بخشی از مقاله
چکیده
هدف از انجام پژوهش، بررسی میزان افسردگی معلمان مدارس عادی و مدارس استثنائی و رابطه آن با فرسودگی میباشد. این پژوهش از نوع پس رویدادی است، شرکت کنندگان معلمان مدارس عادی و استثنائی به ترتیب 30 و 25 نفر بودند که به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه فرسودگی شغلی مزلاچ بود. نتایج نشان داد افسردگی معلمان مدارس عادی بیشتر از معلمان مدارس استثنائی است، اما این مقایسه در سطح معناداری قرار نداشت، همچنین فرسودگی شغلی معلمان مدارس استثنائی به صورت معناداری بیشتر از معلمان عادی است و بین افسردگی به عنوان پیش بین با نمره کل فرسودگی شغلی گروه معلمان مدارس عادی رابطه معناداری وجود دارد(سطح معناداری: .(0.05 باتوجه به آزمون رگرسیون گرفته شده، افسردگی 30درصد از واریانس نمره کل فرسودگی شغلی دو گروه معلمان مدارس عادی و استثنائی را پیش بینی می کند و این پیش بینی معنادار است. براساس این پژوهش به این نتیجه می رسیم که افسردگی دو گروه از معلمان عادی و استثنائی تفاوت معناداری وجود ندارد اما در میزان فرسودگی شغلی تفاوت معنادار بود و همچنین افسردگی عامل پیش بینی کننده خرده مقیاس های فرسودگی شغلی می باشند.
کلیدواژه ها: معلمان مدارس استثنائی، معلمان مدارس عادی، افسردگی، فرسودگی شغلی.
مقدمه
بهداشت روانی، دانش و هنری است که به افراد کمک می کند تا با ایجاد روش هایی صحیح از لحاظ روانی و عاطفی، بتوانند با محیط خود سازگاری داشته و راه حل های مطلوب تری را برای حل مشکلاتشان انتخاب نمایند. یکی از نیازهای اساسی سلامت، سلامت روان است همچون سلامت جسمانی. همان طور که می دانیم محیط های متفاوتی بر سلامت روانی فرد تأثیر دارد خصوصا محیط کار. بدیهی است اگر تمرین های متناسب با رشد را در کلاس های مربوط به کودکان استثنایی1 در نظر بگیریم(مک دانل 2و همکاران،(1995، یا به دنبال آموزش های ویژه در این رابطه باشیم(مک لافین و همکاران،(1999، متوجه خواهیم شد که اقداماتی از قبیل فشارهای سنگین بر معلمین وارد می کند. معلمانی که عهده دار دانش آموزان استثنایی هستند، باید بتوانند رویکرد های آموزشی خود را اصلاح کرده و انگیزه ی یادگیری را در آنان تقویت کنند(داوینگ3،.(1996 در حالیکه تعداد زیادی از معلمان عادی و استثنایی، از مهارت و تخصص لازم برخوردار نیستند. در شرایطی که والدین کودکان استثنایی از اندوه مزمن رنج می برند(مهرابی و همکاران،(1380، و دچار افسردگی هستند(لاجوری،.(1371 بدیهی است که این موضوع را بتوان با افرادی که با کودکان درگیرند قابل تعمیم باشد. موضوع سلامت روان معلمان بحث ویژه ای است که در کنار کار معلمی کودکان استثنایی موقعیت را پیچیده تر می سازد، به طور مثال معلوم شده است که شیوع اختلالات روانی در معلمان با فشار کاری زیاد 1.5 برابر معلمان دیگر است(پرتو4 و همکاران،.(2006
باتوجه به سلامت روان و توجه به شغل معلمی، یکی از مشکلات معلمان احتمالا افسردگی باشد. همانطور که ضیاءالدینی و رجائی نژاد((1384، بیان کردند شایع ترین اختلال روانی معلمان مدارس استثنائی افسردگی می باشد. شغل معلمی در آموزش و پرورش مورد توجه است، زیرا آنان تأثیر بر دانش آموز می گذارند و همچنین تاثیر می پذیرند، پس بهداشت روانی آنان مهم بوده است. فونتانا و آبوسیری با استفاده از یک نمونه معلمان ابتدایی و متوسطه انگلیس نشان دادند که بیش از %72 از معلمان به طور خفیف و %23 به طور جدی فشار ناشی از کار را تجربه می کنند(فروغان،.(1382
Exceptional childrens mcdonnell downing porto
1
2
3
4
یکی از اختلالات روانی که ما مورد بحث قرار می دهیم افسردگی5 است. افسردگی یکی از اختلالات خلقی است، فرد افسرده ویژگی هایی از جمله احساس غمگینی،عدم توانایی در لذت،کنارگیری اجتماعی، فقدان انگیزش، نشانه های نباتی(میل جنسی)،کاهش وزن و بی اشتهایی، افزایش وزن و پرخوری، یبوست، خشکی دهان، سر درد می باشد که بر اساس معیار تشخیصی DSM-IV-TR اگر فردی به مدت دو هفته پنچ مورد از علائم را داشتبه باشد افسرده است(رضائی،.(1391
بروز نشانه های خفیف افسردگی، در واقع پاسخ طبیعی آدمی به فشارهای متعدد زندگی است. عدم موفقیت در کار و تحصیل، از دست دادن عزیزان، اینها از جمله موقعیت هایی هستند که اغلب موجب بروز افسردگی می شوند. افسردگی تنها زمانی نابهنجاری تلقی می شود که در عملکرد بهنجار اختلال ایجاد کند و هفته ها بدون وقفه ادامه یابد. اختلال های افسردگی شایع بوده و حدود %17 از مردم در طول زندگی یک دوره افسردگی حاد پیدا می کنند(کسلر6 و همکاران،.(1994 بیماری افسردگی در واحدهای هیجان خلق، شناختی، انگیزشی و جسمی و فیزیکی اختلال ایجاد می کند، برای مثال ایجاد اندوه که این یک نوع اختلال در هیجان فرد می باشد.
