بخشی از مقاله
بررسي راههاي ارتقاء بهره وري تعاوني هاي فعال توليدي بخش صنعت استان کردستان
فصل اول
کليات تحقيق
کليات
1- مقدمه :
انسان از دير باز در انديشه استفاده مفيد و كارا و اثر بخش از تواناييها ، امكانات و منابع در دسترس خود بوده است . در عصر كنوني اين امر بيش از هر زمان ديگر مورد توجه جدي قرار گرفته است . محدوديت منابع در دسترس ، افزايش جمعيت و رشد نيازها و خواسته هاي بشر باعث شده كه دست اندركاران عرصه اقتصاد، سياست و مديريت جامعه و سازمانها ، افزايش بهره وري را در اولويت برنامه هاي خود قرار دهند.
منافع و دستاوردهاي حاصل از افزايش بهره وري در فرايند توسعه ملي بيشمار است كه مهمترين آنها عبارتند از افزايش سود و عايدي توليد كننده ، افزايش دستمزد و بهبود شرايط محيط كار براي نيروي كار ، بهبود كيفيت محصول توليدي و كاهش قيمت تمام شده آن درنتيجه افزايش رضايت مشتري و مصرف كننده گان ، پرداخت بيشتر ماليات به دولت و در نتيجه تقويت بنيه دولتها در تامين امنيت و رفاه اجتماعي و ارتقاء منزلت اجتماعي ، اقتصادي و قدرت سياسي كشور در بين ساير ملل و بالاخره باعث رونق اقتصادي ، فرهنگي و اجتماعي در كليه بخشها و زير بخشهاي اقتصادي مي گردد.
بهره وري معياري براي سنجش عملكردها بوده و رابطه بين وروديها ( يعني آنچه در جريان توليد به كار مي بريم ) با خروجيها يا توليد يا ستانده ( يعني آنچه به دست مي آوريم ) را ارزيابي مي كند . از آنجاييكه منابع (وروديها ) محدود مي باشند، لذا بايد با اجراي مديريت بهره وري به نحو بهينه اي از آنها استفاده شود . از طرف ديگر اقتصاد ايران براي عبور از مرز توسعه، نيازمند بهرهگيري از تمام امكانات وتوانمنديهاي موجود و بسيج تمامي نيروها براي پيشبرد اهداف خود ميباشد.در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در قالب قانون اساسي نظام جمهورياسلامي ايران، مشاركت مردم در امور اقتصادي در قالب اقتصاد تعاون پذيرفته شد و اينبخش در كنار بخش خصوصي و عمومي قرار گرفت تا بهرهبرداري از فرصتهاي تجاري وسرمايهگذاري براي پيشبرد اقتصاد ملي ميسر گردد.
بنابراين بهره وري اين واحدها كه در قالب شركتهاي تعاوني شكل گرفته اند از اهميت قابل توجهي برخوردار هستند و براي ادارات كل تعاون مهم خواهد بود كه هر چند وقت يكبار عملكرد تعاونيهاي مذكور را ارزيابي نموده و درصورت ضعف عملكرد درصدد علت برآمده و نسبت به رفع آن اهتمام ورزند.
2- بيان مساله:
در وضعيت حاضر دنيا ، شکاف فزاينده اقتصادي بين کشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته رو به گسترش است . عمده اقتصاددانان ، عوامل موثر گسترش اين شکاف را فقدان فن آوري و برخي محدوديتها و نقيصه هاي ديگر مي دانند که در مجموع موجب شده اند تا کشورهاي در حال توسعه نتوانند از منابع مادي و انساني خويش استفاده بهينه نمايند . علاوه بر ضعف کلان جوامع در حال توسعه ، غافل ماندن مردم از اقتصاد تعاوني ، عدم آگاهي آنان از اهميت ، امتيازات و ارزشهاي اقتصادي - اجتماعي آن ، خود از علل ديگر ناشکوفايي اقتصادي اين گونه جوامع است .
