت یابد ، فرد دچار اضطراب


می¬گردد. فرد مضطرب در مورد خود و هر چیز دیگر دچار تنش ، دلشوره و نگرانی است و پیوسته نیازمند است که به او اطمینان خاطر بدهند (دکتر منینج) در کتاب شناخت خود در مورد اضطراب می¬نویسد که نگرانی معمول ترین علامت بیماری یا اختلالات روانی است.
منظور از نگرانی در اینجا عدم تمرکز است که بر یادگیری تاثیر دارد.
اصولاً اضطراب یک حالت تاثیرگذار است ، از آنجا که یادگیری روندی اساساً ادراکی دارد ، اضطراب می¬تواند بریادگیری فقط به طور غیرمستقیم و به وسیله اثر بر روندهای یادگیری ادراکی در حالتهای مختلف اثر بگذارد. اضطراب می¬تواند به طرق گوناگون فرد را احاطه کند که یکی از مهمترین عوامل در مورد ارتباط بین اضطراب و روشهای ارائه مطالب با آموزش برنامه¬ای بوده است. به طوری که آزمایش کننده در موقعیت تدریس برنامه¬ای نسبت به روشهای سنتی¬تر ارائه


یافته¬ها ، نظارت بیشتری بر فعالیتهای ویژه دانش آموزان دارد و معمولاً امکان دارد که برآورد بهتری از آنچه را که یاد گرفته است بدست آورد تا در کلاس معمولی که ممکن است به معلم گوش دهد و یا در حال خیال پردازی باشد.

( برای تعریف اضطراب در ابتدا باید ترس از اضطراب متمایز شود. ترس و اضطراب اغلب به جای یکدیگر به کار برده می¬شوند. شاید از این رو که علایم بدنی این دو بسیار شبیه یکدیگر است.
ترس با اضطراب از این جهت تفاوت دارد که ترس اختصاصی است و منبع مشخص و عینی دارد. فرد می¬داند از چیزی می¬ترسد و این ترس ممکن است با فعالیت منطقی بازداشته شود.
عامل و منبع ترس ممکن است چیزی باشد که ریشه در زمان حال دارد و یا چیزی باشد که قابل پیش بینی در آینده است. در مقابل منبع اضطراب مشخص و عینی نبوده و می¬تواند غیر منطقی باشد.)

پیشینه نظری
اضطراب يكي از شايع ترين پديده هاي مرضي است كه آدمي در تمامي اعصار در طيف گسترده اي به شكل مبهم و پيچيده با آن دست به گريبان بوده است. (صادقي 1373)
فرويد : هسته مركزي حالات نورروتيك را اضطراب مي داند. در مكتب فرويد اضطراب يك ترس دروني شده است ترس از اينكه مبادا تجارب دردآور گذشته يادآوري شوند. تجاربي كه با تنبيه و ممانعت از ارضاي كششهاي غريزي همراه بوده اند.
آدلر: اضطراب يك خصوصيت فوق العاده گسترده و همه گير است و از همان روزهاي اول كودكي تا سن پيري با كودك همراه است. اضطراب زندگي فرد را تا حد زيادي تلخ مي كند و او را از تمام تماسهاي انساني باز مي دارد و اميد او را به ايجاد يك زندگي آرام نابود مي كند.
هورناي : مفهوم اضطراب را با نيازهاي نابهنجار كه محصول تجارب گذشته فرد است پيوند داد.
يونگ : اضطراب را در مقوله عوامل نا خودآگاه شخص و جمعي قرار داد.


پرز : اضطراب فاصله و شكاف ميان حال و آينده است. انسان بدان دليل مضطرب مي شود كه وضعيت موجود را رها مي كند و درباره آينده و نقشهاي اجتماعي كه ايفاء خواهد نمود به تفكر مي پردازد .
گلاسر: رفتار غير مسئولانه باعث بروز اضطراب و ناراحتي رواني مي شود.
چهار مكتب عمده تفكر روانكاوي، رفتاري، وجودي و بيولوژيكي فرضيه هاي مهمي در مورد علل اضطراب بيان كرده اند كه هر يك از آنها از نظر مفهومي و علمي در درمان بيماران مبتلا به اختلالات اضطرابي مزايايي دارند.

 

انواع اضطراب
به نظر ميلرو دلارد‎ هفت نوع اضطراب گريبانگير انسان مي شود كه ضعيف ترين آنها مرضي و شديد ترين آنها هيستري مي باشد .
1- ترس مرضي 2- وسواس 3- اضطراب عمومي 4- بيماري خيالي
5- اضطراب غير عادي 6- انفكاك 7- هيستري
اضطراب در يك تقسيم بندي ديگر دو نوع است : الف) اضطراب طبيعي ب) اضطراب بيمار گونه . در ارزيابي يك بيمار، پزشك بايد بين سطوح طبيعي و بيمارگونه اضطراب تفكيك قائل شود. بيماران مبتلا به اضطراب طبيعي را مي توان با اطمينان دادن و در صورت نياز با روان درماني كوتاه مدت درمان نمود. از نظر علمي اضطراب بيمارگونه با اين واقعيت تفكيك مي شود كه خود بيمار، خانواده و دوستان او و پزشك قبول مي كنند كه اضطراب بيمارگونه اي در كار است. بيماران مبتلا به اضطراب بيمارگونه مستلزم ارزيابي كامل عصبي- رواني و درمان انفرادي خاص هستند.


اضطراب و يادگيري
كيت راسل مدير مركز بهداشت رواني ايالت ماساچوست در يك بررسي با همياري معلم مدارس ابتدايي نتيجه گيري كرده است ، دلواپسي و پريشاني كودكان ، آنان را از يادگيري در مدرسه باز مي دارد. به نوشته روزنامه واشنگتن پست 120 معلم مدارس ابتدايي در يكي از شهرهاي ماسا چوست تحت راهنمايي كيت راسل از دانش آموزان خود خواستند، مشكلات احساسي خود را بر روي كاغذ بياورند، بررسي نوشته هاي دانش آموزان نشان مي دهد آنان همان دلواپسي ها را

دارند كه بزرگسالان فعلي در زمان كودكي خود داشته اند، مثلا اغلب بچه ها نگرانند كه براي پدر و مادرشان اتفاق بدي در خانه رخ دهد. بر اساس اين نوشته ها، كودكاني كه پدرشان خشن است غالباً بيم دارند در زماني كه آنان در مدرسه هستند به مادرشان صدمه بزنند، اين تصور باعث مي شود كه آنان با تظاهر به بيماري از رفتن به مدرسه خودداري كنند . بيماري مادر، مرگ يكي از اعضاي خانواده و محبت بيشتر به كودك ديگر، نيز باعث مي شود كه بچه ها به وحشت از دست دادن مادر و


