بخشی از مقاله
1. مقدمه
بسیاری از برنامه ریزان در این تصورند که با ایجاد برخی امکانات رفاهی و خدماتی در نواحی روستایی، ماندگاری جمعیت در روستاها عملی شده، میل به مهاجرت کاهش می یابد. در حالیکه بهره گیری ازخدمات برای کسب رفاه بیشتر، نیاز به هزینه گذاری دارد. چنانچه اشتغال و درآمدی برای مکان زیستی ایجاد نشده باشد، جمعیت با مشکلی مضاعف مواجه شده و قدرت بهره گیری ازخدمات را نخواهد داشت. بنابراین آغاز هرحرکتی در محیط روستایی، برنامه ریزی برای ایجاد اشتغال و درآمد، به ویژه برای جوانان روستایی است که وارد کار می شوند و برای تأمین معاش خود در جریان زندگی باید شاغل شوند. [1]
.2 مفهوم توسعه
توسعه دستیابی موفقیت آمیز در زمینه های اقتصادی، برخورداری از دانش فنی، برقراری تعادل مکانی – فضایی در سطوح محلی و منطقه ای و ملی، تعادل فرهنگی افراد و گروه ها، رفاه اجتماعی، تکاپو در جهت مدرن سازی مستمر جامعه و بهبود روابط اقتصادی – اجتماعی است. [2] توسعه روستایی همانند مفهوم توسعه در طول زمان تعاریف
مختلفی را داشته و در برگیرنده ابعاد اقتصادی، اجتماعی و
فرهنگی بوده است. گروهی توسعه روستایی را مترادف با عمران روستایی می پندارند، در چارچوب این مفهوم توسعه روستایی یک مفهوم جامع و چند بعدی است که هم در برگیرنده توسعه کشاورزی و فعالیت های وابسته به آن است و هم زیر بنای اقتصادی خدمات اجتماعی و تسهیلات مربوطه و هم توسعه انسانی را در بر می گیرد. توسعه روستایی در این معنا باز خوردی از عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، نهادی و فیزیکی است. [3]
.3 مفهوم صنایع در روستا
توسعه صنایع روستایی دارای مزایای بسیاری است که موجب دگرگونی های بنیادی در ساخت اقتصادی و اجتماعی نواحی روستایی می شود و با توسعه صنایع روستایی رشد صنعتی و در پی آن رشد اقتصادی جامعه از سرعت بیشتری برخوردار می شود. بنابراین راه اندازی و گسترش صنایع روستایی یکی از مهمترین و اساسی ترین راه حل ها برای غلبه بر معضلات مناطق روستایی محسوب می شوند. قابلیت های ارزشمند این بخش در بسیاری از کشورهای در حال توسعه نمایان شده است و این انتظار افزایش یافته است که صنایع روستایی بتوانند ابزار بالقوه ای برای توسعه اقتصادی باشند. به طور کلی توسعه فرصت های شغلی در مناطق روستایی، توزیع عادلانه درآمد، کاهش شکاف
1
درآمدی بین شهر و روستا، کاهش فقر، کاهش مهاجرت، افزایش صادرات و کاهش واردات، امکان استفاده بهینه از منابع و امکانات موجود و نیز مواد اولیه و کمک در تسریع روند توسعه کشاورزی از جمله مهمترین پیامد های مثبت و قابل ذکر گسترش صنایع روستایی محسوب می شود. از نظر سازمان جهانی کار صنعت شامل همه فعالیت های فرآوری، مونتاژ و تعمیر است و صنایع روستایی به صنایعی اطلاق می شود که در نواحی روستایی یا مراکز روستایی مستقر هستند و بیشتر از نیروی کار روستایی استفاده می کنند. بر این اساس پیوند بازاری آنها از نظر جغرافیایی محدود است. به عبارت دیگر، این صنایع بیشتر مواد خام یا محصولات محلی (کشاورزی، جنگلی یامعدنی) را به مصرف می رسانند و محصولات آن ها مانند ابزارآلات کشاورزی یا کالاهای مصرفی ارزان به بازارهای محلی عرضه می شود. [4] به طور کلی صنعتی شدن روستا را می توان از دو منظر مورد بحث و بررسی قرار داد:
.3,1 ایجاد و استقرار صنعت در روستا
این دیدگاه به یک روش برنامه ای منجر می شود و بر این امر تاکید می کندکه با توجه به عوامل تولید و وضعیت بازار چه صنایعی می توانند در مناطق روستایی استقرار یابند یا توزیع شوند. هر صنعتی که بتواند در مناطق روستایی استقرار یابد، صرف نظر از چگونگی تأثیر آن بر روستاییان جزیی از برنامه استقرار صنعت در مناطق روستایی است.