شرکتهاي تعاوني سازمانهايي هستند که در کنار هدف اجتماعي آن ماهيتي اقتصادي نيز دارد . از اين رو هر تعاوني با پيدايش خود ، حوزه فرصتهاي اشتغال گوناگوني را ايجاد خواهد کرد و از اين رهگذر است که گروهي از مردم جامعه را مشغول به کار خواهد نمود. شرکتهاي تعاوني قادر هستند تا عملاًبراي رفع بيکاري و تعديل و تقليل اين عارضه اجتماعي عصر حاضر به نحو موثري مفيد واقع شوند و اين ميسر نمي شود مگر اين که فرهنگ توسعه تعاوني و افزايش سهم مشارکت مردم در آن ها به وجود آيد و اين به عهده مسئولان ، مديران و برنامه ريزان امر تعاون است تا شناختي واقعي از ارزشها و نقش گوناگون تعاوني ها به مردم بدهند . در کنار شناخت و معرفت دهي به مردم براي برخوردي منطقي با مقوله تعاوني ها ، تشويق آنان به سرمايه گذاري بيشتر در امر تعاوني ها خود مولفه اي است که بر متوليان توسعه تعاوني فرض است . با اين نظر که شرکت تعاوني سازمانهاي خود اتکا هستند و مالکيت جمعي بر آن ها حاکم است . بنابراين امور و فعاليتهاي آنها از تامين و صرف منابع و نيز تعيين برنامه ها ، سياستها و خط مشي ها بر پايه تفکر و تصميم گيري و مشارکت جمعي سازمان دهي مي شود
از جمله اهداف بخش تعاون ايجاد اشتغال در مناطق مختلف ، افزايش ارزش افزوده و بالابردن توليد ناخالص داخلي در آن مناطق مي باشد . براي تحقق اين اهداف لازم است تا سرمايه هاي موجود مالي و انساني به نحوه بهينه بكار گرفته شود . در استان كردستان نيز شكل گيري تعاونيها بطور عام و تعاونيهاي توليدي به طور خاص در راستاي دستيابي به اهداف ذكر شده صورت گرفته است . اما متاسفانه اطلاعات ارائه شده توسط مسئولين و كارشناسان ادراه كل تعاون استان كردستان حاكي از ناكارآمدي و بهره ور نبودن اين واحدها در دستيابي به اهداف شكل گيري آنها مي باشد مسولين بخش تعاون بسيار علاقه مند هستند تا به صورت علمي دليل اين ناكارمدي و نحوه مرتفع نمودن آن مورد بررسي و مطالعه قرار گيرد .
لذا مي توان مساله اصلي تحقيق حاضر را بدين صورت مطرح نمود كه عوامل اثر گذار بر افزايش بهره وري تعاونيهاي فعال توليدي - صنعتي استان كردستان کدامندو در مقايسه با تعاونيهايي كه در اين بخش غير فعال هستند و از نظر كارآمدي و بهره وري از وضعيت غير قابل قبولي برخوردار هستند ، چه راهكارها و اقداماتي را براي ارتقاء بهره وري آنان بايد بكار برد .
3- اهميت و ضرورت مساله
امروزه رشد و توسعه اقتصادي بدون توجه به بخش تعاون چندان امكان پذير نيست. با توجه به نقش كليدي تعاون در رشد و توسعه اقتصادي و تدوين برنامه هاي توسعه ملي و منطقه اي براي دستيابي به جهش صادرات غير نفتي، شناسايي و آگاهي از توانمنديها و استعدادهاي استانهاي مختلف كشور ضروري مي باشد. به هر حال اتخاذ سياستهاي توسعه مناسب در منا طق مختلف مي تواند ضامن توسعه تجارت و گسترش بازارهاي تجاري براي توليدات تعاوني باشد، تا بر مبناي آن توسعه اقتصادي كشور هموار گردد.