بي پناهي گرفتار شوند.
اين بررسي نشان داده است كودكان شديداً تحت تأثير والدين خويش هستند و در برابر عصبانيت و غمگيني و مشكلات روحي آنان نه تنها احساس مسئوليت مي كنند بلكه غالباً مي كوشند در خانه تعادل و آرامش روحي را به آنان باز گردانند.
از نوشته كودكان استنباط مي شود كه روابط دوستانه و حفظ دوستان براي آنان اهميت زيادي دارد. در عين حال كودكاني كه خود يا مادرشان از دست پدرشان كتك مي خورند، مايلند پدر هيچوقت به خانه برنگردد و يا بميرد.
اين تحقيق نتيجه گيري كرده است كه همه اين پريشاني ها و اضطراب ها مانع مي شود كه كودك به درس و تكليف خود برسد.
" اضطراب " یک حالت منتشر ، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که بایک یا چند احساس جسمی همراه می¬گردد. این احساسات عبارتند از : احساس خالی شدن سر دل ، تنگی قفسه سینه ، تپش قلب ، تعریق سر درد ، میل جبری برای دفع ادرار ، بیقراری و میل برای حرکت ، (کاپلان و سادوک ، ترجمه پورافکاری 1369)
" هیلگارد" اضطراب را این گونه تعریف می-کند : حالت نگرانی و دلشوره با ترس پیوند دارد معمولاً نامشخص و غیر اختصاصی از موضوع ترس ( مانند یک حیوان وحشی) است.


سازمان بهداشت جهانی (WHO) اضطراب را چنین تعریف می¬کند " مجموعه¬ای از تظاهرات عضوی و روانی که نتوان به خطر مشخصی نسبت داد و علائم آن به صورت حمله یا حالت مداومی ادامه یابد.
(صادقی 1373)
اضطراب حالتی مبهم و نامعلوم است و یک احساس تعمیم یافته از رنج و ناراحتی می-باشد که با ترس و هراس همراه است و فرد اغلب قادر به توضیح و تفسیر آن نیست. (جمال فر- 1373)

خصوصیات شخصیتي تیزهوشان :


دانش آموزان تیزهوش و با استعداد کودکان و نوجوانانی هستند که تمام آنها از لحاظ یک خصوصیت مشترکند و آن هوش و استعداد فوق-العاده آنان است. (نادری و سیف نراقی 1361) در پایان نامه کارشناسی ارشد.
در این پایان¬نامه گروههای مختلف از نظر بهره هوشی را به9 دسته تقسیم کرده بود.
1- نوابغ (بهره هوشی140 به بالا)
شعرا- نویسندگان ، مخترعان و دانشمندان و به نام معروف جهان جز این دسته هستند.
2- افراد تیزهوش (بهره هوشی 140- 120)
این افراد در دوره تحصیل جلوتر از همسالان خود می¬باشند و قدرت تحمل این افراد در برابر مسائل زندگی بیشتر از افراد معمولی است.
3- افراد باهوش (بهره هوشی 120- 110)
افراد این گروه قدرت فراگیری امور تخصصی و تحصیلات عالیه را دارند و کارهای فنی را به آسانی فرامی¬گیرند.
4- افراد بهنجار باهوش متوسط (بهره هوشی 110- 90)
این گروه 50% جمعیت را تشکیل می¬دهند که می¬توانند دوره متوسط را به پایان رسانند و اغلب تحصیلات عالیه را نیز شروع می¬کنند ولی با اشکال می¬توانند دوره دانشگاه را به پایان برسانند.
5- افراد باهوش کمتر از متوسط (90- 80)
این افراد قادرند تا حدودی خود را با محیط زندگی سازگ

ار نمایند. در تحصیلات دبیرستان غالباً با مشکل روبرو هستند.
6- افراد کم هوش (80- 70 بهره هوشی) میان گروه ناقص¬العقل و گروه عادی هستند.
7- افراد کودن (70- 50) رشد عقلانی این دسته معمولاً بین 8 تا 11 سالگی متوقف می¬شوند.
8- افراد کالیو با بهره هوشی( 50- 25) آموزش پذیرند ولی نوشتن را فرا نمی¬گیرند ، گاهی بسیار مهربان و گاهی عصبانی می¬شوند توانایی ذهنی آنها در هر سنی که باشند در حد افراد 6 تا 7 ساله باقی می¬ماند.
9- افراد کانا- ابله (25- 0) قدرت یادگیری ضعیفی دارند.
البته دو گروهی که در تحقیق ما مورد آزمایش قرار می¬گیرندجزو 5 دسته اول هستند که دانش آموزان تیز هوش بیشتر از گروه 1 و 2 و 3 و دانش آموزان عادی از دو دسته 4 و 5 می¬باشند. و شاید در مدارس عادی به صورت محدود افرادی بهره هوشی بالاتر هم باشند.


زيانهاي اضطراب
1- زيانهاي زيستي جسماني 2- عوارض عاطفي 3- اثرات رواني 4- زيانهاي تحصيلي 5-زيانهاي اجتماعي 6- زيانها براي زندگي افراد.


به دو مورد كه در ارتباط با تحقيق است مي پردازيم:
الف) زيانهاي اجتماعي
گاهي اضطراب زمينه ساز انحراف در افراد است، ناسازگاريهاي كودكان و رفتار ناخوشايند آنان در مواردي ناشي از اضطراب است اين امر گاهي افراد را عصباني و نا آرام مي سازد مكانيسم دفاعي او را بر مي انگيزد كه برخوردش همراه با حمله و موضع گيريهاي نادرست باشد.
ب) زيانها براي زندگي افراد

ون جهنم مي سازد كه در آن آرام و قرار نيست نيروهايي كه بايد صرف زندگي و اصلاح گردد، صرف تسكين و تخفيف اضطراب مي شود اينان در شرايطي بسيار سخت و ناگوار بسر خواهند برد ودامنه اختلال به جسم كشانده شده و او را در عذاب قرار خواهد داد. (شافعي 1374- 16)
البته قبلاً به زيانهاي زيستي- جسماني اضطراب اشاره شده است .