.3,2 صنعتی سازی روستا
در این دیدگاه مسئله صنعتی سازی روستا هم یک فرآیند فرعی و هم وسیله ای برای متنوع کردن اقتصاد روستا تلقی می شود. انعطاف پذیری راهبردهایی که بر اساس نیازهای توسعه جهت داده می شود نشانه بارز این دیدگاه هستند. [1]
.4 صنایع کوچک روستایی
صنایع روستایی به عنوان زیر مجموعه ای از صنایع، که به لحاظ جغرافیایی در عرصه مناطق روستایی استقرار می یابند، می توانند در صورت مهیا بودن شرایط استقرار، کارکرد مهمی در توسعه کشورهایی که دارای عرصه های وسیع روستایی و همچنین جمعیت قابل توجه روستایی هستند، داشته باشند. [5] صنایع کوچک روستایی می توانند تولید کننده کالا یا سرویس دهنده باشند و در زمینه تولید کالا، این صنایع دارای دو نوع رابطه با صنایع بزرگ به شرح زیر می باشند:
2
.4,1 فعالیت کارگاه کوچک ممکن است بر پایه به کارگیری منظم و دایمی فرآورده های صنایع بزرگ استوار باشد. به عنوان مثال، در کشورهای جنوب شرقی آسیا بسیاری از کارگاه های کوچک که وظیفه شان، اتصال قطعات رادیو و تلوزیون و دیگر لوازم الکتریکی است، قطعات پیش ساخته مورد نیاز خود را از تولید کنندگان بزرگ خریداری و با انجام دادن عملیاتی که می توان آن را مونتاژ نامید، به عرضه این کالا اقدام می کنند. .4,2 صنایع کوچک روستایی قطعات مورد نیاز کارخانجات بزرگ را فراهم می آورند که به آن پیمانکاری می گویند. تولید کنندگان کوچک قطعات و فراورده های آماده مصرف یا نیمه ساخت مورد نیاز یک یا چند کارخانه بزرگ یا کوچک را تولید می کنند. رقابت و تخصصی شدن، موجب ارتقای کیفیت قطعات تا حد استاندارد می شود. بعضی از کارگاه های کوچک، سفارشی دریافت نمی کنند، بلکه تخصص آنها در ساخت کالاها و قطعات یا مواد معینی است و کارخانجات بزرگ، برحسب نیاز خود، فراورده های مورد نیاز را از آنها خریداری می کنند. به صنایعی که هر یک از دو گونه فعالیت یاد شده را انجام می دهند، اصطلاحاً صنایع جنبی یا کمکی و اقماری اطلاق می شود. [1]
5. پیوند کشاورزی باصنایع روستایی؛ گامی برای توسعه روستاها
هرگونه فعالیتی که به تقویت و استحکام بهینه کشاورزی و در جهت نیل به خودکفایی اقتصادی باشد، موجب افزایش حجم محصولات و ارتقای کیفیت محصولات کشاورزی می شود و از نظر رشد اقتصادی و توسعه روستایی حایز اهمیت است. صنایع روستایی نیز در ارتباط و پیوند با بخش کشاورزی از این قاعده مستثنی نیست.
صنایع از یک سو موجب ارتقای کمی و کیفی محصولات کشاورزی می شود و از سوی دیگر منافع حاصل از محصولات صنعتی در درون مناطق روستایی متمرکز می گردد. موارد مذکور دارای ارتباط تنگاتنگ بوده، از یکدیگر تفکیک ناپذیراست. استقرار فعالیت روستایی در پیوند با بخش کشاورزی به عنوان مکمل آن،منشاً تحولات و آثار مثبت در مناطق روستایی می شود که مهمترین این تأثیرات به این قرار است