بهطور معمول، در نظامهاي مردمسالار، مشاركت عمومي در تمام ابعاد سياسي،اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، امري اجتنابناپذير و در ضمن پايگاهي مناسب برايفقرزدايي و كاهش و از بين بردن فاصله طبقاتي بسيار (ميان طبقات محروم و مستضعف وطبقات ثروتمند و سرمايهدار) ميباشد. از اين رو توسعه بخش تعاون و رشد سهم روزافزونآن در اقتصاد ملي، از جنبه توزيع مجدد درآمدها و فرصتها، حايز اهميت و سودمند است.با توجه به جواني جمعيت استان و سرازير شدن شمار بسياري از جوانان به بازار كار،توسعه تعاون و ايجاد پايگاههاي مناسب براي شكلگيري و رشد فعاليت شركتهاي تعاوني(بهويژه در بخش توليد و تجارت) از اهميت زيادي براي غلبه بر عمدهترين معضل اقتصادكشور (بيكاري) برخوردار است.مرتفع نمودن مشكلات فوق ، ايجاد اشتغال در استان ، افزايش چشمگير سهم بخش تعاون در ارزش افزدوه كالا و خدمات و توليد ناخالص داخلي استان و همه و همه در گروه عملكرد مناسب در بخشهاي مختلف تعاوني از جمله تعاونيهاي توليدي است . در صورتي كه اين عملكرد ها كارايي لازم را نداشته باشند ، تسهيلات پرداختي به متقاضيان بخش تعاون به هدر خواهد رفت. لذا براي جلوگيري از اين عارضه لازم است تا ميزان بهره وري اين تعاونيها بررسي شوند و با مقايسه آنها با شركتهاي تعاوني فعال و داراي عملكرد مناسب ، براي ارتقاي بهره وري آنها تمهيدات لازم انديشيده شود . بنابراين انجام اين تحقيق از آنجا ضرورت مي يابد كه يافته هاي آن به مسئولان اداره كل تعاون استان كردستان كمك مي كند تا در راستاي اهداف سازماني خود در جهت بهبود عملكرد تعاونيهاي فعال بخش صنعت كه از نظر فعاليت ضعيف ظاهر شده اند ، اقدامات مقتضي را به عمل آورند.
4- اهداف تحقيق
هدف اصلي پژوهش : بررسي راههاي ارتقاء بهره وري تعاونيهاي فعال توليدي- صنعتي استان كردستان
اهداف فرعي :
1- شناسايي عوامل موثر بر بهره وري تعاونيهاي فعال توليدي- صنعتي استان كردستان
2- شناسايي علل ناكارآمدي تعاونيهاي فعال توليدي- صنعتي استان كردستان
3- شناسايي علل بهره ور بودن تعاونيهاي موفق فعال توليدي- صنعتي استان كردستان
4- شناسايي راههاي ارتقاء بهره وري تعاونيهاي فعال توليدي- صنعتي استان كردستان
5- فرضيات / سئوالات پژوهشي
فرضيات تحقيق :
فرضيه اول : از نظرکارکنان انعطاف پذيري بربهره وري شرکتهاي تعاوني فعال توليدي-صنعتي تاثير دارد.
فرضيه دوم : ازنظرکارکنان کيفيت زندگيکاري بربهره وري شرکتهاي تعاوني فعال توليدي-صنعتي تاثير دارد .
فرضيه سوم : از نظرکارکنان سبکهاي مديريت بر بهره وري شرکتهاي تعاوني فعال توليدي-صنعتي تاثير دارد.
فرضيه چهارم : از نظرکارکنان فرايندهاي کاري بر بهره وري شرکتهاي تعاوني فعال توليدي-صنعتي تاثير دارد.
6-تعريف مفاهيم و واژگان اختصاصي طرح
بهره وري : سازمان همكاري اقتصادي اروپا بطور رسمي بهره وري را چنين تعريف كرده است " بهره وري حاصل كسري است كه از تقسيم مقدار يا ارزش محصول بر مقدار يا ارزش يكي از عوامل توليد بدست مي آيد" . بدين لحاظ مي توان از بهره وري سرمايه ، مواد اوليه و نيروي كار صحبت كرد .( طاهري ، 1384 ، ص 20)
عوامل نرم افزاري : عوامل نرم افزاري عوامل اجرايي فرايندها و نيروي محركه فعاليتهاي سازمان هستند . در اين تحقيق عوامل نرم افزاري عبارتند از هئيت مديره و اعضاء شركتهاي تعاوني توليدي– صنعتي استان كردستان .