روشهاي درمان اضطراب
1- نقش معلم در كاهش اضطراب دانش آموزان
به نظر بسياري از روان شناسان يكي از بهترين شرايط يادگيري مي تواند ساعت امتحان باشد، معلم متعهد از هر موقعيتي براي ياد دادن و افزايش معلومات دانش آموزان خود و ايجاد تغييرات رفتاري پايدار در آنها بهره مي گيرد. معلم مجرب و دلسوز هرگز جلسه امتحان را به يك صحنه دادگاه و يا حسابرسي تبديل نمي كند. معلم مهربان با چهره اي گشاده سعي مي كند كه در محيط كلاس و در جلسات امتحان با چهره اي متبسم و خندان و با بيان جملاتي گيرا و خوشايند دانش آموزان را از حالت هيجان زدگي و تنش رواني بيرون آورد.
معلم با چند جمله كوتاه همراه با شوخ طبعي مي تواند آرامش رواني، را به همه دانش آموزان ارزاني دارد.
معلم توانا و دلسوز مي داند كه هر گونه تهديد، تحقير و تنبيه اضطراب بچه ها را بيشتر مي كند و در عوض چهره گشاده، صداي آرام و جملات دلنشين و اطمينان بخش او مي تواند اضطراب آنها را كاهش داده، اعتماد به نفسشان را تقويت كند. (غلامعلي افروز 1373)


2- استفاده از مذهب در كاهش اضطراب
اين روش شايد درباره كودكان چندان صادق نباشد ولي درباره افراد نوجوان و بزرگسال راه و روش مهم و چاره ساز باشد، روانكاوان بزرگي چون «يونگ» آن را مورد توجه قرار داده اند.
توصيه روانكاوان است كه براي درمان اضطراب به خدا ايمان پيدا كنيم و حتي گفته اند آنهايي كه به اختلالات رواني دچار بوده اند و نتوانسته اند جنبه هاي ايماني و عقيدتي خود را باز يابند درمان نشده اند.


در اسلام نيز به اين امر بسيار توصيه شده است و آيه شريفه قرآن كه
مي فرمايد:
«ألا بِذكرِ اللهِ تَطمَئِن الْقلوبْ» اشاره اي به همين امر است.
تقويت معنويت در افراد زمينه را براي ازميان بردن اضطراب از جهاتي متعدد فراهم مي آورد و هم استفاده از روش توبه در اسلام خود مي تواند از ميان بردارنده اضطراب و لااقل كاهش دهنده آن باشد.
به عقيده روانكاوان اين مهمترين داروي درد اضطراب است. ( اسماعيل زاده 1374)

پيشينه عملياتي
آقاي اكبري در مورد اضطراب در موقعيت امتحان در سال 1382 به بررسي علل خانوادگي در اين موضوع پرداخته است و اين عوامل را به سه دسته طبقه بندي نموده است :
1- عوامل فردي و شخصيتي كه شامل: اضطراب عمومي- عزت نفس- هوشي- ارزيابي شناختي- عدم آمادگي- توجه و تمركز- روش هاي نادرست مطالعه- انتظارات دانش آموز مي شود .
2- عوامل جامعه اي و مدرسه اي كه شامل: رقابت- نظام آموزشي حاكم بر مدارس- نوع درس- موقعيت امتحان مي شود .


از مجموعه اين عوامل به سه مورد كه در ارتباط با تحقيق ما مي باشد مي پردازيم :
1- اضطراب عمومي است كه معمولاً قبل از موقعيت امتحان در شخص به وجود مي آيد و بيابانگرد در سال 1379 نقل مي كند : مطالعات انجام شده نشان مي دهد كه افرادي كه دچار اضطراب امتحان مي شوند معلول اضطرابي كلي و عمومي است كه بر وجود آنها حاكم مي باشد.


2- عزت نفس: عزت نفس و اعتماد به خود، ارزش و اعتبار زيادي در يادگيري فرد دارد كساني كه از عزت نفس بالايي برخوردارند برخورد شايسته اي در روبرو شدن با مشكلات دارند و كمتر تحت تأثير تغييرات محيطي قرار خواهند گرفت زيرا به توانايي هاي خود اطمينان دارند. برعكس افرادي كه از عزت نفس پاييني بر خوردارند به علت عدم و اطمينان به تواناييهاي خود در موقعيت هاي اجتماعي و ارزش يابي، عملكرد ضعيفي از خود نشان


مي دهند .

مقدمه :
اضطراب یکی از رایج ترین اختلالات در بین دانش¬آموزان است که
می¬توان به عنوان ریشه بعضی از مشکلات از آن نام برد.
بسیار شنیده¬ایم که کودکان به دلیل اضطراب به مدرسه نرفته¬اند. یا اضطراب از امتحان باعث افت درسی آنها شده است یا یک اضطراب اجتماعی به کناره¬گیری آنان انجامیده است ، کم نیستند دانش¬آموزانی که حتی یک کلمه سرکلاس حرف نمی-زنند.
و یا در یک بازی دسته¬جمعی شرکت نمی¬کنند ، اگر به همه این رفتارها توجه کنیم ریشه¬ای از اضطراب را درآن¬ها می¬بینیم ، قرن بیستم را قرن " اضطراب" نامیده¬اند. در جوامع صنعتی انسانها دائماً در معرض حوادث گوناگون قرار دارند و نگران حال و آینده خود هستند به عبارت دیگر زندگی مدرن امروزی با پیچیدگی خاص خود شرایط زیستی بشر را تغییر داده و موجب شده است تا آدمی شیوه زندگی گذشته را رها کند و برای سازگاری با شرایط جدید تلاش نماید. کودکان و

نوجوانان که بیش از هر گروه دیگر در معرض خطر روزافزون ناشی از اضطراب قرار گرفته¬اند. اثر آن را می¬توان در رفتارهای اجتماعی و فعالیتهای ذهنی آنها مشاهده کرد ، در یادگیریهای کلامی نوجوانان مضطرب پاسخهای نامربوط و نامفهوم می¬دهند و هر قدر مطلب مورد یادگیری دشوارتر باشد این نوع پاسخها شدت زیادتر می¬خواهند داشت گاه حتی صدای و تکلم او را نیز تحت تاثیر قرار می¬دهد بدیهی است که اضطراب در نوجوانان مزاحمت بیشتری ایجاد خواهد کرد (عظیمی- 1363)


اساساً خانواده ، مدرسه و جامعه، سه عامل مهم در بروز و ظهور اختلالات رفتاری در افراد محسوب می¬شوند. محیط زندگی ، طرز رفتار اطرافیان ، تصویرهایی را در ذهن نوجوان به جای می¬گذارد. که ممکن است اثرات مطلوب و نامطلوب آن در تمام مدت زندگی باقی بماند و نتایج آن هم تنها به خود فرد منتهی نمی¬شود. بلکه در چگونگی روابط او با افراد دیگر هم تاثیر می-گذارد ، علمای امر تعلیم و تربیت در مورد نقش مدرسه و نوع نگرش دانش¬آموزان به محیط مدرسه و

اهمیت تاثیر نوع روابط بین دانش¬آموزان و مربیان ، معتقدند که هرگاه نوجوان از اعتماد به نفس ، آرامش درون ، صفای قلب و نگرش مثبت به مربی خود ، برخوردار است آموزش نیز برایش لذت بخش خواهد بود و بالعکس ، موجب اضطراب و دلهره و مدرسه گریزی وی می¬گردد.