همانطور که گفته شد افسردگی که یکی از مولفه های سلامت روانی است، این فشار روانی می تواند عامل پیش بینی کننده فرسودگی شغلی باشد(پاریک7،.(1982 بر همین اساس به موضوع فرسودگی شغلی می پردازیم.
پدیده فرسودگی 8شغلی از دهه های 1970 مورد توجه نظریه پردازان و پژوهشگران مرتبط با مفاهیم سلامت روانی قرار گرفته است. این پدیده یک نشانگان روانشاختی است و بیشتر در مشاغلی دیده می شود که ساعات طولانی با انسان ها در ارتباط هستند(شوفلی9،.(1996 افراد شاغل در چنین مشاغلی به تدریج احساس می کنند که زیر فشار هستند و ذخایر عاطفی و هیجانی آن ها به نفع کسانی که به آن ها خدمت می کنند، کاسته می شود. نسبت به آنان، دردها و تقاضاهایشان بی تفاوت شده، حتی احساس منفی نسبت به آن ها م ییابند (شوفلی،.(1996 صاحب نظران مختلفی در مورد عوامل فرسودگی شغلی، مطالبی را عنوان کرده اند. برای مثال (پاریک،1982، به نقل از مشیریان و همکاران، (1393 عواملی مثل سطح فشار روانی، نوع فشار روانی، شخصیت فرد، ماهیت شغل یا نقش فرد، نوع زندگی فرد در خارج از محیط کار، سبک زندگی فرد،سبک هایی که فرد برای مقابله با فشار روانی به کار می گیرد و جو یا اقلیم سازمانی را در فرسودگی شغلی دخیل می داند.
فرسودگی شغلی دانش واژه ای برای توصیف دگرگونی های منفی نگرش ، روحیه و رفتار در رویارویی با فشار های روانی مربوط به کار است. این فرسودگی بیشتر در شغل هایی پدید می آید که افراد زمان زیادی از ساعات کاری را در ارتباط نزدیک با سایر مردم می گذرانند . رایجترین تعریف از فرسودگی شغلی را ماسلاچ و جکسون ارائه نمودند : فرسودگی شغلی نشانگاه روانشناختی شامل : خستگی هیجانی ، مسخ شخصیت و کاهش کفایت شخصی می باشد (شوفلی ، مازلاک و مارک 10، .(1994 وی بر این باور است که فرسودگی شغلی می تواند باعث افت کیفیت ارائه خدمات گردد ،
5 depression 6 kessler 7 pareek 8 bournout 9 schaufeli
10 Maslach & marek
عاملی برای دست کشیدن از یک شغل ، غیبت یا روحیه پایین باشد و با اختلال هایی همچون خستگی روانی ، بی خوابی ، روی آوردن به الکل و مواد و مشکلات خانوادگی و زناشویی ارتباط داشته یاشد. سندرم فرسودگی یک اختلال روانی نیست ولی به آهستگی در طول زمان گسترش می یابد و ممکن است یه یک ناتوانی روانی تبدیل شود ( شوفلی و همکاران ،.(1994
احساس خستکی، ویژگی اصلی فرسودگی شغلی، و عمده ترین مشخصه این سندرم پیچیده است. هنگامی که افراد تجربه فرسودگی شغلی خود یا دیگران را توصیف می کنند اغلب اشاره به تجربه خستگی دارند. خستگی نشانگر میزان استرس موجود در پدیده فرسودگی شغلی است اما این بعد در مشخص ساختن رابطه ای که افراد با کار خود دارند ناتوان بوده است. خستگی چیزی نیست که به سادگی تجربه شود، بلکه فعالیت هایی را دور ساختن خستگی هیجانی و شناختی فرد از شغلش برمی انگیزد که احتمالا به عنوان شیوه ای برای چیره شود بر فشار کار عمل می نماید (کلوسن11،.(1993