كيفيت زندگيكاري : به اين موضوع مربوط ميشود كه سازمان تا چه ميزان به برقراري ايمني درمحيط كار ، امنيت شغلي در سازمان، پرورش استعداد كاركنان خود و بالا بردن مهارتهاي آنان از طرق گوناگون و به عبارتي ديگر ايجاد رضايت شغلي آنان از محيط كار قادر مي باشد و با شاخصهايي از قبيل مشاركت در تصميم گيريهاي سازماني ، امكان ارتقاء شغلي ، ميزان توجه مدير ، امنيت شغلي و ميزان همياري همكاران سنجيده مي شود . ( طاهري ،1384 ، ص18)
رضايت شغلي: شاخصهاي معرف اين مولفه عبارتند از امكان تغيير شغل ، كفايت ميزان حقوق و دستمزد ، وجود امكانات رفاهي ، اعتبار شغلي و مناسب بودن جايگاه شغلي .
خلاقيت و نوآوري : شاخصهاي معرف اين مولفه عبارتند از تغيير در روشهاي كار ، محدوديت بوسيله قوانين سنتي سازمان و احساس نياز به تغيير .
7- روش تحقيق
اين تحقيق از نوع کاربردي بوده ،روش مورد استفاده در اين پژوهش از نوع توصيفي –پيمايشي است . توصيفي از اين جهت که تصويري از وضع موجود را ارائه مي دهد و پيمايشي از اين جهت که داده هاي مورد نظر از طريق نمونه گيري از جامعه ، براي بررسي توزيع ويژگيهاي جامعه آماري انجام مي گيرد .
8- قلمرو تحقيق
8-1-قلمرو موضوعي
اين پژوهش درزمينه تعاونيهاي فعال توليدي بخش صنعت استان کردستان انجام ميگيرد . موضوع بررسي راههاي ارتقاء بهره وري تعاوني هاي فعال توليدي با استفاده از مدل پرکوپنکو است .
8-2-قلمرو مکاني
قلمرو جغرافيايي اين تحقيق کشور جمهوري اسلامي ايران بوده و در آن تعاوني هاي فعال توليدي بخش صنعت در محدوده جغرافيايي استان کردستان لحاظ گرديده است .
8-3-قلمرو زماني
قلمرو زماني اين تحقيق کليه تعاونيهاي که تا اواخر شهريور 1385 به ثبت رسيده اند.
9-جامعه آماري
جامعه آماري اين تحقيق کارکنان و مديران تعاوني هاي فعال توليدي بخش صنعت استان کردستان مي باشد.
10-روش نمونه گيري
در اين تحقيق از روش نمونه گيري طبقه اي تصادفي استفاده شده است.
11-روش گردآوري اطلاعات
اطلاعات مورد نياز براي انجام اين پژوهش از دوروش جمع آوري مي شود :
الف – روش کتابخانه اي : در اين روش براي جمع آوري اطلاعات مربوط به ادبيات موضوع و پيشينه تحقيق از کتابها ، پايان نامه ها ، مقالات و پايگاهها ي اطلاعاتي استفاده خواهد شد .
ب- روش ميداني : در اين روش با طراحي پرسشنامه و توزيع آن در بين نمونه آماري و انجام مصاحبه اطلاعات لازم براي انجام تحقيق جمع آوري مي شود .
روش انجام کار به اين صورت بوده است که در ابتدا مطالعات کتابخانه اي در اين زمينه انجام يافته است و پس از انتخاب مدل ،براي بومي کردن مدل ، اقدامات و تلاشهايي صورت گرفته است.
12-روش تجزيه و تحليل داده ها
در اين پژوهش به منظور تجزيه وتحليل و بررسي داده ها از روش هاي آمار توصيفي و آمار استنباطي (آزمونMann-whitney ) استفاده شده است .
13-تنگناهاي تحقيق
• پراکندگي تعاوني ها که نتيجه آن طولاني شدن زما ن توزيع و جمع آوري پرسشنامه ها
بود..
• عدم پاسخگويي صحيح کارکنان به پرسشنامه ها در بعضي از تعاونيها.
• ترس کارکنان از پر کردن پرسشنامه و بالطبع تاثير آن بر نوع پاسخگويي.
• مشکلات مالي محقق.