تعریف و بیان مسئله :
اضطراب در یادگیری نقش مهمی دارد. اضطراب ، ذکاوت و هوش انسانی را فعال می¬کند و راه حل مستحکمی برای تمرکز و رسیدن به نتیجه و پاداش رضایت بخش است. ناراحتی ناشی از اضطراب متوسط ، ما را وادار می¬کند تا راههای مختلف دوری از اضطراب را کشف کنیم و این فی نفسه یک فرآیند یادگیری است. با وجود این بین اضطراب و یادگیری ارتباطی پیچیده وجود دارد. افزایش اضطراب تا میزان معینی ، محرکی است برای بالابردن یادگیری ، ولی پس از این میزان معین افزایش اضطراب باعث کاهش دریادگیری می¬شود و اگر میزان اضطراب بازهم افزایش یابد

، باعث عدم وجود محرک یادگیری شده و به ایجاد خطر بیشتر در خطاها و اشتباهات منجر خواهد شد. این موضوع بدان معنی است که یک سطح مطلوبی از اضطراب برای یادگیری بهینه وجود دارد ، که پس از این سطح افزایش اضطراب نتیجه معکوس داده و ضد سازنده است.
اضطراب بسیار کم مساوی است با رخ ندادن چیزی و اضطراب بسیار زیاد مساوی است با اشتباه کردن.
در مورد هر فردی سطح مطلوب اضطراب از زمانی به زمان دیگر و از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییرمی¬یابد ، این تفاوت ناشی از تجارب قبلی یادگیری است که میتواند فرد را به مقدار زیاد یا کم اضطراب ، حساس کند. (راس. میچل)


(ارمنست- ر- هیلگارد) گاهی اضطراب را مقدم بر هر چیز و یک حالت ترس و نگرانی و ناراحتی می¬داند.
اضطراب با ترس ارتباط نزدیک دارد اما ترسی است که گاهی در مقابل امر مبهم به وجود می¬آید و زمانی موضوع معینی ندارد. خلاصه می¬توان گفت اضطراب گاهی به معنای ترس مبهم است و گاهی به معنای یک ترس مبهم محدود نیز استعمال می¬شود و آن ترس از ناامنی است. اضطراب در این معنی جنبه اجتماعی دارد و از لحاظ منشاء امری است اجتماعی که از کودکی شروع می¬شود ، محرومیت از محبت یا غفلت والدین از این لحاظ و فقدان محبت در کودک احساس نامنی به وجود


می¬آورد ، در دوره بالاتر در موقع حمله و تعرض ، موقعی که درمعرض آسیب بدنی قرار می¬گیرد و از این که در انجام کارها متکی به والدین است دچار اضطراب و ناراحتی می-شود. شریعتمداری- 1369)
در این پژوهش نیز از آنجا که تصور می¬شود دانش¬آموزان تیزهوش با توجه به ویژگیها و تفاوتهایی که در بعضی از زمینه¬ها به ویژه درسی با دانش¬آموزان عادی دارند برآن شدیم تا ببینیم که آیا از نظر وجود اضطراب و میزان آن در یادگیری در دو گروه دانش-آموزان تیزهوش و عدای در دوره راهنمایی تفاوت معناداری وجود دارد ؟


لذا این سئوالات مدنظر است :
1- آیا در بین دانش¬آموزان دختر تیزهوش و عادی از نظر اضطراب در مقطع راهنمایی تفاوت معنا داری وجود دارد ؟
2- آیا بین دانش¬آموزان دختر عادی و تیزهوش در پایه¬های مختلف تحصیلی (دوره راهنمایی) تفاوت معناداری وجود دارد؟

اهمیت و ضرورت تحقیق :
از آنجا که سن نوجوانی مخصوصاً دوره راهنمایی تحصیلی یکی از بحرانی¬ترین مرحله از زندگی هر نوجوان است لذا باید برآن باشیم تا خصوصیات فردی در نوجوان را دراین دوره از زندگی او بدقت بشناسیم و درباره آن تحقیق کنیم تا در برخورد و روبرو شدن با نوجوانان که این برهه بسیار حساس زندگی خود را
می¬گذرانند هوشیارانه و با اطلاع کافی عمل نمائیم.
از طرفی وجود اضطراب در نوجوانان اگر از حد متوسط آن بالاتر رود باعث می¬شود که روی یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنها تاثیر گذارد و باعث به وجودآمدن پی¬آمدهای ناگوار و گاهی غیرقابل جبران می¬گردد.
این پیامدها ممکن است به اشکال گوناگون مانند : خلق و خوی نامناسب – بدبینی- زودرنجی- نارضایتی- احساس گناه- نفرت از خود- اتهام به خود- گوشه¬گیری از اجتماع – بی¬تصمیمی و مشکلات در تصمیم¬گیری- اختلال در خواب و خوراک- بی اشتهایی و اشتغالات ذهنی بروز کند.
این موارد که ذکر گردید می¬تواند موانعی در سر راه پیشرفت نوجوان باشد. لذا شناخت انواع اضطراب¬ها و نگرانی¬ها ، انسان را بدنبال راههای مقابله با آن راهنمایی خواهد کرد.


در این تحقیق به دنبال آن هستیم که عواملی را که باعث بروز اضطراب در دختران دانش-آموز دوره راهنمایی می¬شود را بیابیم و از آنجا که دانش¬آموزان تیزهوش و با استعداد از بسیاری جنبه¬های ذهنی و فکری با همسالان عادی خودشان تمایزاتی دارند در این زمینه یعنی اضطراب تفاوت آن را در این دو گروه از دانش¬آموزان مورد بررسی قرار دهیم.


اهداف تحقیق
اضطراب اثرات نامطلوب زیادی بر پیشرفت تحصیلی ، سلامت روانی و کارکرد دانش¬آموزان دارد ، دانش¬آموز در حالت اضطراب اعتماد به نفس و آرامش خود را از دست می¬دهد. دانش¬آموزان بی¬خیال و خونسرد می¬توانند مقدار زیادی فشار عصبی را قبل از این که به حد اضطراب بر سند تحمل می¬کنند. اما برخی که احتمالاً حساس¬تر بوده و دارای قوه تخیل قوی¬تر هستند ، بیشتر از خود واکنش نشان می¬دهند ، سریع¬تر مضطرب و پریشان شده و میزان اضطراب آنها نیز بیشتر خواهد شد.


یکی از اهمیت¬های این تحقیق در مورد اثری است که " اضطراب"
می¬تواند بر روی یادگیری و نهایتاً " پیشرفت تحصیلی" داشته باشد. از طرف دیگر اولیاء و مربیان می¬خواهند بدانند که چه عواملی کنجکاوی دانش¬آموزان را برای " یادگیری" برمی¬انگیزند ، و چه مسائلی بر سر راه پیشرفت آنها " مانع" ایجاد می¬کند زیرا آنها نه تنها برای علاقه انگیزش و آرامش روانی در مدرسه ارزش قائلند بلکه اثرات مثبتی که این عوامل در دراز مدت بر عزت نفس دانش¬آموزان می¬گذارد نیز واقف هستند (اسکینر وبلمونت 1993) با توجه به اینکه کودکان " تیزهوش" به عنوان منابع انسانی هر کشوری محسوب می¬شوند و می¬دانیم که منابع انسانی میهن ما به هیچ وجه محدودتر از منابع غنی طبیعی آن نیست و در عین حال به دلیل محدودیت این نعمت¬ها باید به خوبی از آنها طبق
برنامه¬ریزیهای علمی بهره¬گیری شود ، باید نهایت مراقبت به عمل آید تا استعدادها شکوفا و خلاقیت این نوجوانان به ثمر رسد و یافته¬های حاصل از این پژوهش بتواند گامی در جهت رشد و پرورش این سرمایه ارزشمند حیاتی باشد.

فرضيه هاي تحقيق
بندرت اتفاق می¬افتد که در خلال دوره نوجوانی ، بحرانهای اضطراب مشاهده نگردد. گاهی این اضطراب به طور ناگهانی و زمانی به صورت تدریجی ظاهر می¬شود ، گاهی هفته¬ها طول می¬کشد و زمانی بالعکس فقط در خلال چند ساعت پایان می¬پذیرد.
اما صرف نظر از چگونگی بروز ، شدت و مدت آن ، اضطراب یک احساس بنیادی است که کمتر نوجوانی با آن بیگانه است.(دادستان. 1370)


اضطراب به میزان کم غالباً اثرات سازنده¬ای دارد و به عنوان محرکی برای خلاقیت حل مسائل و فعالیت موثر می¬باشد. اضطراب در نوجوانی علل مختلفی دارد ، گاهی ناشی از رفتار غلط والدین و در اثر شکست¬های مکرری است که برای فرد پیش¬آمده و یا در اثرسرزنش وتحقير و يا در اثر برداشت غلط و تعبیر و تفسیر های نادرستی می¬باشد که نوجوان از خود دارد در تحقیقی که تحت عنوان شناسایی و تنوع و فراوانی ناهنجاریهای دانش¬آموزان کشور در سال 71- 70 توسط سازمان مشاوره و تحقیق وزارت آموزش و پرورش با نظارت خانم شکوه نوابی نژاد انجام شده از میان انواع اختلافات رفتاری در میان


دانش¬آموزان استان اصفهان ، یک نوع اختلال ، اضطراب ، است.
ما در این تحقیق برآنیم تا فرضیه¬های زیر را ثابت کنیم .


فر ضیه ها :
1-1 بین دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی از نظر اضطراب در مقطع راهنمایی تفاوت معناداری وجود دارد.
2-1 بین دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی از نظر اضطراب در پایه¬های مختلف تفاوت معناداری وجود دارد.
2- توقع بیش از حد والدین در میزان اضطراب در دانش¬آموزان تیزهوش و عادی موثر است.
3- روابط اعضای خانواده با یکدیگر در میزان اضطراب در دانش¬آموزان عادی موثر است.


4- مشکلات اجتماعی و خانوادگی در میزان اضطراب در دانش¬آموزان عادی و تیزهوش موثر است.
5- دانش¬آموزان مدرسه تیزهوشان از دانش-آموزان مدارس عادی اضطراب بیشتری دارند.
6- شیوه تدریس معلم در میزان اضطراب دانش¬آموزان تیزهوش و عادی تاثیر دارد.
7- میزان سواد والدین در اضطراب دانش-آموزان دختر تیزهوش و عادی تاثیر دارد.


تعاریف واژه¬ها و اصطلاحات پژوهش :
تعریف عملیاتی :
دانش آموز تیزهوش : به فردی اطلاق می¬شود که طبق ضوابط و معیارهای سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان پذیرفته شده است و در یکی از مدارس تیزهوشان مشغول به تحصیل می-باشد از جمله شرایط گزینش داشتن معدل بالا و قبول شدن در آزمون¬های سازمان می¬باشد (بابایی- رحم ا...)


دانش آموزان عادی : به دانش آموزی اطلاق می¬شود که در مدارس عادی آموزش و پرورش مشغول به تحصیل می¬باشد. البته با این تذکر که در میان اینها دانش¬آموزانی هستند که دارای بهره هوشی بالا
می¬باشند اما در آزمون مدرسه تیزهوشان پذیرفته نشدند.
تعریف اضطراب بر اساس DSM- IV (بیم- تنش ، یا ناراحتی ، براثر انتظار خطر از سوی منبعی که عمدتاً ناشناخته یا نامعلوم است .) ما اضطراب را براساس تست استانداراد کتل می¬سنجیم.

تعاریف نظری
اضطراب : در اثر احساس یک خطر دائمی و نامشخص به وجود می¬آید و فرد مضطرب طعمه اضطراب خود است و ذهن او صحنه¬هایی را تولید می¬کند که عینیت ندارد (دکتر گنجی)
دانش آموز تیزهوش : (مارلند 1972) تیزهوشی را چنین تعریف کرده است.
کودکان تیزهوش و با استعداد ، کسانی هستند که برطبق تشخیص افراد دارای صلا

حیت به دلیل استعدادها و توانایی¬هایی برجسته خود قادر به عملکردهایی در سطح عالی هستند. این کودکان به خدمات و برنامه¬های آموزش و پرورش خاصی نیازمندند که بتوانند بهتر و بیشتر از برنامه¬های عادی ، توانمندیهایی بالقوه آنان را بشناسند او عقیده دارد که کودکان تیزهوش در یک یا چند زمینه از6 زمینه زیردارای توانائیهای فوق¬العاده می-باشند.
1- توانایی در هوش کلی 2- استعداد درسی ویژه 3- توانایی فکری آفریننده 4- توانایی رهبری 5- استعداد هنرهای تجسمی و نمایشی 6- توانایی حرکتی فوق¬العاده

 

کودک تیزهوش یا سرآمد : فردی است که در یکی از رشته¬های با ارزش از خود توانایی و برجستگی قابل ملاحظه¬ای نشان می¬دهد (افروز- غلامعلی 1362)
تعریف اضطراب : به منزله بخشی از زندگی هر انسان در همه افراد در حدی اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی می¬شود به گونه¬ای که می-توان گفت " اگر اضطراب نبود همه ما پشت میزهایمان به خواب می¬رفتیم" (استیفن 1982)
تعریف یادگیری رواشناس آمریکایی هیلگارد : تعریف جامع یادگیری را اینگونه بیان می¬کند .
" تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار که براثر تجربه در توانایی¬های بالقوه فرد بوجود می-آید"
موقعیت خانواده : (طبقه و پایگاه اجتماعی خانواده، سطح فرهنگی و اخلاقی ، وضعیت اقتصادی و اجتماعی شغل و مجموعه دیدگاهها و
عقاید ، طبقه هر فرد را در جامعه مشخص می-نماید که معمولاً پایگاه اجتماعی خانواده در سه طبقه ثروتمند (دارا) – متوسط (کم درآمد) طبقه سوم (محروم) در میزان اضطراب افراد موثر است.

انواع فرضیه¬ها و متغیرهای تحقیق
موضوع : بررسی تاثیر اضطراب بریادگیری دانش آموزان دختر مدرسه تیزهوشان و مدارس عادی در دوره راهنمایی
اضطراب : متغیر مستقل- کیفی- چندارزشی (اضطراب شدید- کم – موقتی- ثابت) خصیصه¬ای اطلاعاتی ، سازه¬ای (در ابعاد مختلف وجود دارد.)
یادگیری دانش آموزان دختر : متغیر وابسته- کیفی- دو ارزشی (ذاتی) فعال- اطلاعاتی ، آشکار
مدرسه تیزهوشان و مدراس عادی : متغیر وابسته دوم- کیفی- دو ارزشی (قراردادی) خصیصه¬ای- آشکار- ساده-


فرضیه سواد والدین : مستقل- دو ارزشی- قراردادی- کیفی- رتبه¬ای (سن والدین)متغیر مزاحم تعدیل کننده
فرضیه شیوه تدریس معلم : مستقل- کیفی- رتبه¬ای- فعال- مزاحم تعدیل کننده- پیچیده
فرضیه مشکلات اجتماعی و خانوادگی : مستقل- چند ارزشی – کیفی ، مزاحم تعدیل کننده – رتبه¬ای- پیچیده


فصل دوم

ادبيات و پيشينه تحقيق

مقدمه :
اضطراب و ترس از بزرگترین دشمنانی هستند که بشر مجبور است با آن روبرو شود.
اضطراب درباره آسیب پذیری خودمان و ترس برای بقای خود. ما در دنیای بیرون خودمان ، از جنگ ، ومصائب دیگر درهراسیم. ولی در ضمن از درون به وسیله نیروی شوم قدرتمندی درباره آینده نزدیک خود نیز هراسانیم. با توجه به اطمینان درباره چیزی که برای ما ممکن است اتفاق بیفتد ، ما مضطرب می¬شویم و احساس عدم امنیت می¬کنیم. در زندگی ما لحظاتی وجود دارد که باعث نگرانی می¬شود. همه ما مجبوریم با موقعیتهای دشوار و ناراحت کننده در زندگی روزمره خود روبرو شویم ،
اضطراب وضعیت تحریک شده هیجانی است که احساس نگرانی را هم دربردارد. زمانی که نگرانی¬های فرد شدت یابد ، فرد دچار اضطراب
می¬گردد. فرد مضطرب در مورد خود و هر چیز دیگر دچار تنش ، دلشوره و نگرانی است و پیوسته نیازمند است که به او اطمینان خاطر بدهند (دکتر منینج) در کتاب شناخت خود در مورد اضطراب می¬نویسد که نگرانی معمول ترین علامت بیماری یا اختلالات روانی است.
منظور از نگرانی در اینجا عدم تمرکز است که بر یادگیری تاثیر دارد.
اصولاً اضطراب یک حالت تاثیرگذار است ، از آنجا که یادگیری روندی اساساً ادراکی دارد ، اضطراب می¬تواند بریادگیری فقط به طور غیرمستقیم و به وسیله اثر بر روندهای یادگیری ادراکی در حالتهای مختلف اثر بگذارد. اضطراب می¬تواند به طرق گوناگون فرد را احاطه کند که یکی از مهمترین عوامل در مورد ارتباط بین اضطراب و روشهای ارائه مطالب با آموزش برنامه¬ای بوده است. به طوری که آزمایش کننده در موقعیت تدریس برنامه¬ای نسبت به روشهای سنتی¬تر ارائه
یافته¬ها ، نظارت بیشتری بر فعالیتهای ویژه دانش آموزان دارد و معمولاً امکان دارد که برآورد بهتری از آنچه را که یاد گرفته است بدست آورد تا در کلاس معمولی که ممکن است به معلم گوش دهد و یا در حال خیال پردازی باشد.

( برای تعریف اضطراب در ابتدا باید ترس از اضطراب متمایز شود. ترس و اضطراب اغلب به جای یکدیگر به کار برده می¬شوند. شاید از این رو که علایم بدنی این دو بسیار شبیه یکدیگر است.
ترس با اضطراب از این جهت تفاوت دارد که ترس اختصاصی است و منبع مشخص و عینی دارد. فرد می¬داند از چیزی می¬ترسد و این ترس ممکن است با فعالیت منطقی بازداشته شود

.
عامل و منبع ترس ممکن است چیزی باشد که ریشه در زمان حال دارد و یا چیزی باشد که قابل پیش بینی در آینده است. در مقابل منبع اضطراب مشخص و عینی نبوده و می¬تواند غیر منطقی باشد.)

پیشینه نظری
اضطراب يكي از شايع ترين پديده هاي مرضي است كه آدمي در تمامي اعصار در طيف گسترده اي به شكل مبهم و پيچيده با آن دست به گريبان بوده است. (صادقي 1373)
فرويد : هسته مركزي حالات نورروتيك را اضطراب مي داند. در مكتب فرويد اضطراب يك ترس دروني شده است ترس از اينكه مبادا تجارب دردآور گذشته يادآوري شوند. تجاربي كه با تنبيه و ممانعت از ارضاي كششهاي غريزي همراه بوده اند.


آدلر: اضطراب يك خصوصيت فوق العاده گسترده و همه گير است و از همان روزهاي اول كودكي تا سن پيري با كودك همراه است. اضطراب زندگي فرد را تا حد زيادي تلخ مي كند و او را از تمام تماسهاي انساني باز مي دارد و اميد او را به ايجاد يك زندگي آرام نابود مي كند.
هورناي : مفهوم اضطراب را با نيازهاي نابهنجار كه محصول تجارب گذشته فرد است پيوند داد.
يونگ : اضطراب را در مقوله عوامل نا خودآگاه شخص و جمعي قرار داد.
پرز : اضطراب فاصله و شكاف ميان حال و آينده است. انسان بدان دليل مضطرب مي شود كه وضعيت موجود را رها مي كند و درباره آينده و نقشهاي اجتماعي كه ايفاء خواهد نمود به تفكر مي پردازد .
گلاسر: رفتار غير مسئولانه باعث بروز اضطراب و ناراحتي رواني مي شود.
چهار مكتب عمده تفكر روانكاوي، رفتاري، وجودي و بيولوژيكي فرضيه هاي مهمي در مورد علل اضطراب بيان كرده اند كه هر يك از آنها از نظر مفهومي و علمي در درمان بيماران مبتلا به اختلالات اضطرابي مزايايي دارند.

انواع اضطراب
به نظر ميلرو دلارد‎ هفت نوع اضطراب گريبانگير انسان مي شود كه ضعيف ترين آنها مرضي و شديد ترين آنها هيستري مي باشد .
1- ترس مرضي 2- وسواس 3- اضطراب عمومي 4- بيماري خيالي
5- اضطراب غير عادي 6- انفكاك 7- هيستري
اضطراب در يك تقسيم بندي ديگر دو نوع است : الف) اضطراب طبيعي ب) اضطراب بيمار گونه . در ارزيابي يك بيمار، پزشك بايد بين سطوح طبيعي و بيمارگونه اضطراب تفكيك قائل شود. بيماران مبتلا به اضطراب طبيعي را مي توان با اطمينان دادن و در صورت نياز با روان درماني كوتاه مدت درمان نمود. از نظر علمي اضطراب بيمارگونه با اين واقعيت تفكيك مي شود كه خود بيمار، خانواده و دوستان او و پزشك قبول مي كنند كه اضطراب بيمارگونه اي در كار است. بيماران مبتلا به اضطراب بيمارگونه مستلزم ارزيابي كامل عصبي- رواني و درمان انفرادي خاص هستند.


اضطراب و يادگيري
كيت راسل مدير مركز بهداشت رواني ايالت ماساچوست در يك بررسي با همياري معلم مدارس ابتدايي نتيجه گيري كرده است ، دلواپسي و پريشاني كودكان ، آنان را از يادگيري در مدرسه باز مي دارد. به نوشته روزنامه واشنگتن پست 120 معلم مدارس ابتدايي در يكي از شهرهاي ماسا چوست تحت راهنمايي كيت راسل از دانش آموزان خود خواستند، مشكلات احساسي خود را بر روي كاغذ بياورند، بررسي نوشته هاي دانش آموزان نشان مي دهد آنان همان دلواپسي ها را دارند كه بزرگسالان فعلي در زمان كودكي خود داشته اند، مثلا اغلب بچه ها نگرانند كه براي پدر و مادرشان اتفاق بدي در خانه رخ دهد. بر اساس اين نوشته ها، كودكاني كه پدرشان خشن است غالباً بيم دارند در زماني كه آنان در مدرسه هستند به مادرشان صدمه بزنند، اين تصور باعث مي شود كه آنان با تظاهر به بيماري از رفتن به مدرسه خودداري كنند . بيماري مادر، مرگ يكي از اعضاي خانواده و محبت بيشتر به كودك ديگر، نيز باعث مي شود كه بچه ها به وحشت از دست دادن مادر و


بي پناهي گرفتار شوند.
اين بررسي نشان داده است كودكان شديداً تحت تأثير والدين خويش هستند و در برابر عصبانيت و غمگيني و مشكلات روحي آنان نه تنها احساس مسئوليت مي كنند بلكه غالباً مي كوشند در خانه تعادل و آرامش روحي را به آنان باز گردانند.
از نوشته كودكان استنباط مي شود كه روابط دوستانه و حفظ دوستان براي آنان اهميت زيادي دارد. در عين حال كودكاني كه خود يا مادرشان از دست پدرشان كتك مي خورند، مايلند پدر هيچوقت به خانه برنگردد و يا بميرد.


اين تحقيق نتيجه گيري كرده است كه همه اين پريشاني ها و اضطراب ها مانع مي شود كه كودك به درس و تكليف خود برسد.
" اضطراب " یک حالت منتشر ، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که بایک یا چند احساس جسمی همراه می¬گردد. این احساسات عبارتند از : احساس خالی شدن سر دل ، تنگی قفسه سینه ، تپش قلب ، تعریق سر درد ، میل جبری برای دفع ادرار ، بیقراری و میل برای حرکت ، (کاپلان و سادوک ، ترجمه پورافکاری 1369)
" هیلگارد" اضطراب را این گونه تعریف می-کند : حالت نگرانی و دلشوره با ترس پیوند دارد معمولاً نامشخص و غیر اختصاصی از موضوع ترس ( مانند یک حیوان وحشی) است.
سازمان بهداشت جهانی (WHO) اضطراب را چنین تعریف می¬کند " مجموعه¬ای از تظاهرات عضوی و روانی که نتوان به خطر مشخصی نسبت داد و علائم آن به صورت حمله یا حالت مداومی ادامه یابد.
(صادقی 1373)
اضطراب حالتی مبهم و نامعلوم است و یک احساس تعمیم یافته از رنج و ناراحتی می-باشد که با ترس و هراس همراه است و فرد اغلب قادر به توضیح و تفسیر آن نیست. (جمال فر- 1373)

خصوصیات شخصیتي تیزهوشان :
دانش آموزان تیزهوش و با استعداد کودکان و نوجوانانی هستند که تمام آنها از لحاظ یک خصوصیت مشترکند و آن هوش و استعداد فوق-العاده آنان است. (نادری و سیف نراقی 1361) در پایان نامه کارشناسی ارشد.
در این پایان¬نامه گروههای مختلف از نظر بهره هوشی را به9 دسته تقسیم کرده بود.
1- نوابغ (بهره هوشی140 به بالا)
شعرا- نویسندگان ، مخترعان و دانشمندان و به نام معروف جهان جز این دسته هستند.
2- افراد تیزهوش (بهره هوشی 140- 120)
این افراد در دوره تحصیل جلوتر از همسالان خود می¬باشند و قدرت تحمل این افراد در برابر مسائل زندگی بیشتر از افراد معمولی است.


3- افراد باهوش (بهره هوشی 120- 110)
افراد این گروه قدرت فراگیری امور تخصصی و تحصیلات عالیه را دارند و کارهای فنی را به آسانی فرامی¬گیرند.
4- افراد بهنجار باهوش متوسط (بهره هوشی 110- 90)
این گروه 50% جمعیت را تشکیل می¬دهند که می¬توانند دوره متوسط را به پایان رسانند و اغلب تحصیلات عالیه را نیز شروع می¬کنند ولی با اشکال می¬توانند دوره دانشگاه را به پایان برسانند.
5- افراد باهوش کمتر از متوسط (90- 80)
این افراد قادرند تا حدودی خود را با محیط زندگی سازگار نمایند. در تحصیلات دبیرستان غالباً با مشکل روبرو هستند.


6- افراد کم هوش (80- 70 بهره هوشی) میان گروه ناقص¬العقل و گروه عادی هستند.
7- افراد کودن (70- 50) رشد عقلانی این دسته معمولاً بین 8 تا 11 سالگی متوقف می¬شوند.
8- افراد کالیو با بهره هوشی( 50- 25) آموزش پذیرند ولی نوشتن را فرا نمی¬گیرند ، گاهی بسیار مهربان و گاهی عصبانی می¬شوند توانایی ذهنی آنها در هر سنی که باشند در حد افراد 6 تا 7 ساله باقی می¬ماند.


9- افراد کانا- ابله (25- 0) قدرت یادگیری ضعیفی دارند.
البته دو گروهی که در تحقیق ما مورد آزمایش قرار می¬گیرندجزو 5 دسته اول هستند که دانش آموزان تیز هوش بیشتر از گروه 1 و 2 و 3 و دانش آموزان عادی از دو دسته 4 و 5 می¬باشند. و شاید در مدارس عادی به صورت محدود افرادی بهره هوشی بالاتر هم باشند.


زيانهاي اضطراب
1- زيانهاي زيستي جسماني 2- عوارض عاطفي 3- اثرات رواني 4- زيانهاي تحصيلي 5-زيانهاي اجتماعي 6- زيانها براي زندگي افراد.
به دو مورد كه در ارتباط با تحقيق است مي پردازيم:
الف) زيانهاي اجتماعي
گاهي اضطراب زمينه ساز انحراف در افراد است، ناسازگاريهاي كودكان و رفتار ناخوشايند آنان در مواردي ناشي از اضطراب است اين امر گاهي افراد را عصباني و نا آرام مي سازد مكانيسم دفاعي او را بر مي انگيزد كه برخوردش همراه با حمله و موضع گيريهاي نادرست باشد.
ب) زيانها براي زندگي افراد
اضطراب زندگي را براي افراد چون جهنم مي سازد كه در آن آرام و قرار نيست نيروهايي كه بايد صرف زندگي و اصلاح گردد، صرف تسكين و تخفيف اضطراب مي شود اينان در شرايطي بسيار سخت و ناگوار بسر خواهند برد ودامنه اختلال به جسم كشانده شده و او را در عذاب قرار خواهد داد. (شافعي 1374- 16)
البته قبلاً به زيانهاي زيستي- جسماني اضطراب اشاره شده است .

روشهاي درمان اضطراب
1- نقش معلم در كاهش اضطراب دانش آموزان
به نظر بسياري از روان شناسان يكي از بهترين شرايط يادگيري مي تواند ساعت امتحان باشد، معلم متعهد از هر موقعيتي براي ياد دادن و افزايش معلومات دانش آموزان خود و ايجاد تغييرات رفتاري پايدار در آنها بهره مي گيرد. معلم مجرب و دلسوز هرگز جلسه امتحان را به يك صحنه دادگاه و يا حسابرسي تبديل نمي كند. معلم مهربان با چهره اي گشاده سعي مي كند كه در محيط كلاس و در جلسات امتحان با چهره اي متبسم و خندان و با بيان جملاتي گيرا و خوشايند دانش آموزان را از حالت هيجان زدگي و تنش رواني بيرون آورد.
معلم با چند جمله كوتاه همراه با شوخ طبعي مي تواند آرامش رواني، را به همه دانش آموزان ارزاني دارد.


معلم توانا و دلسوز مي داند كه هر گونه تهديد، تحقير و تنبيه اضطراب بچه ها را بيشتر مي كند و در عوض چهره گشاده، صداي آرام و جملات دلنشين و اطمينان بخش او مي تواند اضطراب آنها را كاهش داده، اعتماد به نفسشان را تقويت كند. (غلامعلي افروز 1373)


2- استفاده از مذهب در كاهش اضطراب
اين روش شايد درباره كودكان چندان صادق نباشد ولي درباره افراد نوجوان و بزرگسال راه و روش مهم و چاره ساز باشد، روانكاوان بزرگي چون «يونگ» آن را مورد توجه قرار داده اند.
توصيه روانكاوان است كه براي درمان اضطراب به خدا ايمان پيدا كنيم و حتي گفته اند آنهايي كه به اختلالات رواني دچار بوده اند و نتوانسته اند جنبه هاي ايماني و عقيدتي خود را باز يابند درمان نشده اند.
در اسلام نيز به اين امر بسيار توصيه شده است و آيه شريفه قرآن كه
مي فرمايد:
«ألا بِذكرِ اللهِ تَطمَئِن الْقلوبْ» اشاره اي به همين امر است.
تقويت معنويت در افراد زمينه را براي ازميان بردن اضطراب از جهاتي متعدد فراهم مي آورد و هم استفاده از روش توبه در اسلام خود مي تواند از ميان بردارنده اضط
به عقيده روانكاوان اين مهمترين داروي درد اضطراب است. ( اسماعيل زاده 1374)

پيشينه عملياتي
آقاي اكبري در مورد اضطراب در موقعيت امتحان در سال 1382 به بررسي علل خانوادگي در اين موضوع پرداخته است و اين عوامل را به سه دسته طبقه بندي نموده است :
1- عوامل فردي و شخصيتي كه شامل: اضطراب عمومي- عزت نفس- هوشي- ارزيابي شناختي- عدم آمادگي- توجه و تمركز- روش هاي نادرست مطالعه- انتظارات دانش آموز مي شود .
2- عوامل جامعه اي و مدرسه اي كه شامل: رقابت- نظام آموزشي حاكم بر مدارس- نوع درس- موقعيت امتحان مي شود .


از مجموعه اين عوامل به سه مورد كه در ارتباط با تحقيق ما مي باشد مي پردازيم :
1- اضطراب عمومي است كه معمولاً قبل از موقعيت امتحان در شخص به وجود مي آيد و بيابانگرد در سال 1379 نقل مي كند : مطالعات انجام شده نشان مي دهد كه افرادي كه دچار اضطراب امتحان مي شوند معلول اضطرابي كلي و عمومي است كه بر وجود آنها حاكم مي باشد.كه از عزت نفس بالايي برخوردارند برخورد شايسته اي در روبرو شدن با مشكلات دارند و كمتر تحت تأثير تغييرات محيطي قرار خواهند گرفت زيرا به توانايي هاي خود اطمينان دارند. برعكس افرادي كه از عزت نفس پاييني بر خوردارند به علت عدم و اطمينان به تواناييهاي خود در موقعيت هاي اجتماعي و ارزش يابي، عملكرد ضعيفي از خود نشان
مي دهند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید